روزنامه خندان

شیوه‌نامه سودجویی در فیسبوک

شیوه‌نامه سودجویی در فیسبوک، هر ایرانی یک درخت، برگ درختان سبز در نظر هوشیار اگر مجوز چاپ نگیرد، امکان انتشار ندارد از جمله موضوعاتی است که دستمایه مطالب طنز امروز روزنامه های کشورمان قرار گرفته است.
کد خبر: ۶۵۱۶۴۸
شیوه‌نامه سودجویی در فیسبوک

جام جم: هر ایرانی یک درخت

البته که شعار خوب، بد نیست. بخصوص اگر موجب یادآوری چیزهای خوب بشود و دردسرساز هم نشود. مثلاً شما همین شعار جدید زیست محیطی شهرداری را ملاحظه بفرمایید:«هرشهروند یک نهال»؛ جالب نیست؟ خب جالب است دیگر. اگر نبود که این قدر از سوی شهروندان درخت دوست با استقبال شدیداللحن مواجه نمی شد؛ به گونه ای که معاون خدمات شهری شهردار تهران از ادامه این طرح تا پایان اسفندماه خبر داد. خوش خبر باشی ای نسیم شمال/ که به ما می رسید زمان نهال!

الآن بیش از هر چیزی ما و بچه هایمان نیاز به هوای پاک داریم؛ محیط زیست سبزی که اکسیژن ملت را تأمین کند. حتماً نباید کار به جاهای باریک بکشد که اکسیژن ما را کپسول های گنده اکسیژن تأمین کنند.

بسته پیشنهادی: از آنجا که طرح کاشت درخت در روزهای آخر سال،بسیار پسندیده است؛ ما نیز نه تنها از شعار خوب «هرشهروند یک نهال» استقبال می کنیم،بلکه از این هم پا فراتر می گذاریم و شعاری در سطحی فراگیرتر و ملی و کشوری مطرح می کنیم:«هر ایرانی یک درخت». و برای توسعه سطح زیرکشت، طرح های دیگری هم داریم که یواشکی عرض می کنیم:

-1 درخت قسطی: نترسید؛ دریافت نهال از شهرداری رایگان است. منظور ما از درخت قسطی این است که چون همه ما بالاخره درگیر اقساط مختلف هستیم؛لذا از هموطنان جان بخواهیم که به ازای هر قسطی که دارند،یک درخت بکارند. این شکلی، هم پرداخت به موقع اقساط از خاطرمان نمی رود، چون همیشه جلوی چشم مان است؛ و هم این که به جز جنگل شمال، چند جنگل دیگرهم به مملکت اضافه می شود.

-2درخت جبرانی: مردم با خودشان عهد نمایند که هرگاه کار خبط و خطایی کردند که بعدا پشیمان شدند و به درگاه خدا استغفار کردند؛ بلافاصله یک درخت بکارند. به ازای هر گناه، یک درخت. باور بفرمایید که همین منزل و محله خود ما، بعد از مدتی تبدیل به یک پارک مشجر با درخت های سربه فلک کشیده خواهد شد. چه شود!(در این زمینه برخی مسئولان هم می توانند درخت بکارند.)

-3 درخت یارانه ای: هرکس که می خواهد یارانه یا سبد کالا بگیرد، همین فردا برود درخت بکارد. به شرطی که اگر مصلحت اقتصادی خود ملت اقتضا کرد که یارانه عوامانه از بیخ قطع شود؛ ملت از جرح دلش برندارد متقابلاً اقدام به قطع آن درختان کند.

کیهان: سگ (گفت و شنود)

گفت: یک سناتور آمریکایی جمهوری‌خواه نوشته است «حمله اسرائیل به ایران یک بلوف مسخره است».
گفتم: خب! دیگه چی؟!

گفت: این سناتور آمریکایی با تأسف نوشته است اسرائیل در مقابله با حزب‌الله لبنان که فقط یکی از گروه‌های مورد حمایت حکومت اسلامی ایران است، موفق نبوده است و آمریکا نباید روی توان اسرائیل برای حمله به ایران حساب کند.
گفتم: یارو یک سگ چلاق داشت، پرسیدند این سگ چلاق به چه درد می‌خورد و مثلا چگونه می‌تواند کسی را تعقیب کند؟ و یارو گفت؛ من یک فرقون هم دارم و اگر کسی به من حمله کند، سگم را درون آن می‌گذارم و طرف را تعقیب می‌کنیم!

شرق: برگ درختان سبز در نظر هوشیار اگر مجوز چاپ نگیرد، امکان انتشار ندارد

وزیر ارشاد، علی جنتی، گفت: «(با توجه به اینکه در وزارت اطلاعات دولت سابق، کتاب یکسری از نویسندگان ممنوع‌القلم چاپ نمی‌شد) با وزارت اطلاعات همفکری کردیم که برای چاپ یک کتاب به خود آن نگاه کنیم نه به نویسنده آن.» (ایسنا)
به همین مناسبت یک کتاب را فرستادیم ارشاد تا ببینیم به چیش نگاه می‌کنند؟

در اداره کتاب
اولی: ببین صادق هدایت چی نوشته.
دومی: از بالا گفتند نبین کی نوشته، ببین چی نوشته.

اولی: چطوری نبینم کی نوشته؟ اسمش روی جلده.
دومی: خب کتاب‌رو از ته بخون، اون ته اسم نویسنده نداره که.

اولی: مگه وقت زیادی داریم؟ می‌دونی برای تلف‌کردن هر ثانیه توی ادارات دولتی، چقدر نفت می‌سوزونیم؟
دومی: خب بسوزونیم. بهتر از اینه که ما صرفه‌جویی کنیم بعد با پول نفت پورشه وارد کنند یا بروند کانادا بغل سلین دیون.

اولی: ببین، اگه من کتاب‌رو از ته بخونم تا ببینم چی نوشته، وقتی رسیدم اول کتاب، اون‌‌وقت می‌فهمم کی نوشته. چرا وقت خودم‌رو بگیرم؟
دومی: می‌خوای بگم جای کتاب، ناشرها خود نویسنده‌رو بفرستند ما بررسی کنیم؟

اولی: نه. چون نویسنده‌ها مثل کتاب‌هاشون، فایل وُرد که ندارن، سرچشون کنیم.‌ داری چیکار می‌کنی؟
دومی (کتاب را گرفته دستش و بهش نگاه می‌کند.): دارم به کتاب نگاه می‌کنم. با توجه به چیزی که من می‌بینم به‌نظرم این کتاب نباید چاپ شه.

اولی: چرا؟
دومی: خیلی کتاب بددستیه. دستم خسته شد. چاپ این کتاب دست مردم‌رو به درد میاره.

اولی: راست میگی. رنگش هم خوب نیست. قرمز جیگری هم شد رنگ کتاب؟ به‌نظرم نباید چاپ شه، چاپ این کتاب چشم مردم‌رو به درد میاره.
دومی: جنس کاغذش هم خوب نیست. نباید چاپ بشه، چون چاپ این کتاب دل مردم‌رو به درد میاره.

اولی: این کتاب ممنوع‌الچاپ است؛ چه با تماشای کتاب، چه با تماشای نویسنده آن.

نظر صادق هدایت: تویمان خودمان را کشته، بیرونمان دیگران را.

نظر مولوی: ما برون را ننگریم و قال را، ما می‌بینیم آیا ارشاد بهش مجوز می‌دهد یا نه.

نظر سعدی: برگ درختان سبز در نظر هوشیار / اگر مجوز چاپ نگیرد امکان انتشار ندارد.

قدس: مش غضنفر و سرعت در بزرگراه

ای جُمه با اهلُ عیال از صُب وَرخاستِم رفتِم خِنه خوسُرُمُ تا آخِرِ شب هَمونجه بودِم.

آخِر شبیَم که مُخواستِم وَرگِردِم، خوسُرُم گفتِگ با ماشینِ مو بِرِن خِنَتا؛ مویَم پیکانِش رِ گیریفتُمُ هَموجور لِخ لِخ کُنان کِلّه کِردِم سمتِ خِنه. وِسطایِ راه اِنداختُم تو بلوار وکیل آباد که زودتر بِرِسِم، بِرِیکه وکیل آباد یَک راهِ راستِ یُ هیجّاش نِمِخه واستیُ گازِش رِ مِگیری مِری.

هَموجور که وِسط بلوار رِ گیریفته بودُمُ مِرفتِم ناسَن دوتا اَزی ماشین مَکُش مَرگِماهایِ خاریجی عینِ یَک قِرقی که از چِفتِ چُغوکی رَد بِره، از دو طِرفِ پیکانِ ما با یَک سرعتی رَد رِفتن که اِنگار بِزِشا گفتَن آخِرِ بلوار یَک دیکِ شُله مُفته گُذیشتن. خُلِصه نِزدیکایِ تَیِ بلوار که رِسیدِم دیدُم یَک عالَم ماشینُ آدم لوکّه رِفتنُ ماشینایِ اُرجانسُ پولیسُ آتیش نِشونیَم اونجه تارتُ پارتَن.

وَختی پیِده رفتُم خودُمُ رِ رِسُندُم جولو، دیدُم هَمو دوتا ماشینا که اوجور از چِفتُم رَد رِفتن، یَکیشا وَرچُپّه رِفته یُ چَرخاش به هَوایُ غُردَبّه رِفته، یَکی دِگَشَم رِفته وِسطِ بلوار زِده به یَک درختِ یُ توخ توخ رِفته.

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم حَتمَنی باید تو هَمّه یِ بلوارایُ بزرگراهایَم فَلَکه یُ چراغ قرمزُ دست انداز بُگذارَن که ای رارَنده ها مراعات کُنَنُ ایقذَر با سرعت نَرَنُ خودِشایُ باقیه رِ به کُشتن نِدَن؟!

آرمان: شیوه‌نامه سودجویی در فیسبوک

آماری خواندم درباره کلاهبرداری‌ها و سودجویی‌ها و فریب‌های فیسبوکی. براساسش این یادداشت را نوشته‌ام.

یک) این مجری آمریکایی و اون دانشمند ناسا ایرانیه. برید اینجا لایکش کنین تا برنده بشه. (هیچ وقت تحقیق نکنین منبع خبر کجاست. شما فقط لایک کنین.)

دو) این صفحه اوریجینال فلان هنرپیشه است. فقط برید اینجا و قربون صدقه‌اش بشین. (خودش هم تکذیب کرد مهم نیست. اوریجینالش همینه. با کارت گارانتی)

سه) این را لایک کن تا بگم موضوع چیه. (نپرس چه فایده داره. چی کار داری که من دارم کاسبی می‌کنم یا شما سرکاری؟)

چهار) فیسبوک اعلام کرده جمعیتش شلوغ شده و می‌خواد شعار بده، جمعیت کمتر، فیسبوک بهتر. برو این صفحه و این اطلاعات رو بده تا حذفت نکنه. زود باش! (من هم اطلاعات رو می‌گیرم و... بقیه‌اش به شما مربوط نیست. خصوصیه.)

پنج) برو اینجا و فلان اطلاعات رو بده تا بفهمی کیا بیشتر میان صفحه‌ات. (بازم من اطلاعات رو می‌گیرم و... بقیه‌اش معلوم نیست که چی کارش می‌کنم. این کار هم خصوصیه.)

شش) این عکس یه بچه سرطانیه. پول بریزین به این حساب. شماره کارتش اینه.... (چی؟ سرچ کردین دیدین این عکس اصلا ایرانی نیست؟‌ای بابا. مگه بیکارین شما؟ پولو بریزین که حسابی پول لازمم.)

هفت) می‌خوام یه کاری بکنم. بعدن می‌گم. فعلن شما به این شماره پول بریزین تا بعد.

هشت) پول نمی‌دین؟ پس لااقل این عکس و مطلب را درباره سرطان زایی آب معدنی فلان و گوشت‌های این رستوران و هوای آنجا و ماست اینجا، هی شِیر کنید. (منبع؟ ‌ای بابا. کی دنبال منبع مطلبه؟ شیر کنین دیگه.)

9) این عدد رو بنویس و اینتر رو بزن ببین چی می‌شه. (اینتر رو بزن!)

10) اینم مسابقه گربه‌های ملوسه. اینک عکس بلورکه. برید رای بدین این اول بشه. (چی رو دارید می‌خونین؟ برید دیگه.)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها