
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
حال برای برخی عشق مفهوم دیگری مییابد و به قول عطار برای رسیدن به آن هفت شهر را طی میکنند و در خم یک کوچه گرفتار نمیشوند؛ البته گاهی سخن از عشق، صحبت از کسانی است که این کلمه برایشان در هویت، اصل و ریشه خلاصه میشود و به عشق همین هویت زمانی که کولهبار خود را از وطن میبندند در هر کجای این کره خاکی که باشند بازهم حُب وطن، زبان و فرهنگ دارند.
البته مقصود نویسنده این سطور اصلا بیان حرفهای شعاری یا مشابه اینها نیست، اما باور کنید وقتی میشنوی هزاران نفر در فرانسه «منطقالطیر» میخوانند به ایرانی بودن خود میبالی و دوست داری دست مترجم این اثر را ببوسی.
کار سترگ خانم دکتر منیژه نوری آنقدر ارزشمند بود که همزمان با دهه فجر از او به عنوان برگزیده جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران تجلیل شد؛ البته او سالهاست برای شناسایی زبان و ادبیات فارسی در مغرب زمین کمر همت بسته و آنجا ساکن است. انتخاب ترجمه منطقالطیر به زبان فرانسه بهعنوان اثر برگزیده بخش «مطالعات ایرانی؛ شعر و ادب فارسی» در بیست و یکمین دوره جایزه جهانی کتاب سال بهانهای برای سفر این پژوهشگر و مترجم به ایران شد و ما هم از این فرصت استفاده کردیم و در همین روزهای اندک اقامت او در تهران بهره بردیم و گفتوگوی مفصلی با دکتر منیژه نوری انجام دادیم.
ایرانیان زیادی مانند شما هستند که در طول تاریخ تلاشهای بسیاری با هدف شناساندن و ترویج زبان و ادبیات فارسی در اروپا انجام دادهاند. برای آغاز میخواهیم به گذشته برگردیم. درباره اینکه چگونه رشته ادبیات را برای تحصیل برگزیدید.
من درسم را در دبیرستان «هدف» تمام کردم و دو سال هم در دانشگاه تهران در رشته بهداشت دهان و دندان درس خواندم. پس از اخذ مدرک فوق دیپلم به دلیل اینکه پدرم علاقهمند به رشته پزشکی بود من را برای ادامه تحصیل به کشور سوئیس فرستاد تا در شهر بازل در رشته دندانپزشکی تحصیل کنم. اما من از سال سوم دبیرستان به شعر و ادب علاقهمند بودم و متونی مانند منطقالطیر را از یازده سالگی میخواندم.
در سوئیس ابتدا ورودیه دانشکده پزشکی را گرفتم و برای پدرم فرستادم و نوشتم من را ببخشید چون این رشته را نمیخوانم و میخواهم در رشته ادبیات تحصیل کنم و علاقه من به رشته ادبیات است و ایشان در پایان عمرشان این موضوع را قبول کرده و کتابخانه خود را به من هدیه کردند. خوشبختانه در شهر بازل بزرگترین دانشمندان رشته عرفانی فارسی مانند فریتس مایر تدریس میکرد. در آنجا در رشته ادبیات آلمانی از من امتحان گرفته شد و پذیرفته شدم و گفتند دو رشته دیگر را میتوانی انتخاب کنی که من زبان فارسی، زبان عربی و رشتۀ تطابق ادیان را انتخاب کردم. فریتس مایر در آن زمان به ما حدیقه الحقیقه سنایی درس میداد و از همان زمان از مایر روش کار را درباره فهمیدن متون آموختم. روش ترجمه شمال اروپا اینگونه است که برای برگردان، متن بهصورت شعر یا نثر مسجع ترجمه نمیشود و آنچه نویسنده یا شاعر گفته است به همان طریق در زبان ترجمه نشان داده میشود و این روش ترجمه شمال اروپا انگلیس، آلمان و هلند است.
یعنی به نوعی میتوان گفت حضور مایر در زندگی شما روند زندگیتان را تغییر داد؟
من یکی از هفت شاگرد در قید حیات مایر هستم. در دوران دانشجوییام با راهنمایی پروفسور مایر، آثار سنایی، نجمالدین دایه و عرفان ابوسعید ابوالخیر را مطالعه کردم. خود مایر کتابی پژوهشی درباره ابوسعید منتشر کرده که با وجود گذشت سالها هنوز هم بهترین اثر درباره این عارف نامی ایرانی در جهان محسوب میشود.
شما از کسانی هستید که در کتابخانه پاریس با راهنمایی فرانسیس ریشار (ایرانشناس و نسخه پژوه برجسته فرانسوی و مدیر بخش هنر اسلامی موزه لوور پاریس) مطالعاتی در زمینه متون کهن فارسی کردهاید. از آشنایی تان با فرانسیس ریشار هم بگویید.
زمانی که لیسانس را گرفتم به پاریس آمدم. در آن زمان دیگر دانشگاه نمیرفتم و بیشتر خدمت فرانسیس ریشار که در کتابخانه ملی پاریس بود، میرسیدم. با کمک او مطالعه بر نسخههای خطی را آغاز کردم. متن «حُسن و دل» فتاحی نیشابوری را اولین بار در کتابخانه ملی پاریس پیدا کردم و به صورت آینه وار به فارسی ـ فرانسه ترجمه و منتشر کردم.
چه اتفاقی سبب شد دوباره راه تحصیل در مقطع فوقلیسانس و دکتری را در پیش بگیرید؟
در سال 1982 دکتر عبدالغفور روان فرهادی در سوربن تدریس میکرد و من هم همزمان دو متن حُسن و دل و هفت سیر حاتم طائی را در دست انجام داشتم و تصمیمی برای ادامه تحصیل نداشتم. در سال 1982 به تشویق دکتر روان فرهادی دوباره وارد دانشگاه شدم و موضوع پایاننامه فوقلیسانس را به خضر پیامبر در ادبیات عامیانه، قرآن و در اسکندر نامهها اختصاص دادم.
دلیل انتخاب این موضوع چه بود؟ فردی این موضوع را به شما پیشنهاد کرد.
برای اینکه موضوع خضر همیشه برایم جالب بود من همزمان هم دانشگاه میرفتم و در انستیتو یونگ روانشناسی میخواندم. یونگ در تعلیماتش اهمیت زیادی برای خضر قائل است و سوره 18 قرآن نیز به خضر اشاره دارد و در تفسیرهای قدیمی مانند تفاسیر طبری و میبدی درباره خضر پیامبر صحبت شده است. استاد فرهادی به من پیشنهاد چاپ این پایاننامه را دادند و ناشری در پاریس به نام doryi آن را منتشر کرد.
از این کتاب 3000 نسخه چاپ شد و هنوز هم این کتاب به فروش میرود. بعد از چاپ این کتاب بود که من در راه ترجمه افتادم، ولی هر کتابی که چاپ کردم برای خودش قصهای دارد.
کمی برای ما از ترجمه منطقالطیر عطار به زبان فرانسه بگویید؟ منبع فارسی برای ترجمه منطقالطیر چه بود؟
در نوبت نخست ترجمه از روی متن فارسی با تصحیح سیدصادق گوهرین با همکاری یکی از نویسندگان و محققان فرانسوی بود. پیش از آغاز این ترجمه مدتها نیز روی اصطلاحات و واژگان عرفانی عطار تحقیق و پژوهش میکردم و با راهنمایی فریتس مایر کار را ادامه دادم. بار نخست که منطقالطیر را ترجمه میکردم خدمت دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی میرسیدم و اشکالات را از ایشان میپرسیدم.
من در متن قراردادم با ناشر ترجمه نخست، یک بند اضافه کردم تا براساس آن اجازه ترجمه و انتشار دوباره «منطقالطیر» را داشته باشم و اگر این بند را اضافه نمیکردم دیگر به هیچعنوان نمیتوانستم حتی با ناشران دیگری ترجمه دوباره منطقالطیر را منتشر کنم. انتشارات علمی به محض آنکه منطقالطیر با تصحیح دکتر شفیعی کدکنی را منتشر کرد، نسخهای برای من به فرانسه فرستاد.
متن دکتر شفیعی در ماه می2004 به دستم رسید و من از همان موقع شروع به ترجمه کردم و در نهایت این ترجمه در فوریه 2012 منتشر شد. یعنی روند ترجمه هشت سال طول کشید و من به هیچ عنوان در این کار به ترجمه قبلی ام رجوع نکردم.
این دو ترجمه چه تفاوتهایی با هم از لحاظ سبک و نحوه ترجمه دارد؟
ترجمه دوم بهدلیل تعلیقات بسیار و سبک ترجمهاش برای مخاطب عام نیست و تنها اهالی فلسفه و ادبیات در فرانسه میتوانند از آن استفاده کنند. تعلیقات این اثر نیز بیشتر ترجمه شرح و تعلیق خود دکتر شفیعی است فقط در مواردی که حس کردم ممکن است نکاتی برای درک بهتر فرانسوی زبانها لازم باشد، مواردی را به تعلیقات دکتر شفیعی اضافه کردم. لازم است اشاره کنم که «منطقالطیر» با تصحیح دکتر شفیعیکدکنی در میان دیگر نسخهها بسیار ممتاز است.
در آن زمان استقبال از این ترجمه در فرانسه چگونه بود. به عبارت دیگر آیا مخاطبان فرانسهزبان موفق به برقراری ارتباط با یک اثر عرفانی فارسی شدند.
شاید باورتان نشود از این اثر 14 هزار نسخه تاکنون فروش رفته است. این اثر دو مرتبه در تیراژ 7000 نسخه چاپ شده و هربار تمامی آنها به فروش رفته است و امروز من خیلی خوشحالم چون 21 هزار فرانسویزبان این کتاب را خواندهاند.
معرفی یا نقدی نیز بر این اثر در فرانسه نوشته شد؟
در همان ابتدا معرفی زیادی از این اثر نوشته شد، ولی متأسفانه اینها را جمعآوری نکردم. البته همیشه اعتقاد داشتم اینها مهم نیست و آنچه مهم است معرفی خود عطار است. در سال 2000 با ناشر قرارداد بستم و به او گفتم من میدانم نسخه خیلی معتبر چاپ خواهد شد، زیرا این اثر زیر نظر دکتر شفیعی کدکنی منتشر شد و به ناشر گفتم اگر میخواهید با من قرارداد ببندید یکی از شرایط من این است که چهار سال بعد دوباره این اثر را چاپ کنم و آنها با من قرارداد بستند. بعد در همین فاصله چون دکتر شفیعی روی نسخه خود کار میکردند، من کتاب «معنی عشق نزد مولانا» را منتشر کردم.
«معنی عشق نزد مولانا» عنوان جالبی دارد. این اثر را خودتان تألیف کردهاید؟
خیر. زمانی که در دانشگاه سوربن بودم، دکتر روان فرهادی اشعار مولانا را در هفت فصل مختلف درباره معنای لغوی عشق در آثار مولانا همچون مثنوی و دیوان کبیر درآورده بودند و توضیحاتی هم درباره آن به زبان فارسی میدادند. ما یک سال این دروس را در نزد استاد روان فرهادی آموختیم و من از همان هنگام به استاد گفتم این مباحث باید در قالب کتاب منتشر شود و ایشان از این موضوع استقبال کردند. همان متن را با انتخاب دکتر فرهادی به همان طریق ترجمه و شمارهگذاری کردم و با همان توضیحات دکتر فرهادی منتشر شد.
در همان زمان فرانسیس ریشار نمایشگاهی به اسم «جلوههای هنر پارسی» برگزار کرد و این کتاب توسط نشر doryi به چاپ رسید. کتاب «معنی عشق نزد مولانا» اثر بسیار فاخری شد. این کتاب به شکلی منتشر شده است که از وسط باز میشود یک طرف اشعار مولانا و بخش دیگر آن به ترجمه و توضیحات اختصاص دارد. یک سی دی صوتی که اشعار در آن خوانده شده نیز درون این کتاب است.
در آن زمان شاید کمتر کسی کتاب صوتی را در کنار اثر خود منتشر کرد و این کار شما شاید بهگونهای ابداع بوده است. این اشعار را خودتان دکلمه کردهاید؟
بله من و یک بازیگر ایرانی به اسم حمیدرضا جاویدان. این کتاب حدود 120 قسمت است و هفت فصل دارد که در هر فصل موضوعی در شناخت عشق، در پیکار عقل و عشق، در عشق عامه و... بررسی میشود. این اثر دوزبانه در سال 2005 به چاپ رسید و موفقیتهای زیادی همراه داشت و تاکنون برنده دو جایزه آکادمی ادبیات و جایزه کتاب زیبا در پاریس شد. بهدلیل اینکه نسخههای خطی مولانا که 64 نسخه مثنوی و دیوان شمس بوده و در کتابخانه ملی پاریس موجود است، در این اثر آمده و ما از روی اینها سرلوحهها را گرفتیم و هر فصلی یک سرلوحه دارد.
با همان ساختار در ایران ترجمه شد یا تغییری در نحوه ترجمه صورت گرفت؟
بله، دقیقا با همان ساختار به فارسی برگردانده شد.
حال اجازه دهید کمی گریزی به مطالعات ایرانشناسی در فرانسه بزنیم. شرقشناسان تا چه اندازه در فرانسه به کتابها و متون فارسی اهمیت میدهند؟
بیش از آنچه تصور کنید به این متون و نسخههای فارسی در آن کشورها به ویژه در فرانسه اهمیت میدهند. برای این آثار ارزش زیادی قائل هستند. این متون مدارک علمی هر کشوری هستند. ما اگر این مدارک را نداشته باشیم، بهمنظور شاعر، افکار و عقاید او پی نخواهیم برد. دکتر شفیعی در منطقالطیر توضیح جالبی میدهند و میگویند، این متون با وجود تمام تصحیحات، حواشی و تعلیقات فهم دشواری دارد و خواندن آنها بسیار هم مشکل است.
هنوز هم برای انتخاب و ترجمه آثار با دکتر شفیعی مشورت میکنید؟
بله من با دکتر شفیعیکدکنی مدام در ارتباط هستم و هر زمان که به ایران مسافرت میکنم، حتما برای شاگردی به خدمت ایشان نیز میرسم.
گفتید در میان تصحیحات انجام شده، تصحیح دکتر شفیعیکدکنی را برتر میدانید. دلیل این برتری در چیست؟
یکی از مسائلی که من در ترجمههای منطقالطیر به آن پی بردم، زبان عطار زبان کدکن است و نظم، نظم خراسانی است و دکتر شفیعی نیز از کدکن برخاسته است. برای مثال دکتر شفیعی در بخشهایی از منطقالطیر درباره یک لغت توضیح میدهد که معنی این لغت این است و هنوز که هنوز است، به این طریق استفاده میشود. اگر قرار باشد برای ترجمه منطقالطیر به کسی جایزه داده شود، او دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی است و اگر تصحیح او نبود منطقالطیر آنچنان که باید شناخته نمیشد. زمانی که تصحیح ایشان را با تصحیحهای دیگر مقایسه میکنید به تفاوت ابیات پی میبرید.
در ترجمه چه تعلیقاتی استفاده کردهاید؟ یعنی منظور این است که تنها به تعلیقات و توضیحات دکتر شفیعی بسنده کردهاید یا به آثار دیگری نیز مراجعه داشتهاید؟
در ترجمه از تعلیقات دکتر شفیعی استفاده شده تا حدی که به آن احتیاج داشتهام. برای اینکه مقداری از این تعلیقات در مورد مسائل دستور زبان، سبک و زبان فارسی است. روشی که من برای نوشتن تعلیقات و پاورقی استفاده کردم اول تفاوتهای این ترجمه و ترجمهها به زبانهای اسپانیایی، ایتالیایی، انگلیسی، آلمانی و فرانسه بوده و جمله جمله در این ترجمه اینها را مقایسه کردهایم و آنجایی که همه بزرگان بودهاند و آنجایی که متوجه شدیم مترجم بهگونه دیگری متوجه شده است نوشتهایم که طبق گفته دکتر شفیعی و دکتر روان فرهادی باید اینگونه ترجمه شود. یکی دیگر از حواشی تعلیقات، توضیح لغات فارسی ـ عربی بخصوص لغات و اصطلاحات عرفانی است؛ اصطلاحاتی که ترجمه نمیشود بلکه بهصورت گرتهبرداری برگردان میشود. مثلا واژه استغنا اگر به زبان فرانسه و بهصورت لغوی ترجمه شود، مخاطب متوجه معنی آن نخواهد شد. برای اینکه در فرهنگ آنها این واژه معنای دیگری دارد.
برای سهل شدن کار تا چه اندازه از فرهنگ لغتها کمک گرفتید. در حقیقت استفاده از فرهنگها برای شناخت بیشتر اصطلاحات و برگردان تا چه اندازه موثر بود.
تمام این فرهنگ لغتها متأسفانه کارآمد نیستند. بهدلیل اینکه همه این فرهنگها کپیبرداری از یکدیگر است و در ثانی چندان دقیق نیست. به گفته دکتر شفیعی باید برای شناخت یک واژه تلاش کرد.
و بهعنوان سخن پایانی بهعنوان یک ایرانی که موفق شدید گامی بزرگ در شناخت فرهنگ و ادبیات ایرانی در مغربزمین بردارید، چه دیدگاهی درباره شناخت بیشتر این آثار در اروپا دارید و وظیفه ایرانیان خارج از کشور در اینباره چیست؟
ببینید اینجا وقتی در خارج از کشور میان مردم زندگی میکنید، برخی ایرانیان سعی میکنند به نوعی هویت خود را در دل سنتها جستجو و حفظ کنند. این سنتها گاهی در سطح و مواردی همچون خوردن غذای ایرانی باقی میماند و یک دور هم جمع شدن و یک قورمهسبزی و کباب کوبیده خوردن میشود، اما گاهی ما فراموش میکنیم که یکی از ارکان هویتی را زبانمان تشکیل میدهد.
از طرفی اصرار به برخی سنتها داریم و از دیگر سو به زبان که شاکله هویت ماست بیتوجهی میکنیم.
شما وقتی یک غذای ایرانی را به مردم جهان معرفی میکنید، از آن استقبال میکنند؛ حال در نظر بگیرید داشتههای عمیق و زلال و معنوی فرهنگمان را اگر به آنها بدرستی معرفی کنیم چه پیامدهای مثبتی خواهد داشت.
بنظرم در معرفی مزیتهای اصلی فرهنگمان هنوز خوب عمل نکردهایم. در سالهای اخیر کرسیهای زبان فارسی نسبت به گذشته کمتر فعالیت میکنند و ترویج زبان فارسی و انتقال فرهنگ و هویت ایرانی آنطور که شایسته است، صورت نمیگیرد. فراموش نکنیم این یک حرکت دوطرفه است، یعنی ما فقط به خودمان خدمت نمیکنیم بلکه با معرفی آثار شاخص ادبیات فارسی به علاقهمندان آن در سراسر جهان خدمت میکنیم.
درباره کار خودم هم واقعا معتقدم به نظر من ترجمه منطقالطیر خدمت بزرگی هم به فارسیزبانان و هم به فرانسویزبانان بود. ترجمه متون عرفانی کاری بسیار مشکل است و زمانی که از روی شعر، نثر مینویسید، این اختیار را دارید که مواردی را کم یا زیاد و در عین حال باید ترتیب مصراعها را رعایت کنید و این کاری بسیار مشکل است. من در ترجمه منطقالطیر سعی کردم متنی را ارائه دهم که هم قابل فهم باشد و هم مصراعها در آن رعایت شود و بالطبع با ارائه توضیحات کار عظیمی به مخاطب ارائه شده است و علاوه بر اینکه ترجمه وفادار به اصل بود، شمارهگذاری دکتر شفیعی را هم رعایت کردم. این ترجمه برای فارسیزبانانی بود که میخواستند فارسی بیاموزند و از نظر تحول ترجمه بسیار موثر بوده است.
معصومه کلانکی / جامجم
این نیاز ناگزیر
آنچه در پی میآید یادداشتی است که دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی بر ترجمه فرانسوی منطقالطیر عطار نوشته است و خانم منیژه نوری، آن را در انتشارات Cerf شهر پاریس به چاپ سپرده و البته در اختیار روزنامه جامجم هم برای بازنشر در ایران قرار داده است.
***
منطقالطیر در میان آثار رمزی و عرفانی زبان فارسی جایگاه ویژهای دارد. در کنار مثنوی معنوی اثر برجسته مولانا جلالالدین و در ادبیات ملل اسلامی همیشه یکی از شاهکارهای قرون و اعصار به شمار رفته است. توجهی که شاعران بزرگی از نوع رومی و حافظ به آن داشتهاند و نیز کوششی که نقاشان ایرانی در طول قرون برای به تصویر کشیدنِ آن از خود نشان دادهاند، همچنین سعی خوشنویسان تمدن اسلامی و تذهیبگران آن برای آراستن هرچه جمیل - نسخههای خطی آن، همه و همه نموداری است از تاثیر شگرف این منظومه، در حوزه پهناور جهان اسلام و ایران.در عصر ما با ترجمههای کامل و گاه ناقصی که از آن به برخی زبانهای اروپایی از جمله انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی و آلمانی شده است و گاه به وسیله چند مترجم، در زمانهای مختلف، سبب شده است که جوامع غربی نیز با آن آشنا شدهاند. هرچند این آشنایی به گونهای نبوده است که حق این شاهکار برجسته ایرانی گزارده آید. یکی از خوشبختیهای عطار در عصر ما این است که چهرههای برجستهای از بزرگان فرهنگ اروپایی، سخت شیفته او بودهاند همچون پروفسور هلموت ریتر، پروفسور لویی ماسینیون و پروفسور نیکلسون و امثال ایشان. مهمترین کتابی که به یک زبان اروپایی درباره یک چهره عرفانی و ادبی مشرقزمین و جهان اسلام، تاکنون نشر یافته است کتابی است که استاد ریتر درباره عطار به زبانِ آلمانی نوشته است و به تحلیل دقیق و گسترده اندیشه و جهانبینی عرفانی عطار توفیق یافته است. اما عطار، در همین کتاب منطقالطیر، در عرصه زبان معرفت یا زبان ذوق، با خلق یک آلیگوری کلان و آراستن آن به صدها آلیگوری کوچک، از زبانِ پرندگان و جانوران و از رهگذر حکایاتی از زندگی عارفان و حتی از زبان مردم کوچه و بازار، توانسته است «زبان معرفت» یا «زبان ذوق» را تا حد زیادی از آن گنگی و ابهام که دارد به در آورد و ما را با لحظههای درخشانی در عرصه عشق و زیبایی و الهیات عرفانی آشنا کند؛ کاری که انسان معاصر نیز از آن بینیاز نیست و تا انسان روی زمین زندگی میکند از این نیاز روحی هرگز بر کنار نخواهد بود.
ترجمه این کتاب برای مخاطبانِ فرانسوی زبان قدم استواری است که مترجم در راه معرفی عطار برداشته است و من که خود از دور شاهد زحمات ایشان بودهام، به نتیجه رسیدن آن زحمات را پس از سالها و سالها به همه عاشقان فرهنگ بشری تبریک میگویم و به عنوانِ کسی که بخشی از عمر خود را در حوزه ادبیات عرفانی زبان فارسی صرف کرده است این قدم بزرگ مترجم را میستایم و ارج مینهم. به امید آنکه دیگر منظومههای عطار نیز به همین شیوه به زبان فرانسوی ترجمه شود. شاهکارهای ادبیات بشری را فقط باید در زبان اصلی و در حوزه فرهنگی خاص خودشان خواند و شناخت. اما با تکامل فن ترجمه و بهرهوری نسلهای مختلف از تجارب یکدیگر، امروز، ترجمههایی در جهان عرضه میشود که میتواند بخش عظیمی از اندیشه و هنر مولف اصلی را آینگی کند. امیدوارم که کوشش مترجم منطقالطیر از مصادیق همین گونه ترجمهها باشد.
محمدرضا شفیعیکدکنی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد