در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
2-توجه ضروری: چون یه بار آگهی بود، یه بار بینتعطیلی، یه بار هم قیف و بار دیگه اونی که بیل میزنه نبود و...! همینجوری هم که کلاً یکی دو مااااه، نااااقاااابل، همه مجبورن پشت در بمونن، خلاصه این دفعه رو با معذرتخواهی از لطف و نظر همه اونایی که به جوابهای چرت و پرت من علاقه دارن، گفتم این شماره رو هم حالی بدم به اونایی که میگن جای حرفای خودت یه متن از دیگران بنویس، هم به این طریق از عوض یکیدوماه ناقابل به یکیدوسال اساسی جلوگیری کرده باشم. پس چی شد؟ سعی میکنم تا حد امکان، ایندفعه رو لال بشم: اوووومممم... اومممم! (خوبه، نه؟!)
علیرضا 7 از کوچه پشتی: پاسی جون چرا همهش تو کلید بدی؟ ها؟ منم یه چند تایی دارم قابلتم نداره! میخواستم به بروبچ کنکوری بگم انقد استرس کنکور رو نداشته باشن چون من آدمای زیادی میشناسم که بهترین دانشگاهها درس خوندن بعد بریدن، یا به نون شبشون محتاجن. آدمای زیادی هم میشناسم که بدون درس و دانشگاه از وضعیت زندگیشون خیلی راضیاند. پس الکی غصه نخورین و اگه طالب علمید برید دنبالش[...].
ضحی: یه ماه، دو ماه، چند ماه گذشت، اما نشد از تو خبر/ کجا تو موندگار شدی، با بروبچ تو همسفر/ چقد بهت گفتم نرو، گفتی فقط چاردیواری/ حالا که رفتی تو ببین، چه حال و روزی تو داری/ دیدی چه تحویلت گرفت، این حسامی خوش زبون/ گفت اینا همه تو صفن، تو هم بمون تو صفشون.
اکسیر سبزآبی: وقتی که از من دوری احساساتم را چگونه کنترل کنم زمانی که حتی یادم بهانهات را میگیرد. چشمانم به دنبالت میگردند تا شاید اینگونه آرامش جانم «تو» را بیابد. دوستت دارم چگونه میتواند بیانگر عشقم باشد زمانی که دنیا نیز اندازهاش نیست.
بیگانه عریان: وای اگه بدونی وقتی که اسم چسب زخم رو بعد از مدتها دیدم چقدر خوشحال شدم. آخه تو کجا بودی؟ نمیگی دلمون واسهت تنگ میشه؟
مرضیه 14 ساله از میبد: دیگه روشن کردن فایده نداره. کبریتات رو هدر نده. هر چه قدر هم روشن کنی باز هم نمیتونی ببینی. تو روز روشن هم نمیتونی جلو پات رو ببینی چه برسه بخوای خوبیهای منو ببینی[...].
مسیح 21 ساله از تهران: دیگر تپشهای قلبم با هیچ قرصی آرامش نمیگیرد. تنها چیزی که بیقراریهایم را آرام میکند، توبه از انتخاب اشتباه است، توبه از دل سپردن، توبه از...
فاطیما: دستانت را به من بده. بگذار رد شویم از این روزهای مرگبار بیکسی، خواستنت را میخواهم و تو لذت ببر از این عشق ناب من.
زهرا 17 ساله: پریسا خانوم، شمایی که روانشناسی، لطفا آدم رو توی تنگنا قرار ندین. خب بگین مشکل این زوجی که گفتین چی بوده؟ چیکار کردن که 6 ماه نتونستن زندگی کنن.
آدم اشتباهی از کرمانشاه: در جواب زهرا 92، وقتی حرفهای خودت هم از رو مجله یا نوشتهست، درباره عشق نگو.
رضا حاج منافی، 27 ساله از مشگینشهر: اولا باید خدمت اونی که گفته بود مطالعه نداری و کپی میچاپی و اینا عرض کنم عزیز دل، فک کنم شما کلاً سوادت بالاس[...] پاسخگوی ما زیر دیپلمه، شما همون اندازه باید انتظار داشته باشی. [...]به روانشناس جوان، پریسا خانوم هم میگم حرف سن و سال نیست بلکه دیگه کسی پای درد دل یه جوون نمینشینه تا راهنماییش کنه. راهنمایی هم در حد یه طعنه و متلک گفتنه؛ سرت رو درد نیارم کلاً جوون و نوجوون دیگه زیاد تحویل نمیگیرن. باید بهشون بها داد. باید به عشقشون به دوست داشتنشون سمت و سو داد نه اینکه بال و پرش رو چید.
خودم از کرج: در جواب اونا که فکر میکنن عشق و عاشقی تو سن 17-18 سالگی برای ازدواج وجود نداره و نشدنیه، من 17 سالگی عاشق خانمم شدم، 22 سالگی نامزد، 23 زندگی زیر یک سقف، الان که 31 سالمه با هم زندگی میکنیم دوقلو یک دختر و یک پسر داریم. همه چی خوبه تازهشم بابا و ننه اسکناس هم نبودم. خواستم بگم نه همه چی رو سیاه ببینید نه سفید.
النا 18: [...]نیازی به باز کردن پنجرۀ افکارت نیست. همین که پردهها را از روی عقلت کنار بزنی مرا کافیست!
بانداژ از رشت: دلم ناجور تنگیده بود واسه چسب زخم. بهش بگو باز نره حاجی حاجی مکه!
صبا ج. از ماکو: خیلی وقتها آدما خیلی راحت با یه حرف نیشزننده همة خوشیمون رو ویران میکنن! خیلی راحت.
زهرا 16 ساله از میبد: دیگه واقعا قهرم تصمیم گرفتم از این هفته دیگه نخونم. آخه منم آدم، از زمین و زمان داره برام میاد. تنها دلخوشیم تو بودی که تو هم سر ناسازگاری داری. آخه چرا منو چاپ نمیکنی؟ هان؟ پارتیبازیه؟
فرشته بیبال: چشمدرد دارم همه میگویند که به خاطر اشکهایم است اما دروغ میگویند. اینگونه نیست. من تمام لحظاتی که اشک میریزم آرامم و چشمانم درد نمیکنند اما هنگامی که ناگهان چشمة اشکانم خشک میشوند دوباره چشمدردم شروع می شود.
هانیه از اهواز: باید بگویم سخت در اشتباهی اگر در خیال خامت میپرورانی قلبم از رفتنت فشرده میشود. مرا چه باک؟ راهت را بگیر و... به سلامت[...]
سمیرا از بناب: ما آدما فقط بلدیم آدم حسابیا رو تحویل بگیریم. حتی شخصیت خودمون هم فراموش میشه و میشیم یه آدم دیگه و هزاااار بار جلوشون تا میشیم ولی بلد نیستیم اشک یتیم پاک کنیم و برق شادی تو چشاش بکاریم. بیایید با احتیاط پیش بریم.
حمید از ایلام: 1-بعضی وقتا آدمایی رو میبینم که تنها رفیق و همدمشون تنهاییه. باهاشون که حرف میزنی از این میترسن که یه روز تنهایی هم تنهاشون بذاره! با خودم فکر میکنم اینا چی تو زندگی کم دارن؟ گمشدهشون تو زندگی چیه؟! 2-در جواب رضا حاج منافی باید بگم شما که تا چهل سالگی بدون خونه و ماشین! صبر میکنی، یه سی سال دیگه هم واسه به دست آوردن خونه و ماشین و غیره تلاش کن بعد ازدواج کن![...]
الهام از همدان: به نظر من خیلی از دخترها هم هستن که توقع زیادی از همسر آیندهشون ندارن؛ فقط صداقت و اخلاق درست میخوان. بعدشم مشکل دخترها که بیشتره؛ چون باید صبر کنیم تا کسی بیاد خواستگاری! اما شما نه.
هستی 93: [...]ارزش هر کی دست خودشه، وقتی زیاد ارزون بفروشی میگن جنس خوبی نداره.
اعظم، مامان باربد از شهرضا: [...]این چیزایی که الان بین نوجوونا باب شده، پیشنهادم بهشون اینه: شاد زندگی کنید که در آیندة نزدیک چه مسئولیتها که نباید به دوش بگیرید.
مرضیه جهانگیری از اصفهان: اخبار هواشناسی را هر روز گوش میکند؛ رأس ساعت! دنبال بهانهای میگردد تا برایش پیامک بزند؛ پیامکی که بوی باران داشته باشد. کاش امروز باران ببارد.
فاطمه شیرزاد از روستای دولتآباد: روزها غصههایم را در هیاهوی کوچه و بازار پر میدهم تا شاید هوهوی باد به دوردستها، به شهر تاریک غصهها ببردشان، اما دریغ! تا در سکوت شب سر بر بالش میگذارم پچپچ غصهها زودتر از من به شب، به بالشم رسیدهاند[...].
فائزه، نوه 17 ساله حافظ: به تو نگاه میکنم. لبخند میزنم. خندهام میگیرد از کار دنیا. با خودم میگویم آیا برای همه موقع خندیدن اخم میکنی؟
نبض 64 از لرستان: در جواب رضا حاج منافی درباره ازدواج خواستم بگم دورة ما با قبلاًها فرق میکنه. دیگه دخترا هم باید توی تشکیل یه زندگی مثل آقایون تلاش کنن که باعث نشه راه ازدواج کسانی مثل شما برای ازدواج سد بشه.
مرتضی از سمنان: بعضی وقتها به جای اینکه دستت رو بگیرم، مچت رو میگرفتم. واقعا دلت راضی میشد؟ هر روز در حال دور زدن بودی. دورم میزدی و آخر میرسیدی به من. یادت باشه من خسته نمیشم. انقدر دورم بزن که آخر برسی به من. اونوقت نوبت منه که تو میدون شی و من دورت بزنم.
زهرا 76: هی میاد هی میره. دل من که مسخره شما نیست، یا بمون یا برو!
مریم پاییزی 24 ساله: هان ای باران، ای گریههای پیدرپی، بر زمین نبارید. اینجا قحطی عاطفههاست. اینجا برای شما تنگ است. جایتان در آسمان خوب نبود؟ قلب زمین جایی برای شما ندارد. بمانید در چشمان ابرها.
شیرین زبون: منم مث بقیه خیلی وقته هر دوشنبه روزنامه به دست میشم فقط به عشق خوندن جوابای دندونشکنت که تو قالب طنز هستن. غرض از مزاحمت این بود که میخواستم منم عضو بروبچ بشم ولی فقط من مث بقیه سعدی و حافظ رو نذاشتم تو جیبم و استعدادشم ندارماااا... مشکلی نی؟
زهرا ضیغمی، 15 ساله از قم: دفعه قبل که رفتی، دلم شکست اما این بار دلی واسهم نمونده بود که بشکنه و خودم شکستم. خیلی سخت اومدی و خیلی ساده و راحت رفتی[...]
بدون نام: در جواب اشیمشی خواستم بگم درسته بعضی از عشقا تو سنهای پایینتر به هوسهای زودگذر بیشتر شبیهه تا عشق؛ ولی توی این سنها هم گاهی عشقهای پایدار و درستی پیدا میشه که نمیشه از کنارشون ساده گذشت. هر چند تعداد این عشقها کمه.
چهلگیس: امروز سر کلاس بحثمون شده بود که ساده بودن با سادهلوحی چه فرقی داره؟ اصلا فرقی داره یا نه؟ خوشحال میشم جواب بروبچ رو بدونم.
پریسا، روانشناس جوان از سقز: یادت میکنم اما نمیتوان گفت. گریه میکنم اما نمیتوان دید. بغض میکنم اما نمیتوان خندید. حست میکنم اما نمیتوان بویید. نفسم میشوی اما نمیتوان دمید. دوستت دارم اما نمیتوان فهمید.
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
صادق ورمزیار در گفتوگو با جامجم مطرح کرد
روح الامینی در گفتوگوی تفصیلی با «جامجم»:
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد