به گزارش وبسایت مجله پریونشن، یکی از اتهامات این هورمون، اختلال در وضع روحی ـ روانی افراد در دوران یائسگی است. اما مطالعه جدید محققان دانشگاه استنفورد که در ماه گذشته میلادی منتشر شده، نشان میدهد استروژن از این اتهام مبراست و کم بودن مقدار این هورمون در بدن تاثیری بر وضع روحی خانمها ندارد. آنچه در پژوهشهای قبلی به دست آمده بود، در واقع پیوند نه چندان محکمی را میان استرادیول، یکی از شکلهای هورمون استروژن و بروز افسردگی در زنان پس از یائسگی نشان میداد.
دکتر ویکتور هندرسون، سرپرست گروه پژوهش استنفورد میگوید: در گذشته تصور میشد استروژن نقشی اساسی در شرایط روحی خانمها ایفا میکند، به این ترتیب که مقادیر بیشتر آن سبب بهبود وضع روحی ـ روانی خواهد شد، اما باید گفت این تصور بر پایه دادههایی کلینیکی شکل گرفته بود که چندان محکم و موثق نیستند.
دکتر هندرسون و همکارانش در مطالعه جدیدشان مقادیر هورمون تولید مثل را در زنانی که بتازگی، حداکثر طی شش سال گذشته، یائسه شده بودند و نیز زنانی که بیش از یک دهه قبل پا به این مرحله گذاشته بودند مورد مقایسه قرار دادند، و پس از آن به بررسی دقیق وضع روحی این افراد پرداختند تا ببینند استروژن چه نقشی در این خصوص دارد.
به گفته دکتر هندرسون، نتیجه نهایی این پژوهش یافتههای قبلی را زیر سوال میبرد و پیوندی میان میزان استروژن در خون زنان یائسه و وضع نامطلوب روحی ـ روانی آنها نشان نمیدهد. (براساس این پژوهش، استروژن حتی تاثیری بر حافظه این زنان نیز ندارد.)
برای توضیح این مطلب احتمالا باید نقش اصلی را نوسانات هورمونی بازی کند. یعنی به جای آنکه مقدار مواد شیمیایی موجود در دستگاه گردش خون را عامل تعیینکننده احساسات بهشمار آوریم، باید شدت نوسان این مواد را در این کار دخیل بدانیم.
دکتر هندرسون میگوید: پیش از رسیدن به مرحله نهایی یائسگی، مقطعی وجود دارد که در آن مقطع میزان هورمون در بدن زنان نوسانات شدیدی دارد. تصور میکنم این همان زمانی است که نوسانات شدید
روحی ـ روانی نیز روی میدهد. این دیدگاه بخوبی میتواند توضیح دهد که چرا زنان پیش و پس از مرحله یائسه شدن در شدت افسردگی با هم تفاوت دارند.
پس اگر مقدار کم استروژن نقشی در ابتلا به افسردگی در این دوران ندارد، چه عاملی سبب میشود برخی زنان پس از گذراندن مرحله گذار و رسیدن به مرحله ثبات یائسگی، مدام دچار وضع روحی نامطلوبی باشند؟
دکتر هندرسون میگوید: هنوز بدرستی پاسخی برای این سوال نداریم. هر چند شاید بتوان گفت پای وراثت یا عوامل زیستی در کار است. بسیاری بر این باورند که ریشه این مشکل را باید در زمینههای روانی مانند ابتلا به استرس در دوران پیش از یائسگی، یا مسائلی مانند خواب ناکافی و از این دست جستجو کرد. با این همه هنوز به پژوهشهای بیشتری نیاز است تا علت واقعی آشکار شود. اما اگر واقعا عواملی مانند استرس یا اختلالات خواب عامل اصلی این داستان باشند، جای بسی امیدواری است. زیرا به هر حال تا حدود زیادی میتوان با این عوامل در روزگار ابتلا و پیش از رسیدن به یائسگی مقابله کرد.
مترجم: مسعود ایثاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد