گفت‌وگو با شهرام شاه‌حسینی، کارگردان سریال پیدا و پنهان

پیدا و پنهان را با آثار خارجی مقایسه نکنید

شهرام شاه‌حسینی سینما را با دستیاری کارگردانان مطرحی چون زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور، سیامک شایقی و بهرام بیضایی آغاز کرد. او پس از آن سال‌ها چند فیلم کوتاه را نیز مقابل دوربین برد و سرانجام در سال 86 نخستین فیلم بلند سینمایی‌اش با نام «کلاغ‌پر» را ساخت. او بلافاصله «زن‌ها فرشته‌اند» و «آقای هفت‌رنگ» را نیز روانه پرده سینماها کرد تا جایگاهش را در مقام کارگردان تثبیت کند. شاه‌حسینی با ساخت تله‌فیلم‌های مختلف و مجموعه‌هایی چون «تاوان» و «مثل یک کابوس»، کار در تلویزیون را نیز تجربه کرد. این روزها نیز سریال «پیدا و پنهان» تازه‌ترین ساخته این کارگردان در حال پخش از شبکه تهران است؛‌ مجموعه‌ای که تعدادی از اپیزودهای آن را شاه‌حسینی کارگردانی کرده است. شاه‌حسینی در گفت‌و‌گویی که می‌خوانید از حاشیه و متن این سریال می‌گوید.
کد خبر: ۶۲۴۵۲۵

در جایی گفته بودید زمانی که ساخت این سریال به شما پیشنهاد شد و فیلمنامه را خواندید اصلا آن را دوست نداشتید، پس چطور شد که ساخت آن را پذیرفتید؟

ظاهرا آقای معیریان به‌دلیل برخی اختلاف‌ها با مجری طرح این سریال، از کار جدا شد. بعد از جدایی او، محمد‌رضا عباسیان (تهیه‌کننده سریال) از من خواست کار را ادامه بدهم. من هم ابتدا با آرش (معیریان) تلفنی صحبت کردم و فیلمنامه‌ها را خواندم، اما اصلا آنها را دوست نداشتم. به آقای عباسیان گفتم که فیلمنامه ضعیف نیست اما من با آن ارتباط برقرار نمی‌کنم و اگر بخواهم آن را بسازم قطعا کار خوبی هم از آب در نمی‌آید. به همین دلیل این پیشنهاد را قبول نکردم.

وقتی این پیشنهاد را رد کردم آنها هم چند روزی دنبال فرد دیگری رفتند که این سریال را بسازد، اما بعد از آن‌که به نتیجه نرسیدند بار دیگر سراغ من آمدند. خوشبختانه در آن زمان آقای اربابی به عنوان ناظر کیفی فیلمنامه به سریال اضافه شده و مسئولان هم پذیرفتند فیلمنامه‌ها تغییر کند.

آرش قادری و علیرضا محمودی دو فیلمنامه‌نویسی بودند که در دور جدید ساخت سریال به گروه اضافه شدند و به کمک آنها دستی بر سر و روی فیلمنامه کشیده و ضعف‌هایش را برطرف کردیم. سعی کردیم تا همان طرح و فیلمنامه‌ها را به سلیقه‌مان نزدیک کرده و به کاری تبدیل شود که بتوان تولیدش کرد.

چگونه حاضر به ساخت ادامه سریالی شدید که کارگردان دیگری آن را شروع کرده و حتی قسمت‌هایی از آن را هم ساخته بود؟

قطعا اگر این سریال یک خط داستانی ثابت و پیوسته داشت هیچ‌گاه آن را قبول نمی‌کردم. تنها دلیلی که باعث شد این پیشنهاد را بپذیرم این بود که قصه ساختاری اپیزودیک داشت و کاملا مجزا از هم بودند.

مخاطب از سریالی که مضامینی امنیتی و پلیسی را به تصویر می‌کشد انتظار هیجان و تعلیق بیشتری هم دارد اما این سریال نه تنها چنین نیست که در برخی مواقع کشدار و خسته‌کننده می‌شود.

به نظرم پیدا و پنهان یک سریال معمایی و امنیتی است نه یک کار پلیسی و اکشن. مشاوران امنیتی ما در این مجموعه بر این باور بودند که شمایل، رفتارها و حتی نحوه صحبت کردن نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کاملا متفاوت از شمایل پلیس است و اساسا کار این نیروهای ویژه امنیتی اصلا اکشن نیست. آنها همچنین بر این عقیده بودند که نیروهای امنیتی زمانی وارد یک پرونده می‌شوند که دیگر کار از اکشن‌بازی و پلیس‌بازی گذشته و با ورود آنها بیشتر بازی فکر و هوش است که اهمیت پیدا می‌کند. کار این نیروها مانند بازی شطرنج است و نیازی به واکنش‌های پلیسی و هیجانی از این جنس ندارد.

حتی اگر تعریف شما را بپذیریم و پیدا و پنهان را در گونه سریال‌های معمایی و امنیتی دسته‌بندی کنیم، باز هم نمی‌توان منکر وجود تعلیق و هیجان در آن شد، آثار زیادی را می‌توان نام برد که در کنار فضای معمایی‌شان در عین‌ حال بسیار پرهیجان هم هستند.

مشاوران امنیتی داستان‌های جذاب زیادی را برایمان تعریف می‌کردند که می‌توانست به ساخت آثار جذاب و پرکششی هم منجر شود، اما به دلایل امنیتی نمی‌شد آنها را ساخت و برخی مسائل را به تصویر کشید. به هرحال یک کار معمایی حتما نباید اکشن داشته باشد، اما می‌توان با اضافه کردن درام در آن تعلیق ایجاد کرد و از این طریق بیننده را تا پایان با سریال همراه کرد.

قطعا کشورهای غربی و اروپای‌شرقی که استاد ساخت این‌گونه فیلم‌ها هستند در پرداختن به موضوعات مختلف و شخصیت‌پردازی‌ها دست‌شان بسیار بازتر است، اما در اینجا دست کارگردان و نویسنده بسته‌ است و اگر نشدنی‌ها و آنچه را که امکان به تصویر کشیده شدن آن نیست، کنار بگذاریم فقط قصه‌ای نازک می‌ماند که نمی‌شود از حد و حدود آن چندان بیرون زد، به همین دلیل نمی‌توان این سریال را با نمونه‌های خارجی مقایسه کرد.

به هرحال شما می‌دانستید برای ساخت سریالی با موضوع امنیت ملی با محدودیت‌های زیادی روبه‌رو بوده و ملزم به رعایت خط قرمزها هستید.

به این خط قرمزها اشراف کامل نداشتم. البته این به معنای آن نیست که اگر پیش از شروع کار خطوط قرمز را می‌شناختم دیگر آن را نمی‌ساختم. به هرحال زمانی که متوجه می‌شوید قصه‌ها ضعیف و لاغر است به شکل دیگری به قضیه نگاه می‌کنید.

شما پیش از این تجربه ساخت فیلم یا سریال در چنین فضاهایی را نداشتید، با ساخت این مجموعه ریسک نکردید؟

من پیش از این نیز در سریال تاوان در فضایی معمایی کار کرده بودم که خوشبختانه کار موفقی هم بود. از این نظر تاوان کار بسیار سخت‌تری هم بود چرا که در آنجا با یک قصه واحد و پیوسته سروکار داشتیم و باید بیننده را تا پایان سریال با فضایی معمایی درگیر می‌کردیم اما در پیدا و پنهان با اپیزودی 90 دقیقه‌ای روبه‌رو هستیم.

بنابراین باید بگویم با ساخت این سریال اصلا ریسک نکردم، زیرا ساختار آن چندان پیچیده نبود. شاید اگر قرار بود ژانر دیگری مثلا کارهایی فانتزی را تجربه کنم برایم جدید بود و به نوعی ریسک محسوب می‌شد، اما درباره این کار چنین نبود.

فکر نمی‌کردید مشکلات و تغییراتی که در میانه راه برای این سریال به‌وجود آمد، ممکن است به کار لطمه بزند؟

نه، به نظرم لطمه‌ای نزده، زمانی که قرار شد سریال از سر گرفته شود چند ماه از توقف آن می‌گذشت. تمام عوامل و بازیگران سریال در کارهای دیگری مشغول بودند، می‌دانستیم که باید قصه‌های دیگری را با لوکیشن‌هایی متفاوت بسازیم، کاملا با فضای جدیدی روبه‌رو بودیم و باید مستقل فکر و عمل می‌کردیم.

من ابتدا اپیزود تنهایی را که آرش (معیریان) ساخته بود از نگاه یک مخاطب تماشا کردم تا ببینم او با این فیلمنامه چه کرده است. به هرحال به محض آن‌که ساخت این سریال را پذیرفتم اصلا فکر نکردم این تغییرات به آن لطمه زده، برایم یک سریال کاملا جدید بود و فقط تفاوت‌اش این بود که قصه آرش (معیریان) را دیگر تکرار نکنیم.

جایگاه پیدا و پنهان در میان دیگر آثارتان کجاست؟ یا اگر بخواهید آن را ارزیابی کنید، چه نمره‌ای به آن می‌دهید؟

کار ما به عنوان فیلمساز مشق نوشتن است و کار منتقدان نمره دادن. شخصا هنوز جایگاه کارهای قبلی‌ام را نمی‌دانم و زمانی که به عقب برمی‌گردم و به کارهایم نگاه می‌کنم بیشتر دنبال پیدا کردن ضعف‌ها و کاستی‌هایش هستم.

گاه به خودم خرده می‌گیرم تا آن ضعف‌ها را دیگر تکرار نکنم. به همین دلیل کارم ساختن است و مشق کردن و این دوستان منتقد هستند که باید سراغ آنها رفته و اگر ضعفی دارد بی‌تعارف ایرادهایش را بگیرند و تنبیه‌اش کنند و اگر کار خوبی است، تشویق کنند. فقط می‌توانم بگویم اصولا کارهایم را سهل نمی‌گیرم، حتی ساخت تله‌فیلم‌ها را هم جدی می‌گیرم و هیچ وقت سعی نمی‌کنم به چشم آزمون و خطا به آنها نگاه کنم. فقط گاهی وقت‌ها بدشانسی سراغم می‌آید.

تاوان در حالی که به اعتقاد منتقدان کار خوب و استانداردی است درست همزمان با بازی‌های جام جهانی پخش شد و دیگر تکرار هم نمی‌شود و هنوز بسیاری آن را ندیده‌اند. در حالی که نمونه این سریال را با آن ساختار متفاوت و رفت و برگشت‌ها و شکست‌های زمانی‌اش کمتر در تلویزیون دیده‌ایم.

سریال مثل یک کابوس هم در اسفندماه روی آنتن می‌رود؛ زمانی که بیشتر مردم درگیر خرید عید هستند و کمتر کسی وقت تماشای تلویزیون دارد. پیدا و پنهان هم که فقط هفت قسمت است تا بیننده بخواهد درگیر آن شود، سریال دیگر تمام شده است. با این اوصاف نمره دادن بسیار سخت است.

مهدی فخیم‌زاده استدلال جالبی دارد و معتقد است کارگردان نمی‌تواند پشت یک فیلم یا سریال پلیسی پنهان شود یا بلد است بسازد یا نه، چون این‌گونه آثار اساسا از درام، احساس و اشک درآوردن و شوخی به دور است، یا بیننده آن را می‌پسندد و کار را دنبال می‌کند یا شکست می‌خورد.

این سوال را پرسیدم تا بدانم آیا خودتان از نتیجه کار راضی هستید یا خیر؟ این‌که این فیلمنامه چه ویژگی و جذابیتی برایتان داشت که تصمیم به ساخت آن گرفتید؟

ابتدا به ساکن هیچی. فقط به‌دلیل ارتباطم با عباسیان که احترام زیادی برایش قائل هستم فکر کردم اتفاقات خوبی همراه خواهد داشت، اما روزگار سختی به ما گذشت. بیشتر حس‌هایی که قصه داشت، درامی که به آن اضافه می‌کردیم و ما به ازاهایی که برای آن پیدا می‌کردیم، برایمان جذاب بود.

در پیدا و پنهان با قصه‌ای کم‌عمق و فقیر روبه‌رو هستیم، قصه‌ای که اوج و فرود چندانی نداشته و بیشتر از زبان شخصیت‌های داستان و با دیالوگ‌هایی مستقیم پیش می‌رود. در این میان کارگردان سعی دارد با اتکا به افکت‌های گوناگون، موسیقی هیجان‌انگیز و انتخاب‌ قاب‌هایی‌ متفاوت و خاص، ایجاد تعلیق کند.

نظرتان کاملا محترم است و اشکالی ندارد اگر انتقادی را به کار وارد کنید. اشتباه است که بخواهم با گفت‌وگو از این موضوع دفاع کنم. این کارم مانند کار آن دسته فیلمسازانی است که آثارشان به زیرنویس نیاز دارد. خودم همیشه منتقد کارهایم هستم.

با تماشای این سریال این‌گونه احساس می‌کنم که شما کار را چندان جدی نگرفته و انرژی زیادی هم برای ساخت آن نگذاشتید.

احساس شما کامل و دقیق نیست؛ برعکس انرژی زیادی برای آن گذاشتم. من همیشه چه در سینما و چه در تلویزیون به تماشاگر احترام می‌گذارم و هیچ‌گاه سرهم‌بندی نمی‌کنم. با وجود این فکر می‌کنم هرکاری انرژی خود را می‌طلبد و این قصه هم همین میزان انرژی را نیاز داشت. من برای این سریال همه انرژی‌ام را گذاشتم و پشیمان هم نیستم چون کار بی‌آبرویی نیست، حتی یک سر و گردن بالاتر از بسیاری از سریال‌های این روزهاست. با این قصه نحیف کار دیگری نمی‌شد کرد.

در سریال تاوان با یک قصه بسیار جذاب و درامی فوق‌العاده طرف بودیم که خرده‌داستان‌های پرکششی هم داشت که به قصه اصلی کمک می‌کرد. اگر چه قصه تاوان نو نبود، اما شکل قصه با آن رفت و برگشت‌هایش از همان ابتدا ما را به این فکر واداشت که ساختار و معماری آن باید چگونه باشد که خوشبختانه با تدوین خوب کار به نتیجه رسید.

اما در پیدا و پنهان فقط با یک خط باریک از قصه روبه‌رو هستیم و در ادامه فقط تلاش می‌کنیم با اتکا به یک موسیقی خوب و پرهیجان، فیلمبرداری مناسب و رعایت نکات فنی، قصه را پیش ببریم.

ترکیب بازیگران این مجموعه تا حدودی ناهمخوان به نظر می‌رسند، بهتر نبود در کنار چهره مطرحی چون بیژن امکانیان بازیگران مطرح دیگری را قرار می‌دادید؟

به نظرم این پرسش به‌دلیل سابقه و عقبه بیژن امکانیان برایتان ایجاد شده است. به هرحال نمی‌شد در کنار امکانیان بازیگران مطرح دیگری را قرار ندهیم. البته بازیگران دیگر این سریال هم بسیار بااستعداد و کاربلد بودند برای مثال احمد ساعتچیان بازیگر بسیار توانایی است، او در نقش اول یک تله‌فیلم مقابل داریوش فرهنگ اصلا کم نیاورد.

در مجموع فکر می‌کنم در سریال‌های تلویزیونی بهتر است از چهره‌های جدید استفاده کنیم، بازیگرانی که عقبه نداشته باشند، گریم متفاوت امکانیان در این سریال هم به‌دلیل این است که مخاطب پیشینه و نقش‌های قبلی او را فراموش کند و فکر می‌کنم این اتفاق افتاده است.

شما هم کار در سینما را تجربه کرده‌اید هم تلویزیون، کدام‌یک را ترجیح می‌دهید؟

سینمایی که دوست دارم فیلمنامه‌ای چون «خانه دختر» نوشته پرویز شهبازی است که بزودی آن را خواهم ساخت؛ درامی متکی بر یک معضل و بزه اجتماعی. البته فیلم کمدی را هم خیلی دوست دارم، کمدی‌ای که از جنس موقعیت باشد. در تلویزیون هم دوست دارم تجربه‌های جدیدی را آزمایش کنم. ترجیح می‌دهم با ساخت قصه‌ها و ملودرام‌های باجسارت و فراتر رفتن از موضوعات و شخصیت‌های معمول، فضایی جدید را خلق کنم.

عرفان جلالی ‌/‌ گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها