گزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح پنجشنبه

آیا تنها ما ایرانیان از کالای رایگان لذت می‌بریم؟

گزیده سرمقاله های روزنامه های صبح ایران

بایسته های دولت درمدیریت برداشت عمومی

روزنامه های صبح ایران امروز صفحات شان را به مطالبی درباره ، علوم انسانی، الزامات اعتدال، شکست استراتژیک آمریکا در سوریه، رفتن شاه از ایران، بایسته های دولت درمدیریت برداشت عمومی و چند و چون ارتباط با آمریکا اختصاص دادند. برخیاز این سرمقاله ها را با هم می خوانیم .
کد خبر: ۶۴۳۹۶۲
بایسته های دولت درمدیریت برداشت عمومی

کیهان : درباره علوم انسانی

آقای دکتر روحانی در اجلاس روسای دانشگاهها و مدیران پارکهای علم و فناوری در روز سه‌شنبه 92/11/15 مطالبی فرمودند که بر خود لازم دانستم به عنوان یک استاد دانشگاه و همسر و فرزند شهید و خدمتگزار مردم در مجلس شورای اسلامی و رئیس فراکسیون حمایت از نخبگان، مخترعان و اقتصاد دانش‌بنیان به دعوت ایشان لبیک گویم.
ایشان فرمودند: «چرا در علوم انسانی پیشرفت نمی‌کنیم ولی در سایر علوم پیشرفت می‌کنیم؟ چون در شیمی خط قرمز نداریم ولی در علوم انسانی داریم.».
آقای دکتر روحانی شما بهتر می‌دانید که تمامی علوم‌اسلامی و از جمله علوم انسانی ( به مفهومی که مخاطب از فرمایشات شما برداشت می‌کند) خط قرمز ندارد علوم انسانی مبتنی بر اسلام کمال‌گراست نه پوچ‌گرا و حاصل آن علامه حسن‌زاده‌ها و علامه جوادی‌آملی‌ها و شهید مطهری‌ها و شهید مفتح‌ها و حاصل علوم اسلامی (غیر علوم انسانی) شهید شهریاری‌ها، شهید احمدی‌روشن‌ها و شهید چمران‌ها می‌باشد. بلکه تمام افتخارات امروز ما در شیمی و دیگر علوم از آنجا نشأت گرفت که دانشگاهیان و دانشمندان ما با عمل به آیه‌ شریف «لن یجعل‌الله للکافرین علی المومنین سبیلاً» به شعار نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی عمل کردند و از دشمنان دوست‌نما که علیرغم تمام توافقات و لبخندها همچنان گزینه نظامی را روی میز نگه می‌دارند روی گردانیدند و با خودباوری که امام‌راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب فرمودند شعار ما می‌توانیم را مدنظر قرار داده با باور به وعده‌های الهی همچون آیه شریفه «ولو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض» به استقلال و پیشرفت علمی کشورمان جامه عمل پوشانیدند.
آقای رئیس‌جمهور اگر ما در علوم انسانی پیشرفت نکردیم مشکل از آن است که علوم انسانی غرب را گرفته و عینا ترجمه کردیم و با آوردن یک یا دو آیه یا روایت (آنهم احتمالا) به فرمایش آیت‌‌الله جوادی‌آملی آن را «اسلام‌مالی»! کردیم همچنانکه در اسلامی کردن دانشگاه‌ها نیز همین طریق را پیمودیم. اما خط قرمز واقعی در علوم انسانی ما برای پیشگیری از ورود دیدگاههای سکولار، اومانیستی، التقاطی، انحرافی، شرک‌آمیز و الحادی است نه دیدگاههای دقیق و صحیح و مبتنی بر عقل سلیم و فطرت پاک همراه با جدال احسن که مورد توصیه قرآن کریم است «و جادلهم بالتی هی احسن».
اما در مورد فرمایش شما در خصوص «نفی تولی‌گری عده‌ای بر ملت در نظام» با عرض پوزش در اولین گام، این مساله به نفی‌کیان هیئت دولت با ریاست حضرتعالی به عنوان بالاترین جایگاه متولی اجراء در کشور می‌انجامد بلکه در تمام مسائل حتی در بحث فرهنگ بنا به آیه شریفه «الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاهْ و اتوا الزکاهْ و امروا بالمعروف ونهوا عن‌المنکر» مسئولیت دارد.
آقای رئیس‌جمهور اساتید دانشگاههای ما خاموش نیستند و از جمله تعداد قابل توجهی از خدمتگزاران ملت در کسوت نمایندگی مجلس، هیئت علمی دانشگاهها و یا فارغ‌التحصیلان تحصیلات تکمیلی دانشگاهها می‌باشند که از قضا بسیاری از آنان به خاطر مسئولیتی که دارند و سوگندی که یاد کرده‌اند تا از نظام و منافع ملت دفاع کنند دغدغه‌ها و دیدگاههای خود را در مورد مذاکرات ژنو تقدیم کردند که متأسفانه برخلاف فرمایش آقا که ضمن خوشبینی نسبت به تیم مذاکره‌کننده راه نقد باز است و علیرغم دعوت به اظهارنظر از سوی حضرتعالی، آن را برنتابیدید و آنها و دیگر منتقدان را عده‌ای معدود کم‌سواد که از جای خاص تغذیه می‌شوند!!! نامیدید.
اکنون این سوال مطرح است که مرکز هوشمند نظارت بر باسوادی و بی‌سوادی منتقدین و همراهان و هم‌رأی‌های حضرتعالی کجاست؟
اما در مورد این فرمایش شما که «آیا قرار نیست مشکلات قدیمی با دنیا را فراموش کنیم؟و...» باید گفت قرآن‌کریم خط‌مشی و سیاست داخلی و خارجی را بسیار شفاف بیان داشته است و در تاریخ اسلام نیز غزوات گوناگون و همچنین صلح حدیبیه از همین امر حکایت دارد.

آنجا که دشمن از برنامه‌های خویش دست بردارد به «و ان جنحواللسلم فاجنح‌لها» و «حتی تصنع الحرب اوزارها» توصیه شده است همان سیاستی که امروز ما را با کشور عراق برادر ساخت و آنجا که دشمن به نابودی اسلام و مسلمین کمربسته است «فقاتلوا ائمهًْ الکفر انهم لا ایمان لهم» فرموده است.
آنجا که طرف مقابل براساس اصل «برد-برد» پای مذاکره آید باید به آیه شریفه «لاتظلمون و لاتظلمون» عمل کرد. اما آن گفتگویی که غیرقابل نفی بوده و به آن توصیه شده است گفتگوی میان صاحبنظران آنهم بر محور توحید و عزت و مصلحت و در راه تعالی بشریت است که «قل یا اهل‌ الکتاب تعالوا الی کلمهًْ سواء بیننا و بینکم ان لا نعبد الا ‌الله و لانشرک به شیئاً و لا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً» اما باید پرسید داستان هیهات مناالذلهًْ «در کجای مذاکرات» و سیاست خارجی ما باید لحاظ شود قطعا شما این را به خوبی می‌شناسید.

چرا که آمریکا و دیگر طرفهای مذاکره‌کننده‌ پیوسته از گزینه‌های روی میز، تحریمها، توقف فعالیتهای هسته‌ای صلح‌آمیز ما سخن می‌گویند و اعلام می‌شود که این مصرف داخلی دارد در حالی که می‌دانیم اظهارات و یاوه‌سرایی‌های آنان خلاف واقع و دروغ محض است و پاسخ آنان «قُتل الخراصون» خواهد بود. آیه‌ای که خاستگاه مرگ بر آمریکا و اسرائیل است.
آیا مخاطب و مصداق آیه‌های شریفه «قل موتوا بغیظکم» و «والکاظمین الغیظ» یکی است؟ سیاست مبتنی بر قرآن دقیق بوده و مثال عملی آن در روش، منش و گویش حضرت امام(ره) که این ایام بیش از گذشته با یاد آن پیر مراد سفرکرده همراه هستیم و نیز خلف صالح ایشان مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای می‌باشد که همان سیاست مبتنی بر قرآن کریم و سیره نبوی است همان که با رأی 98/2 درصدی ملت تأیید و با خون شهیدان و جانبازی جانبازانمان امضاء گردید.
آقای رئیس‌جمهور نباید به گونه‌ای برخورد شود که خدای نخواسته این تصور پیش آید که گویی نرمش قهرمانانه به نرمش محرمانه در برابر دشمن تبدیل شده است! و مردم و نیز نمایندگان ملت با شک و شبهه به مذاکرات ژنو بیندیشند و نسبت به اجرای آن دغدغه داشته باشند. نمایندگانی که حضرتعالی نیز سالها جزء آنها و بلکه پیشکسوت آنها بوده‌اید امروز، ما و شما باید ادامه‌دهنده راه همان فجرآفرینانی باشیم که این روزها یاد و خاطره آنان را گرامی داشته‌ایم و از خدای مهربان می‌خواهیم براساس آیه شریفه «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من‌ینتظر» امروز مانده باشیم تا نگذاریم انقلاب به دست نااهلان و بیگانگان بیفتد و سلطه استکبار بر آن سایه ‌افکند. باید همسو با کسانی باشیم که 9 دی‌ آفرین شدند و در سرمای 22 بهمن بهار آفریدند. امید آن که به توفیق الهی پرچمی که خونین‌کفنان شهید به ما سپرده‌اند را برافراشته نگه داریم.

سیاست روز : الزامات "اعتدال"

بدون تردید، فردی را نخواهیم یافت که رویکرد "اعتدال" را نفی کند، آن را نجوید و بدان معتقد نباشد. اما مساله آنجاست که عامل بودن به اعتدال در کار و زندگی یومیه بسیار دشوار است. به ویژه اینکه، قرار باشد این رویکرد در سطح کلان کشور داری، با انبوهی از مسائل ریز و درشت و مشکلات عدیده ساری و جاری شود.
بطوریکه مرور کوتاه اما عمیق، عمده مناقشات و اختلافات سه دهه گذشته کشورمان حاکی از فقدان "اعتدال" ارزیابی می‌شود و بی‌گمان، از این رو بود که رئیس دولت یازدهم به نیکی رویکرد خود را، مبتنی بر اعتدال‌گرایی بنا نهاد و مردم هم به آن اقبال نشان دادند و این نشان دهنده درک صحیح و تشخیص ثوابی بود که به درستی برای اداره دولت بکار گرفته شد و بسیاری را به تمشیت بهتر امور امیدوار کرد.
البته بدیهی است که بکارگیری رفتاری "اعتدال محور" در سیاست های خرد و کلان، آن هم در قامت یک رئیس‌جمهور کار سهلی نیست. چرا که فشارهای متعدد کاری، نگرانی‌های بی شمار، انبوه مطالبات و انتظارات بحق و نابحق، انتقادات ریز و درشت، سیاسی کاری‌های معمول و ... از جمله ملاحظاتی است که اتخاذ رویه‌ای معتدل و بیطرفانه را بسیار دشوار می‌سازد. اگر خاطرتان یاری کند در فحوای کلام روسای دولت های سازندگی، اصلاحات و عدالت هم، شعار اعتدال به بیان گوناگون مستتر بود ولی در عمل به دلیل همان شرایط فوق الذکر، توفیق چندانی در مراعات اعتدال کسب نکردند و همواره در مواجهه با برخی از مسائل جاری کشور، دچار افراط و تفریط در عمل و کلام شدند و از دایره اعتدال خارج گشتند.بنابراین رویکرد اعتدال دارای استلزامات و شئونی است که عدم توجه به آنها ، ورود به افراط و تفریط است. یکی از ویژگی‌ها و الزامات اعتدال ، اجتناب از جدل است . همانطور که روایات و احادیث کثیری ناظر بر پرهیز از جدل است و موکدا رعایت آن به یک مدیر اسلامی توصیه شده است. به این ترتیب انتخاب این شعار از سوی دکتر روحانی، انتظارات و توقعات زیادی را در جامعه بوجود آورده است.
جریان تاخیر در پخش زنده سخنان رئیس‌جمهور در چهارشنبه شب گذشته و انعکاس آن در رسانه‌های داخلی و خارجی و ایجاد هزینه‌های معنوی، از جنس همان جدلی است که بسیار نهی و مذموم شمرده شده و مصداق فقدان اعتدال است. ابراز رضایت کلامی رئیس‌جمهور در بودن فلان‌ مجری، در مطلع سخن- و حضور مجری دیگری به اصرار رسانه ملی، حاکی از مجادله آشکار نهاد ریاست جمهوری و رسانه ملی است که فارغ از اینکه کدامیک پیروز این مجادله باشند، نفس عدم اعتدال به روشنی در آن هویداست.

هر چند در هر حالتی، جدل اول شخص اجرایی کشور با یک دستگاه، منجر به خدشه‌دار شدن جایگاه ریاست جمهور و به دور از شان ایشان است.
از سوی دیگر وسعت دامنه تحمل و فراخی سعه صدر نیز از دیگر مولفه‌های اعتدال است. لذا از جمله وقایع ناخوش‌آیند اخیر اشاره به کم‌سوادی منتقدان مذاکرات ژنو در جمع روسای دانشگاه‌هاست که حتی در صورت صحت این گزاره، باز هم اینگونه سخن گفتن، خارج از دایره اعتدال است و با جایگاه ناقل سخن، بسیار فاصله دارد و از ادبیات و رویه ایشان به دور است.هر چند راقم سطور معتقد است نقد همان افراد که به تعبیری کم‌سواد تلقی شده‌اند نیز می‌تواند برای دستگاه سیاست خارجی و دولت فرصت‌ساز باشد و قدرت چانه‌زنی را در مذاکرات مضاعف سازد.
علیهذا این دو رخداد در سال آغازین دولت بسیار غیرمنتظره بود و ضروری است که آقای رییس جمهور همانند گذشته مراقبت بیشتری به خرج دهند که شعار ارزشمند ایشان خدشه دار نشود و امیدها به یاس مبدل نگردد.

کوتاه سخن در این میان نقش اطرافیان رئیس‌جمهور هم بسیار حائز اهمیت است. هر چه اطرافیان بیشتر فعل و سخن خویش را به رویکرد اعتدال محور رئیس‌جمهور نزدیک سازند، بیشتر او را در این امر مهم یاری خواهند ساخت چرا که تعمیق ونهادینه‌سازی اعتدال نیازمند عامل بودن و مراقبت اطرافیان از این صفت حسنه است. بدیهی است ارائه مشورت‌های صادقانه و منطبق بر روح حاکم بر اعتدال می‌تواند این رویکرد را اثربخش‌ کند و پر واضح است که اتفاق چهارشنبه شب گذشته ناشی از مشورت‌های ناثواب و به دور از اعتدال، به طرفین جدل است.

تهران امروز : شکست استراتژیک آمریکا در سوریه

سه سال پس از شروع بحران سوریه، ‌عموم کارشناسان و خبرگان مسائل منطقه و به‌ویژه تحلیلگران در داخل آمریکا صراحتا اعلام می‌کنند که نوع اقدام و عمل آمریکا و متحدان آنها در سوریه اشتباه فاحشی بوده که براساس محاسبات غلط پایه‌ریزی شده است.
آنها چنین می‌پنداشتند که با توجه به روند حرکت بیداری اسلامی در کشورهای شمال آفریقا ‌و برخی دیگر از کشورهای عربی، می‌توانند از طریق مهندسی معکوس با ایجاد حرکت بیداری عربی، در برخی از کشورهای عرب، به‌ویژه سوریه شرایط را برای تغییر و دگرگونی شرایط جهت مطلوب خود مدیریت کنند. با توجه به ذهنیت کارشناسان غربی و به‌ویژه آمریکایی نسبت به دولت آقای بشار اسد، که آن را بازمانده‌ای از دوران اسد پدر تلقی می‌کردند، کارشناسان بر این باور بودند که شرایط برای ایجاد یک حرکت نافرمانی مدنی عمومی همانند آنچه که در مصر و تونس اتفاق افتاد، فراهم بوده و سابقه 50 ساله حزب بعث در حاکمیت این کشور، می‌تواند شرایط را برای یک تغییر فراهم سازد.
اما با توجه به تلاش گسترده شبکه‌های رسانه‌ای‌ و فعالیت‌های گسترده از طریق شبکه‌های مجازی و ایجاد یک حرکت نافرمانی مدنی گسترده در سوریه و با استفاده از مهره‌هایی چون خدام و برخی دیگر از چهره‌های سیاسی اپوزیسیون دولت بشار اسد، ‌تلاش کردند که بدنه مردمی جامعه سوریه را به حرکت درآورده و شرایط را برای اعمال فشار روی دولت قانونی بشار اسد تشدید نموده و دولت اسد را وادار به عقب‌نشینی و تسلیم نمایند.
با این حال عدم استقبال گسترده مردم سوریه و حضور پراکنده و اندک بخش‌هایی از مردم در این حرکت و حرکت گسترده‌تر حامیان دولت در اوایل سال 2011 باعث شد که حرکت گروه‌های اپوزیسیون و مخالف دولت، در حاشیه قرار گرفته و به آنچه مطالبه می‌نمودند، دست پیدا نکنند. حضور گسترده مردم در حمایت از دولت آقای اسد در فروردین سال 1390 یکبار دیگر پایگاه قوی دولت اسد را در جامعه سوریه به نمایش گذاشت. بعد از شکست حرکت نافرمانی مدنی و به صحنه آوردن جریانات مردمی علیه دولت،‌طراحان انقلاب سوریه به‌زعم خود این بار اقدام به تسلیح و تحریک جریانات رادیکال و افراطی نموده و با ورود شهروندان غیرسوری با حمایت و پشتیبانی دولت‌های عربستان سعودی، ترکیه، قطر، رژیم صهیونیستی، ایالات متحده و سایر متحدان منطقه‌ای آمریکا، حوادث تلخ بحران سوریه رقم خورد.
به‌دنبال برخی اقدامات تروریستی صورت گرفته در سوریه، آمریکایی‌ها با راه‌اندازی کارناوال نشست‌های دوستان سوریه در برخی از کشورها و دعوت از کشورهای حامی گروه‌های تروریستی، سعی کردند که فشارها را بر دولت سوریه افزایش داده و به نوعی به اجماع قابل‌توجهی برای براندازی دولت آقای اسد دست پیدا کنند که متعاقب این نشست‌ها نشست «ژنو یک» با محوریت دولت آمریکا، متحدان اروپایی و برخی از کشورهای غرب حامی جریانات تکفیری و تروریستی در سوریه و برخی از دولت‌های دیگر مثل ترکیه، سعی کردند که با تصمیمات اتخاذی، دولت سوریه و حامیان این دولت را مثل دولت روسیه و ایران، در موضع انفعال قرار داده و تنها راه برون رفت از بحران خودساخته تحمیلی بر ملت سوریه را از طریق تشکیل دولت انتقالی و حذف حاکمیت قانونی اسد به ملت سوریه تحمیل کنند.
آنچه را که امروز تحلیلگران اطلاعاتی و امنیتی آمریکا بیان می‌دارند، تصویر درستی است از صحنه سوریه که حاکی از شکست استراتژی‌های آمریکا و متحدان این کشور در منطقه و سوریه است. چنانچه تنها خروجی این بحران سه ساله فقط و فقط بازتولید و تشدید جریان‌های تروریستی افراطی در منطقه و پس لرزه‌های آن به خارج از منطقه خصوصا اروپا و آمریکاست.
چنانچه امروز بیش از حداقل 14 هزار تروریست چچنی، بیش از 12 هزار رزمنده عربستانی و جمع کثیری از شهروندان لیبیایی، تونسی، مصری، ترک، عراقی، اردنی و برخی کشورهای اروپایی را در بحران سوریه شاهد هستیم که آمار دقیق آن این روزها به وفور در خبرگزاری‌ها و شبکه‌های مختلف دیده می‌شود.
آزاد شدن این ظرفیت خشن می‌تواند دایره خشونت را به شدت گسترش داده و بیش از هر کشوری این تهدید می‌تواند متوجه منافع آمریکا و متحدان آنها در نقاط مختلف جهان و حتی در خود ایالات متحده و مراکز اروپایی باشد.

خراسان : چه خوب که شاه نداریم

چه خوب که شاه نداریم که خود را سایه خدا بداند و هرچه بخواهد انجام دهد و کسی حق مخالفت و اعتراض نداشته باشد. چه خوب که شاه نداریم که خود تاج سلطنت برسر بگذارد و خود را پدر تاج دار مردم بنامد و سلطنت را بدون آن که خواست مردم کمترین اثری در پادشاهی او داشته باشد، این سلسله باطل را به فرزندان خود منتقل کند چه خوب که شاه نداریم که در حضیض ذلت پای قراردادهای ننگینی چون «گلستان» و «ترکمان چای» به نشان بی لیاقتی و عجز در مقابل بدخواهان و متجاوزان به مملکت را مُهر کند و پاره های تن این کهن بوم و بر را به این و آن ببخشد. چه خوب که شاه نداریم که چشم های مخالفان و مردمان را از حدقه به درآورد حتی چشم فرزند خود را با این سوء ظن که قصد سرنگونی پدر و بر تخت نشستن او را در سر داشته است.
چه خوب که سلسله شاهان بی لیاقت، مستبد، دیکتاتور و بزدل در مقابل بیگانه سرانجام به همت و اراده و خواست مردم و به لطف خداوند برچیده شد سلسله قجرهای بی لیاقت نخبه کش که علاوه بر ظلم های عدیده ای که بر این ملت روا داشتند به تحریک بیگانگان و درباریان خود فروخته دستشان به خون بزرگ مردی همچون امیرکبیر آلوده شد که اگر این بی لیاقتان نابرخوردار از عقل و اراده دست به جنایتی چنین تلخ و بد سرانجام نمی زدند خدا می داند که ایران زمین با وجود آن امیر لایق و اسوه عدل و داد و خردورزی به چه جایگاهی می رسید. خدا را شکر که شاه نداریم آن هم شاه بی سواد نابخرد و قلدری که از قزاق خانه به پشتیبانی بیگانگان تا فرماندهی قزاق ها و پس از آن با کودتا به صدارت و پادشاهی رسانده شد بی آن که خواست و اراده مردم در آن کودتا و در آن به پادشاهی رساندن رضاخان میرپنج نقشی داشته باشد.

بدفرجامی دیکتاتورها

چه خوب که شاهی نداریم که ادعای سلطنت و حکومت بر کشور بزرگ ایران داشته باشد اما بیگانگان او را بر سر کار آورند و او به ملت ظلم ها روا دارد و سر بریده سردار جنگل را چند روز در مجاورت سربازخانه شهر رشت به نشانه قدرت نمایی در منظرو مرآی مردم قرار دهد و چه نگون بخت و بد سرانجام بود آن شاه قلدر در مقابل مردم و خوار و زبون در مقابل بیگانگان و چه بد ، فرجامی آن دیکتاتور خودرای و خودکامه برای خود رقم زد که بیگانگان به تاج و تختش نشاندند و هم آنان سرنگونش کردند و این به اصطلاح شاه را از کشور خود به آن سوی عالم به جزیره موریس تبعید کردند و چندان بر او سخت گذشت که بالاخره با اصرارهای شاه به ژوهانسبورگ منتقل شد و در سال ۱۳۲۳ یعنی ۳ سال پس از خروج از ایران در همان جا، جان سپرد.
خدا را شکر که شاه نداریم شاهی مثل پهلوی دوم که او را بیگانگان با همکاری عوامل خود فروخته بر تخت شاهی بنشانند و در عین خامی و ناتوانی و بی لیاقتی تاج بر سر گذارد بی آن که باز هم مردم کمترین نقشی در پادشاهی او داشته باشند. شاهی که از ابتدا تمامی نشانه های بی لیاقتی از گفتار و رفتارش هویدا بود شاهی که حتی از جبروت ظاهری پدرش بی بهره بود شاهی که هرگاه احساس خطر می کرد مملکت را به حال خود وامی گذاشت و بار سفر به دیار اجانب می بست همان دیکتاتور بی خردی که به پشتیبانی و حمایت همه جانبه بیگانه با کودتایی ننگین کمر دولت ملی و مردمی دکتر محمد مصدق را شکست و پس آن گاه با ژستی پیروزمندانه به کشور بازگشت و پایه های دیکتاتوری و استبداد خود را محکم تر کرد.

ژاندارمی که بحرین را واگذار کرد

چه خوب که شاه نداریم آن هم شاه بی لیاقت و بی تدبیری که با فشار و اشاره انگلیس این پیر استعمار بحرین را در عین بی لیاقتی و بزدلی واگذاشت چه خوب که شاه نداریم آن هم شاهی که وقتی چرچیل، روزولت و استالین بدون توجه به اعلام بی طرفی کشورمان در جریان جنگ جهانی دوم پس از آن که روسیه متجاوز، شمال و انگلیس استعمارگر، جنوب کشورمان را به اشغال درمی آورند و آن ظلم ها را در حق ملت ما روا می دارند گستاخانه ایران را «پل پیروزی» خودشان می نامند.
این سه تن در حالی با اجازه خود وارد تهران می شوند و به اصطلاح کنفرانس تهران را تشکیل می دهند که حتی شاه ایران نه تنها به عنوان میزبان بلکه حتی به عنوان میهمان جایی در این نشست ندارد و به نوشته برخی مورخان معاصر در پایان آن جلسه شاه به اصرار برخی اجازه ملاقات با آن حضرات را پیدا می کند و در حالت ایستاده و در حالی که حتی او را دعوت به نشستن نمی کنند صحبت های کوتاهی رد و بدل می شود و شاه از آنان برای حضور در ضیافت شام دعوت می کند.
چه خوب که شاه نداریم که آن چنان در مقابل قدرت ها ذلیل و زبون باشد و حتی در هنگامه ای که این کشور با جمعیت ۳۶میلیون نفری به جایگاه تولید ۶میلیون بشکه نفت در روز و به مقام اول تولیدکنندگان نفت جهان دست یافته بود و از نظر نظامی نیز در منطقه با خرید انواع سلاح ها و ریختن دلارهای نفتی به حلقوم سازندگان اسلحه و تجهیزات نظامی و به نوعی به مقام ژاندارمی منطقه دست یافته بود اما در کمال بی عزتی در مقابل قدرت های جهانی خصوصا آمریکا و حتی سفیر آن کشور در ایران، استقلال رای که نداشت بماند بلکه نسبت به آنان بسیار خاضع و حرف شنو بود و بنابر اسناد تاریخی و حتی برخی خاطرات برجا مانده از عَلَم، شاه در مقابل آنان دست پایین را داشت.
روشن است وقتی حاکمی با نفوذ و حمایت بیگانه و خود فروختگی های عوامل داخلی بر مصدر حکومت کشوری نشانده شود بی آن که خواست، رای و نظر مردم در این به حاکمیت رسیدن نقشی داشته باشد چون خود آن حاکم، می داند که نه مشروعیت الهی دارد و نه مشروعیت قانونی و نه پشتوانه مردمی که اساسی ترین رکن تداوم هر حاکمیتی است بنابراین در همه جا و همه وقت هرچند به زبان نیاورد و به ظاهر نشان ندهد چاره ای برای خود نمی یابد جز این که خود را به پشتیبانی همان بیگانگانی که بر سر کار درآوردنش مستظهر بداند و عقل و تجربه و تاریخ به خوبی ثابت کرده است که تکیه به پشتیبانی و حمایت بیگانگان برای حاکمان بدون توکل به خدا و بی اتکا به پشتوانه عظیم مردم چه بدعاقبت و بدسرانجام است و چه خوب که شاه نداریم که عزت و استقلال کشور و ملت را در مقابل استعمارگران و سلطه گران و زورگویان به حراج بگذارد و قانون ننگین «کاپیتولاسیون» را در کشور تصویب و اجرا کند.
و حتی ارتش کشور را که نماد قدرت و عظمت در مقابل بدخواهان و اجانب است به نوعی تحت سیطره و وابسته بیش از ۵۰ هزار مستشار نظامی بیگانه کند و چه خوب که شاه نداریم آن هم شاهی که برای عزت اسلام و مسلمین و استقلال و عزت کشور و پیشرفت و توسعه و آبادانی این مرز و بوم و رشد معنوی و فرهنگی این سرزمینی که تمدنی چند هزار ساله و فرهنگی درخشان و حاکمان خردمند و آینده نگر و بزرگی حتی پیش از ظهور اسلام عزیز مثل کورش کبیر داشته است کارهای موثر و ماندگار و در خور قابلیت های این ملت و کشور بزرگ انجام نداد اما برای خوش آمد اربابان خود نه تنها از مظلومان عالم و مسلمانان تحت تجاوز و ستم حمایت نکرد بلکه دست در دست متجاوزان و جلادان رژیم صهیونیستی گذاشت و از این جنایت کاران حمایت کرد و ...

تناسب خدمات پهلوی با ظرفیت‌ها

البته این امری کاملا روشن و بدیهی است که هر حاکمی و از جمله پهلوی اول و دوم در طول بیش از ۵۰ سال حکومت خود، کارهای خوب و خدماتی هم انجام داده اند، اما نکته اساسی تناسب خدمات با امکانات ومنابع و شرایط کشور است که باید با دقت مورد سنجش و داوری قرار گیرد.

اما خدا را شکر که امروز به خواست و همت و اراده مردم و لطف خداوند و رهبری های خداباورانه امام عزیزمان، نظام سلطنتی و شاهی که بیگانگان و عوامل خود فروخته داخلی بر سرکار آورده باشند نداریم بلکه این ملت با اراده خود و به دست توانمند خود رژیم سلطنتی موروثی را سرنگون کرده و با رأی بیش از ۹۸درصدی خود و آری گفتن به «جمهوری اسلامی» نظامی را بر سر کار آورده است که تمام اجزای حاکمیت با رای مردم انتخاب می شود.
از نمایندگان مردم در شوراهای اسلامی شهر و روستا گرفته تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و وزرای کابینه که با رای اعتماد نمایندگان مردم به مسئولیت وزارت گمارده می شود و تا رئیس جمهور که عالی ترین مقام اجرایی کشور و حتی رهبری که با رای خبرگان مردم انتخاب می شود همه و همه براساس صریح قانون اساسی با رای و نظر و اراده مردم حاکمیت را و مسئولیت نظام مردم سالاری دینی را برعهده دارند.

مهم این است که می‌توانیم مسئولان را تغییر دهیم

و این مردم هستند که نه تنها اگر نماینده ای را به هر دلیلی پس از یک بار رای دادن دیگر نپسندند بلکه حتی اگر رئیس جمهوری را که به او رای داده اند به هر دلیلی دیگر نپسندند و نخواهند در دوره بعدی به او رای نخواهند داد و قانون آنچنان برای مردم، حقوق و رای آنان حرمت قائل شده است که حتی اگر رئیس جمهور قبل از رسیدن به پایان دوره، صلاحیت های لازم برای ادامه مسئولیت را از دست بدهد نمایندگان مردم می توانند با رای به عدم کفایت او رئیس جمهور را از مسئولیت خلع کنند. خدا راشکر که نه تنها دیگر سلطنت موروثی و شاه نداریم و همه ارکان حاکمیت با اراده، نظر و رای مردم مشروعیت و مقبولیت می یابد بلکه حتی رئیس جمهور براساس قانون با رای مردم تنها حداکثر برای دو دوره ۴ساله می تواند با نظارت مردم و نمایندگانشان مقدرات و مسئولیت اداره کشور را برعهده داشته باشد و در صورت تشخیص عدم کفایت توسط نمایندگان مردم هرجا که ضرورت و مصلحت باشد از مسئولیت خلع می شود.
پس خدا را شکر که علی رغم همه مشکلات معیشتی و اقتصادی ناشی از تحریم ها و سوء تدبیرها و برخی مشکلات قابل توجه دیگر اما، هم گوهرهای ارزشمند و بی بدیل عزت و استقلال و امنیت کامل و اقتدار و آبرو داریم و خودمان برای کشورمان تصمیم می گیریم و مسئولان دیکته نویس دیگران و بیگانگان برای اداره امور کشور نیستند و هم در انتخاب مسئولان کشور عزیزمان ایران حداکثر نقش و تاثیر را داریم.

رسالت : بایسته های دولت درمدیریت برداشت عمومی

ویلیام بلیک شاعرانگلیسی در کتاب ازدواج بهشت و جهنم گفته است:اگر درهای ادراک پاک گردد همه چیز برای انسان همانگونه که هست ،بی نهایت، نمودار می گردد.
این گفته بسیار ژرف و ارزشمند است.تمامی نگرش بشر تابعی از پاکی دروازه های ادراک اوست.اما واقعیت آنست انسان با تمایلات؛اغراض وحتی گاه با عشق خود مسیر نگرش به واقعیت را منحرف می سازد.
از همین روست که می گویند چشمان تنها آن چیزی را می بینند که ذهن آن را برای درک آماده کرده است. این حقیقت بزرگی است که بسیاری بویژه اهل سیاست از سر غفلت از آن می گذرند.تردید ندارم که بخشی از دلیل ظهور و سقوط دولت ها و اندیشه ها در توجه به این واقعیت است.از این رو برآنم که توانایی یک دولت در مدیریت برداشت عمومی قدرتی است که مسیر حرکت آن دولت را تسهیل می نماید ولی از سوی دیگر، ناتوانی در ایجاد ارتباط با ذهنیت توده ها و اقناع آنان قادر است حتی دولتی کارآمد در اجرا را از سریر قدرت به زیر کشاند.
دولت دکتر روحانی بر فراز امواجی از خوش بینی بر سر کار آمد.اما چندی است که در روابط دولت وافکار عمومی و نیز نمایندگان مردم در مجلس و دولت اختلالاتی دیده می شود که اگر بدرستی تحلیل و بررسی نگردیده و مشکلات فرارو رفع نگردد؛ می تواند باعث بروز مشکلاتی جدی در تنظیم روابط دولت و مجلس و نیز دولت با افکار عمومی گردد.
بخشی مهم از این اختلال در روابط به عدم برخورد حرفه ای و علمی با موضوع مهم مدیریت برداشت بازگشت می کند.اختلالی که هیچ عزم جدی برای رفع آن مشاهده نمی شود.
از آنجایی که راهبرد خود را در قبال دولت دکتر روحانی«حمایتی- مراقبتی»قرار داده ایم؛شایسته می دانیم که نکاتی چند را در این مورد متذکر گردیم.
1. بررسی رفتار دولتیان و تصویری که از کنش آنها در ذهن ناظران پدید آمده است-البته با در نظر گرفتن نسبیت- نشان از نوعی بی توجهی به اهمیت نگرش افکار عمومی در میان آنها دارد.علت آن هر چه باشد؛ناآگاهی از اهمیت موضوع یا برخورد متکبرانه؛در هر حال آسیب های آن بر وجهه دولت غیر قابل انکار است.
2. مدیریت برداشت عمومی اقدامی کاملا حرفه ای و علمی است؛مدیریت
رسانه ای تنها بخشی کوچک از آنست.متاسفانه شاهدیم که حتی مدیریت رسانه ها نیز برای اصلاح یا تثبیت افکار عمومی و انتقال منطق توجیهی و اقناعی منطبق بر کارآمدی لازم صورت نمی گیرد.از این رو بعید نیست موج های کوچک مخالفت با دولت تا چندی دیگر به عواملی موج ساز علیه دولت تبدیل گردد.به نظر می رسد دکتر روحانی برای رفع این نقیصه باید ستادی ویژه حتی تا حد ستاد بحران برای دولت در جهت مدیریت افکار عمومی و نیز تنظیم روابط با مجلس تاسیس نماید.کوتاهی در این امر خسارات بسیاری را در آینده برای دولت و وجهه آن خواهد داشت.

جوان : خانم شرمن، آقای کری، تشکر

سؤال بسیار مهمی که در ذهن بسیاری از مردم ایران در روز‌های اخیر تداعی می‌شود، این است که چرا امریکایی‌ها بعد از چند دور مذاکرات با ایران و حتی امضای توافقنامه به صورت لجام‌گسیخته و غیر‌معمول دهان به فحاشی و توهین گشوده‌اند؟ چرا قبل از شروع مذاکرات با این وقاحت و صراحت به ایرانیان توهین نمی‌کردند؟ اکنون که امریکایی‌ها مدعی هستند چرخ هسته‌ای ایران را متوقف کرده یا به عقب رانده‌اند، قاعدتاً باید از آرامش بیشتری بر‌خوردار باشند اما آنچه بیان می‌شود حکایت از عصبیت آنان و تند شدن شیب دشمنی‌ها دارد.

آنان بر این باورند که امروز بهتر از گذشته می‌توانند هیمنه و قدرت خود را به رخ ایرانیان بکشند و به ما بباورانند که حیات و ممات شما به اراده امریکا بستگی دارد. اگر‌چه ملت ما از تواضع دولتمردان خود و وقاحت دشمن عصبانی هستند و غرور ایرانی – اسلامی آنان تب و تاب‌شان را بریده است اما در این تهدید‌ها، حماقت‌ها و وقاحت‌ها، فرصت‌هایی نهفته است که کمتر به آن فکر کرده‌ایم. باور کنیم همه این فحاشی‌ها و حماقت‌ها که نام آن را «راهبرد تحقیر ملی ایرانیان» می‌گذاریم به نفع ملت و نظام جمهوری اسلامی است و به همین دلیل در عنوان این یادداشت از آنان تشکر کردیم. عمده‌ترین دلایل آن عبارتند از:

1- خدشه به حقانیت نگاه مسئولان نظام جمهوری اسلامی نیست به امریکایی‌ها، توسط برخی عناصر داخلی متوقف شده است. امروز دیگر کسی در کشور نمی‌گوید برویم با امریکا مذاکره کنیم تا مشکلات حل شود و کسی نمی‌گوید چون با امریکا مذاکره کردیم، معلوم شد ما اشتباه کرده بودیم و امریکایی‌ها منطقی هستند و مشکلات‌مان حل شد.

2- ظرفیت شناختی ملت ما نسبت به امریکایی‌ها چند برابر شده است. مردم از خود می‌پرسند چه دلیلی دارد که هم توافق می‌کنند و هم وزیر خارجه ما در مقابل آنان تمام قامت مؤدب است اما آنان توهین و تحقیر می‌کنند؟ و نتیجه‌ای که می‌گیرند این است که امریکایی‌ها از قاعده یا منطق مشخصی پیروی نمی‌کنند و در نتیجه قابل تکیه و اعتماد نیستند.

3- امریکایی‌ها با لفاظی‌های خود طرفداران مذاکره با امریکا در ایران را تحقیر نمودند. یعنی سینه‌چاکان امریکا، امروز در مقابل ملت خود شر‌منده‌اند و نمی‌توانند باور کنند که پس از تعلیق هسته‌ای و بر‌آورده شدن خواسته‌های امریکایی‌ها، لفاظی‌ها گسترش یافته است. آنچه رهبران انقلاب اسلامی درباره امریکایی‌ها اعلام نمودند از قبیل «امریکایی‌ها منطقی نیستند»، «به دوستان خودشان هم رحم نمی‌کنند»، «خوی استکباری دارند» و... امروز توسط وندی شرمن و جان کری مستند‌سازی شده است و از زحمت مسئولان و رسانه‌های ایران برای معرفی بیشتر امریکایی‌ها کاسته شد.

4- وابستگی مسئولان امریکایی به صهیونیست‌ها در طول مذاکرات اخیر و لفاظی‌های اخیر امریکایی‌ها شفاف‌تر شد. در مذاکرات و مواضع پس از آن روشن شد که تسلط صهیونیست‌ بر مسئولان امریکا چقدر است تا جایی که بسیاری از رسانه‌های جهان، عربده‌کشی مسئولان امریکایی‌ علیه ایران را نوعی دلخوشی و تزریق مسکن و آرامبخش به صهیونیست‌ها می‌دانند.

5- پیوند بین مردم و مسئولان کشور بعد از عربده‌کشی‌های اخیر محکم‌تر شد. تا دیروز رسانه‌های غرب تلاش می‌کردند جامعه ایران را به طرفداران و مخالفان مذاکره با امریکا قطب‌بندی نمایند اما اکنون چنین فهمی از صحنه سیاسی – اجتماعی ایران وجود ندارد. در نظر‌سنجی انجام شده توسط صدا و سیما نیز روشن شد که پس از مذاکرات تنفر ملت ایران نسبت به امریکا افزایش یافته است.
6- تا دیروز عده‌ای فکر می‌کردند دولت احمدی‌نژاد مانع نگرش صحیح امریکایی‌ها به ایران است. امروز ثابت شده که افراد و دولت‌ها فرع قضیه‌اند، به تعبیر امام دشمنی با اسلام و انقلاب اسلامی در مسئولان امریکایی موج می‌زد. توافقنامه و کوتاه آمدن و نیامدن ما هم تأثیری در این مسئله ندارد. استخوانی به نام جمهوری اسلامی 35 سال است در گلوی امریکا گیر کرده است. این عربده‌کشی‌ها برای خارج کردن آن استخوان است.

اما تکلیف ما چیست؟ امریکایی‌ها در تلاش هستند در یک پروسه حداقل 20 ساله در مسئله هسته‌ای با ما بازی کنند. از آن رو واژه «به همه چیز عمل می‌شود یا به هیچ چیز عمل نمی‌شود» را در توافقنامه آورده‌اند که با سر‌نوشت آینده ما بازی نمایند اما همانگونه که امام راحل فرمود: «هیهات که سیراب شدگان کوثر عاشورا تن به مرگ ذلت‌بار دهند»، ما هر‌گز به دست خود‌مان نابود نخواهیم شد. اگر قرار است از بین برویم از ترس باران به زیر ناودان نخواهیم رفت، همچون شاه سلطان حسین صفوی در وسط شهر نخواهیم ماند تا به اسا‌رت دشمن در‌آییم.
خداوند بر درجات مرحوم مدرس بیفزاید که می‌فرمود «اگر قرار است نابود شویم چرا به دست خودمان نابود شویم». امام خمینی در این باره داستانی از شهید مدرس نقل می‌کند که مصداق حال و روز امروز ماست، به شرط اینکه دشمن را درست بشناسیم و ما‌حصل صبوری‌ها، تحقیر ملی ایرانیان نباشد. امام می‌فرماید «یک اولتیماتوم روسیه فرستاد برای ایران و سر‌بازش هم- سالداتش هم به اصطلاح خودشان – تا قزوین آمدند و آنها از ایران - من حالا یادم نیست چه می‌خواستند، این توی تاریخ هست- یک مطلبی را می‌خواستند که تقریباً اسارت ایران بود و می‌گفتند باید از مجلس بگذرد.

آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند که چه باید بکنند. ساکت که چه بکنند. در یک مجله خارجی نوشته است که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: حالا که بناست از بین برویم، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رأی مخالف داد. بقیه جرئت پیدا کردند و رأی مخالف [دادند] رد کردند اولتیماتوم را ...» (صحیفه امام جلد 3 ص 244). بنابر‌این وظیفه دولت و ملت است که احساس کنند هیچ چیز تغییر نکرده است و به قول امام «باید کمر‌بند‌ها را محکم ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است». ملت انقلابی ما امروز نیاز مبرم به رئیس جمهور انقلابی دارند. از پرستیژ حقوقدانی، انقلابی‌گری درنمی‌آید. نجابت دولتمردان ما، امریکایی‌ها را نجیب نخواهد کرد. پاسخ آنان را باید کوبنده داد. برای آنچه شاید اتفاق بیفتد، امام (ره) پیش‌بینی لازم را کرده است «چنگ دندان ابر‌قدرت‌ها را خرد خواهیم کرد یا پیروز می‌شویم یا به پیروزی با‌لاتری که شهادت است می‌رسیم».

آقای روحانی، آقای ظریف، باور بفرمایید امام هنوز زنده است و این ملت با عشق امام زندگی می‌کنند و همه مشکلات را برای اثبات حقانیت راه امام تحمل می‌کنند. مراقبت نمایید «غرور مقدس ایرانیان» برای نان شکسته نشود که این ملت فرزندان رمضانند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها