مجرمان به عادت به افرادی گفته میشود که حرفه و پیشه آنها ارتکاب جرم است مانند خریداران مال مسروقه. در کل افرادی که جرمی را بارها تکرار میکنند، مجرم به عادت هستند. حال این عادت میتواند در ایجاد مزاحمت تلفنی باشد.
چه دلیلی دارد افراد در حالیکه میدانند ارتکاب جرم مجازات و گرفتاریهای زیادی را در پی دارد، این شیوه زندگی را انتخاب میکنند؟
ممکن است دلایل مختلفی وجود داشته باشد اما علل روانی و اقتصادی، اصلیترین و گستردهترین علل ارتکاب این نوع جرایم هستند. ممکن است برخی نیز با هدف نافرمانی به صورت عادتی دست به ارتکاب جرم بزنند. اگر بخواهیم دلایل را دقیقتر بررسی کنیم، باید به انواع بیماریهای روحی و روانی اشاره کنیم که یکی از شاخصترین دلایل انواع جرایم عادتی است و تقریبا بهطور قطع درباره آن میتوان گفت عواید مالی مطرح نیست. همانطور که گفته شد، مزاحمت تلفنی یکی از این نوع جرایم است. همچنین میتوان گفت وندالیسم تمایل خاصی برای ارتکاب جرم، آزار رساندن و خسارت زدن به صورت ممتد و مکرر است که علل روانی دارد. بیماریهای روانی که در این زمینه نقش دارند به انواع و اقسام مختلف تقسیم میشود. برخی مواقع چنین رفتارهایی ممکن است توهمات یا ناشی از فشارهای روانی و... باشد.
غیر از عوامل اقتصادی و روانی، چه دلایل دیگری وجود دارد؟
دلایل متعددی در این ارتباط وجود دارد، اما دلایل اقتصادی و روانی مهمترین آنهاست. مثلا گاهی اوقات ممکن است صرفا حسودی، دلیل سرقت از اقوام باشد و این کار به یک عادت تبدیل شود که این هم ریشه روانی دارد.
آیا میتوان گفت این دسته از مجرمان از نوعی اعتیاد رنج میبرند، مثل افراد معتاد به مواد مخدر یا اعتیاد به کامپیوتر؟
درست است و میتوان آن را نیز در بخش بیماریهای روانی بررسی کرد.
معمولا در اینگونه مباحث به دلایل فردی توجه میشود اما در این میان خانواده و جامعه چه نقش و سهمی دارند؟
جرایم به عادت بیشتر به زمینههای خانوادگی باز میگردد. با توجه به پروندههایی که رسیدگی کرده و مجرمانی که دیدهام، مواردی چون نبود تربیت در دوران کودکی، باعث میشود مسائل روانی در فرد ریشه بدواند.
شما در طول سالهای قضاوت با تعداد زیادی متهم در ارتباط بودید. با توجه به تجربهای که دارید عوامل درونی و بیماریهای روانی را در جرایم عادتی موثرتر میدانید یا عوامل بیرونی مانند خانواده و موضوعات اقتصادی؟
به نظر من بیماریهای روانی موثرتر است. در مرحله بعد زمینههای خانوادگی بیشتر از انگیزههای اقتصادی نقش دارد.
جرایم عادتی بیشتر در میان مردان شایع است یا زنان؟
فرقی نمیکند. البته جرایم اقتصادی در مردان بیشتر شایع است تا زنان اما اینگونه جرمها را در هر دو جنسیت میتوان دید.
چنین مجرمانی گاه بارها مجازات میشوند اما دست از کار خلاف نمیکشند. برای اصلاح این افراد چه کارهایی باید کرد؟
اصلاح این افراد با هدف جلوگیری از تکرار جرم توسط آنها به علل و عوامل ارتکاب جرم بستگی دارد. بنابراین ابتدا باید ریشهیابی و سپس مشخص شود چه شیوهای را باید برای پیشگیری به کار برد. مثلا برای پیشگیری از جرایم عادتی که با انگیزه اقتصادی صورت میگیرد، باید شیوهای متفاوت را نسبت به جرایمی که با انگیزه روانی انجام میشود، در پیش گرفت. آن دسته از مجرمانی که دلیل ارتکاب جرم انگیزههای روانی، آنهاست، باید به درمانشان توجه شود و برای آن دسته از مجرمانی که انگیزه آنها از ارتکاب جرم اقتصادی است باید به ایجاد شغل فکر کرد. همچنین باید مجازاتهای تکمیلی برای آنها اعمال شود تا دیگر دنبال تکرار جرم نروند. در کنار مجازات، حرفهآموزی به این افراد نیز باید در دستور کار قرار بگیرد تا در واقع بتوانند به مشاغل خاصی که مجاز و آبرومند است، روی بیاورند و به ارتکاب جرم فکر نکنند.
بین مجازات مجرمانی که از روی عادت مرتکب جرم میشوند با مجرمان عادی، تفاوتی وجود دارد؟
قضات، بین افرادی که دارای سوابق متعدد و تکرار جرم هستند و درواقع پیشه و حرفه آنها ارتکاب جرم است و کسانی که برای بار اول جرمی مرتکب شدهاند، معمولا تفاوت قائل میشوند. قانون جدید، تکرار جرم از علل مشدده کیفر پیشبینی شده است و مجازات تشدید میشود.
باتوجه به اینکه دلایل روانی را از علل اصلی جرایم عادتی میدانید، به نظر میرسد تشدید مجازات به تنهایی کارایی لازم را نداشته و در کنار آن به درمان نیز نیاز باشد؟
راه درمان وجود دارد، باید افراد به روانپزشک مراجعه کنند و با توجه به نوع بیماری که به آن مبتلا هستند، پزشک متخصص اقدامات مناسبی انجام خواهد داد.
آیا در قانون، اجباری برای درمان وجود دارد یا نه ؟مثلا اینکه فرد به مراجعه نزد روانپزشک محکوم شود؟
در قانون مجازات اسلامی جدید چنین مواردی در بخش مجازاتهای جایگزین، پیشبینی شده است. مجازات جایگزین میتواند با توجه به نوع جرم و شرایط و ویژگیهای مجرم متفاوت باشد و اقدامات درمانی، آموزشی یا کارهای عملی جایگزین را در بربگیرد.
این مجازاتهای جایگزین در عمل چقدر کارایی دارد و میتواند مفید باشد؟
این قوانین قطعا مفید خواهد بود، چون در کشورهای دیگر دنیا هم اجرا شده و موثر بوده است. حالا همه به این نتیجه رسیدهاند که مجازاتهای جایگزینی لازم است؛ چون همه چیز با سرکوب و مجازات اصلاح نمیشود.
بنابراین بازنگری صورت گرفته در مواد این بخش از قانون مجازات اسلامی، کافی است یا با توجه به شرایط جدید احتیاج به بازنگری دیگر احساس میشود؟
نمیتوان گفت قوانین کافی است. اما مسئولان تا حد توان پیشبینیهای لازم را در نظر گرفتهاند اما اقدامات دیگری هم باید انجام شود.
چه مواردی را میشد به قانون اضافه کرد تا نتایج بهتری به دست بیاید؟
بهتر است قاضی موظف شود فرد را به یک روانپزشک معرفی کند. البته نمیتوانم در این باره دقیق نظر بدهم، چون چنین چیزی هنوز تجربه نشده است اما برای تشکیل پرونده شخصیت مجرمان که در آیین دادرسی کیفری هم پیشبینی شده است، باید اقدامات جدیتری صورت بگیرد. در بحث پرونده شخصیت، مواردی وجود دارد که فرد به پزشک معرفی و درمان شود.
آموزش و پرورش و دولت برای کاهش چنین مجرمانی چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
در آموزش و پرورش باید کارهای فرهنگی انجام شود و جوانان و نوجوانان به سمت تسلط به یک حرفه سوق داده شوند که در زندگی و آیندهشان مفید باشد و زندگیشان را به مسیر صحیح و سالم هدایت کند. این روش در مقایسه با اینکه آموزش و پرورش غیرپویا داشته باشیم که فقط یک مدرکی به افراد میدهد و بعد هیچ اتفاقی نمیافتد، میتواند بسیار موثر باشد. / ضمیمه تپش
شاهد حلاج
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد