همراه با کاروان‌های عزاداری از جنوب تا شمال تهران حرکت کنیم

دیدار با تهران سیاه‌پوش

محرم که می‌شود حال عجیبی به آدم دست می‌دهد. خواهی نخواهی دلت پر می‌کشد بروی به تکیه‌ها و حسینیه‌ها، همصدا با دیگران زمزمه کنی و همپای آنان در کوچه پس‌کوچه‌های شهر با دسته‌ها بروی، گاهی هم به دلت اجازه رها شدن و به اشکت فرصت جاری شدن بدهی. صدای طبل، سنج و مرثیه سرایی شب‌های هشتم و نهم ‌حالت‌را دگرگون می‌کند.
کد خبر: ۶۱۵۲۷۶

بوی خوراک نذری که توی کوچه‌ها می‌پیچد، بی‌خود می‌شوی و نمی‌دانی راز عطر ملکوتی غذای نذری چیست. روز نهم و دهم هر چقدر هم که کار داشته باشی، نمی‌توانی ماندن در خانه را تاب بیاوری. راه می‌افتی در خیابان و به سمت تکیه محل می‌روی.

گاهی در خیابان چشم می‌گردانی تا دسته عزاداری پیدا کنی و همگام با آنها راهی شوی. انگار دنبال دسته‌رفتن در روز تاسوعا و عاشورا، نذری خوران و برافروختن شمع در شام غریبان جزئی از زندگی‌ات است و اگر نروی چیزی گم می‌کنی و از هویت خالی می‌شوی.

پارچه‌ها و پرچم‌های سیاهی که سر هر کوچه و گذری برافروخته شده، انعکاس صدای طبل و سنج‌ها و نوحه خوانی مداحانی که ناله عشق سر داده‌اند، کودکانی که سربند یا حسین(ع) بر سر بسته و با اشتیاقی وصف‌ناپذیر در صف‌های عزاداری ایستاده‌اند، همه و همه تو را از این رو به آن رو می‌کند. از هر چه بتوانی بگذری، از تاسوعا و عاشورا نمی‌توانی ‌.

عزاداری در محله‌های قدیم تهران تو را می‌برد به روزگاران قدیم؛ آن زمان که تهران، طهران بود، عزاداری‌ها به شیوه سنتی برگزار می‌شد و از بلندگو و اکو و نوحه‌خوانی به سبک راک خبری نبود. گرچه نسل عزاداری‌های سنتی در حال منقرض شدن است، اما هنوز هستند محله‌هایی که بوی تاریخ می‌دهند و عزاداری‌ محرم‌شان، گذشته را برایتان به روز می‌کند.

پابه‌پای عزاداران تجریش

میدان تجریش، صحن امامزاده و حرم، بازارچه و کوچه پس‌کوچه‌های دور میدان با پرچم‌های حاشیه‌نویس شده و «باز این چه شورش است» محتشم کاشانی روی نوارهای سیاه خودنمایی می‌کند. عزاداران سیاه‌پوشی را می‌بینی که در صحن امامزاده صالح(ع) ایستاده‌اند و هماهنگ،‌ زنجیر می‌زنند و بر سینه می‌کوبند.

گرچه اینجا مرکز عزاداری مردم شمیرانات به حساب می‌آید، اما پذیرای تمام شهروندانی است که در عزای امام حسین(ع) آن را برمی‌گزینند و مهمان امامزاده می‌شوند. هفتم محرم که می‌شود کسبه، بازارچه را تعطیل می‌کنند و در و دیوار بازارچه را با نمادهای عزا می‌پوشانند.

روزهای عزا، شبستان بالای بازارچه پر می‌شود از بانوانی که برای عزای امام حسین(ع) آمده‌اند. مراسم چهارپایه‌خوانی از آیین‌های مذهبی بود که روزگاری رونقی داشت، اما امروزه فقط بازمانده آن را می‌توان در امامزاده صالح جستجو کرد. تماشای مداحی که به شیوه پدرانشان روی چهارپایه‌ای ایستاده و در میان عزاداران نوحه می‌خواندند و انداختن شال روی سینه او از سوی پیر امامزاده،‌ صحنه‌هایی است که مشتاقان آیین‌های مذهبی سنتی را سوی خود می‌خواند.

شور محرم در ‌بازار بزرگ

اینجا حسینیه کربلایی‌هاست؛ جایی که روزهای عاشورا و تاسوعا پذیرای بیش از 3000 نفر از عزاداران حسینی است؛ تکیه‌ای در چهارراه گلوبندک که حدود 70 سال است مراسم عزاداری امام حسین(ع) را برگزار می‌کند. مراسم عزاداری روزهای محرم این تکیه، از باشکوه‌ترین و پرشورترین مراسم عزاداری حسینی است که هنوز در برابر تندباد عزاداری‌های مدرن مقاومت کرده و آدم را به گذشته و عزاداری‌های ساده و بی‌تکلفش می‌برد.

کاروان شتر تکیه کربلایی‌ها که شب هفتم محرم راه می‌افتد و خیابان‌های اطراف را طی می‌کند، از مراسم پرهواداری است که شهروندان را از سراسر شهر به مرکز آن می‌کشاند.

مراسم آتش زدن خیمه بزرگی که صبح روز عاشورا روبه‌روی تکیه برمی‌افرازند و ظهر عاشورا برمی‌افروزند، از دیگر آیین‌های وی‍ژه حسینیه کربلایی‌های‌تهران است.

می‌گویند اینجا قلب اقتصادی شهر است، اما روزهای محرم متوجه می‌شوی اینجا قلب عزاداری‌های حسینی هم هست؛ جایی که دسته‌های عزاداری از راسته‌ها و گذرهای بازار می‌گذرند، سینه می‌زنند و با اشک و ناله‌هایشان ارادت خود را به اهل بیت بیان می‌کنند.

سرانجام در صحن حرم امامزاده زید‌(ع) در انتهای بازارچه پارچه فروش‌ها گردهم می‌آیند، در بازار، زنجیر و طبل و سنج و دهل نمی‌بینی.هر‌چه هست بوی اسفند است و عطر آبگوشت نذری و صدای مداحی که با سوز می‌خواند. خیلی‌ها، روزهای عزای حسینی به بازار می‌آیند تا از نان و سیب‌زمینی پخته آن خورده و از آب های نذری سقاخانه جرعه‌ای نوشیده و از نان و پنیری که گروهی به وصیت اجداد خود می‌دهند، استفاده کنند. در فضای خالی که روزگاری سبزه میدان نام داشت، تعزیه‌هایی هم برپا می‌شود و عاشقان امامت را از جای جای تهران به سوی خود می‌کشاند.

سوگ عاشورا در شهر ری

اینجا ری است. شهری که هنوز آداب و رسوم سنتی خود را حفظ کرده و به آن پایبند است. اینجا عشق به امام حسین(ع) و عاشورا در رگ و خون همه مردمان موج می‌زند. روزهای عزا شهر ری و حال و هوای مردمانش تو را از خود بی خود می‌کند و در خلسه‌ای عرفانی نمی توانی تشخیص دهی آتش برافروخته زیر دیگ‌ها، در پیاده‌رو‌ خیابان حرم متعلق به اکنون است یا تاریخ. دسته‌های تعزیه جای جای خیابان‌های ری در حال تعزیه‌خوانی‌اند و اشک به چشمان هر عاشقی می‌آورند.

روزهای تاسوعا و عاشورا صحن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) غلغله می‌شود. دسته‌های عزادار یکی پس از دیگری از بازارچه گذشته، وارد صحن می‌شوند، به آقا و دیگر دسته‌های عزادار ادای احترام و ادب کرده، سرانجام از در دیگر صحن خارج می‌شوند. تماشای خیمه‌های نمادینی که در آتش می‌سوزند، مردمی که خالصانه برای امام محبوبشان عزاداری می‌کنند و آنهایی که با تاریک شدن هوا آرام و خموش گوشه خیابان‌ها می‌نشینند و غمگنانه به نور شمع برافروخته شان خیره می‌شوند، بینندگان زیادی را به سوی خود می‌خواند. آنها را وا می‌دارد همگام با مردمان ری به عزاداری کسی بپردازند که با ایثار و شهادت خود مسیر تاریخ را تغییر داد.

محرم در دماوند

همه ساله آیین ها و مراسم‌ باشکوهی در ایام عزاداری محرم و صفر برگزار می شود؛ مراسمی که اجرای بیشتر آنها از شهری به شهر دیگر متفاوت است و بومی همان منطقه به حساب می آید.

عمده این آیین ها دارای قدمت بسیاری است و با گذشت نسل ها این آیین های شاخص، حفظ و ماندگار شده است‌ که می توان نمونه آن را آیین های با شکوه عزاداری در شهرستان دماوند دانست.

اخیرا اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان تهران در اقدام قابل توجهی این آیین های قدیمی و بومی منطقه را که قدمتی گاه‌ بیش از ۵۰۰ سال دارد، به ثبت معنوی رسانده است.

این نهاد ، سال ۹۱ هفت اثر آیینی و عاشورایی را به ثبت معنوی رسانده که سهم شهرستان دماوند در این ثبت معنوی جامه پوشاندن به علم محله درویش دماوند و مراسم علم گرداندن روستای سربندان دماوند است.

این آیین ها در حالی به ثبت معنوی رسیده که قرار است به همان منوال به سبک سنتی اجرا شود.

آیین جامعه پوشاندن علم محله درویش از سنت‌های دیرینه مردم محله درویش شهر دماوند محسوب می شود که از زمان های بسیار دور نسل به نسل گذشته تا به امروز رسیده است. این علم برگرفته از آیات و اسامی متبرکه و الهی است که ‌روی آن حک شده و هر کس این آیات را با خلوص نیت و ‌ با وضو لمس کند حاجت روا می‌شود، به‌طوری که حتی بیماران صعب العلاج نیز شفا گرفته اند.

آیه اسماعیلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها