نکته اینجاست که وضع حیات وحش کشور آنقدر وخیم است که کارشناسان پیشبینی میکنند تا ده سال دیگر تعداد بیشتری از گونههای جانوری کشورمان در خطر انقراض قرار گیرند. در مقابل این شرایط شکننده، سازمان حفاظت محیطزیست کشور آنطور که باید و شاید تاکنون عمل نکرده و فقط به وعدههایی برای افزایش جریمههای صید و شکار و تشکیل کمیته بحران پلنگ بسنده کرده است، مشکل اینجاست که کارشناسان محیطزیست کشورمان این راهکارها را موثر نمیدانند و هشدار میدهند که برای حفظ حیات وحش کشور باید حساب شدهتر عملکرد و برای آگاه کردن جامعه از توانمندی سازمانهای مردمنهاد کمک گرفت. گونههای حیات وحش نعمتی است که خدا به ما داده، ولی ناآگاهی برخی سبب شده روز به روز وضع آنها بحرانیتر از گذشته شود و گونههای جانوری یکی پس از دیگری در خطر انقراض قرار گیرند. واقعیت این است تازمانی که مردم به این باور نرسند که حیوانات حق حیات دارند و برای محیطزیست مفیدند، نمیتوان آینده مناسبی برای آنها تصور کرد.
هوشنگ ضیایی، کارشناس محیط زیست و استاد دانشگاه به جامجم میگوید: مردم باید بدانند ارزشگونههای جانوری برای محیطزیست چقدر است، مساله فقط پلنگ نیست که مسئولان برای حفظ آن کمیته بحران تشکیل دهند، زیرا گونههای دیگری مانند کاراکال یا گربه پالاس وضع بدتری دارند، در واقع باید فکری برای حفظ همه گونههای جانوری کرد.
کارشناسان محیطزیست بر این باورند که باید از سازمانهای مردمنهاد کمک گرفت و از جوانان داوطلب و فعال در این زمینه بهره برد. به این شکل که آنها را آموزش داد و به روستاها فرستاد تا برنامههای آموزشی بهوسیله آنها در اختیار بومیهای مناطق حفاظتشده قرار گیرد. از طرفی خود محیطبانها نیز باید آموزش ببینند و در مدارس و مجامع مختلف ارزشهای گونههای جانوری را یادآور شوند. ضیایی اظهار میکند: در کنار این کارها باید خیلی سفت و سخت از تخلفات نیز جلوگیری کرد، مشکل اینجاست که تعداد محیطبانهای ما تقریبا به اندازه قبل از انقلاب است، در صورتی که جمعیت ما چند برابر شده و راههای ارتباطی بیشتری در مناطق و زیستگاههای جانوران ایجاد شده، به صورتی که اکنون شکارچیها براحتی میتوانند به قلب زیستگاهها بروند.
افزون بر این، اکنون اسلحههای زیادی بیضابطه در اختیار مردم است، این درحالی است افرادی که تفنگ دارند باید با قوانین آشنا باشند، ولی متاسفانه اکنون خیلی از افرادی که اسلحه دارند کمتر درباره قوانین شکار و محیطزیست میدانند.
به گفته او تا مدتی قبل همزمان با صدور پروانه شکار به شکارچی دفترچهای میدادند که عکس حیوانات حمایت شده و قوانین محیطزیست در آن نوشته شده بود، ولی متاسفانه اکنون چنین دفترچهای وجود ندارد. این درحالی است که تا مدتی قبل در کشور ما حدود دهگونه گربهسان زندگی میکرد، اما با منقرض شدن شیر و ببر اکنون هشتگونه گربهسان باقیمانده است. باید گفت وضع یوز و کاراکال هم مناسب نیست، زیرا به گفته ضیایی اکنون از وضع کاراکال اصلا اطلاعی در دست نیست. البته نباید فراموش کرد که گونههای گیاهخوار مانند گورخر، قوچ، میش و کل نیز وضع مناسبی ندارند.
جای خالی حمایت از سازمان محیطزیست
ضیایی عنوان میکند: دولت آنطور که باید و شاید به سازمان حفاظت محیطزیست توجه نمیکند، چون بودجه مناسبی به این سازمان نداده و اجازه استخدام هم نمیدهد. دولت باید حداقل شرایطی فراهم کند که سربازان بیشتری در اختیار این سازمان قرار گیرند، زیرا سربازان تحصیلکرده زیادی هستند که میتوان آنها را در پاسگاههای محیطزیست مستقر کرد. کمبود نیرو یکی از مشکلات سازمان حفاظت محیطزیست است، بنابراین، این سازمان باید هرچه بیشتر از کمکهای سازمانهای مردمنهاد بهره ببرد، زیرا فعالیت این سازمانها در برنامههای آموزشی تاثیر زیادی در آگاهسازی بومیان مناطق حفاظتشده دارد، برای نمونه به این شکل مادران خانوادهها از ارزش گونههای جانوری مطلع شده و اهمیت آنها را به کودکان خود منتقل میکنند، زیرا در برخی خانوادهها باورهای اشتباهی درخصوص گرگ، روباه و پلنگ وجود دارد؛ آنها این حیوانات را خطری برای انسان تصور کرده و فکر میکنند باید به هرشکلی آنها را کشت.
ضیایی یادآور میشود: آنها نمیدانند روباه چه ارزشی دارد، درحالی که روباه جمعیت خرگوش یا موشها را کنترل کرده و سبب میشود که مزارعشان دیگر از سوی آنها تهدید نشود، یا اگر بدانند کفتار و شغال رفتگر طبیعت هستند و از حیواناتی که بهدلیل بیماری مردهاند تغذیه میکنند دیگر برای کشتن آنها تلاش نمیکنند.
بهروز دهزاد، عضو هیات علمیدانشگاه شهید بهشتی تهران و رئیس کمیته فنی مدیریت محیطزیست نیز درباره تاثیر آگاهسازی مردم نسبت به محیطزیست به جامجم میگوید: نقش مردم و بخصوص سازمانهای مردمنهاد باید جدی گرفته شود، زیرا اگر تاکنون نتیجه مثبتی نگرفتهایم به این دلیل بوده که تعدادی از مدیران سازمان حفاظت محیطزیست در اتاقی دربسته برای محیطزیست کشور تصمیم گرفتهاند. این درحالی است که اصولا هر نوع برنامهریزی باید در یک فراخون عمومی به اطلاع مردم برسد و نظرات مختلف جمعآوری شود، سازمان حفاظت محیطزیست نباید همه چیز را به خود منحصر کند، زیرا در جلسات دربسته نمیتوان نتیجه گرفت، البته یکی دیگر از مشکلات بزرگ ما اجرای درست این تصمیمها بوده است.
به گفته وی، وقتی سازمان جهانی استاندارد میخواهد ضوابطی را تهیه کند، آنها را به فراخوان عمومی میگذارد و از افراد با تجربه برای همکاری دعوت میکند و در چند مرحله از مسئولان، مردم و ذینفعان نظرخواهی میکند، او ادامه میدهد: نمیتوان داخل دفتر نشست و محیطزیست را کنترل کرد. افزون براین سازمان حفاظت محیطزیست باید با دیگر نهادها نیز ارتباط خوبی برقرار کند، چون مسائل زیستمحیطی به وزارت امورخارجه، نیرو و جهاد کشاورزی نیز مربوط است. یعنی اگر سازمان حفاظت محیطزیست بهترین برنامهها را ارائه کند، اما با دیگر سازمانها و مردم ارتباط خوبی نداشته باشد، نمیتواند موفق عمل کند.
جادههای ناامن و شکار بیرویه
در کنار این برنامهها بهتر است برای حفظ گونههای جانوری حداقل برای چهار سال شکار در کشور ممنوع شود. البته نه تنها برای شکارچیهای شهری بلکه بومیهای مناطق نیز که خیلی راحتتر و بدون اینکه کسی متوجهشان شود دست به شکار میزنند، باید محدود شوند.
یکی دیگر از مشکلات حیاتوحش جادههایی است که بدون ضابطه ساخته شده و مانع مهاجرت حیوانات میشود. چون وحوش نیز با توجه به فصل، مهاجرت میکنند، اما متاسفانه در بیشتر جادههایی که در مناطق حفاظت شده ساختهاند، مسیری برای عبور حیوانات پیشبینی نشده است.
ضیایی عنوان میکند: در چنین جادههایی باید برای عبور حیوانات تونل یا پلهای طبیعی در نظر گرفته شود. این در حالی است که برخی از پادگان و سدها نیز بیضابطه ساخته شده و مسیر مهاجرت حیوانات را سد کرده است، برای نمونه تامدتی قبل وقتی هوا سرد میشد قوچ و میشهای منطقه البرز حرکت کرده و به سمت سرخهحصار میآمدند، اما اکنون سدهایی مانند لار و لتیان وجادههای مختلف مانعی برای مهاجرت آنهاست.
به گفته وی بیشترین تلفات یوزپلنگ در کشورمان بهدلیل تصادف با خودروست، به همین دلیل باید قبل از ساخت و ساز در مناطق حفاظت شده به فکر حیات وحش بود.
فرهنگسازی در رسانهها
در این بین نباید از نقش رسانهها درخصوص فرهنگسازی غافل شد، زیرا برخی از رسانهها مطالبی را به اشتباه منتشر میکنند که سبب آسیب دیدن بیشتر حیات وحش میشود. ضیایی میگوید: مثلا شایع شده که مارمولک سمی است، اگر در غذا بیفتد سبب مسمومیت میشود، ولی مارمولک کنترلکننده جمعیت سوسک است؛ به این صورت که آنها کپسول تخمهای سوسک را میخورند و سبب تعادل جمعیت سوسک میشوند، اما مردم ناآگاه آن را میکشند یا میگویند جغد شوم است، درحالی که این پرنده مظهری از زندگی است.
افزون براین باید تاکید کرد که رفع مسائل زیستمحیطی به مدیرانی نیاز دارد که به محیطزیست معتقد باشند، زیرا در غیراینصورت آنها نمیتوانند، تاثیر مثبتی دراین حوزه بگذارند. رئیس کمیته فنی مدیریت محیطزیست، سازمان استاندارد ملی ایران درباره وضع آموزش محیطزیست در کشور تاکید میکند: آموزش ما در دانشگاه اشتباه و ناکارآمد است و سبب تولید کارشناسهایی شده که تخصص ندارند، به همین دلیل وقتی با کارشناسان صحبت میکنیم متوجه میشویم کاری نمیتوانند انجام دهند. نتیجه این شده که هنوز بهترین گیاه شناس ما کارشناسی است که 40 سال پیش آموزش دیده است.
قوانین اجرا نمیشود
نکته دیگری که سبب بحرانی شدن شرایط حیاتوحش کشور شده، اجرا نشدن قوانین و نقص در برخی از آنهاست، ضیایی تصریح میکند: وقتی قوانین آمریکا را بررسی میکردم، متوجه شدم اگر شخصی با حیوانی تصادف کند باید همانجا بایستد و ماجرا را به محیطزیست و پلیس اطلاع دهد، زیرا اگر صحنه را ترک کند 2000 دلار جریمه میشود، متاسفانه ما در کشورمان چنین قانونی نداریم. او ادامه میدهد: اگر شخصی شاهد شکار یا حادثه آتشسوزی باشد، اما ماجرا را گزارش نکند، براساس قانون جریمه زندان برای او درنظر گرفته شده است، ولی در کشور ما وقتی شکارچی به برخی روستاها میرود، او را تشویق هم میکنند؛ البته دادگاهها نیز باید به این باور برسند، زیرا بارها شده که مامور محیطزیست متهمیرا به دادگاه برده و متهم زودتر از او از دادگاه خارج شده است. این در حالی است که اکنون چند نفر از محیطبانان در زندان هستند و حکم اعدام گرفتهاند. بهطور قطع این ماجرا سبب دلسرد شدن دیگر محیطبانان میشود. عضو هیات علمیدانشگاه شهید بهشتی تهران میگوید: ما قوانین خوبی داریم، ولی متاسفانه اجرا نمیشود. متاسفانه در کشور ما نفع گروهی و فردی به منافع ملی ارجحیت پیدا میکند، به همین دلیل برخی از قوانین ما هر چند پیشرفته است، اما متاسفانه اجرا نمیشود.
نیاز به سازمانی فعال و تاثیر گذار
سازمان حفاظت محیطزیست کشور یکی از تاثیرگذارترین سازمانها در زندگی مردم است، به همین دلیل باید مردم بیشتر از هر سازمانی با آن آشنا شده و همراهش شوند. هرچند سازمان حفاظت محیطزیست کشورمان برای رسیدن به این هدف با مشکلاتی مانند کمبود بودجه و نیرو دست و پنجه نرم میکند. اما باید تاکید کرد این مشکلات نباید سدی باشد برای بیگانه بودن مردم با این سازمان.
موید حسینیصدر، سخنگوی فراکسیون محیطزیست مجلس به جامجم میگوید: سازمان حفاظت محیطزیست باید با صدا و سیما برای ساخت برنامههای فرهنگی هماهنگ باشد، زیرا صدا و سیما ساعاتی را در اختیار سازمانها قرار میدهد، هرچند ممکن است وجهی دریافت کند که به نظر زیاد هم نیست، اما این سازمان در این زمینه خیلی کمکاری میکند، زیرا به جای افرایش جریمههای مالی و زندان برای متخلفان، بهتر است فرهنگسازی کنیم.
به گفته وی ضعف دیگر این سازمان این است که در حالی که امور مربوط به محیطزیست در زندگی مردم تاثیر زیادی دارد، اما این سازمان بهعنوان سازمانی فعال در زندگی مردم نقش ندارد.
او ادامه میدهد: یعنی نقش این سازمان کمرنگ و حاشیهای است. برای نمونه خیلیها نمیدانند سازمانی به نام حفاظت محیطزیست در کشور وجود دارد، آنها تصور میکنند فقط زمانی که نیاز به گرفتن مجوز برای کارهای عمرانی است باید به این سازمان مراجعه کنند؛ درحالی که حوزه عمل این سازمان گسترده، اما عملکرد آن کمرنگ است.
افزون براین سازمان حفاظت محیطزیست باید با برقراری ارتباط با دیگر نهادها، سازمانها و وزارتخانهها برای رفع مشکلات زیست محیطی از آنها کمک بگیرد.
مهدی آیینی / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد