
اوج این نمایش آتشبازی در مراسم «چهارشنبهسوری» آخرین چهارشنبه پیش از نوروز نمایان میشود. مادام کارلا سرنا این آتشبازی و تداوم آن را که در روزهای نوروز آن سال برگزار میشده به چشم دیده و از آن به بزرگی یاد کرده است. او میگوید:
نزد ایرانیان هیچ چیز لذتبخشتر از آتشبازی نوروز و چهارشنبهسوری نیست. هر رویداد خوشی با آتش کردن فشفشهها جشن گرفته میشود.
خواه روزهای برگزاری سه عید بزرگ ملی ـ نوروز، روز تولدشاه یا سالگرد نشستن وی بر تخت پادشاهی ـ باشد و خواه اعیاد مذهبی یا جشنهای خانوادگی،در هر صورت درتمامی این مراسم، آتشبازی در صدر برنامههاست. حتی فقیرترین خانوادهها هم دست کم چند شاهی برای خرید ترقه خرج میکنند.
همانطور که مسابقات اسب دوانی، انگلیسیها را به هیجان میآورد و مبارزه قایقسواران، ونیزیها را در ایتالیا سرگرم میکند یا تماشای صحنههای گاوبازی تفریح مورد علاقه اسپانیاییهاست، همانطور هم تهرانیها از آتشبازی لذت میبرند.
شخص پادشاه هم به اینگونه سرگرمیها علاقه دارد و کسانی که برای وی وسایل آتشبازی باشکوه ترتیب میدهند، همانقدر که مردم را خوشحال میکنند موجبات رضایت او را هم فراهم میآورند. مراسم آتشبازی همیشه در خیابان اصلی منتهی به قصر انجام میگیرد. در همانجاست که ترقهها، فشفشهها، کوزههای هفترنگ جمعیت را مسحور میکند. آنها زیر باران آتش فشفشهها و هفت ترقهها، آنچنان آرام و بدون ترس به این سو و آن سو میروند.
همه مردم اعم از مرد و زن، فقیر و غنی، پیر و جوان در این مراسم جشن و شادمانی «نوروز و آتشبازی» شرکت میکنند. جمعیت در دو خیابان که معمولا برای عبور چهار پایان اختصاص دارد، گردهم میآیند. خیابان وسطی که ویژه رفت و آمد پیادهروندگان و وسایط نقلیه و سواران است، در این گونه مراسم برای حضور و تجمع مقامات بلندپایه و اروپاییان اختصاص مییابد. موزیک نظامی و نوای ساز ملی با غرش فشفشهها و ترقهها و هلهله شادی مردم همه با هم درمیآمیزد و گوش فلک را کر میکند.
مادام سرنا نوشته است: در یکی از جشنهای شبانه، من یکی از پسران شاه را که حاکم تهران است، به همراه عدهای از وزیران دیدم که روی قالی مقابل در اصلی قصر نشسته بودند و مراسم را تماشا میکردند. جلوی آنها پر از انواع تنقلات که رئیس قورخانه و متصدی مراسم آتشبازی نیز بود و مرتب به جوخهها و توپچیهایش سرکشی میکرد، تهیه شده بود.
شاه پشت پنجره اتاق خویش نشسته بود و تماشای کوچکترین منظرهای از آتشبازی را از دست نمیداد. من توانستم در سایه روشن اتاق، او را که زنانش دورش را گرفته بودند بخوبی تشخیص دهم. این زنها که خود را در چادر پوشانده بودند، از پشت روزن پنجرهای، آهسته به سوی روزن دیگر میلغزیدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
«جامجم» در گفتوگو با کارشناسان به بیماری گوارشی شایع شده در کشور پرداخته است