سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
او پس از اشاره به کارکرد صبر در تجربه زیستی انسانها، از جایگاه این رشد بزرگ در زندگی برای رسیدن به خود اصیل طی مراسم حج و اینکه چطور میتوان در حج ساحت وجود خود را با صبر گسترده کرد و در پناه اتکا به خدا، تجربه متفاوتی، آن هم از سنخ حقیقت به دست آورد.
دکتر سیدمحسن فاطمی، براساس اطلاعاتی که ایشان در اختیار ما قرار دادند فارغالتحصیل روانشناسی از دانشگاه هاروارد آمریکاست که در همین دانشگاه و دانشگاه ماساچوست در بوستون در حوزه روانشناسی تدریس میکند.
دکتر فاطمی در حوزههای مختلف درمان ازجمله مدیریت اضطراب، مدیریت استرس، مدیریت ارتباط در آمریکا، کانادا و ایران فعالیت داشته و دارد. آنچه میخوانید مشروح مصاحبه با اوست.
صبر از واژگان دینی پرکاربرد است که از حیث روانشناختی نیز قابل تامل است. صبر در روانشناسی امروز به چه معناست؟
کنترل خود و کارکرد اجرایی آن در ذیل مباحث مربوط به روانشناسی خود قرار میگیرد. یکی از شکلهای کنترل خود که در روانشناسی مذمت میشود، سرکوب افکار و اندیشههاست که اتفاقا هر چقدر سعی میکنیم راجع به چیزی فکر نکنیم، آن مساله بیشتر و بدتر به ما هجوم میآورد. راهکار دیگر به جای سرکوب افکار این است که ما بتوانیم در آن لحظه با توجه به قدرت اختیار و اراده، آن افکار را بپذیریم و در عین حال انتخاب کنیم که روی آنها ماندگار نباشیم. البته این کار در عمل سخت است و در گفتن آسان. در نحوه ایجاد این اتفاق باید به مدلی به نام مدل منابع کنترل خود (self regulatory resource model) اشاره کنم که در آن به انرژیهای متعدد درونمان که از طریق آنها میتوانیم خود را کنترل کنیم، توجه میشود. در سالهای 1996 و 2004 بحث نیازمندی کنترل خود به انرژی مطرح شد و نتایج گوناگونی به دست آمد. مثل این که وقتی ما انرژی خود را برای موضوعی صرف میکنیم، موجب خستگیمان میشود یا هنگامی که از کسی خواسته میشود روی موضوعی فکر نکند، سخت است که بخواهد روی موضوع دیگری نیز کار کند. مثلا اگر از کسی بخواهیم به یک حیوان خاص فکر نکند، دشوار است بخواهیم، در مرحله دوم فیلم کمدی ببیند و نخندد.
در روانشناسی، این انرژی چیست که هنگام کنترل خود باید از آن استفاده کنیم؟
تحقیقات سال 2007 نشان میدهد این انرژی از سطح گلوکز در جریان خون حاصل میشود. البته روانشناسانی مثل بامیستر بیان میکنند انسانها میتوانند با تمرین و ممارست، بر کنترل خود بهتر احاطه داشته باشند. برخی دیگر از روانشناسان اعتقاد دارند نیتمندی هم میتواند سطح انرژی برای کنترل خود را افزایش دهد. بعضی از این مفاهیم در ظاهر تا اندازهای به مفهوم دینی صبر شباهت دارند، ولی در واقع متفاوتند.
در مفاهیم دینی، صبر به چه معناست و چه تفاوتی با مفهوم صبر در روانشناسی دارد؟
مفهومی که ما از صبر در روانشناسی داریم بسیار متمایز از مفهوم پربار و بسیار گران صبر در اندیشه دینی است. صبر در معنای دینی خود در چند جایگاه به کار میآید: صبر در مقابل ناگواریها، سختی، ظلم ظالمان، حسد حاسدان، بیماری و... بنابراین مصادیق صبر در فرهنگ دینی بسیار متنوع است. صبر برای رسیدن به کمال یکی از لوازم توسع وجودی است. یعنی هر چقدر انسانها بتوانند موهبت صبر را در وجودشان با تجربه زیستی به همراه داشته باشند، از توسع وجودی بیشتری برخوردار خواهند بود. به همین سبب است که در روایات آمده ارزش و قدر انسانها به اندازه صبر آنهاست. صبر مرحلهای است برای رسیدن به تعالی و از آن جهت که مرحله است، ساحتی به حساب میآید از لحاظ وجود. یعنی در آن ساحت وجودی، هم انسان معنای دیگری مییابد و هم جهان را به صورت دیگری دریافت خواهد کرد. از همین جاست که در قرآن با عباراتی مانند و اصبر صبرا جمیلا مواجه میشویم که در ادبیات جدید روانشناسی اصلا چیزی به نام صبر زیبا معنا ندارد. این صبر زیبا در شخصیتهایی مانند حضرت زینب و حضرت امیر رخ مینماید که از شدت عمق و تاثیرگذاری، به آنان علو و اعتلا میبخشد.
صبر با پشتوانه دینی چه تفاوتی با صبر با معنای سرکوب و کنترل انرژی و... دارد؟
صبر در نگاه دینی کاملا آگاهانه صورت میگیرد و از امتیازات صبر در فرهنگ دینی همین انتخاب و اندیشه است. نکته دیگر این که وقتی صبر اتفاق میافتد به خاطر نداشتن چاره و گزینه صورت نمیگیرد. بلکه در میان مجموعهای از انتخابها گزینش میشود. در سوره عصر نیز مطرح میشود که انسانها اساسا در خسران هستند و انسانهایی که از خسران خارج میشوند صبر دارند و صبرشان در ارتباط با خداوند است. صبر به معنای اصیل کلمه با حذف ارتباط با خدا کارکردی ندارد. به عبارت دیگر اگر ما صبر حضرت زینب را میستاییم و معتقدیم اگر تمام زنان عالم جمع شوند، صبرشان به اندازه لحظهای از صبوری ایشان نخواهد شد، صبری است که بدون پیوند با عالم بالا مفهوم نخواهد شد.
در این معنا، چه پشتوانههای فکریای برای انسان صابر وجود دارد که از طریق آنها میتواند به تعالی برسد؟
انسان صابر، کسی است که آگاهانه خودش را متصل و مرتبط میبیند و چون هستی را در وجوه و ابعاد عینی محدود نمیکند، میتواند از این پدیده شگرف بهره ببرد. در صبر کردن، این نکته نهفته است که ورای این جهان سطحی و عینی و ملموس و محسوس رابطه دیگری وجود دارد و مهمترین رابطه این است که اهداف صبرمحور در ارتباط با خداوند معنا میگیرند. صابران در تکیه بر خداوند خودشان را در تجربه زیستیشان بهتر معنا میکنند و بهتر مییابند.
چه اتفاقی میافتد که گاهی اوقات فرد از صبوریش میگوید، ولی در عمل او انباشتی از خشم و ناتوانی موجود است؟
صبر آگاهانه است. تلقی بعضی ممکن است این باشد که صبر رفتاری انفعالی است به معنای غافل کردن خود از انتخاب و دوری کردن از گزینش راهها برای ادامه مسیر. صبر در معنای دینی رفتار انفعالی قلمداد نمیشود. اگر فرد در برابر حسد یا ظلم صبر کند و صبرش از روی انتخاب آگاهانه باشد، میداند با تحمل سختی، پیروزی از آن او خواهد بود. این وعدهای است که خداوند برای همه کسانی که با دل قوی و اطمینان به او میپیوندند، حتمی کرده است. بنابراین، هرگز صبر صابران دینی ضایع نخواهد شد.
از آنجا که در آخرین روزهای ایام حج هستیم، میخواهم ارتباط بین حج و صبر را بیابم. در مراسم حج، چه تغییراتی در زندگی مومنان قرار است رخ دهد؟
حج از یک لحاظ آغاز یک سفر است که در آن شخص نهتنها از ابعاد مختلف وجودی خود آگاه میشود بلکه تعالی را در بالاترین بخشها تجربه میکند. حج در واقع فراموش کردن و گسستن از انانیت و خودمحوری است و توجه به سوی خداوند بهعنوان اساسیترین و حیاتیترین عامل در هستی. ما براساس آیات قرآن، سفرهای مختلفی داریم. حج در یک معنا سفری است برای احیای خود. زیرا انسانها در طول زندگی با گرفتار شدن در روزمرگیها دچار غیبت از خود میشوند و خود را میبازند و فراموش میکنند. یکی از مشکلات امروز انسانها، خالی شدن از خود است. فیلسوفان گوناگون از جمله کییرکگارد و هایدگر از خود خالی صحبت میکنند. این فراموشی از خود آنقدر عادی تلقی میشود که وضوح آن بشدت نادیده گرفته میشود. حج در واقع پیدا کردن این خود اصیل است.
پیدا کردن خود اصیل به چه معناست؟
انسانها در حج جامه خودخواهی و خودپرستی را کنار میگذارند و احرام، تجلی گسستن از همه زمینهها و دامهایی است که انسان را گرفتار دوری از خود میکند. حتی فرد محرم نباید در آینه نگاه کند، زیرا باید همه توجهها برای افتادن در گرداب فراموشی و صورتها برایش از بین برود. فرد در حج که عمیقترین و نغزترین سفر است برای رسیدن به اصالت خود، از خود میگذرد. تمام اعمال حج حضورآفرینی بیشتر و غیبتزدایی بیشتر را به همراه دارد.
در این سفر برای رسیدن از خود پوشالی به خود حقیقی، صبر تا چه اندازه اهمیت مییابد؟
در این سفر صبر نیز کارکرد مهمی دارد که میتواند فرد را یاری برساند. اما نکته مهمتر از آن در آیه 201 سوره اعراف آمده است که: إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ. در یک نگاه برای توضیح آیه باید گفت: فرد تقوامحور هنگام درگیری با منفیبافیها، اضطرابها و نگرانیها، همان لحظه خدا را به یاد میآورد و همان لحظه بصیرت و بینایی مییابد. ما در روانشناسی میگوییم وقتی افکار منفی به شما هجوم آورد، همان لحظه کانال را عوض کنید تا از ماندگار شدن در آن کانال دور شوید. ولی قرآن نگاه دیگری دارد. قرآن میگوید فرد نهتنها با یاد خدا از این ماندگاری نجات پیدا میکند بلکه بر فراز آن پرواز میکند. پس توجه به خداوند موجب بصیرت میشود. گاهی این بصیرت میتواند بارقهای از امید باشد:
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل / تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
مولوی نیز میگوید:
تا تو تاریک و ملول و تیرهای / دان که با دیو لعین همشیرهای
این تجربه عمیق با آغاز لبیک حج و با نیت تعالی و رشد کردن میتواند برای انسان بارش بالایی از رحمت داشته باشد.
منظور از یاد خدا چیست و کدامیک از اتفاقات زندگی عادی ما همان یاد خداست، بیآنکه این نام را بر آن بگذاریم؟
وقتی ما به بینهایت خوبی، بینهایت رحمت، بینهایت زیبایی و همه این بینهایتها فکر میکنیم، باید در خاطر داشته باشیم تمام این بینهایتها در خداوند جمع است. (خداوند جامع جمیع صفات کمالیه است.) وقتی شما به بالاترین و زیباترین بینهایتها فکر میکنید، خود را در اتصال با عالم معنا مییابید و این اتصال معناآفرین است و در پی این معنا هویت معنای دیگری به خود میگیرد. هو معکم اینما کنتم. اندیشیدن به آن بینهایت، فکر منفی تنها ماندن را از بین میبرد. همه چیز هر لحظه محتاج فیاض علیالاطلاق است. مومنان در سختیها، ناراحتیها، ناامیدیها و گرفتاریها آن هنگام که تحت فشار زیادی هستند، دقیقا در همان لحظه با یاد خداوند و با این باور که خداوند بهترین شنوندگان است و بر همه چیز قادر است، ابتهاج و روشنی در درونشان ایجاد میشود.
در آیات 153 تا 158 در سوره بقره، از یاری جستن از نماز و صبر و همراهی خدا با صابرین و بشارت خدا به صابرین و... صحبت شده تا جایی که به آیهای درباره حج میرسد. آیا بین محتوای صبر در این آیات و حج میتوان ارتباطی برقرار کرد؟
این آیات میتوانند با یکدیگر پیوند وجودشناختی داشته باشند. وقتی از حقیقت صحبت میکنیم، دارای دو بعد است. یکی حقیقتی که خارج از ذهن ماست و شاید تا حدی با آن آشنا باشیم ولی با آن زندگی نکردهایم و بعد دیگر، حقیقتی است که در تجربه زیستیمان وارد شده است. این ارتباط بین صبر و حج، به یک معنا به این موضوع اشاره دارد که انسانها در تجربه زیستی خودشان تا چه اندازه آگاهانه میتوانند صبر را به عنوان یک مرتبه و ساحت وجود بالا در زندگی خود بگنجانند و ظرف وجودی خود را از این طریق وسعت بخشند. این گستردگی در ظرف وجود آنها آثار بسیار بزرگی ایجاد خواهد کرد. نه در روانکاوی و نه در روانشناسی امروز، اصلا چنین معنای گستردهای نداریم. حتی آشنایی مختصر با این معنا محتاج تجربه زیستی مرتبط با عالم متعالی خواهد بود. این صبر هم در رابطههای درون فردی معنا مییابد و هم در رابطههای برونفردی مثل ارتباط با ظالمان و چون این صبر جز در ارتباط با خداوند عالم نمیتواند معنا بیابد، پس یک گوهر درونی به حساب میآید. صبر خود ارزشی است که ارزشهای والا را در کنار خود مطرح میکند.
حورا نژادصداقت / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد