روزنامه خندان

دنیا دیگه مث تو نداره

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۱۸۱۱۳
دنیا دیگه مث تو نداره

جام جم : سوءتفاهم مدیریت

مدیریت هم دانش خودش را دارد. الکی نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند الکی مدیریت کند. مگر این که الکی به مدیریت برسد که بالاخره بعد از چند مدتی، دچار سوءمدیریت می‌شود که پزشکان معتقدند بدتر از سوءتغذیه است.

در حقیقت یک نوع سوءتفاهم است. یعنی این که طرف الکی پیش خودش خیال کرده که خیلی مدیر است. در حالی که مدیریتش به درد خودش و اطرافیانش می خورد. استاندارد نیست.

یک قاعده مدیریتی:

اگر گویی که بتوانم، قدم در نه که بتوانی

وگرگویی که نتوانم، برو بنشین که نتوانی

یکی از نشانه های سوءمدیریت آن است که طرف، به فرافکنی رو می آورد و نقص مدیریتی اش را به گردن چیزهای دیگر می اندازد؛ مثلا دستش به گوشت نمی رسد، می گوید بدبو است. داخل برج مراقبت فرودگاه نتوانسته خوب مراقبت کند، زده برجک هواپیما را پیاده کرده؛ می گوید که خلبان مشکل داشته است و مثال هایی دیگر از این نوع که بسیار است؛ اما وقت ما کم. باید مطلب را مدیریت کنم، وگرنه می زنم به در و دیوار و دچار سوءمدیریت می شوم که از ما بعید است.

شاهد زنده: در اخبار جراید آمده بود که «مدیرعامل ایران خودرو با تحلیل وضع این روزهای صنعت خودرو، عمده ترین مشکلات خودروسازان را سوءمدیریت عنوان کرد و گفت که تحریم ها فقط 30 درصد در ایجاد این مشکلات نقش داشته است.».... وی دیگر چیزی نگفت.

بسته پیشنهادی: از آنجا که واقعا می دانیم مدیرعامل ایران خودرو از دست برخی سوءمدیریت های گفته شده خودرو، چی می کشد، فلذا بدون هیچ چشمداشتی ـ حتی دریافت خودرو ارزان قیمت یا خارج از نوبت ـ پیشنهادهایی راهبردی را به شرح زیر بسته بندی و تقدیم صنعت خودروسازی کشورمان می کنیم:

1 ـ مناظره بی رودربایستی: در یک مناظره تلویزیونی شفاف و بدون رودربایستی با حضور خود مدیران موضوع سوءمدیریت به چالش گذاشته شود، بلکه چالش کنده شود. البته اداره یک همچین مناظره ای هم مدیریت می خواهد که اشاره می کنند هست. خب خدا را شکر. نباشد، مناظره در یک آن تبدیل به مناقشه، مجادله و دست به یقه شدن می شود و ممکن است مناظره تعدادی کشته و زخمی برجا گذارد.

2 ـ خنثی سازی: مدیرانی که خواسته یا نخواسته از بیماری سوءمدیریت رنج می برند، از سوی تیم های جستجوگر، کشف، شناسایی و سپس خنثی سازی شوند. این عزیزان می توانند به کاری گمارده شوند که خیلی مدیریت لازم نداشته باشد. مثل تنظیم بازار ارز، سکه، دلار و این جور چیزها.

3 ـ کلاس های فشرده: برای اکثر مدیران، یک دوره کلاس های فشرده «رفع سوءمدیریت» گذاشته شود. در این کلاس ها، مدیران می توانند با انواع شیوه ها و شگردهای رفع گرفتگی مدیریت و بالابردن همزمان سطح تحصیلات تا درجه دکتری، آشنا شوند. در این صورت بتدریج می توانند موارد سوءمدیریت خود را برطرف کنند. حالا فوقش سر کچل ما استاد می شوند. هیچ سلمانی متبحر و سرشناسی از همان اول، چیره دست و سرشناس نبوده است.

سیاست روز : دنیا دیگه مث تو نداره

پیام وزیر خارجه: من جواد ظریف هستم و این پیام مردم ایران است: یا با هم می بریم یا با هم می بازیم.

به نظر شما اگر شرایط مذاکرات پنج به علاوه یک همینطور شاعرانه پیش بود ، پیام بعدی آقای وزیر کدام یک از گزینه های زیر خواهد بود.

الف) کاشکی این دیوار خراب شه / من و تو با هم بمیریم / توی یک دنیای دیگه / دستای همو بگیریم

ب) اونجا کیه کیه / پشت دیوار کیه؟ سایه ش رو من می‌بینم / شاید خواب می بینم / برگشته پیش من / امید آخرینم

ج) تو که چشمات خیلی قشنگه / رنگ ِ چشمات خیلی عجیبه

د) دنیا دیگه مث تو نداره / نداره نمی تونه بیاره

عباس آخوندی : سازمان هواشناسی از بنیادی‌ترین سازمان‌هایی است که می‌تواند در جهت افزایش بهره‌وری، رفاه مردم و رشد اقتصادی ایران سهم بسیار با اهمیتی داشته باشد.

به نظر شما سازمان هواشناسی چگونه می‌تواند در رشد اقتصادی اهمیت داشته باشد؟

الف) می تواند پیش بینی کند باد از چپ می وزد یا راست!

ب) می تواند بفهمد هوا پس است یا پس نیست.

ج) می تواند احزاب باد را شناسایی کند.

د) سازمان هواشناسی هیچ ربطی به رشد اقتصادی ندارد و آقای وزیر همینطور یک چیزی گفته که گفته باشد.

کاردار انگلیس در ایران : خبر انفجار در برابر سفارت ایران در بیروت، من را «شوکه» کرده است.

اظهارنظر فوق یادآور کدام ضرب المثل شیرین فارسی است؟

الف) چوب را که برمی داری "گربه دزده" فرار می‌کند.

ب) یارو خیلی خوش پر و پاست لب خزینه هم نشسته است.

ج) فلانی خودتی!

د) تو قاچ زین را بچسب.اسب سواری پیشکش!

شرق : مشکل اصلی غرب با ایران مشخص شد

همه فکر می‌کنند مذاکرات ایران با غرب بر سر مسایل هسته‌ای است. اما اینطور نیست. این اختلافات مربوط به دوران کودکی ایران و غرب است که غرب از ایران به دل گرفته و حالا دارد تلافی می‌کند. غرب برای اولین و آخرین‌بار در این گفت‌وگوی صریح و صمیمانه پرده از این مسایل برمی‌دارد.

غرب: حالا که ایران نصف جهان را در اختیار دارد، چرا نمی‌گذارد نصف دیگر جهان در دست غرب باشد؟

ظریف: ما نصف جهان را در اختیار داریم؟ تا دیروز می‌گفتید خاورمیانه در اختیار ماست، حالا شد نصف جهان؟

غرب در این لحظه چند عکس هوایی می‌گذارد روی میز و می‌گوید: ایناهاش. پس این چی؟ (و در حالی که عکس‌های اصفهان را به ظریف نشان می‌دهد ادامه می‌دهد) دیدی ظریف‌جان. ما طبق اسناد می‌دانیم که از صدها سال پیش شما اصفهان را غنی‌سازی کرده‌اید. منتها هنوز نفهمیدیم اصفهان را غنی‌سازی کردید و تبدیل به نصف جهان کردید، یا نصف جهان را فشرده‌سازی کردید و با آب سخت شسته‌اید و توی اصفهان جا دادید.

در اینجا خانم اشتون ابراز می‌کند: ظریف‌جان، این را نمی‌توانید کتمان کنید. ما سند داریم چراکه فرمول شیمیایی اصفهان درواقع شهری برگشت‌ناپذیر است و اگر ازش بروی بیرون رفتی و بخواهی برگردی بهش، باید انرژی زیادی صرف کنی که هدایت این انرژی زیاد برای آدم داستان می‌شود طوری که وقتی آدم برمی‌گردد به اصفهان اینقدر خوشش می‌آید که رسما از خوشی می‌ترکد و این ترکاندن امنیت منطقه را به‌خطر می‌اندازد.

ظریف: واو. بگذارید من گزارش این جلسه را در فیس‌بوکم بنویسم، الان میام.

غرب: کجا؟ موضوع دیگری که باید ایران پاسخگو باشد این است که ایران هنر را آزاد کند.

ظریف: هنر؟ هنر دیگه کیه؟

غرب: هنر، «آرت». جهان از شما گله داره ظریف جان. سال‌هاست هنر را انحصاری در چنگ خود دارید. اینکه نمی‌شود.

ظریف: چی میگی؟

غرب: بله. هنر در جهان هی درجا می‌زند. بعد شما هنر را نزد ایرانیان نگه می‌دارید و بس. این رسمش نیست. بگذارید ما هم پیشرفت کنیم.

ظریف: دیگه چی؟ دیگه چی ذهنتان را درگیر کرده؟

غرب: مساله حقوق‌بشر هم هست.

ظریف: خب؟ باز هم می‌خواهید الکی گیر حقوق‌بشری بدهید؟ بی‌خیال. اگر راست می‌گویی یک سوزن به خودتان بزنید اول.

غرب: نه‌نه.‌ گیر چیست عزیز من. ما می‌گوییم ایران منشور حقوق‌بشر کوروش کبیر را با جهان در میان بگذارد.

ظریف: یعنی چی؟

غرب: همین دیگر. ما نیاز به قوانین این منشور داریم تا اصلا بتوانیم به مفهوم حقوق‌بشر پی ببریم. ما را کمک کنید.

ظریف: خب. واقعا حرف حسابتان چیست؟

غرب: ببین ظریف‌جان، ما خیلی تحقیقات و جاسوسی‌جات کردیم و دیدیم اینطور که ایرانی‌ها می‌گویند شما آنقدر جلو هستید که اصلا هیچ‌کس دیگر در دنیا را قبول ندارید. ما شک کردیم که نکند واقعا خبری است و ما بی‌خبر مانده‌ایم. برای همین همه این تحریم‌ها و بیانیه‌های ضدایرانی فقط از حرص غرب به ایران بوده. بیا دیگر دوست شویم.

ظریف: خب حالا از من چه می‌خواهی؟

غرب: هیچی. فقط بگو چرا معتقدید همه‌چی را خارجی‌ها از ایران دزدیده‌اند؟

ظریف: خب این نکته خیلی ظریفی است. می‌دانی غرب‌جان، خب همه ما که اینطوری نیستیم. ولی خب وقتی دورهم جمع می‌شویم یا توی میهمانی می‌نشینیم یا سوار اتوبوس هستیم یا توی فیس‌بوک می‌رویم، یک‌طور بامزه این حرف‌ها را که تو می‌زنی می‌گوییم، ولی تو بمیری، ما اصلا اینطوری نیستیم. خیلی هم معقول و معمولی هستیم و خودمان را مرکز دنیا نمی‌دانیم. هه‌هه... شوخی کردم.

کیهان : هیچی ! (گفت و شنود)

گفت: صادق زیباکلام طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشته است؛ اگر نامم به جای صادق، «آلفرد» بود و نام فامیلم به جای زیباکلام، «جانسون» بود و به جای استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در دانشگاه «ییل» یا «استنفورد» تدریس می‌کردم...

گفتم: خب! هیچکدام از اینها که نیست. حالا منظورش چیست؟!

گفت: نوشته اگر اینطوری بود آن وقت به خاطر نظریه «دیپلماسی مثبت در برابر دیپلماسی منفی» که ارائه کرده‌ام، در همه جهان به عنوان یک نظریه‌پرداز بزرگ مطرح می‌شدم!

گفتم: مگر همین آقای زیباکلام نگفته بود دوستان اصلاح‌طلب من، با مشاهده نظرات سیاسی بنده! می‌گویند به خاطر حضور تو در دانشکده علوم سیاسی تهران باید درِ این دانشکده را گِل گرفت؟

گفت: یک جوری میگه نظریه دادم که انگار مخ علمی دنیا رو ترکونده! حرفش اینه که یک عده اهل سازش با استکبارند و یک عده هم نیستند! آخه اینهم شد نظریه علمی!

گفتم: آقای «آلفرد جانسون»! یا «آلفرد اسمیت»! که خیلی ادعای علم و دانش داشت نوشته بود بعد از تحقیقات فراوان و کاوش‌های علمی طاقت‌فرسا به این نتیجه رسیدم که مردم هر جامعه سه دسته هستند؛ دسته اول، دسته دوم، دسته سوم! پرسیدند؛ خب! که چی؟ گفت؛ معلومه دیگه، هیچی!

حمایت: رنسانس قیمتی در پرواز با هواپیما!

درست که پرواز و مسافرت های هوایی در سبد خانوار ما کارمندان جایگاهی ندارد ولی همین چند باری که سوار هواپیما شدیم، مزه اش منتهی الیه زبان مان مانده است و به قولی" گهی از بس نشاط انگیز پرواز" که آدم هوس می کند باز هم وام بگیرد و سفر هوایی برود!

 البته با آزاد سازی قیمت ها که معاون وزیر وعده اش را داده است، فکر کنم پرواز با وام هم برای ما مقدور نباشد و باید به همان دود افزای کوچک و بزرگ ( اتوبوس و قطار سابق) بسنده کنیم. اما اسناد مربوط به آزاد سازی قیمت ها... قائم‌مقام وزیر راه و شهرسازی گفت: دولت قصد دارد شرایط را برای تشکیل کنسرسیوم بین ایرلاین‌ها فراهم کند تا به این ترتیب بازار رقابتی ایجاد شود.

علی محمد نوریان تأکید کرد: در موضوع آزادسازی قیمت ها قرار است در 18 ایرلاین دولتی و خصوصی متنوع‌سازی اجرا شود؛ به این معنا که قیمت بلیت هواپیما در صبح، ظهر، شب، روز تعطیل، وسط هفته و ایام نوروز متفاوت باشد. وی امیدوار است که تا پایان سال با کمک ایرلاین‌ها در گام اول بلیت هواپیما متنوع‌سازی و در مرحله بعد مسیرها آزادسازی شود تا ایرلاین‌ها در هر مسیری که می‌خواهند پرواز کنند.» (به نقل از جراید)

 البته باز هم جای شکرش باقی است که دوستان متنوع سازی را عامل آزاد سازی قیمت ها عنوان کرده اند. چون در چند سال اخیر هر کس که شب خوابید و صبح بیدار شدف قیمت ها را دو لا پهنا حساب کرد؛ اما اینکه ایرلاین ها قصد دارند، با متنوع سازی دست به رنسانس قیمتی بزنند، جای تقدیر دارد؛ هر چند ایرلاین ها همین طوری هم به صورت خود جوش قیمت ها را پرواز می دهند و هر یکی پروازش از آفاق بیش!

علی ایحال در راستای ایجاد تنوع بیشتر پیشنهاد می شود:  الف)  قیمت بلیط در روزهای ابری، آفتابی، بارانی، برفی، پاک، آلاینده و تعطیلات منتج به ترافیک های چند کیلومتری در جاده های شمال نیز شناور و متغیر باشد. ب) ایرلاین ها آپشن هایی نظیر عبور از روی مناظر طبیعی، انجام حرکات نمایشی با رعایت اقدامات ایمنی، اجرای موسیقی زنده در هواپیما، قهوه خانه سنتی، برپایی نمایشگاه، نشستن کنار پنجره و ... را نیز در نظر بگیرند! البته امید واریم دوستان این لابه لا به فکر هواپیما های فرسوده، تاخیر های اعصاب خرد کن، فاصله کم بین صندلی ها، رتبه جهانی و فاش نشده ایرلاین های ایرانی و ... نیز باشند چرا که به قول شاعر: با بال ضعیف و پر کوتاه . . . پرواز بلند کی توانی؟!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها