نقش بازار در تاریخ اجتماعی ایران

بازار؛ ساختاری اقتصادی، با طبقات مختلف اجتماعی

در دنیایی که هر روز دچار تغییر می شود، اهمیت بازار در «بودن» آن است. یادگار روزهای کهن، میراث پدرانی که بزرگ‌ترین افتخارشان، آوردن نان از عرق جبین بر سفره خانه بود. اهمیت بازار در بودن آن است، در نقش آن به‌عنوان یک حلقه رابط. یک واسطه میان خریدار و فروشنده، مرکز و شهرستان، داخل و خارج کشور، تجارت سنتی و صنعت. شهر چه در دوره باستان و چه در دوره اسلامی، از ارکان اساسی زندگی سیاسی و اقتصادی در جامعه ایرانی بوده و پایگاه قدرت و جایگاه دستگاه اداری نظام شهری به شمار می‌آمده است.
کد خبر: ۶۵۴۷۱۱
بازار؛ ساختاری اقتصادی، با طبقات مختلف اجتماعی

بازار شهرهای مهم باستانی در یونان و روم که معمولا در قلب شهر جای داشتند، هم مرکز فعالیت‌های اقتصادی بودند، هم محل تشکیل اجتماعات سیاسی و مذهبی و هم مرکز امور قضایی و اداری. بازارهای روزگار جاهلی عرب و صدر اسلام نیز حائز جنبه‌های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی مهمی بوده‌اند، اما فعالیت‌های مذکور در شهرهای اسلامی ابعاد گسترده‌تری داشته است.

شهر اسلامی متشکل بود از ارکان سه‌گانه ارگ، مسجد جامع (آدینه) و بازارها که هریک جایگاه یکی از عناصر متشکله اجتماع شهری یعنی علما، عمّال دیوانی و بازاریان(تجار، کسبه و پیشه‌وران) به‌شمار می‌آمد. بازارها، ستون فقرات نظام اجتماعی شهرها بودند و شالوده زندگی اقتصادی و اجتماعی در شهرها را تشکیل می‌دادند. در بازارها، تجار بزرگ و متوسط در رأس سلسله مراتب اجتماعی جای داشتند و پس از آنان، کدخدایان و ریش‌سفیدان جماعت‌های اصناف قرار داشتند. هر حرفه و کسب و کاری در بازار، از سه رده مشخص تشکیل می‌شد که شامل استادان و صاحبان دکان، کارگران و شاگردان بود.1

از لحاظ اجتماعی ـ فرهنگی، بازار کانون بزرگ خبررسانی درون‌شهری بوده است. اطلاعات و اخبار از همه مراکز مذهبی(مانند مسجد جامع)، آموزشی(مدارس دینی)، اداری(دارالحکومه و دیوان‌ها)، اقتصادی (راسته‌ها، سراها و حجره‌ها) و دیگر مراکز شهری و غیرشهری، نخست وارد بازار اصلی می‌شد و از آنجا به همه نقاط شهر جریان می‌یافت. خبرهای مهم و رسمی را نیز منادیان و جارچیان در بازارها به اطلاع مردم می‌رساندند.2

آذین‌بندی رسمی بازارها و بازبودن آنها و نیز بازی و نمایش به مناسبت وقایع شادی‌آفرین و جشن‌های مذهبی و ملی، مراسم پذیرایی از میهمانان خارجی و بزرگان مشایخ، همیشه معمول بوده و بر رونق بازار می‌افزوده است. در شیراز هیأت‌های رسمی و مهمانان برجسته را به راسته زیبای بازار وکیل ـ که آن را آذین می‌بستند ـ برده و نمایندگان بلندپایه مملکتی در آنجا به سلام و دیدار آنها می‌آمدند و همانجا نیز از ایشان پذیرایی می‌شد. عید نوروز هم یکی از مناسبت‌هایی بود که همه‌ساله سبب رونق بازارها می‌شد.

بستن بازارها به نشانه سوگواری و برای شرکت در مراسم مهم مذهبی نیز پیشینه‌ای کهن دارد. یکی از مراسم دینی ـ اجتماعی مهمی که پیشه‌وران و بازاریان به اتفاق در آن شرکت می‌کردند، عزاداری روز عاشورا بود. ابن‌اثیر
نقل کرده است که در روز عاشورا، زنان با چهره‌های سیاه‌کرده در کوچه‌ها بر سر و صورت خود می‌کوفتند و برای امام حسین(ع) عزاداری می‌کردند و بازارها بسته می‌شد.

از بعضی اشارات تاریخی برمی‌آید که در بازار، راسته کتابفروشان و برخی از دکان‌های پیشه‌وران محفل علما، شعرا، فلاسفه، اطبا و منجمان و محل بحث و گفت‌وگو یا تدریس بعضی از مشایخ و معلمان بوده است و کتابفروشان، خود اغلب مردمانی باسواد بوده‌اند.3

از لحاظ سیاسی ـ دینی، فعالیت بازار شهرهای اسلامی، بیشتر در زمینه‌های صنفی مانند دفاع از منافع اقتصادی و مقاومت در برابر مالیات‌ها و فشارهای حکومتی محدود می‌شد. صنوف که در تعیین کمیت و کیفیت کالاها و بهای آنها دست داشتند، با تعطیل کردن بازار و در نتیجه اعمال فشار اقتصادی به مردم، خواست‌های خود را عملی می‌کردند. از مقابله بازاریان با حکومت‌های ظلم و جور، گزارش‌هایی در دست است. پیوستن به جنبش‌های سیاسی ـ عقیدتی از جنبش اسماعیلیه تا انقلاب 1357، نشانه بارزی از این‌گونه فعالیت‌های بازار است. اما فعالیت‌های سیاسی بازار، هیچ‌گاه به حدی نرسید که بتواند سیاست حکومت را به نفع خود رهبری کند، مگر در ایران 150 سال اخیر که بازار نقش مهمی در تحولات سیاسی این سرزمین ایفا کرده است. مجلس وکلای تجار، نخستین تشکل سیاسی بازرگانان و تجار را که در سال 1301 قمری توسط حاج محمدحسن امین‌الضرب تشکیل شد،4 می‌توان آغاز فعالیت‌های سیاسی موثر بازاریان در ایران معاصر به شمار آورد.

اصناف بازار

معمولا کلمه تاجر را به نحو نامشخصی در مورد همه طبقات بازرگانان، اعم از جزء و کل، به کار می‌برند. در زبان فارسی کلمه تاجر فقط به یک طبقه یعنی بازرگانان عمده اطلاق می‌شود و در مورد دیگر پیشه‌وران، کلمه‌ای عام نظیر «فروش» یا کلمات اختصاصی‌تری از قبیل بزاز و بقال و جز آنها به‌کار می‌رود. برای تمایز تجار از دیگر طبقات که به اشتباه آنان را بازرگانان می‌خوانند، باید دانست که طبقات فوق‌الذکر تشکیل اصناف می‌دهند، اما تجار چنین نمی‌کنند. بازرگانان اغلب شخصیت حقوقی دارند و نباید آن را با صنف در هم آمیخت.

صنف عبارت است از گروهی هم‌پیشه و هم‌حرفه در شهر که برای خویش رئیسی انتخاب کنند و مالیات صنفی پرداخت می‌کنند و دارای وظایف مالی و اجرایی باشند، اما تجار گروهی از مردم یک شهرند، ولی داخل در یک حرفه، نیستند. بازرگانان همه در کار معاملات کلان هستند اما مالیات صنفی نمی‌پردازند.5

اطلاعاتی که درباره ترکیب اقتصادی و اجتماعی بازارها در دست است، بیشتر مربوط به انواع حرفه‌ها و جماعت‌های کسبه و پیشه‌وران است که گاهی همراه با ارقامی درباره شاغلان هریک از آنهاست. از نظر آگاهی از انواع اصناف در بازارهای اسلامی بهترین فهرست‌ها را می‌توان در کتاب‌های «حسبت» یافت.

چنانکه ابن‌‌اخوه در کتاب حسبت خود، از 77 پیشه نام می‌برد. فهرست کامل جالبی نیز از تجار و اصناف بازارهای اصفهان در سده گذشته در دست است که از جماعت تجار شهر و 173 پیشه، به نام «جماعت» یاد می‌کند. در کتاب تاریخ کاشان که متعلق به همان دوره است، نام 33 صنف پیشه‌ور و 99 استادکار که در شهر کاشان فعالیت داشته‌اند، آمده است. این ارقام تنها مربوط به پیشه‌وران است و طایفه‌ها و جماعت‌های بازرگانان و کسبه را شامل نمی‌شود. در احصائیه اصناف تهران در سال 1345 هجری قمری، تعداد 202 نوع شغل مشخص شده است.

از لحاظ اجتماعی ـ فرهنگی بازار کانون بزرگ خبررسانی درون‌شهری بوده است. اطلاعات و اخبار از همه مراکز مذهبی، آموزشی، اداری اقتصادی و دیگر مراکز شهری و غیرشهری، نخست وارد بازار می‌شد

تجار معمولا در حجره‌هایی که در سراهای تاجرنشین، تیمچه‌ها یا در کاروانسراهای معتبر قرار داشت، مستقر بودند و با کمک شاگردان حجره و پادوها به امور تجاری می‌پرداختند. کسبه، که با 89 رشته شغلی به‌طور کلی در جزئی‌فروشی اجناس گوناگون یا در کارهای خدماتی فعالیت داشتند، بزرگ‌ترین نسبت را در بازار تشکیل می‌دادند.

تجار و اصناف با نظم خاصی در بازارها جای داشتند و هر بخشی از بازار به حرفه و صنعت معینی اختصاص داشت. بازارها با مسجد جامع که مرکز روحانی شهر بود، ارتباط اجتماعی و کالبد نزدیکی داشتند. معمولا بنای مسجد جامع در محل مناسبی در کنار شاهراه اصلی شهر یا در محل برخورد شاهراه‌های اصلی، در محوطه بزرگ مستطیلی شکلی بنا می‌شد. در یک‌سوی جامع ساختمان‌های اصلی دولتی جا داشت و در سوی دیگر آن، بازارها قرار داشتند. در شهرهای اسلامی تازه‌ساز ابتدا مسجد جامع را بنا می‌کردند و سپس بازارها را در کنار آن می‌ساختند و در شهرهای قدیمی، مسجد جامع را در محل مناسبی در کنار بازارها پی می‌افکندند. نخستین بازار در کنار مسجد جامع، بازار فروشندگان اشیای مذهبی بود و شمع‌فروشان و عطاران و مُهر و تسبیح‌فروشان و مانند ایشان در بازار بودند و در کنار آن، بازار کتابفروشان و بازار صحّافان و سپس بازار چرم‌سازان قرار داشت. پس از آن نوبت به بازار پارچه‌فروشان می‌رسید که «قیصریه» نامیده می‌شد و پراهمیت‌ترین مرکز بازرگانی بازار بود و معمولا محوطه‌ای بزرگ و سرپوشیده داشت با درهایی بزرگ که شب‌ها بر آنها قفل می‌زدند.

گذشته از انواع پارچه‌ها، کالاهای گرانقیمت دیگر را نیز در این بازار نگاه می‌داشتند و خرید و فروش می‌کردند. بازار «قیصریه» را از بازارهای امپراتوری روم شرقی اقتباس کرده‌اند و الگوی آن، به احتمال زیاد از سراهای انطاکیه گرفته شده است و نام آن نیز حکایت از اصل رومی آن دارد. اهمیت اقتصادی قیصریه به عنوان مرکز اصلی بازار از آن جهت بود که صنایع نساجی در بازارهای اسلامی، پایه اقتصادی بازار بود. پس از قیصریه، بازار درودگران، مسگران و قفل‌سازان و پس از آن بازار حلبی‌سازان و آهنگران قرار داشت. این بازارها به راسته‌های مختلف مثل راسته رویگران، قالیبافان، کفشگران و ... تقسیم می‌شد. بازارها بی‌نیاز از غیر بودند، چون مواد خام به آنجا حمل می‌شد و صنعتگران که غالبا در پشت دکه خود زندگی می‌کردند، کالاهایی می‌ساختند که توسط بازرگانان به فروش می‌رفت. بازارها در شهرهای مختلف کاملا به هم شبیه بودند و بازرگانانی که در مراکز متعدد صاحب تأسیساتی بودند، در میان این بازارها ارتباط برقرار می‌کردند.

در حاشیه بازارها، کاروانسراها و بازار نعلبندان و زین‌سازان و پالان‌دوزان جای داشت که نزدیک دروازه شهر بود. در خارج دروازه، بازارهای مردم روستایی و فروشندگان دوره‌گرد و پیله‌وران و سبدفروشان و مانند آن قرار داشت. حومه شهر، جایگاه صنایع یا فعالیت‌هایی بود که هم به زمین بزرگ نیاز داشتند و هم از نظر آلوده کردن محیط، جای آنها در بیرون شهر بود، مانند دباغ‌خانه، رنگرزخانه، سفال‌سازی، کوره‌های آجرپزی و رویگرخانه و سلاخ‌خانه. بیرون شهر همچنین محل گورستان‌ها، بازارهای هفتگی و ماهانه و سالانه و بساط تعزیه‌خوانی و نقالی بود. محله‌های مسکونی گرداگرد بازار جای داشت.6

بازرگانان نسبت به دیگر طبقات اجتماع از اعتبار و احترام بیشتری برخوردار بودند، اغلب مردمانی شریف بودند و روی‌هم رفته به استثنای علما و طبقه حاکمه، از بقیه مردم باسوادتر بودند و این البته به علت نیاز آنان به تنظیم قولنامه‌ها و حساب دخل و خرجشان بود.7

حتی تا امروز هم روابط خانوادگی با تمام قدرت بر زندگی مالی ـ اجتماعی بازار حاکم است. استخدام‌ها اغلب براساس رابطه‌ها و آشنایی‌ها اتفاق می‌افتد. دسته‌بندی‌های بازار در اکثر موارد غیررسمی است، اما می‌توان آنان را به گروه‌ها و اصنافی تقسیم کرد.

تجار از دیگر گروه‌های بازار، ثروتمندترند و نسل اندر نسل در بازار ریشه دارند. پایگاه اجتماعی آنان از اصناف و کسبه متمایز است، کارشان صادرات و واردات است و نوع کالا تفاوت چندانی برایشان ندارد. همین مساله باعث شده است که آنان هیچ‌گاه دارای صنف مشخصی نبوده باشند.8

بنکدارها(عمده‌فروشان ـ توزیع‌کنندگان) حلقه‌های رابط بین عرضه و تقاضای غیرهمزمان هستند. آنها تأمین‌کننده کالا در سطح مملکت بخصوص در سطح شهرستان‌ها هستند.9

خرده‌فروش‌ها مالک کسب خود هستند، تخصصی شدن کالا از آنان آغاز می‌شود. خرده‌فروش‌ها کالایی را از عمده‌فروش می‌خرند و با درصدی سود می‌فروشند. اکثرا از طبقه متوسط اجتماع، کاملا منطبق و هماهنگ با فرهنگ و سنت بازار هستند و بر این عقیده‌اند که بازار بهترین دانشگاه علم تجارت است.10

دستفروش‌ها خارج از بازار به کسب خویش می‌پردازند. طبیعت کسبشان، آنان را مجبور به جای گرفتن در اطراف بازار کرده است. کالاهای آنان بیشتر برای ساکنان محله‌های اطراف بازار است.

دلال‌ها و واسطه‌ها مسوول پیدا کردن مشتری، جور کردن معامله و تعیین شرایط و انجام معامله هستند. گردش صحیح امور بازار، به مقدار زیادی بستگی به واسطه‌ها داشته و دارد. این گروه، از باهوش‌ترین بازاری‌ها هستند و فعالیت‌های چندجانبه‌ای دارند. مطلع، مسلط و وارد به کار هستند.

صراف‌ها تجار پول هستند. صرافان که معتبرهایشان با تجار پهلو می‌زنند، از دیرباز جزء لاینفک اقتصاد ایران بوده‌اند. علت اصلی پیدایش و توسعه این حرفه، احتیاج روزانه مردم به تعیین وزن و عیار مسکوکات گوناگونی بوده است که در مبادلات جریان داشته است، زیرا با رواج پول‌های مختلف، بدون آشنایی با مشخصات مسکوکات و رابطه ارزش فلزات با یکدیگر، تجارت و معامله میسور نبود.11

از دیگر بازیگران صحنه بازار می‌توان تولیدکنندگان، صنعتگران، منشی‌ها، میرزاها، انباردارها، باربرها، تسمه‌کش‌ها، عدل‌بندها، شاگردان حجره‌ها و دستفروشان داخل بازار را نام برد.

امروز بازار ـ یادگار به جای مانده از هزاره‌های گذشته ـ زنده است و نفس می‌کشد. اگر کمی سکوت کنیم در هزارتوی دالان‌ها و حجره‌های آن، هنوز هم می‌توان صدای مردان و زنانی را شنید که خسته از ظلم و جور حاکمان، تاریخ چندهزار ساله این سرزمین را با استقامت و ایستادگی نوشته‌اند. مردان و زنانی که برای صلابت نام ایران، در دوره‌ای قلیان‌ها را شکستند و در دوره‌ای دیگر جواهراتشان را سرمایه بانک ملی‌شان کردند؛ اما هرچه کردند برای نام بلند ایران کردند.

پانوشت‌ها:

1ـ اشرف، احمد؛موانع تاریخی رشد سرمایه‌داری در ایران: دوره قاجاریه؛ تهران: انتشارات زمینه؛ 1359، ص22.

2ـ وقایع اتفاقیه:مجموعه گزارش‌های خفیه نویسان انگلیس؛چاپ سعیدی سیرجانی؛تهران: 1362،ص 381.

3ـ فرای؛ ریچارد نلسون؛ بخارا دستاورد قرون وسطی، ترجمه محمود محمودی؛ تهران، 1365، ص 9.

4ـ آدمیت؛ فریدون؛ هما ناطق؛ افکار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار؛ تهران: نشر آگاه؛ 1356؛ ص299

5 ـ فلور؛ ویلم؛ تجار در ایران عصر قاجار؛ مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد؛ سال سیزدهم؛ شماره اول؛ صص 36ـ35.

6ـ اشرف، صص 27ـ 25.

7ـ فلور، ص 37.

8 ـ جباری؛ مینا؛ همیشه بازار، تهران: نشر آگه؛ 1379، ص 71.

9ـ همان، ص 73.

10ـ همان، ص 74. 11ـ همان، صص 78ـ76.

شادی معرفتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها