طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۳۵۸۳۴
لطفا به سایت فیفا حمله کنید

سیاست روز: لطفا به سایت فیفا حمله کنید

جراید: «کریستین رونالدو» توپ طلای بهترین بازیکن جهان را از «لیونل مسی» ربود.

به نظر شما موضع‌گیری جوانان غیور ما باید در قبال این «ربایش» چگونه باشد؟
الف) همگی با هم به سایت «کریستین رونالدو» حمله می‌کنیم و بعد استاد جمشید مشایخی را می‌فرستیم که معذرت‌خواهی کند.

ب) همگی با هم به صفحه توئیتر «لیونل مسی» حمله می‌کنیم و بعد «عمو پورنگ» را می‌فرستیم که عذرخواهی کند.

ج) همگی با هم به صفحه فیسبوک «فرناندو لیما» حمله می‌کنیم و بعد «استاد محمد‌رضا شریفی‌نیا» را می‌فرستیم از این مدل برزیلی پوزش بطلبد.

د) همگی با هم به «سایت فیفا» حمله می‌کنیم و «استاد مسعود ده‌نمکی» را هم صدا می‌کنیم تا با هم حمله کنیم.

وزیر آموزش و پرورش: آمادگی و اصرار داریم از سال تحصیلی آینده هفته‌ای یک روز به طور آزمایشی دانش‌آموزان بدون کیف و کتاب وارد مدرسه بشوند و در این یک روز به کارهای فرهنگی، هنری، ورزشی و مهارت‌های فردی بپردازند.

در راستای این طرح دشمن شکن و غیورانه «یک روز بدون کیف» کدام یک از طرح های زیر را قابل اجرا می دانید؟

الف) وزارت امورخارجه = یک روز بدون تکذیب
ب) وزارت اقتصاد = یک روز بدون اختلاس
ج) صدا و سیما = یک روز بدون آگهی
د) روزنامه سیاست روز= یک روز بدون ننجون

جمله حکیمانه زیر از کیست؟
نظر من برای خودم کاملا متین و محترم است و من به این نظرات خودم صد در صد احترام می گذارم.

الف) حکیم فریدریش نیچه – فیلسوف آلمانی -
ب) حکیم عمر خیام نیشابوری – شاعر و ریاضیدان–
ج) حکیم ابوالقاسم فردوسی – سراینده شاهنامه –
د) حکیم خداداد افشاریان – کارشناس داوری فوتبال –

یک استاد دانشگاه : دویدن دنبال ماشین رییس جمهور توهین به مردم است.
به نظر شما کدام یک از اعمال زیر توهین به مردم نیست؟
الف) سوار شدن روی سقف ماشین رییس جمهور
ب) چسبیدن به گلگیر چپ ماشین رییس جمهور
ج) آویزان شدن از آنتن ماشین رییس جمهور
د) پریدن روی کاپوت ماشین رییس جمهور

کیهان: پنجره! (گفت و شنود)

گفت: یکی از نمایندگان فراری مجلس ششم از اینکه مانند چندماه اولی که به غرب پناهنده شده بود مورد توجه رسانه‌های فارسی‌زبان ضدانقلاب نیست، خیلی دلخور شده.

گفتم: سال گذشته مدیر شبکه VOA گفته بود که پول مفت به پناهندگان ایرانی نمی‌دهد و چند سال قبل رئیس هلندی رادیو زمانه هلند هم گفته بود ایرانیان پناهنده، برده‌های ما هستند و باید هرچه را که ما می‌گوئیم، انجام بدهند.

گفت: این نماینده فراری مجلس ششم نوشته است من یک صاحبنظر هستم و اگر به قلب مردم مراجعه شود طرفداران زیادی دارم.
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو از رفیقش پرسید اگر دریچه‌قلب تو را باز کنم چه صدایی می‌شنوم؟ رفیقش گفت؛ پنجره رو ببند مرتیکه، سوز میآد!

تهران امروز: من و آقای «زینال درآوری»!

تحلیل‌ها و نظرات کارشناسی جناب آقای «زینال درآوری» واقعا روی اعصاب من است!هر بار که ایشان نظری ارائه‌ می‌دهد فشار خون من روی 18 است!(کوچک روی 12)به جان شما نباشد به جان خودم ده‌ها بار سعی کرده‌ام با تاسّی به «زنده باد مخالف من!» زیر سبیلی درکنم اما نشده‌است که نشده‌است!این مخالف زنده بماند که چه؟که فشارم برود روی بیست و مرا زنده‌زنده در گور کند؟حالا شاید شما بپرسید:این چه کاریست؟خب آقا مگر مجبوری نظرات ایشان را بخوانی که به این حال و روز بیفتی؟اصلا روزنامه‌ای را که ایشان در آن می‌نویسد، نخوان!برنامه‌ای را که ایشان در آن شرکت کرده‌است،نبین و گوش نده!

ای من به قربان دلسوزی‌تان بروم مشکل اینجاست که ایشان نظراتش را در روزنامه و برنامه رادیو و تلویزیون مطرح نمی‌کند که من نخوانم و نبینم و نشنوم؛ صاف می‌آید زیر گوش من مادرمرده وز-وز می‌کند!بعضی وقت‌ها می‌خواهم خرخره‌اش را بجوم ولی نمی‌شود! در اوج عصبانیت بنده، اگر از پشت آن عینک ته‌استکانی با آن دو تا چشم ریزش نگاهی به من بیندازد و با خنده بی‌صدایش دندان‌های یک در میان و کج و کوله‌اش را نشان دهد و در عین حال سبیلش را - که با دود سیگار مشش کرده - بجود، محبتِ لاکردارش در دلم غل‌غل می‌کند!لاکردار مهره مار دارد و نمی‌خواهم از آن کله براقش یک مو کم شود!اما در عین حال نمی‌دانم من چه گناهی کرده‌ام که به خاطر عقوبت آن، پسرخاله آقای «زینال درآوری» شده‌ام!

از اسم فامیل این پسرخاله ما تعجب کردید؟ مشکلی نیست!خودش می‌گوید:«اسم فامیل ما اشتباه تلفظ می‌شود؛ در اصل «دُر آوری»است! به این مناسبت که پدربزرگم غواص مروارید بوده‌است!»والله تا جایی که من می‌دانم دریاچه ارومیه نه مروارید داشته است نه غواص!(الساعه حتی آب هم ندارد!) ده‌سال پیش هم می‌گفت:«داوری» بوده‌است و مسئول ثبت سجل، اشتباها بعد از «د» یک «ر» هم به آن اضافه کرده‌است!

اما من می‌گویم: «اسم فامیلت به این خاطر درآوری است که مشخص نیست این تحلیل‌های سیاسی‌ را از کجایت در می‌آوری! یا شاید هم در اصل «دری-وری» بوده‌است!»فکر می‌کنید ناراحت می‌شود؟کرکر می‌خندد!می‌گویم مرد حسابی مگر تحلیلگر مسائل سیاسی هستی که می‌آیی درباره انرژی هسته‌ای نظر می‌دهی؟با مشتریانت میزگرد می‌گذاری و مذاکرات ژنو را تحلیل می‌کنی؟از تو گنده‌ترهایش هم نمی‌دانند هنوز چی به چی است و نتیجه چند-چند است!

همین‌کارها را می‌کنی که عوامت می‌خوانند؟اگر فردا آن عزیز فرهیخته‌ مانند رانندگان تاکسی و لبوفروشان از خجالت «آرایشگران» نیز در آمد جواب هم‌صنفانت را چه خواهی داد؟

جواب که نمی‌دهد دهانش را باز می‌کند و باز سرش بالا می‌رود و خنده بی‌صدا و محو شدن چشمانش!

چه ‌بگویم؟عمری باقی‌ باشد از این موجود عجیب یعنی «زینال درآوری» برایتان حکایت‌ها خواهم کرد!

قدس: مش غضنفر و لوازم آرایشی غیرمجاز

مو نِمِدِنُم اگِر هَمی بَزَک دوزَکُ سُرخاب سیفیداب نِمِبود، ای زنا نصفِ عمرِشا که اِضاف میامَد رِ مُخواستن چیکار کُنن.

هَم هرروز که از دَرِ خِنه میام تو مِبینُم ای عیالُم نشِسته چِفتِ آینه یُ دِره اَزی چیزمیزا مُماله به صورتِشُ خودِش ؛ ولی امروز که آمدُم خِنه، هَم دَر رِ واز کِردُم دیدُم یَک گُرجه نِشِسته جولو آینه خِنَمایُ دِره گیریه مُکُنه.

 بِزِش گفتُم جای تو اینجه نیستِگ، وَخِز بورو تو باغچه یِ تو حُولی. هَموجور که گیریه مِکِرد یَک جِغیَم کیشیدُ گفتِگ پَخمه مو عیالتُم. گفتُم پس بِرِیچی ایقذَر قرمز رِفتیُ باد کِردی؟ گفتِگ بِرِیکه دیشب چراغون خِنه یِ جاریِ صغری خانُم دعوت بودُم، اَزونجه که قومایِ ای زَنِکه هَمَّشا اَزی شیکّان پیکّانایَن که هفتات قِلم آرایش مُکُنَن، مویَم خودُم رِ با او لوازم آرایِشا که اوروز اَزو دُکونِ میلان پشتی بِرَم خِریدی، بَزَک دوزَک کِردُمُ رفتُم. حالا صُبی که از خواب وَرخاستُم مِبینم صورتُم ایجور خیکِّ باد رِفته یُ قِلِفتی قرمزه یُ ایقذَر نامَقبول رفتُم که دِگه اگِر موساکوتَقیَم از 10 متری بیبینَم مِتِرسه یُ دَر مِره.

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم چیجوریه که ای دَسگاهایِ نظارتیِ مِشَد قِشنگ آمار دِرَن که تو ای شهر سیصدتا واحد صنفی فوروشِ لوازم آرایشی غیرمجاز دِره فعالیت مُکُنه ولی وَرنِمِخِزَن بِرَن پُلُمِشا کُنَن؟

قانون: روزنامه مورد نظر را «مرده‌شور» برده است!

امروز آقای روحانی روزنوشته‌هایشان را از طریق پست برای ما ارسال کرده بودند و ما هم مثل همیشه آن را برای روزنامه ایمیل کردیم. اما یک اتفاق خارق العاده رخ داد و مطلب به ایمیل روزنامه نرسید. ماجرا از این قرار بود که ما مثل همیشه مطلب را به ایمیل طنزانه فرستادیم، ولی برگشت خورد. هی فرستادیم، هی برگشت خورد.

آخر سر خود مدیرعامل Gmail به ما فرمود که «کاربر گرامی‌گیر دادی ها! خب نمی‌رسه دیگه.» ما هم از او پرسیدیم: «آخه چرا؟» دوباره ایمیل داد: «من چه می‌دونم؟ از اینجا رفتن.» ما نیز چونان قاشقی در عسل همینطور گیر کرده بودیم که چه کار کنیم. این شد که زنگ زدیم دفتر روزنامه، ولی خانم محترم اپراتور فرمودند: «مشترک گرامی، روزنامه‌ای که با آن تماس گرفته‌اید را مرده‌شور برده. لطفا مجددا تلاش نفرمایید. متشکرم.»

آقا ما رو میگی؟ زنگ زدیم به دبیر تحریریه، گفتیم: «آقا کجایید؟ چی شده؟» گفت: «هیچی دیگه، آقای کوچک‌زاده دستور فرمودند که خودتون و روزنامه‌‌تون رو با هم مرده‌شور ببره، ما هم اطاعت امر کردیم، اول وقت اداری همه خودمون رو به نزدیک‌ترین مرده‌شوری محل رسوندیم.» این شد که کار و زندگی را ول کردیم، افتادیم دنبال قضیه که بفهمیم چه اتفاقی افتاد که روزنامه ما را مرده‌شور برد.

تمام اطلاعاتی که یافتیم به اختصار در ذیل خدمت خوانندگان گرامی‌عرض می‌کنیم:

دلیل مرده‌شور بردگی: ماجرا از این قرار است که یکی از خبرنگاران روزنامه بودار قانون، زنگ می‌زند به آقای کوچک‌زاده و از او راجع به شکایتش از وزارت علوم، به کمیسیون اصل 90 می‌پرسد. آقای کوچک‌زاده هم می‌گوید: «مرده‌شور خودتون و روزنامه‌تون رو ببره که دروغ می‌نویسید، شما بیمارید! من هیچ شکایتی نکردم.»

عکس‌العمل‌ها به این مصاحبه:
مدعی‌العَموم: «در ارتباط با پرونده آقای کوچک‌زاده و روزنامه قانون، فایل صوتی مربوط به مصاحبه بررسی شد، و روزنامه قانون به جرم توهین، تهمت، افترا، تشویش ذهن نماینده مجلس و ایجاد بسترهای لازم برای عصبانی کردن آن نماینده محترم با برنامه از پیش طراحی شده، به اشد مجازات محکوم شد.»

مدعی‌الداییم: «از روزنامه قانون به جرم توهین به صنف مرده‌شورها شکایت می‌کنیم.»

مدعی‌العمه‌ام: «روزنامه قانون به دلیل انتشار فایل صوتی حاوی مضامین غیراخلاقی و زننده که موجب اشاعه فحشا و اباحه‌گری است، لغو مجوز خواهد شد.»

هیأت نظارت بر مطبوعات: «روزنامه قانون به جرم مرده‌شور بردگی تذکر کتبی دریافت کرد. گفتنی‌ست بر طبق قانون مطبوعات، هیچ مدیر مسئولی حق ندارد بدون مجوز کتبی از اداره اماکن، معاونت مطبوعاتی ارشاد و کمیسیون فرهنگی مجلس، روزنامه‌اش را بدهد مرده‌شور ببرد.»

وزیر ارشاد: «در دولت تدبیر و امید، موفق شدیم کاری کنیم که شأن روزنامه و روزنامه‌نگاران حفظ شود.»

دست‌اندرکاران روزنامه مرده‌شور برده قانون: «ما عادت داریم. آقای کوچک‌زاده چیزی توی دلش نیست. هرکسی حق دارد در صورت صلاحدید، اخبار مرتبط به خودش را تکذیب کند. آقای کوچک‌زاده هم با همان ادبیاتی که تصریح و تقبیح می‌کند، با همان ادبیات تکذیب هم می‌کند. اشکالی ندارد.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها