دختر جوانی که در نزاعی خونین پسری را به قتل رسانده بود ، در بازسازی صحنه جنایت ، انگیزه قتل را دفاع از خود عنوان کرد.
کد خبر: ۶۰۸۴۰

ساعت 12 نهم اسفند ، ماموران کلانتری 22 مهرشهر هنگام گشتزنی در منطقه اخترآباد مهرشهر متوجه دو دختر نوجوان شدند که سراسیمه به سمت آنها آمده و به ماموران گفتند: جسد نیمه جان پسر جوانی در انتهای خیابان خاکی افتاده است . با راهنمایی این دو دختر ماموران به محل رفتند و با جسد غرق خون پسر جوانی روبه رو شدند که جای اصابت دو ضربه چاقو روی بدنش وجود داشت. با انتقال جسد به بیمارستان ، وی لحظاتی بعد جان خود را از دست داد.با مرگ پسر جوان و گزارش موضوع به محسن علی اشرف ، بازپرس شعبه 20 دادسرای جنایی کرج ، تحقیقات گسترده ای برای دستگیری قاتل آغاز شد.با بازجویی از تنها شاهدان قضیه که دو دختر 16 و 15 ساله به نامهای فرزانه و سیمین بودند، فرزانه با اعتراف به قتل گفت : مقتول قصد آزارم را داشت و من مجبور شدم برای آن که از دستش نجات پیدا کنم با چاقو به او حمله کنم که ضربات چاقو باعث مرگش شد. این دختر نوجوان به ماموران شعبه ویژه قتل آگاهی کرج گفت : سیمین برادر زاده من است ، هنگام حادثه من و او از خرید عید باز می گشتیم که در مسیرمان پسر جوانی به نام بهروز و یکی دیگر از دوستانش را دیدم. من از مدتی قبل با بهروز ارتباط داشتم و قرار گذاشته بودیم با یکدیگر ازدواج کنیم. او پیشنهاد کرد با موتور خودش و دوستش ، من و سیمین را به خانه مان برسانند. اما در مسیر رفتن به خانه مان به سمت اخترآباد پیچید و به من گفت : می خواهم کمی حرف بزنیم. چند دقیقه ای از توقف ما نگذشته بود که پسرجوانی با دوچرخه به سمت ما آمد و قصد داشت مرا به زور با خودش ببرد ، ترسیده بودم. از بهروز خواستم کمکم کند. اما او ایستاده بود و تماشا می کرد. دوست دیگر جوان دوچرخه سوار هم که سوار موتور بود به سمت برادرزاده ام رفت و سعی کرد او را با خود ببرد. از آنها خواستیم دست از سر ما بردارند ، اما آنها دست بردار نبودند. وقتی دیدم بهروز و دوستش کاری نمی کنند ، چاقویی را که همراه داشتم درآوردم و ضربه ای به بازوی جوان دوچرخه سوار زدم ؛ اما او باز هم رهایم نکرد بنابراین ضربه دیگری زدم که بعدا فهمیدم به قلبش خورده است. وقتی او بر زمین افتاد ، دو پسر همراه ما و دوستان مقتول همگی فرار کردند ، اما من به سمتش رفتم و دیدم هنوز زنده است. متهم گفت : همان موقع خودروی پژویی از آنجا عبور می کرد ، از او خواستیم مقتول را به بیمارستان برساند ، اما او به گمان این که مرده است فرار کرد بنابراین برای آوردن کمک به راه افتادیم که در راه ماموران را دیدیم و موضوع را به آنها گفتیم و بعد با آنها به سراغ جسد نیمه جان مقتول رفتیم که متوجه شدیم او مرده است.

بازسازی یک جنایت خونین

با اعترافات این دختر نوجوان ، روز گذشته به دستور محسن علی اشرف ، بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی ؛ متهم به قتل را به محل جنایت آوردند تا صحنه قتل را بازسازی کند که وی در بازسازی صحنه قتل گفت : تنها انگیزه ام آن بود که از دست آنها رها شوم.

من فرزانه 16 سال دارم

روز گذشته هنگام بازسازی صحنه جنایت ، خبرنگار «جام جم» با فرزانه ، متهم اصلی پرونده به گفتگو پرداخت.
بهروز را از کجا می شناختی؛
از مدتی قبل با او آشنا شده بودم ، با خانواده اش هم ارتباط داشتم. او به من قول ازدواج داده بود، من هم فکر می کردم او واقعا قصد این کار را دارد. اما روز جنایت فهمیدم همه حرفهایش دروغ بوده است.
چرا؛
اگر قصد ازدواج داشت ، وقتی که مقتول و دوستانش به من و سیمین حمله کردند از ما دفاع می کرد. من به خاطر او به آنجا رفته بودم ، اما او و دوستش تنها ایستاده بودند و تماشا می کردند. اگر آنها دخالت کرده بودند پسرها می ترسیدند و من و سیمین را رها می کردند و من مجبور نبودم برای دفاع از شرافتم یک جوان را بکشم.
مقتول را قبلا هم دیده بودی؛
نه او را ندیده بودم ، اما نمی دانم چطور باخبر شد من و بهروز به اینجا آمده ایم که به دنبالمان آمد.
این روزها چه احساسی داری؛
من یک جوان را کشته ام. فرقی نمی کند دلیلش چه بوده است. می دانم که او هم مثل من می خواسته زندگی کند ، اما من مجبور شدم این کار را بکنم. از آن روز زندگی برایم تمام شده است ، اما من واقعا نمی خواستم او را بکشم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها