شعار یا خلیلالله ارکبی و [بالجنه] ابشری، شعاری است که سعدبنابیوقاص ـ پدر عمر سعد ـ در جنگ مسلمانان علیه نامسلمانان به کار میبرد که شعار دوران پیامبر بوده است و شگفتا در کربلا علیه خاندان پیامبر به کار برده میشود!
در واکاوی شخصیت و رفتار جنایتکاران کربلا درمییابیم که هر چه پیشتر میروند؛ سنگدلتر، گستاختر و برای جنایت مستعدتر میشوند. در جبهه حسینی نیز روز به روز روحها لطیفتر، شعله عشق افروختهتر و جانها برای ایثار و پاکبازی آمادهتر میشود.
دیدیم که عمر سعد در شیب تدریجی تحول رفتار به کجا رسید. او به امید صلح و جلوگیری از جنگ و البته رسیدن به حکومت ری و گرگان آمد، اما کمکم برای رسیدن به آرزو و رقابت با شمر و خولی آماده جنایت شد. زاویه انحراف کمکم باز میشود و انسان به جایی میرسد که اگر در آغاز انحراف میگفتند، باور نمیکرد!
شاید برخی شرکتکنندگان در سپاه دشمن از ابتدا تصویر و تصور رفتار پایان خود را نداشتند، اما بتدریج آماده شدند و به اطاعت شیطان تن سپردند. وقتی سخنرانی و ارشاد «بُریر بن خضیر» کارگر نیفتاد، امام فرمودند: استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکر الله اولئک حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون.
شیطان بر آنان چیره شد و یاد خدا را فراموششان کرد اینان حزب شیطاناند و حزب شیطان قطعا بازنده و زیانکار است.
استحوذ یعنی چیره شدن. پس جنایتکاران کربلا پیروز نبودند، شکستخوردگان شیطان بودند و یاران حسین(ع)، عزیز و پیروز که هر که با خداست پیروز است. ولله العزه و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لایعلمون (منافقون، 8)
دنیازدگی، آزمندی و آرزومندی، دلبستگان به دنیا و شهرت و شهوت را لحظه به لحظه حریصتر و در راه رسیدن به خواستهها، بیرحمتر و سنگدلتر میکند. همین است که سخنرانیهای بریر، زهیر، انسبن کاهل اسدی و حتی اباعبدالله کارگر نمیافتد.
امام پیشتر فرموده بود که: قد انخزلت عطیاتکم من الحرام و ملئت بطونکم من الحرام فطبع الله علی قلوبکم ویلکم الا تنصتون. بخششهایتان در حرام و شکمهایتان انباشته از حرام است و خدا بر دلهایتان مهر زده است.
نوع سخن گفتن سپاهیان ـ بویژه عمرسعد ـ در روز عاشورا خشنتر و ناامیدکنندهتر از قبل است و رفتار و منش آنان نیز متفاوتتر. با این حال یاران امام تا آخرین لحظه، باب موعظه و اندرز و دعوت را مسدود نمیکنند، شاید با گفتوگو بتوانند به ضلالت کسی پایان دهند و درهای هدایت را به رویش بگشایند و دقیقا معرفت امام، پشتوانه بزرگ بازگشت حر میشود و بیمعرفتی دشمنان نسبت به منزلت و جایگاه امام، عامل اساسی در پافشاری در باطل. در مقایسه عمرسعد و حر این نکته را بخوبی درمییابیم.
یاران امام میدانستند که منزلت امام همان است که امیرمومنان علی(ع) فرمود: مکان القیم من الامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه فاذا انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجتمع بحذا فیره ابدا.
زمامدار و رهبر رشتهای است که دانههای پراکنده یک جامعه را همانند نخ گردنبندی که دانههای گردنبند را سامان و انتظام میبخشد، هماهنگی و پیوستگی میبخشد و آنگاه که این نخ گسسته شود، دانهها پراکنده میشود و هریک به سویی میرود و پس از آن هیچگاه سامان نمیپذیرد.
امام سجاد(ع) در ستایش عمویش ابوالفضل العباس میگوید: رحم الله عمی العباس فلقد اثر و ابلی و فدی اخاه بنفسه حتی قطعت یداه.
خداوند عمویم عباس را رحمت کند. او خود را فدای برادرش حسین کرد، مورد آزمون قرار گرفت و ایثار کرد تا هر دو دستش قطع شد.
عظمت ابوالفضل العباس در اطاعت وی از امام و مقام و منزلت یاران عاشورا نیز همین فرمانپذیری و امامشناسی و راهروی است و همین فهم، حر را حر کرد و خدایش رحمت کند و شمر را شمر کرد که لعنت خداوند بر او باد.
دکتر محمدرضا سنگری - پژوهشگر و استاد دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان