در سریال نوروزی شبکه سه اتفاقات ریز و درشت زیادی خواهیم دید که ماهی فروختن بخشی از آن است. در روزهای بد در ماجراهای سرایدار یک مدرسه را میبینیم که در آخرین روزهای سال و در حالی که مشغول فراهم کردن مقدمات مراسم عروسی پسرش است، حکم بازنشستگی را دریافت میکند و باید خانه سرایداری را تخلیه کند.
مهران رجبی و مریم امیرجلالی نقش سرایدار و همسرش را بازی میکنند و دو مرد جوان و پسربچهای که با وانت ماهی میفروشند پسران این خانواده هستند که نقش آنها را هومن برقنورد، بیژن بنفشهخواه و محمدرضا شیرخانلو بازی میکنند.
برادرهای ناهمسان
هومن برقنورد نقش پرویز را به عهده دارد که در آستانه ازدواج است، نقش برادرش اکبر را بیژن بنفشهخواه بازی میکند. تضاد ناشی از تفاوتهای فیزیکی برقنورد و بنفشهخواه برای کمدیشدن حضور آنها به عنوان دو برادر در یک سریال کافی است چه برسد که بدانیم پرویز و اکبر برادرهای دوقلو هستند و محمدرضا شیرخانلوی هشت ساله هم نقش برادر کوچک آنها و تهتغاری خانواده را بازی میکند!
پرویز، کارگر یک باشگاه اسبدوانی است و اکبر به عنوان پیک موتوری مشغول بوده، اما دست تقدیر آنها را مجبور کرده که شب عید، ماهی بفروشند! این دو قلوهای ناهمسان به همراه برادر کوچک و پسرعموی نهچندان باهوششان سوار وانتی شدهاند که روی بدنهاش تصویر ماهیهای رنگارنگ بسیاری چسبانده شده و ظاهری مضحک، اما دوستداشتنی پیدا کرده است.
آنها با این وانت که پر از ماهیهای قزلآلا و ماهی گلی شب عید است، در یکی از کوچههای محله ازگل در مقابل در خانهای ایستادهاند و با یک زوج مرفه چانه میزنند و دست آخر هم مجبور میشوند از مشتری به ظاهر ثروتمندشان چک به تاریخ سه روز بعد بگیرند!
یک گروه آشنا
سریال روزهای بد در، به قلم برزو نیکنژاد نوشته شده که پیش از این سریال دودکش را نوشته است. کارگردانی این سریال را سعید آقاخانی به عهده دارد که چند سالی است یک پای ثابت طنزسازی در تلویزیون محسوب میشود و تهیهکنندگی این سریال را مهران مهام به عهده دارد که برای پنجمین بار به عنوان تهیهکننده در کنار سعید آقاخانی قرار گرفته است.
هومن برقنورد، بیژن بنفشهخواه، مریم امیرجلالی، مهران رجبی، مهرناز بیات، محمدرضا شیرخانلو، لاچین دربندی، غلامرضا نیکخواه، امیررضا میرآقا، شیما سلیمی، حامد اخباری و سادیا جلالیپور در این سریال نقشهای اصلی را بازی میکنند که بیشتر آنها قبلا در سریالهای دیگر سعید آقاخانی مانند دزد و پلیس حضور داشتهاند.
به جز شناختی که اعضای گروه تولید سریال روزهای بد در از یکدیگر دارند و بجز آشنایی مخاطبان با این شخصیتها، نقشهای سریال روزهای بد در هم آشنا به نظر میرسند. شخصیتهای این مجموعه تلویزیونی یا ما به ازای بیرونی دارند یا قبلا شبیه به آنها را در کارهای قبلی نویسنده یا کارگردان دیدهایم. مثلا هومن برقنورد در نقش پرویز بیشباهت به فیروز در سریال دودکش نیست با این تفاوت که کمی جوانتر شده، موهایش فر است و وزن کمتری دارد، اما همچنان خود را هدایتکننده دیگران و عاقلتر از همه میپندارد.
نقش مشابه بهروز در سریال دودکش با بازی امیرحسین رستمی، در سریال روزهای بد در بهامیررضا میرآقا سپرده شده است. او مانند بهروز از چاشنی حماقت و مهربانی توامان بهره گرفته با این تفاوت که او پسرخاله پرویز و اکبر است، از دامغان به تهران آمده و به دلایل متعدد شب عید در تهران ماندگار شده است.
در این سریال بقیه شخصیتها هم آشنا به نظر میرسند؛ بیژن بنفشهخواه در روزهای بد در، نقش اکبر را بازی میکند که موجودی شوخ و بذلهگوست، اما چند دقیقه از پرویز دیرتر به دنیا آمده و همین کافیاست که باهوشتر و داناتر از پرویز نباشد! محمدرضا شیرخانلو نیز همان کودک شاد و شنگولی است که در سریال دودکش و دیگر آثارش بوده و هست. شیطنتهای او در مقابل و پشت دوربین برای هر کسی این سوال و ابهام را ایجاد میکند که لابد بهروز شعیبی برای مهار بازیگوشیهای این پسرک در فیلم دهلیز به جادو متوسل شده است!
مهران مهام که تهیهکنندگی روزهای بد در را به عهده دارد درباره ادامه همکاری با سعید آقاخانی و دیگر اعضای گروه میگوید: بعد از زنبابا، خوشنشینها، راهدررو و نقطه سرخط این پنجمین همکاری من و سعید آقاخانی است. او مرد آرامی است و گروهی را انتخاب میکند که همه مثل خودش آرام هستند بنابراین آرامش در گروه تسری پیدا میکند و باعث میشود با این حجم کار با خیال آسوده پیش برویم. آشنایی همه عوامل نهتنها باعث آرامش میشود بلکه نشاطی در کار ایجاد میکند که به نفع سریال خواهد بود. من، سعید آقاخانی و دیگر اعضای گروه تقریبا قلقهای همدیگر را پیدا کردهایم و بعد از این همه کار مشترک یک نگاه یا یک کلمه میتواند مفاهیمی به اندازه چند جمله را بین ما منتقل کند.
این تهیهکننده درباره استفاده از بازیگران آشنا و حضورشان در نقشهای شبیه به سریال دودکش توضیح میدهد: در این سالها به این نتیجه رسیدهایم که به خواست مردم توجه داشته باشیم، اما این به معنای تکرار کارهای قبلی نیست. این سریال شاید در مواردی شبیه به سریال دودکش باشد، اما از بسیاری جهات با آن تفاوت دارد. دودکش سریالی مبتنی بر شخصیتپردازی و موقعیتسازی بود، اما سریال روزهای بد در قصه دارد و برای مخاطبش رویدادهایی را به نمایش میگذارد که حول یک ماجرای اصلی و محوری تعریف میشود.
وی همچنین تاکید میکند: جنس این کار با کارهای دیگرمان متفاوت است. ما به خواست مردم توجه داشتیم و دیدیم که مردم این جنس کار را بیشتر میپسندند، به همین دلیل هم در شیوه قصهگویی و هم در کارگردانی تغییراتی ایجاد کردهایم. در واقع بر اساس بازخورد مخاطبان نیازها و اقتضائات فیلمنامه شیوه کار و بازیگران را انتخاب کردهایم.
ماجراهای بازیگر کوچولو
محمدرضا شیرخانلو آنقدر جلوی دوربین راحت است که براحتی نمیتوان فهمید درک او از بازیگری چقدر است! او در ضمن یکی از پرتلاشترین بازیگرهای سریال است که در سکانس فروش ماهی سنگ تمام میگذارد.
سیامک اشعریون از یک خانه بزرگ خارج میشود و به سراغ اکبر و پرویز میآید که از آنها ماهی بخرد. برادرهای دوقلو پشت وانت ایستادهاند، پسرخالهشان تقی و محمدرضا پشت وانت کنار وانهای پر از ماهی نشستهاند. پرویز که بزرگتر از همه است از برادر کوچک و پسرخالهاش میخواهد ماهیهای قزلآلا را به مشتری نشان بدهند و باقی ماجرا. این نما خیلی طول نمیکشد و زیاد هم تکرار نمیشود، اما در سرمای زمستان حتی یکبار دست بردن در وان سرد ماهی کافی است تا دستهای کوچک محمدرضا شیرخانلو یخ بزند و سرخ شود.
آقاخانی: در این سالها سریالهای متعددی ساختهام و «روزهای بد در» نیز در ادامه همان آثار جای میگیرد. شیوه کاری من هیچ فرقی نکرده است |
هر بار بعد از این نما اسپری الکل آماده میشود تا بازیگرها دستهایشان را ضدعفونی کنند. همه بازیگران این نما بوی ماهی گرفتهاند حتی سیامک اشعریون که با کت و شلوار ، دستمال گردن و سبیل تابیده همیشگیاش به نماد یک مرد پولدار و بانفود تبدیل شده که البته در این سریال نهچندان نفوذ دارد و نه پولی در بساط!
در فاصله بین سکانسها در حالی که مصطفی تنابنده به عنوان دستیار فیلمنامه را همراه بازیگران دورخوانی میکند، محمدرضا شیرخانلو با تبلتش بازی میکند و آواز میخواند: دستهای من بو ماهی... بو ماهی... بو ماهی... بو ماهی میده. او مادر جوانی دارد که دستهای یخ کردهاش را گرم میکند و مدام در حال کنترلکردن این پسرک بازیگوش است.
آقاخانی، تنابنده، برقنورد، بنفشهخواه، میرآقا و اشعریون دور میزی داخل حیاط نشستهاند و متن سکانس بعدی را تمرین میکنند، سعید آقاخانی خیلی کم و بندرت نکاتی را متذکر میشود و بعد از یک تمرین راحت و خوب به سمت کوچه میروند، اما بیژن بنفشهخواه درصدد آشتی با محمدرضا شیرخانلوست؛ ظاهرا در یکی از سکانسها، یک مشاور املاک حضور داشت که در فیلمنامه اسمی برای این مشاور مشخص نشده بود و آنها پیشنهاد کردند نام فامیلش رجبی باشد. مهران رجبی که یکی از بازیگران سریال است با این پیشنهاد مخالفت کرد، اما محمدرضا خودش پیشنهاد داد این آقای مشاور را شیرخانلو صدا بزنند، اما وقتی بنفشهخواه پیشنهادش را روی هوا زد، دلخور شد! آشتیکنان آنها خیلی طول نمیکشد در فاصلهای که بازیگران به همراه کارگردان تا دم در حیاط خانه میروند بازیگر کوچک سریال روزهای بد در با بیژن بنفشهخواه آشتی کرده و همه میروند تا توضیحات کارگردان را بشوند.
سعید آقاخانی جای هر بازیگر و حرکت آنها را توضیح میدهد، جای دوربینها مشخص میشود و بازیگران یک بار بدون حضور دوربین تمرین میکنند و بعد نوبت به ضبط این سکانس میرسد.
آقاخانی درباره کارگردانی این سریال میگوید: در سریال روزهای بد در، ماجراهای خانوادهای را میبینیم که با مشکلات متعددی روبهرو میشوند. دشواریهای زندگی و مسائل آن گاهی شیرین است و گاهی تلخ.
وی درباره ایجاد طنز و کمدی با چنین داستانی میگوید: برای این که طنز و شادی در این سریال ایجاد شود لازم نیست قصه حتما شاد و کمدی باشد. معمولا در آثار تلخ بهتر میتوان مخاطب را خنداند البته قصه ما در سریال روزهای بد در آنقدرها هم تلخ نیست. مثل خود زندگی هم لحظههای شاد و شیرین دارد و هم لحظههای غمانگیز. شاید 20 درصد از لحظههایی که در سریال میبینیم غمانگیز باشد، بقیه شادی و خنده است.
آقاخانی درباره شیوه کارگردانی سریال روزهایبد در میگوید: من با همان شیوه قبلی خودم کار میکنم. در این سالها سریالهای متعددی ساختهام و روزهای بد در نیز در ادامه همان آثار جای میگیرد. شیوه کاری من هیچ فرقی نکرده چون من همان آدم سابق هستم و به همان شیوه کار میکنم.
در سریال روزهای بد در مانند پایتخت و برخی دیگر از سریالهای تلویزیونی، از دوربین D5 نیز استفاده میشود که شبیه به دوربین عکاسی است. آقاخانی درباره دلیل استفاده از این دوربین میگوید: مهمترین قابلیت این دوربین سبکی و کوچکی آن است که برای ضبط نماهای متحرک و خاص بسیار مناسب است و میتوان راحت آن را داخل ماشین یا هر فضای بسته دیگری به کار برد. این دوربین امکانات خوبی دارد و فیلمبردار راحت با آن کار میکند. استفاده از این دوربین کمک میکند بتوانیم پویایی و تحرک بیشتری در سریال ایجاد کنیم.
او درباره نمایش این سریال در ایام نوروز میگوید: تلاش میکنم سریال شیرین و دوستداشتنی بشود و امیدوارم بتوانیم مخاطبانمان را بخندانیم و سرشان را گرم کنیم.
روزهای بد در تا سیزده بهدر
سریال روزهای بد در تقریبا از آخرین سریالهایی است که تولید آن برای نوروز در تلویزیون آغاز شده است. طراحی و نگارش فیلمنامه این سریال آبان گذشته آغاز شد، دی ماه به پیش تولید اختصاص داشت و از پنجم بهمن تصویربرداری آن آغاز شد.
مهران مهام درباره روند تولید این سریال میگوید: خیلی فشرده و سخت کار نمیکنیم، اما تعطیلات نداریم و به احتمال زیاد در ایام نوروز هم مشغول خواهیم بود. سریال روزهای بد در از سریالهایی است که لوکیشنهای زیادی دارد. تا اینجا 68 لوکیشن خواهیم داشت و از این بابت کارمان خیلی راحت نیست، اما فکر میکنم برای ساخت آن خیلی با مشکل روبهرو نشویم.
به گفته این تهیهکننده همزمان با تصویربرداری، تدوین و آهنگسازی این سریال در حال انجام است و بزودی قسمتهای اول سریال آماده تحویل به تلویزیون خواهد بود.
مهام امیدوار است سریال روزهای بد در، مورد توجه مخاطبان زیادی قرار بگیرد و در اینباره به اقدام جالبی دست زده است. او از همسایگانش خواسته بخشهای آماده سریال را ببینند و نظر بدهند.
این تهیهکننده توضیح میدهد: از همسایههایم خواستم به عنوان یک نمونه آماری جمع شوند و سریال را ببینند. بعد از نمایش رافکاتها نظراتشان را پرسیدم و دیدگاههایشان را به برزو نیکنژاد و سعید آقاخانی هم منتقل کردم. شکرخدا نظرشان درباره سریال مثبت بود و نکاتی که مطرح میکردند برای ما خیلی مفید بود. یکی از مهمترین بازخوردهایی که از این سریال گرفتم نظر مخاطبان درباره ارتباط شخصیتهای قصه بود. تقریبا تمام کسانی که رافکاتها را دیدهاند همدلی و همراهی اعضای این خانواده را در مشکلات، سختیها و گرفتاریهای مالی تحسین میکنند.
مهام امیدوار است مخاطبان این سریال را دوست داشته باشند. او میگوید: فقط استقبال و رضایت مردم است که باعث میشود خستگی از تنمان در برود.
عاقل خانواده
هومن برقنورد که به نظر میرسد کاهش وزن زیادی داشته است، در سریال روزهای بد در نقش پرویز را به عهده دارد که قرار است اگر مشکلات امان بدهد، ازدواج کند و برود سر خانه و زندگی خودش.
برق نورد: وقتی در سریال دودکش تصویر خودم را دیدم نگران شدم چون وزنم داشت به حدی میرسید که غیرقابل کنترل به نظر میرسید |
برقنورد درباره این نقش میگوید: پرویز یک آدم شاد و خوشحال است که همیشه میخندد، پسر بزرگ خانواده است، بار خانواده را به دوش میکشد و مسائل خودش را هم دارد، میخواهد ازدواج کند، مشکل مالی دارد و....
او درباره سن و سال پرویز میگوید: از نقشی که در سریال دودکش بازی کردم جوانتر است، اما مانند فیروز آدمهای دور و برش خیلی باهوش و عاقل نیستند و به طور طبیعی او خود را عاقلتر از همه میداند و البته خیلی بیراه هم فکر نمیکند. پرویز تقریبا مدیر خانواده است، امور خانواده را او اداره میکند و برای همه زحمت میکشد. بنابراین طبیعی است که عقلش باید یک پرده بیشتر از بقیه باشد.
برقنورد که تکیهکلامهایش در سریالهای دزد و پلیس و دودکش همچنان وردزبان خیلیهاست درباره استفاده از تکیهکلام در سریال نوروزی شبکه سه میگوید: آقای نیکنژاد چیزهایی در فیلمنامه نوشته و من هم با همفکری کارگردان مواردی را به آنها اضافه میکنم، اما در مجموع من از تکیه کلام خوشم نمیآید بیشتر دوست دارم از جملاتی استفاده کنم که تکرار شوند مثل جوری چکت میزنم که! دوست ندارم تکیهکلامم یک کلمه پرتابی باشد، ترجیح میدهم جملات تکرار شونده داشته باشم و در این سریال هم همینطور است.
این بازیگر که درگیر فروختن و پاککردن ماهی شده درباره این بخش از کارش میگوید: پرویز به جای طلبش ماهی میگیرد و مجبور است آنها را بفروشد. فعلا چند قسمت با ماهی سر و کار داریم و بوی ماهی میگیریم، اما هر کاری سختیهای خودش را دارد، خدا را شکر که پرویز سیرابیفروش نیست چون من اصلا بوی سیرابی را دوست ندارم و آن وقت کارم خیلی سخت میشد. بوی ماهی هم برایم خوشایند نیست، اما دلیلی نمیبینم که غر بزنم به هر حال این بخشی از حرفهماست.
برقنورد درباره بازی در نقشی که قبلا مشابه آن را بازی کرده، میگوید: یکی از دلایل اصلی من برای حضور در این سریال فیلمنامه برزو نیکنژاد بود. من فیلمنامههای برزو را دوست دارم و تافهمیدم برزو آن را نوشته قبول کردم چون میدانم او کسی نیست که همینجوری چیزی بنویسد. البته نمیگویم کارش بینقص است و خودش هم میداند که عیبهایی در کارش هست، اما طنز خاصی در آثارش هست که من آن را دوست دارم و بازی کردن آن هم، راه دستم هست.
این بازیگر که در مقایسه با چند ماه گذشته کاهش وزن چشمگیری داشته، درباره این مساله میگوید: وقتی در سریال دودکش تصویر خودم را دیدم نگران شدم چون وزنم داشت به حدی مییافت که غیرقابل کنترل به نظر میرسید.
او در پایان تاکید میکند: مردم این سریال را خواهند دید و قضاوت خواهند کرد، بنابراین بهتر است تا آن وقت منتظر بمانیم.
کار خاصی انجام نمیدهم
بیژن بنفشهخواه در نقش اکبر گریم متفاوتی دارد. موهای فر ابزاری است برای این که او و هومن برقنورد در نقش برادرهای دوقلو پذیرفتنی باشند.
بنفشهخواه درباره نقش اکبر میگوید: اکبر و پرویز دوقلوهای ناهمسان هستند و اکبر چند دقیقه از پرویز کوچکتر است و پرویز به خاطر همین دو سه دقیقه عاقلتر و داناتر به نظر میرسد. اکبر شوخ طبع است، گاف میدهد، همه چیز را به شوخی میگیرد و اساسا خیلی جدی گرفته نمیشود.
او درباره ماهیفروشی میگوید: اکبر پیکموتوری است، اما درگیر ماجراهایی میشود که باید ماهی بفروشد. خوشبختانه فروختن ماهی چند سکانس بیشتر نیست البته این کار از موتورسواری خیلی بهتر و آسانتر است، چون من گواهینامه موتورسواری ندارم و خیلی مبتدی هستم.
او درباره نحوه تصویربرداری نماهای مربوط به موتورسواری اکبر توضیح داد: برنامهریز سریال لطف کردند و به خاطر سرمای هوا بخش موتورسواری را کمی به تاخیر انداختهاند تا هوا کمی بهتر شود و ما روی موتور یخ نزنیم. ظاهرا تعداد سکانسهای موتورسواری کم نیست و حتی اکبر روی موتور با موبایل هم حرف میزند!
بنفشهخواه درباره شیوه اجرای نقش اکبر نیز توضیح میدهد: از آنجا که نحوه لباس پوشیدن و گریم من برای نقش اکبر با نقشهای دیگرم بسیار متفاوت است و بسیاری از دوستان و آشنایانی که سر صحنه حاضر میشوند، مرا نمیشناسند، تصمیم گرفتم بازی سادهای داشته باشم تا این شخصیت زیادی برجسته نشود و حضورش توی ذوق نزند.
این بازیگر تاکید میکند: سعی کردم شبیه به نقشهای قبلیام بازی کنم. هنگام تمرین آقای اسکندری پیشنهاد دادند اکبر کمی لکنت زبان داشته باشد و من و آقای آقاخانی هم این پیشنهاد را پذیرفتیم، اما بعد از انجام این کار ترسیدیم که لوس و بیمزه شود و مخاطب دوست نداشته باشد.
بنفشهخواه ادامه میدهد: متن برزو نیکنژاد فضای خاصی دارد که من آن را دوست دارم و همه تلاشم این است که به آن وفادار باشم بنابراین دیالوگها و اجرای من همانی است که او در فیلمنامه نوشته است.
او درباره حضور در سریال روزهای بد در میگوید: این گروه خیلیهاشان با هم کار کردهاند. من و هومن برقنورد در سریال ساختمان پزشکان با هم کار کرده بودیم و با آقای آقاخانی هم بارها در فیلم، سریال و تئاتر همبازی بودیم؛ ما از سالهای دور در تئاتر عروسکی با هم همکاری داشتهایم. من اولین بار در سریال دزد و پلیس برای آقای آقاخانی بازی کردم و این دومین همکاری ما دو نفر به عنوان بازیگر و کارگردان است. البته در سریال دزد و پلیس فقط در هفت جلسه بازی داشتم و نقشم کوتاه بود. اینجا نقشم طولانیتر است. همچنین با مهران رجبی و خانم امیرجلالی هم بازی داشتهام. در واقع من با همه دوستان قبلا همکاری داشتهام و فقط امکان همکاری با آقای گلسفیدی تصویربردار خوب کشورمان برایم پیش نیامده بود که شکر خدا در این سریال قسمتم شد.
بنفشهخواه درباره شباهت اکبر به نقش بهروز در سریال دودکش میگوید: نمیدانم... نه شبیه نیستند. شاید هم باشند... البته فکر نکنم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد