البته شما که در حال خواندن همین سطور هستید،حتما از قسمت غم انگیز این داستان فاصله دارید اما با این حال از نگاه فرهیختگان جامعه، غم انگیز تر از شمارگان روزنامه ها شمارگان کتاب است که گاهی به عددهای سه رقمی هم می رسد و بدتر از آن فرهنگ مطالعه و کتابخوانی است که سرانه اش مدت هاست نه به روز می شود و نه همان عددهای اعلام شدهاش تاسف و تعجب کسی را بر می انگیزاند.
ما نه کتاب می خوانیم، نه روزنامه، نه سینما می رویم و نه برای موسیقی و هنرهای این دستی هزینه می کنیم.
نوشتن از بی رغبتی ها در آن حوزه ها بحث های خودش را دارد اما دست کم در کم بودن شمارگان روزنامه شاید بتوان کمی درد دل کرد.
قسمت همچنان غم انگیزش این است که هم شما کم هستید،هم ما.هم تعداد روزنامه نگاران حرفه ای که قلمشان،شیرین و متفاوت باشند، که نگاهی نو داشته باشند و مخاطب را دنبال خودشان بکشانند کم است و هم تعداد مخاطبانی که پیگیر و فعال باشند و از رسانه بخواهند که باشد و البته فعال باشد،کم است.
غالب بودن فرهنگ شفاهی در کشورما با افزایش تعداد شبکه های رسانه ملی و از آن سو جذابیت و دسترسی به فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای بویژه شرایط سخت اقتصادی و گرانی کاغذ چنین سرنوشتی را برای روزنامه ها رقم زده است.
این هم موضوع جدیدی نیست که معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد دولت جدید بیاید و شمارگان روزنامه ها را اعلام کند، ظاهرا دولت قبلی هم همین دغددغه را داشته است تا جایی که معاون اول رئیس جمهور پیشین هم به وزیر ارشاد وقت دستور العملی را ابلاغ کرده بود که بر اساس آن قرار بود با انجام یک برنامه ریزی پنج ساله 254 میلیون نسخه به شمارگان روزنامه های کشور اضافه شود که 50 میلیون نسخه از آن هم در سال 92 محقق شود.
اینکه رغبت روزنامه خوانی در مخاطب ایرانی چقدر با برنامه ریزی دولتی امکان پذیر است و خارج از دستورالعمل چه پیش نیاز هایی دارد،جای بحث است اما اگر به همان داستان غم انگیز برگردیم، همین یک جمله کافی است که دانستن و آگاه بودن از مسایل روز،مثل همین خورد و خوراک یک نیاز است.
مستوره برادران نصیری - دبیر گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد