قتل مرد جوان انگلیسی توسط برادر دوقلویش بازتاب زیادی داشت

برادرکشی در مهمانی خانوادگی

متهم به قتل مدعی است قصد نداشته باجناقش را بکشد

جشن تولد خونین

شاید آن روز که ملیحه برای نرفتن از جشن تولد اصرار کرد و خواست بیشتر بماند، اگر می‌دانست پافشاری او به قیمت تباهی زندگی‌ خودش، خواهرش، همسرش و شوهرخواهرش تمام خواهد شد ،اصرار نمی‌کرد و کار را به درگیری خانوادگی نمی‌کشاند. سال‌ها از آن روز گذشته ، اما هنوز داغ اولیای‌دم مقتول تازه‌ است و رضایت نمی‌دهند.
کد خبر: ۶۴۰۶۱۱

 سیامک در حالی پای میز محاکمه می‌رود که مدعی‌است هیچ‌وقت قصد قتل نداشته و از اتفاقی که افتاده بسیار پشیمان است. او که دو هفته پیش در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده ‌است، مرتب بر بی‌گناهی‌اش تاکید می‌کند.

نماینده دادستان تهران درباره این پرونده می‌گوید: این قتل دو سال قبل در یکی از مناطق غربی تهران اتفاق افتاد. وقتی خبر قتل رامین به ماموران اطلاع داده شد، خانواده‌اش او را به بیمارستان برده ‌بودند. در همان دقایق اولیه مشخص شد عامل قتل جوانی به نام سیامک و باجناق مقتول است.

 در تحقیقات مشخص شد سیامک و رامین دقایقی پیش از این قتل با هم درگیر شده بودند. این دعوا از نظر رامین تمام نشد و ماجرا به یکی از اتاق‌های خانه کشیده شد و در آنجا سیامک با زدن ضربه‌ای به بدن رامین، او را به قتل رساند.

نماینده دادستان درباره این‌که ضربه به نقطه حساس بدن مقتول وارد شده، می‌گوید: ضربه به سر و سینه مقتول وارد نشده و این کاملا درست است، اما ضربه درست به سفید‌ران مقتول برخورد کرد که از نظر پزشکی، نقطه‌ای حساس و کشنده‌ است؛  بنابراین از جمله ضربات کشنده محسوب می‌شود و به همین دلیل سیامک به اتهام قتل عمد مجرم شناخته ‌شده ‌است. او برای قتل انگیزه داشت چرا که قبل از این درگیری و زمانی که وارد اتاق شده، چاقویی با خود برد و به گفته خودش زیر بالشش مخفی کرد بنابراین نمی‌توان گفت او قصدی برای کشتن نداشت. بازسازی صحنه جرم و اظهارات متهم، همگی نشان‌دهنده همین ‌موضوع است. به همین دلیل از نظر دادسرا، او مجرم شناخته ‌شده و باید مجازات شود، چراکه همه مدارک نشان می‌دهد مرتکب قتل عمد شده‌ است.

نماینده دادستان همچنین درباره ضرباتی که بر بدن سیامک وارد شده ‌است، می‌گوید: این ضربات کشنده نبوده و کاملا سطحی بوده‌است و اگر سیامک قصد قتل نداشت، وقتی چاقو را از مقتول گرفت، می‌توانست آن را به طرفی پرت کند و لزومی‌ نداشت آن را دوباره به بدن رامین فرو کند. بنابراین رفتار او از جمله مصادیق دفاع مشروع نیز نیست.

رابطه صمیمانه

سیامک مدعی‌ است رامین را خیلی دوست داشته و آنها رابطه خوبی با هم داشتند و این اتفاق به دلیل مصرف مشروب رخ داده است. او می‌گوید:من و رامین سال‌ها بود با هم باجناق بودیم و رابطه‌مان خیلی خوب بود. آن روز، تولد خواهر همسرانمان بود. خواهر کوچک‌تر همسرم هنوز در خانه پدرزنم زندگی می‌کرد و من و رامین هردو در آنجا مهمان بودیم. با این‌که رامین میزبان نبود اما کارهای عجیبی می‌کرد و چون مشروب خورده ‌بود، تعادل نداشت. البته قبول دارم که من هم مشروب خورده‌ بودم اما او آنقدر مست بود که کارهایش دست خودش نبود. مهمانی شلوغی بود و همه کسانی که آنجا بودند، مقدار زیادی مشروب خورده ‌بودند. احساس کردم همه چیز از کنترل خارج شده‌ است.برای این‌که بتوانم از خانواده‌ام محافظت کنم، از زنم خواستم زودتر به خانه برویم. زنم قبول نکرد و گفت تولد خواهرش است و می‌خواهد بیشتر بماند. گفت این یک شب را تحمل کنم. من اصرار کردم برویم، چون می‌دیدم وضع بدتر می‌شود اما قبول نکرد و ما با هم جروبحث کردیم زنم داشت راضی می‌شد که رامین دخالت کرد و گفت تو حق نداری او را ببری. گفتم تو مستی من نمی‌خواهم با تو جروبحث کنم. کسی که جلویم ایستاده، زن من است و اصلا به تو ربطی ندارد اما رامین به صحبت‌هایش ادامه داد و حرف‌های زشتی هم به من زد و گفت لازم باشد جلوی مرا می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد مهمانی را به‌هم بزنم. در حالی که قصد من به‌هم زدن مهمانی نبود. خلاصه این‌که قبول کردم نرویم، اما خیلی عصبانی بودم. یک کارد میوه‌خوری برداشتم و به اتاق رفتم و آن را زیر بالش گذاشتم و خوابیدم.

متهم درباره این‌که اگر قصد درگیری نداشت چرا کارد میوه‌خوری برداشت، می‌گوید: رامین مرا تهدید کرد. آنجا همه مست بودند و من نیاز داشتم از خودم دفاع کنم به همین دلیل هم کارد میوه‌خوری را با خودم بردم. البته فکر نمی‌کردم رامین بخواهد به من صدمه‌ای بزند اما کارد را برای اطمینان بیشتر با خودم بردم. مشکلی هم پیش نیامد و من خوابیدم. تازه خوابم برده ‌بود که رامین وارد اتاق شد و با همان حالت مستی گفت بگو ببینم حرف حسابت چیه؟ دوباره با هم دعوا کردیم. من با چاقو او را تهدید کردم و گفتم اگر نروی، می‌زنم. با رامین گلاویز شدیم و او چاقو را از من گرفت و ضرباتی به سر و سینه‌ام زد. من هم چاقو را از او گرفتم و یک ضربه به پایش زدم. فقط به این دلیل که او را از خودم دور کنم تا ضربات بیشتری به من نزند. من اصلا نمی‌خواستم به او آسیبی وارد کنم.

سیامک ادامه می‌دهد: راستش هیچ ‌ادعایی ندارم نه می‌گویم قاتل رامین نیستم و نه می‌گویم دفاع مشروع کردم، هیچ‌کدام را نمی‌گویم اما این را بدانید در آن لحظات هرکس دیگری هم جای من بود سعی می‌کرد رامین را از خودش دور کند. من به خیال خودم ضربه را به پای رامین زدم که فقط زخمی شود و نمیرد و این را نمی‌دانستم اگر ضربه به قسمت حساسی از پا هم برخورد کند، باعث مرگ می‌شود. من از اتفاقی که افتاده، خیلی متاسف هستم و عذر می‌خواهم اما دلم می‌خواهد اولیای‌دم باور کنند من اصلا قصد کشتن او را نداشتم. رامین مست بود و من می‌دانستم با آدم مست نباید زیاد درگیر شد و به همین دلیل هم به اتاق رفتم و خوابیدم. رامین هم نمی‌خواست به من صدمه‌ای وارد کند هرچند ضرباتی که زد، به سینه و گردنم خورد و مدارک آن موجود است اما این ضربات را از روی مستی زد نه چیز دیگر. با این حال من از خانواده‌اش معذرت می‌خواهم.

درخواست قصاص

اولیای‌دم رامین درخواست قصاص کرده‌اند و می‌گویند رضایت نمی‌دهند. مادر رامین می‌گوید: من در آن مهمانی نبودم و نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد. پسرم اهل مشروب نبود اما پزشکی قانونی تائید کرد او مشروب خورده‌ است. قانون در مورد آدمی که مشروب می‌خورد، تصمیم گرفته و مجازاتش را تعیین کرده‌ است. این موضوع به سیامک ربطی نداشت. اگر او با همسرش مشکل داشت و نتوانست او را از مهمانی بیرون ببرد، دیگر به پسر من ربطی نداشت. زن سیامک پسرم را در شرایطی قرار داد تا مجبور شود از او دفاع کند. پسرم رفته و من داغدار هستم و تا زمانی هم که نتوانم تقاص خون پسرم را بگیرم، ساکت نمی‌نشینم.

او در مورد ادعای سیامک مبنی بر این‌که رامین هم ضرباتی را بر بدن متهم وارد کرده‌ است، می‌گوید: اگر واقعا این طور بود، چرا او نمرده ‌است. مگر رامین چاقو داشته؟ سیامک بوضوح گفته چاقو متعلق به او بوده  و بعد هم توانسته چاقو را از رامین بگیرد. آدمی که زخم‌های عمیق داشته ‌باشد، مگر می‌تواند چاقو را از کسی بگیرد. حتی بعد از گرفتن چاقو دوباره به سمت او حمله کرده، اگر قصد کشتن نداشته، می‌توانسته حمله نکند و چاقو را به جایی پرت کند اما این کار را نکرده است. او قصد کشتن داشت. اگر ذره‌ای به اتفاقی بودن این قتل شک می‌کردم و درصدی احتمال می‌دادم قتل غیرعمدی است، گذشت می‌کردم اما سیامک به عمد فرزند مرا کشته ‌است. خانواده‌اش برای گرفتن رضایت آمده‌اند اما من راضی نمی‌شوم. هرچقدر آنها عذاب می‌کشند دوبرابرش ما عذاب می‌کشیم حداقل آنها در زندان پسرشان را می‌بینند اما من که پسرم زیر خروارها خاک است و نمی‌توانم او را ببینم و شب و روز اشک می‌ریزم. آدمی که دست به چنین کاری می‌زند و دعوای زن و شوهری را به یک دعوای خانوادگی تبدیل می‌کند، باید تاوان کارش را بپردازد و بداند هرکاری تاوانی دارد.

 مرجان لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها