ساعاتی بیرون از اندرونی

زن ایرانی در تاریخ چند هزار ساله این سرزمین زندگی پرفراز و نشیبی داشته‌ است. وی در زندگی فردی خویش و آنچه به آن ‌‌زندگی ‌اندرونی نام نهاده بودند، به بهانه‌های مختلف سعی بر آن داشته تا وسایلی برای فرار از زندگی تکراری و روزمره‌اش، آن هم با فضاهای محدودی که در اختیارش بوده به سرگرمی‌هایی بپردازد. چنین فرصتی برای زنان ایرانی امکان آن را فراهم می‌آورد تا برای ساعاتی، محیط بسته و ملال‌آور اندرونی را ترک کنند.
کد خبر: ۶۳۷۳۲۲

تفاوت بسیار شدید طبقاتی، زنان را نیز به چند گروه تقسیم کرده بود؛ زنان طبقه مرفه، زنان دربار، زنان طبقه متوسط و زنان طبقه فرودست. این نوشتار به بررسی بخشی از اوقات فراغت1 زنان دربار (شرکت در مراسم مذهبی) می‌پردازد.

کمپفر، سیاح آلمانی می‌نویسد: بسیاری از زنان دربار، به هنرهای گوناگون آراسته‌اند و روز را با اشتغالات هنری به سر می‌آورند. بعضی خوب چیز می‌بافند، بعضی دیگر نقاشی می‌کنند، گروهی دیگر در نساجی و ریسندگی چیره‌دست هستند یا آواز خواندن و ساز زدن، رقصیدن و هنرپیشگی را آموخته‌اند. حتی بعضی از این زنان در انواع علوم بیش از همه در ریاضیات دست دارند، هستند چند تایی هم که در تیراندازی و کمانداری سرآمدند و شاه همیشه آنها را در شکار به همراه خود می‌برد.

زنان دربار نمی‌توانند براحتی با هر قشری در ارتباط باشند و برخلاف زنان طبقات متوسط و فقیر، بیشتر باید در دربار و عمارت خود باقی بمانند. سیاحان، زنان شهری ساکن در حرمسراها را زنانی بیکار می‌دانند که جز قلیان کشیدن، پذیرایی از مهمانان، غیبت و پرحرفی وظیفه‌ای ندارند.

در روزگاری که گذران زندگی به شیوه سنتی بوده، زنان ایرانی بخشی از اوقات فراغت خویش را به امور مذهبی اختصاص می‌داده‌اند که این امر سبب می‌شد آنها ساعاتی را در کنار دوستان و خویشان گرد آیند. برپایی مجالس روضه‌خوانی زنانه، مجالس قرائت قرآن و حدیث زیارت اماکن متبرکه، شرکت در عزاداری‌های ماه محرم بویژه دیدن مجالس تعزیه، پخش انواع نذری چون پلوخورش، شله‌زرد، آش‌ رشته، حلوا و سمنو به مناسبت‌های مختلف چون روزهای شهادت بعضی از ائمه مورد احترام شیعیان یا رفتن بر سرگور درگذشتگان، برپایی برخی مجالس جشن و سرور مذهبی همچون جشن‌های دهه اول ربیع‌الاول پاره‌ای از امور مذهبی تلقی می‌شده‌اند که بخشی از وقت زنان ایرانی را به خود اختصاص می‌داده‌اند.

تکیه دولت یکی از مکان‌هایی بود که مراسم عزاداری امام حسین(ع) و مراسم تعزیه را با شکوهی هرچه تمام‌تر برگزار می‌کرد و این مراسم بسیار مورد علاقه زنان بود. در تکیه دولت، اطراف سکو مملو از زنان می‌شد. آنان که کاملا خود را در چادر پیچانده بودند، روی زمین می‌نشستند.

مردها به علت کثرت جمعیت زنان، به آن راه نمی‌یافتند. قبل از آغاز مراسم، آنها سعی در یافتن محلی مناسب برای دیدن مراسم داشتند که دیدن این صحنه بسیار جالب توجه بوده است. گاهی نیز زد و خوردی بین زنان واقع می‌شد، حتی برخی به همدیگر لنگه کفش پرتاب می‌کردند و گاهی به پاره‌شدن چادر منتهی می‌شد که فراش‌های حاضر در محل با نثار بیرحمانه چوبدستی‌‌های خود بر سر این دسته از زنان، آنها را آرام می‌کردند.

ارنست اورسل، سیاح بلژیکی می‌‌نویسد: در تکیه، سه ردیف لژ وجود کرد: لژهایی که در طبقه همکف قرار گرفته بود، پوششی نداشت ولی لژهای دیگر که مخصوص زنان اندرون بود با پنجره‌های مشبک چوبی مسدود شده بودند. لژی که از همه لژهای دیگر وسیع‌تر و مجلل‌تر بود، مختص به شاه بود.

هر یک از پنجاه و پنج زن ناصرالدین‌شاه جایگاهی مخصوص به خود داشت که دوستانش را نیز به آن دعوت می‌کرد. هر چند زن ایرانی حتی در این‌گونه مجالس نیز محدودیتی خاص برای خود قائل نبود، و اگر چه از گریه و زاری که لازمه حضور در چنین محافلی بوده احساس آرامش می‌کرده، اما هیچ مانعی برایش نبوده که با «اطرافیان به صحبت‌های بشاشت‌آور» بپردازد و به شایعات دامن زند یا داستان‌های بامزه‌ای را از زندگی این و آن چاشنی مجلس کند.

مادام کارلاسرنا، سیاح ایتالیایی در مورد اهمیت تعزیه در نزد زنان درباری می‌نویسد: «در مراسم تعزیه به من افتخار داده شده که از طرف شاه برای دیدن یک تعزیه به جایگاه زن سوگلی وی که لقب انیس الدوله دارد، دعوت شوم. یک خواجه‌سرا مرا از راه‌های پیچ در پیچ قصر بدان‌جا هدایت کرد.

سرانجام علیاحضرت با عده زیادی خانم‌های دعوت شده که موکب وی را تشکیل می‌دادند، وارد شد. به محض ورود او همگان از جای برخاستند و با کمال احترام سلام گفتند. وی دوستانه دست خود را به سوی من پیش آورد و جایی نزدیک خود و در قسمت لژ برایم معین کرد و به وسیله خانم مترجم با من سخن می‌گفت.».

در ایامی که زن ایرانی بتدریج از دنیای زندگی سنتی خویش فاصله می‌گرفت بخصوص پس از انقلاب مشروطه، تفریحات جدیدتر وارد زندگی آنان شد و همین تفریحات دریچه‌هایی به روی زنان گشود که آنها را به دنیای مدرن پیوند داد.

پی‌نوشت‌ها:

1 ـ از تفریحات بیرونی زنان ایرانی باید از رفتن آنها به گرمابه‌ها، زیارتگاه‌ها، باغ‌ها، تماشای چراغانی، آتش‌بازی، آذین‌بندی خیابان‌ها و فعالیت سیرک‌‌بازان و دلقکان که به مناسبت‌هایی چون اعیاد صورت می‌گرفت، رفتن به بازار برای خرید کالایی که بیشتر برای تفرج و خوشگذرانی یا حتی رفتن به محکمه طبیب که نه برای درمان دردی که بیشتر برای غیبت‌کردن صورت می‌گرفته است.

الهه باقری / جام​جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها