حتی بزرگترین گوشتخوار خشکی نیز از گزند این آسیبها در امان نمانده است. احتمال اندک بقای خرسهای قطبی در مقابل گرمایش جهانی بشدت متخصصان را نگران کرده، اما براستی حذف آنها از زنجیره غذایی چه تاثیری بر اکوسیستم قطب شمال خواهد داشت؟ پرسشهایی از این دست را با پروفسور اندرو دروچر، استاد بیولوژی دانشگاه آلبرتای کشور کانادا، مسئول دپارتمان علوم بیولوژی و نویسنده کتاب راهنمای جامع بیولوژی و رفتارشناسی خرسهای قطبی مطرح کردهایم. مصاحبه اختصاصی روزنامه جامجم را با این پژوهشگر که بیش از 20 سال است روی خرسهای قطبی تحقیق میکند، در ادامه میخوانید.
مهمترین ویژگیهایی که امکان بقا و سازگاری خرسهای قطبی را با شرایط فوقالعاده سخت قطب شمال فراهم کرده، چیست؟
خرسهای قهوهای اجداد خرسهای قطبی هستند که حدود چهار تا شش میلیون سال پیش تکامل پیدا کردند. خرسها طی این پروسه دستخوش تغییرات بسیار چشمگیری شدند.
بارزترین این تغییرات رنگ آنهاست که همان طور که در خرسهای قطبی مشاهده میکنید، موها کاملا بیرنگ است و به چشم ما سفید میآید. در عین حال چنگالهای خرسهای قطبی نهتنها انحنای بیشتری دارد، بلکه کوتاهتر و تیزتر هم هست و مجموع این مشخصات باعث میشود که بتوانیم با صراحت بگوییم هدف از این تکامل، موفقیت در شکار در شرایط قطبی بوده است.
از دیگر ویژگیهای این حیوان میتوان به داشتن کرکهای خزمانند در زیر پاها، جمجمه باریکتر و عریضتر، دندانهای آسیای سازگارتر برای گوشتخواری در مقایسه با خرسهای قهوهای و مهمتر از همه فعال ماندن در سراسر فصل زمستان اشاره کرد. این در حالی است که اجداد آنها یعنی خرسهای قهوهای به خواب زمستانی میروند.
البته خرسهای قطبی ماده باردار استثنا هستند، چرا که در طول زمستان در لانه یا مخفیگاه خود باقی میمانند و فرزندان خود را به دنیا آورده و پرورش میدهند. جمجمه باریک و عریض خرسهای قطبی به واقع میتواند هم نوعی سازگاری برای شکار خوکهای دریایی حلقهدار باشد و هم برای گرم کردن اولیه هوا موثر باشد. از نقطه نظر رفتاری خرسهای قطبی در محدودههای وسیعتری زندگی میکنند.
به عنوان مثال اگر محدوده مورد استفاده خرسهای قهوهای بالغ بر هزار کیلومترمربع است، در خرسهای قطبی این محدوده ده الی 50 بار وسیعتر است. رژیم غذایی پرانرژی آنها نیز به نوعی امکان این استفاده متفاوت از فضا را فراهم آورده است. دقیقا به همین دلیل است که خرسهای قطبی دو تا سه مرتبه بزرگتر از خرسهای قهوهای هستند و تعداد تولههای آنها کمتر است (بین یک تا دو) در صورتی که خرسهای قهوهای اغلب بین دو تا سه توله دارند.
چرا خرسهای قطبی در باغوحش برخلاف آنهایی که در حیاتوحش زیست میکنند، بیشتر به رنگ زرد دیده میشوند؟
خرسهای قطبی وقتی به رنگ زرد دیده میشوند که کثیف باشند، یا روغن روی موهایشان باشد که البته میتواند اکسیده شود. سفیدترها به واقع آنهایی هستند که زیستگاهشان در میان یخهای دریاست و خود را به آبهای شور میزنند. در حیاتوحش خرسهای قطبی عادت دارند که حتی وقتی غذا میخورند، روی برف و یخ غلت بزنند و به همین دلیل است که واقعا تمیز و شفاف هستند.
آیا خرسهای قطبی واقعا شناگرانی حرفهای هستند؟
بله؛ خرسهای قطبی شناگران توانایی هستند، بهطوری که حتی میتوان آنها را به نوعی پستانداران آبزی به حساب آورد، اما این مساله به هیچوجه قابلمقایسه با خوکهای دریایی، نهنگها و سمورهای دریایی که تمام یا بخش بزرگی از طول عمر خود را در آب میگذرانند، نیست. خرسهای قطبی زیستن روی یخهای قطبی را ترجیح میدهند.
در فصل بهار مادرها با تولههای کوچک خود که کمتر از 30 کیلوگرم وزن دارند، مسافتهای خیلی طولانی را میپیمایند تا تولهها از آب دور نگه داشته شوند، فقط به این دلیل که اجبار تولهها به شنا کردن میتواند احتمال سرمازدگی و حتی مرگ آنها را تقویت کند. در اینجا لازم است به مطلب جالبی از پروفسور جورج دورنر که در سال 2011 در مجله بیولوژی قطبی چاپ شد، اشاره کنم: «یک خرس قطبی ماده را برای بار اول اواخر مرداد و برای بار دوم در اوایل آبان سال 1388 در حوالی دریای بیوفورت زندهگیری و سپس با یک گردنبند ردیاب رادیویی رهاسازی کردیم.
این خرس 687 کیلویی بیشتر از 9 روز را به طور مداوم شنا کرد، بعد از آن هم به طور متناوب یا خود را به آب زد یا در روی یخهای قطبی مسافتی بالغ بر 1800 کیلومتر را پیمود. برآورد میزان جابهجایی، فعالیت طی هر ساعت و درجه حرارت زیرپوستی و خارجی بدناین خرس جلوه متفاوتی از نحوه زیست و تواناییهای این حیوان را در پیش روی ما قرار داد.
این خرس و نوزاد یک سالهاش در فاصله بین دو بار زندهگیری 22 درصد وزن بدن خود را از دست داده بودند. باور ما این است که مسافت باورنکردنی که از شنای این خرس ثبت کردیم، میتواند به آنها در مواجهه با کاهش سطح یخهای قطبی کمک کند. اما این را هم باید در نظر داشت که این کار نهتنها هزینههای بالای انرژی را برای خرسها به همراه دارد، بلکه حتی میتواند بر قابلیت باروری آنها نیز بشدت اثر بگذارد.»
کاهش یخهای قطبی و سایر فعالیتهای انسانی چه تاثیری بر حیات آنها دارد؟
سادهترین تاثیر تغییر سطح یخهای قطبی، از دست دادن زیستگاه است. بدون اغراق باید گفت که یخهای قطبی در حال ناپدید شدن است، هرچند که آمارهای ماهانه به شکل قابل ملاحظهای متغیر است، اما میتوان چنین جمعبندی کرد که هر ساله یک درصد از سطح یخهای قطبی کاسته میشود. بیشترین نگرانی ناشی از افت سطح یخ در فصل بهار و خصوصا پاییز و زمستان است.
با توجه به اینکه در مجموع 19 جمعیت مختلف از خرسهای قطبی ثبت شده باید گفت که تاثیر تغییرات در زمانهای مختلف متغیر است. تغییرات بدنی از جمله کاهش ذخایر چربی جزو بارزترین تاثیرات ثبت شده است که اکنون به علت اجبار خرسهای قطبی در ترک زودتر یخها به وفور شاهد آن هستیم.
کاهش میزان باروری و طول عمر نیز از پیامدهای طولانیمدت این مساله است. تحقیقات ما نشان داده که کاهش سطح یخ مشخصا باعث کاهش چشمگیر جمعیت خرسهای غرب خلیج هادسون و جنوب دریای بیوفورت شده، اما اثبات این مساله هنوز برای سه یا چهار مورد از این جمعیتها به دلایل تاثیرات بلندمدت ممکن نیست. وقتی صحبت از سایر فعالیتهای انسانی به میان میآید، آلودگی مشخصترین دلیل نگرانی ماست.
به عنوان گونههای راس هرم غذایی تجمع بیولوژیکی آلایندهها در بدن آنها بیشتر به یک فاجعه شبیه است. تنظیمات هورمونی، رشد، رفتار، بقا و سیستمهای ایمنی، همه با این مشکل دست به گریبان خواهند شد. از طرف دیگر شکار بیرویه خصوصا در کشور روسیه نیز بسیاری از جمعیتها را بشدت کاهش داده.
اشاره کردید که سیستمهای ایمنی بدن خرسها بشدت نسبت به آلایندههای محیطی حساس است. چه روشهایی برای سنجش این آلایندهها در بدن این جانور وجود دارد؟
ما در اغلب موارد برای سنجش از بیوپسی (نمونهبرداری از بافت) چربی استفاده میکنیم. نمونههای خون و حتی شیر این حیوانات میتواند در این زمینه بسیار راهگشا باشد. متاسفانه در تحقیقاتی که شخصا در آنها حضور داشتهام، شاهد بودهایم که نمیتوان با قطعیت بر یک نوع آلاینده خاص تاکید کرد، چرا که در اکثر موارد ترکیبات شیمیایی شکسته میشود و شناخت دقیق آنها خود یک مشکل اساسی دیگر است. شواهد مستدلی وجود دارد که نشان میدهد این ترکیبات سیستم ایمنی را ضعیف کرده است، اما عواقب این ضعف هنوز به درستی مشخص نیست، اما نسبتا با قطعیت میتوان گفت که مرگ برخی از حیوانات آلودهتر و حتی کاهش باروری رابطه تنگاتنگی با آلایندهها دارد.
تازهترین روشها و برنامههای حفاظتی چیست؟
گردنبندهای ردیاب ماهوارهای از جمله مواردی است که به طور گسترده برای کنترل و نظارت از آنها استفاده میشود. ردیابها را معمولا برای خرسهای قطبی ماده و برخی اوقات جوانترها استفاده میکنیم، چرا که گردن نرها از سرشان بزرگتر است و ممکن است براحتی گردنبند از گردن آنها جدا شود. معمولا خرسها بین یک تا سه سال دنبال میشوند. این گردنبندها به GPS مجهز است و موقعیتهای مکانی و دادهها را نخست به ماهوارهها و سپس از طریق ایمیل برای ما میفرستد. ما برای هر خرس در طول روز شش موقعیت را دریافت میکنیم، دقت این دادهها برای هر موقعیت حدود پنج متر است. بعد از آن کاربری زیستگاه، میزان جابهجایی و تمایل حیوان به حضور در یک منطقه را بررسی میکنیم. در نهایت این اطلاعات به ما در رفتارشناسی حیوان کمک میکند.
آسیبپذیری خرسها به عنوان شکارچیان راس هرم تا چه حد بر دیگر گونههای جانوری و حتی انسانها اثر دارد؟
شما میدانید که اکوسیستمها آشکارا نسبت به تغییرات عکسالعمل نشان میدهند. ما میتوانیم خرسها را به طور کل از اکوسیستم حذف کنیم و هیچ نشانه مشخصی از اضمحلال نبینیم، اما در این شرایط قطعا اکوسیستم متفاوتی خواهیم داشت. از نظر پیشینه تاریخی میتوان گفت که خرسهای قطبی در آخرین عصر یخبندان یعنی زمانی که هوا خیلی سردتر بوده، در دریای بالکتیک و حتی خارج از مرزهای ایرلند حضور داشتهاند. در پایان عصر یخبندان خرسهای قطبی به طور کل از این مناطق ناپدید شدند. همه اینها اطلاعاتی است که از روی فسیلها بهدست آمده.
در آن زمان اکوسیستم محلی از بین نرفت، اما شرایط تغییر کرد و گونههای جدیدی توانستند خود را با این شرایط سازگار کنند. اما سیر تغییرات در گذشته مشخصا خیلی کندتر بود، در حالی که آنچه امروز به واسطه فعالیتهای انسانی شاهد هستیم واقعا هشداردهنده است. مشکل خرسهای قطبی این است که درست برخلاف اتفاقی که طی آخرین گرمایش طبیعی رخ داد، بیشتر از این نمیتوانند به مرزهای شمالیتر پناه ببرند، چرا که به واقع جایی هم باقی نمانده است.
خرسهای قطبی گونههایی وابسته به فلاتهای قارهای هستند، یعنی جایی که در آن میزان تولید دریایی خیلی بیشتر از آبهای عمیق است. (فلات قاره منطقهای از قسمت کمعمق دریاست که اطراف یک قاره را دربرمیگیرد. معمولا حدفاصل ساحل تا عمق 183 متری فلات قاره خوانده میشود) اگر سطوح یخهای دریایی بیشتر از این به سمت شمال عقبنشینی کند، آنگاه خرسها هم مجبور میشوند که با زندگی در آبهایی با عمق بیشتر از 2000 متر کنار بیایند. توجه داشته باشید که میزان تولید غذا در این مناطق بسیار کم است و جای تردید است که خرسها بتوانند جمعیتهای پایداری در آن مناطق تشکیل دهند. منظور از جمعیت پایدار، تعداد حیوانات کافی با تنوع ژنتیکی کافی است که امکان بقای آن در درازمدت وجود دارد. اما عواقب نابودی خرسها اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی خواهد بود.
از تجارب خود هنگام تحقیق روی خرسهای قطبی بگویید.
دلچسبترین تحقیقاتی که من در آنها شرکت داشتهام مربوط است به مطالعاتی که در لانههای خرسهای ماده انجام دادهام. درک نقش شرایط پرورش تولهها بسیار مهم است. در واقع جثه و شرایط مادر است که بر بقای تولهها تاثیر میگذارد. اگر ما از این مساله درک درستی داشته باشیم، میتوانیم تاثیر تغییرات اقلیمی را هم بخوبی درک کنیم.
شخصا در تهیه 130 مقاله علمی مشارکت داشتهام و باید اعتراف کنم همه آنها برای من سهمی در درک بهتر خرسهای قطبی داشته است، اما بستن گردنبندهای ردیاب به دور گردن خرسها و شروع تجسس در زندگی آنها برای من همیشه یک تجربه بینظیر بوده است. تصور کنید که مجبور هستید خرسها را در مسافتهای بعید دنبال کنید. من بارها به دنبال خرسها از روسیه تا گرینلند و حتی از کانادا تا روسیه سفر کردم.
شاید باور نکنید، اما در یک سال منطقهای به بزرگی 400هزار کیلومترمربع را دور زدهایم. حتی تعقیب خرسهایی که کمی تنبلتر هستند و جابهجایی محدودی دارند، مثلا در طول سال فقط از یک خلیج به خلیج بعدی میروند و برمیگردند نیز بسیار جالب است، چرا که هر خرس قطبی یک شخصیت و رفتار متفاوت دارد و حتی استراتژیهای آنها نیز منحصربهفرد است.
فرناز حیدری / جام جم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
میشم بگید خرس های قطبی چه طور مسیریابی می كنن؟