لوطیان

وقتی جوانمردان ساز مخالف می‌زنند!

یکی از طبقات اجتماعی که درطول سالیان متمادی، با پوست‌اندازی‌های متعدد در جامعه ایران به ایفای نقش پرداخته، گروه جوانمردان یا عیاران است. این گروه دارای قوانین مخصوص به خود بودند که مهم‌ترین آنها سخاوتمندی بیش ازحد، وفای به عهد و قسم، دین‌مداری در ایام خاص و تمسک به حضرت علی(ع) به‌عنوان نخستین عیار (به قول خودشان) در همه حال و سرانجام حفظ حرمت نان و نمک است.
کد خبر: ۶۵۷۵۴۱
وقتی جوانمردان ساز مخالف می‌زنند!

آیین جوانمردی و فتوت قرن‌ها در ایران دوشادوش تصوف رواج کامل داشته و در میان عوام موثرترین وسیله بقای روح ملی ایران و قیام و ایستادگی در برابر بیگانگان و ستمگران بوده‌ است.

عیاران تا عهد صفوی این وضعیت عمومی‌ خود را حفظ‌کردند تا این‌که مریدان عیارمسلک سلطان حیدر پدر شاه اسماعیل که به حیدری معروف بوده‌اند، به قدرت رسیده و قلع و قمع رقبای درویش مسلک خود را که به دلیل پیروی از شاه نعمت‌الله، «ولی نعمتی» خوانده می‌شدند، شروع کردند. بدین‌گونه تصویر پاک ذهنی مردم از جوانمردی و عیاری غبارآلود شد. این وضعیت تا دوره شاه عباس ادامه‌داشت تا این‌که وی تصمیم به پایان‌دادن به جنگ حیدری و نعمتی گرفت و دستور قلع و قمع هر دو گروه را صادر کرد. از آن پس مدعیان عیاری و جوانمردی در گوشه و کنار ایران پراکنده شدند و براساس نیاز زمانه، در قالب‌هایی چون درویش دوره گرد یا خانقاه‌نشین، داش مشدی، یاغی، پهلوان و لوطی، نمود پیدا کردند.

با تغییر قالب ظاهری جوانمردان و عیاران به صورت‌های جدید، بسیاری از شرایط عمومی ‌زندگی آنان نیز تغییرکرد که موسیقی نیز یکی از آنها بود. براین اساس، می‌توان موسیقی مرتبط با عیاران، لوطی‌ها و داش‌ها را به چند نوع مشخص تقسیم کرد. البته بهتر است قبل از آن، نیم نگاهی به طبقه بندی موسیقی در ایران داشته باشیم. براساس رایج‌ترین دسته‌بندی‌ها، موسیقی‌های موجود در ایران زمین در یکی از 6 زیرگروه دستگاهی یا سنتی، کلاسیک یا بین‌المللی، ترکیبی یا ملی که ازسوی استاد وزیری پایه‌گذاری شده است، مقامی ‌و آیینی نواحی مختلف ایران، پاپ یا مردمی ‌و سرانجام مذهبی تقسیم‌بندی می‌شود که باتوجه به نحوه فعالیت و جایگاه لوطی‌ها و داش‌ها، موسیقی‌های مورد توجه آنان در یکی از دو گروه آخر جای می‌گیرند. با این توضیح، نگاهی به انواع موسیقی مورد توجه عیاران و لوطی‌ها می‌اندازیم.

موسیقی خانقاهی

همان‌طور که بیان شد، عیاران همراهی بسیاری با اهل تصوف داشتند. اوج این امر، سال‌های آغازین صفویه بود که تقریبا همه عیاران به یکی از 2 گروه عمده صوفی حیدری یا نعمتی وابسته بودند و حضور در خانقاه و شرکت در مراسم مرتبط با آن، جزو لاینفک زندگی عیاری محسوب می‌شد. برهمین اساس، موسیقی خانقاهی نیز مورد توجه عیاران آن دوران بود. این موسیقی براساس تقسیم‌بندی اشاره شده در بالا، به آخرین گروه از موسیقی‌های رایج در ایران یعنی مذهبی تعلق دارد.

به عبارت دیگر، موسیقی خانقاهی نوعی موسیقی مذهبی است که در خانقاه‌ها و بین اهل تصوف رواج داشته و دارد. «دف» ساز اصلی این موسیقی است که همیشه همراه با خواندن اشعار و اذکار عرفانی نواخته می‌شود و جذبه‌ای خاص ایجاد کرده که در نهایت منتهی به سماع و شور می‌شود. البته به جز دف، سازهایی چون تنبور، دوتار و نی نیز در این نوع موسیقی به صورت محدود مورد استفاده قرار می‌گیرد.

موسیقی زورخانه‌ای

یکی از خصلت‌های مهم عیاران و لوطی‌ها، توجه ویژه آنان به مبحث پهلوانی بود. بر همین اساس، اغلب لوطی‌ها در ورزش باستانی فعالیت داشته و به عبارت بهتر فعالیت در این ورزش لازمه حضور در دسته‌ها و گروه‌های لوطیان محسوب می‌شد. هیچ‌گاه نمی‌توان حتی در ذهن گود زورخانه‌ای را مجسم کرد که پهلوانان مشغول ورزش باستانی و حرکات مختلف با میل وکباده هستند، اما مرشد حضور ندارد و از صدای زیبای توام با ضرب و زنگ او خبری نیست. این امر، نشان‌دهنده جایگاه والای موسیقی در آیین زورخانه و نزد پهلوانان است. با این اوصاف، آیین زورخانه را باید تلفیقی از پهلوانی و زورمندی، خردمندی و هشیاری، جوانمردی و رادی، موسیقی و رود و سرود دانست که اگر یکی از این عوامل از آن گرفته شود چیزی کم دارد. در واقع همراهی ساز در لحظه‌های خاص رزمیدن، به پهلوانان نیروی بیشتری می‌بخشد و باستانی‌کاران در میانه گود با صدای زنگ و ضرب توانمندتر می‌گردند. صدای ضرب و زنگ نیز وزن آهنگ طنین مرشد را نگه می‌دارد. اصولا وجود ساز و آهنگ و خواندن آواز، سبب می‌شود که برخی محدودیت‌های بیانی، چه در ایجاد هیجان و انگیزش شعری و چه در لحن و وزن و حرکت و توانایی و... از میان برداشته شود.موسیقی زورخانه‌ای، تاثیر بزرگی بر جسم و جان باستانی‌کاران دارد؛ چنان که آغاز و میان و انجام تمام‌ مراحل این آیین با موسیقی است. موسیقی تک‌صدایی ساز ضرب زورخانه که با ضرب‌های خاصی متناسب با حرکات ورزشکاران میان گود هماهنگی کامل دارد، سبب تقویت نیروی بدنی و سجایای اخلاقی روح می‌شود.

سازهای کوبه‌ای ضرب و زنگ پایه‌های موسیقی زورخانه‌ای محسوب می‌شوند و دلیل استفاده از این دو ساز نیز در این است که نوع آهنگ آنها، جسارت و قدرت و شجاعت را بیشتر می‌کند.

براساس نگرش برخی از اساتید، صدای هر سازی، رنگ خاصی دارد. رنگ صدای زنگ طلایی است و این رنگ با عالم معنا ارتباط دارد و رنگی خدای‌گونه است. بی‌سبب نیست که صدای زنگ زورخانه، وجد و سروری معنوی به ورزشکاران می‌بخشد. صدای ضرب را نیز برخی سفید مایل به خاکستری می‌دانند و معتقدند صدا و رنگ این ساز نیز کاملا آسمانی و از پاکی خاصی برخوردار است.

دستگاهی که در خواندن اشعار زورخانه‌ها معمول بوده و هست، دستگاه «چهارگاه» است. چهارگاه، دستگاهی بسیار کهن و اصیل است که از هزاران سال پیش در تاریخ موسیقی ایران قدمت دارد. مشخصه این دستگاه، ایجاد حرکت و زورمندی است. از گوشه‌های بسیار نامی‌ این دستگاه «رجز یا ارجوز» است که اشعار شاهنامه و زورخانه‌ها با این آهنگ خوانده می‌شوند.

موسیقی تعزیه

شرکت در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) و ایجاد دسته‌ها و گروه های عزاداری آن حضرت در ایام محرم و صفر، یکی دیگر از فعالیت‌های شاخص لوطی‌ها و داش‌مشدی‌ها درطول تاریخ محسوب‌می‌شود. این نقش به حدی برجسته بود که براساس اسناد موجود سنت «علامت‌کشی» در ایام سوگواری حسینی(ع) از ابتکارات «لوطی صالح» داش بزرگ عهد قاجار تهران محسوب‌ می‌شود. همچنین دسته‌هایی چون سینه‌زنی طیب در محله صابون‌پزخانه و عزاداران حسینی باغ فردوس خیابان مولوی به مدیریت حسین رمضون یخی، از بزرگ‌ترین دسته‌های عزاداری تهران شناخته‌می‌شدند.

نی، سنج و طبل همچون امروز، سازهای اصلی هیات‌های عزاداری قلمداد می‌شدند که در این بین، سنج از اهمیت خاصی برخوردار بود و از دید لوطی‌ها سازی بود که با صدای خود خبر از وقایع عاشورا می‌داد. همچنین صدای «نی» نیز بازگوکننده غم‌های اهل‌بیت(ع) در روزهای پس از شهادت سالار کربلا(ع) شناخته‌ می‌شد.

موسیقی باباشملی

آخرین نوع موسیقی که می‌توان ارتباطی بین آن و لوطی‌ها و داش‌مشدی‌ها برقرارکرد، آوازهای باباشملی یا کوچه‌باغی یا دراصطلاح اهالی موسیقی کلاسیک، آوازهای خوانده‌شده در قالب بیات تهران است.

کسی بدرستی اطلاعی از زمان شکل‌گیری نخستین آوازهای باباشملی یا کوچه‌باغی ندارد، اما این سبک آوازخوانی در عهد ناصری، بین مردم میان پایتخت شناخته شده بود.

آواز کوچه‌باغی یا باباشملی، ابتدا ازسوی داش‌مشدی‌ها و لوطی‌ها خوانده‌می‌شد. آنان آخر شب و درحال عبور از کوچه‌ها، به یک‌باره و تحت تاثیر شرایط مکانی زیر آواز زده و اشعاری در نکوهش دنیا و بی‌وفایی یار می‌خواندند. به دلیل سکوتی که در آن ایام در شب‌های تهران حکمفرما بود، صدای آواز این افراد تا چند کوچه آن طرف‌تر نیز شنیده‌می‌شد. جعفر شهری درباره خصوصیت این آواز در کتاب خود نوشته است: «این نوع آوازخوانی به صورت ساده و بدون هیچ‌گونه آلات موسیقی با اشعاری از بی‌وفایی دوست، ناسازگاری روزگار و زبانگیری احوال زندانیان به‌طوری که قابل تحریر نباشد، بیات تهران لقب داشت؛ چراکه این آهنگ خاص تهرانی‌ها بود و در هیچ منطقه‌ای از ایران کسی نمی‌توانست این‌گونه آواز بخواند و با همه پیرایگی در نوایی چنان دلکش و روح‌نواز بود که شنونده را غرق در حزنی بس سنگین، اما شیوا می‌کرد و از طرفی به وجد و سرورش می‌آورد که غم دل از زبان غزل‌خوان می‌شنید». این شیوه خواندن بعدها ازسوی جواد بدیع‌زاده با خواندن ترانه جاودان «شد خزان» و ضبط آن همه‌گیر شد و به شهرهای دیگر نیز سرایت‌کرد و در بین داش‌مشدی‌ها و لوطی‌های سایر شهرها نیز مورد قبول واقع شد. به طور مثال، دو بیت

ترسم که مرگ هوای دلم کند‌/‌ تب عارضم شود اجل غافلم کند

و

یارب تو خواندی، آمدم‌/‌ دل را ستاندی، آمدم.

ابیات آغازین آوازهای باباشملی هستند که در بین لوطی‌های مشهد مورد استفاده قرار می‌گرفته‌ است.

سرانجام این‌که آواز بیات تهران یا همان باباشملی و کوچه‌باغی، در واقع یک لهجه ویژه برخاسته از فرهنگ جنوب شهر تهران و شهرستان ری است. به‌کاربردن ادوات کلامی نظیر «امان امان» و «ای روزگار» و همچنین تاکیدهای خاص روی مخرج فتحه (اَ اَ اَاَ)، مهم‌ترین ویژگی خوانش آوازی آن است. بدرستی نمی‌توان بستر جاری شدن این شیوه آوازخوانی را گوشه یا دستگاه خاصی عنوان‌کرد؛ زیرا با ویژگی‌های یادشده، خواننده می‌تواند در هر کدام از گوشه‌های موسیقی ایرانی، آن را اجرا کند. البته در عمل چنین تجربه گسترده‌ای را شاهد نیستیم و بیشتر خوانش‌ها، در درآمد سه‌گاه، گوشه مخالف سه‌گاه و گوشه بیات رایج هستند.

رضا سلیمان نوری

کارشناس ارشد ایران شناسی

منبع:

«سرچشمه تصوف در ایران»، نوشته سعید نفیسی، تهران، انتشارات کتاب پارسه، 1388.«خنیاگری و موسیقی ایران»، ترجمه بهزاد باشی، تهران، آگاه، 1368.«تاریخ مختصر موسیقی ایران»، تقی بینش، تهران، هستان، 1378.«دایره‌المعارف سازهای ایران»، جلد دوم، نوشته محمدرضا درویشی، تهران، ماهور،1384.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها