روزنامه خندان

رفتی و ما را فروختی

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۰۳۴۲۵
مدیر کل رسیدگی به امور چند شغله ها

تهران امروز : تاکنون هیچ جا نکرده به پا شر
چند روز پیش بزرگداشتی برای دوست عزیزم‌، شاعر،نویسنده ،روزنامه‌نگار و مستندساز نام‌آور کشورمان محمدحسین جعفریان گرفته بودند که آن روز دست خالی به آن محفل رفتم.با این شعر آمده‌ام شاید قضایش را به‌جا بیاورم:
گر محمد حسین جعفریان
در محمد حسین جعفریان
بشود ضرب، هیچ لطفی نیست
بر محمد حسین جعفریان
بس که هست از لحاظ جسمی لا
غر محمد حسین جعفریان
گر چه شیری که خورده است از ما
در محمد حسین جعفریان
کرده تاثیر مثل هر آدم
در محمد حسین جعفریان
شده از فرط لاغری انگار
پر محمد حسین جعفریان
مثل او نیست این قَدَر لاغر
هر محمد حسین جعفریان
کر اگر بود نام او می‌شد
کر محمد حسین جعفریان
مرکبش بود اگر به جای پژو
خر، محمد حسین جعفریان
بود از هر پژو برایش به
تر محمد حسین جعفریان
چون ز گرما نمی‌شد آن داخل
تر محمد حسین جعفریان
تا کنون هیچ جا نکرده به پا
شر محمد حسین جعفریان
خوانده «دا» را و بعد از آن شده دا
ور محمد حسین جعفریان
ور نه کی می‌رود به شعر کسی
ور محمد حسین جعفریان
می‌زند غالبا به اقوامش
سر محمد حسین جعفریان
با همان سر که تا کنون نشده
گر، محمد حسین جعفریان
می‌کند گاه بر سر هر بحث
جر محمد حسین جعفریان
می‌کشد گاهی از سر تفریح
زر محمد حسین جعفریان
کاشکی داشت خمره ی کَرَمش
در محمد حسین جعفریان
تا مرا مرحمت کند گرمی
زر محمد حسین جعفریان

سیاست روز: مدیرکل امور رسیدگی به چند‌شغله‌ها

برادر علی مصلحی: اگر آمریکا آغوش خود را برای ایران گشاید هدفش از این آغوش باز ... است.

نقطه چین بالا را با یکی از گزینه های مناسب زیر پر کنید.

الف) قصد ازدواج

ب) لاو ترکاندن

ج) اعمال خرابکارانه

د) سیلی زدن

جراید: اکبرترکان بعد از مشاورت رئیس جمهور،‌ دبیری شورای عالی مناطق آزاد، سرپرستی شورای عالی ایرانیان و سرپرستی سازمان فضایی ایران چهارمین سمت جدید خود را در دانشگاه آزاد برعهده گرفت.

به نظر شما کدام یک از مشاغل زیر برای شغل پنجمی ایشان مناسب است؟

الف) مدیرکل رسیدگی به امور چند شغله ها

ب) سرپرست شورای عالی "بچه ها متشکریم"

ج) دبیرکل انجمن حل کنندگان مساله قحط الرجال کشور

د) رییس اتحادیه شغل آفرینان کشور

مسائل ما بسیار سهل و ممتنع است؛ سهل از آن نظر که نباید دنبال راهکارهای پیچیده باشیم و ممتنع از آن نظر که هنوز درک مشترکی با جامعه جهانی نداریم.

عبارت فلسفی فوق از کدام فیلسوف معاصر است؟

الف) یورگن هابرماس

ب) میشل فوکو

ج) فریدریش نیچه

د) برادر آخوندی – وزیر راه و شهرسازی

شهردار تهران : در صورت صعود آبی‌پوشان به فینال لیگ قهرمانان آسیا یک دستگاه آپارتمان به بازیکنان استقلال پاداش می دهم.

ادعای فوق یادآور کدام شعر شیرین فارسی است؟

الف) خرج که از کیسه مهمان بود / حاتم طایی شدن آسان بود

ب) خرج که از مردم تهران بود / حاتم طایی شدن آسان بود

ج) خرج که از ملت نالان بود / حاتم طایی شدن آسان بود

د) پول تراکم که فراوان بود / حاتم طایی شدن آسان بود

جام جم آنلاین: همسایه‌ها یاری کنید

مدت‌هاست صحبت از راه‌اندازی یک دانشگاه جدید دیگر در جامعه مطرح است که هنوز به دنیا نیامده، به اسم «دانشگاه جامع ایرانیان» نامگذاری شده ولی بین مردم به دانشگاه احمدی‌نژاد معروف است.

منتهی از آنجا که شایع کرده اند که قدر مرد به علم است و قدر علم به مال؛ فلذا بدون داشتن مال و اموال لازم که نمی شود دانشگاه تأسیس کرد.

اوایل می گفتند که دانشگاهش مردمی است و شماره حساب اعلام کردند که از میان عشاق سینه چاک، اگر کسانی هستند که چیزی از یارانه شان اضافه آمده و می خواهند از صمیم دل به این دانشگاه یاری رسانند، کمک های مالی خود را به حساب این دانشگاه واریز نمایند.

باشد که یک در دنیا، صد در آخرت دریافت بدارند. مگر نه آن که گفته اند: «تو نیکی می کن و در دجله انداز»؟....خب الان دجله پیشرفت کرده، تا محیط علمی دانشگاه پیش آمده. پیشامد است دیگر، پیش می آید دیگر!

باری؛ ظاهرا اعلام آن شماره حساب برای دریافت کمک های نقدی مردم، کفاف نکرده و بتازگی، معاون پشتیبانی دانشگاه ایرانیان، با ارسال نامه ای به رئیس جمهور، خواستار کمک 500 میلیارد ریالی آقای روحانی به این دانشگاه شده است که هنوز چیزی نه به دار است و نه به بار. ایشان (که نخواستیم نامشان یعنی جناب حمید بقایی، فاش شود)، طی این نامه، کمک های زیر را از دولت جناب دکتر روحانی خواستار شدند:

1ـ مبلغ ناقابل 500 میلیارد ریال وجه رایج مملکتی [به دلار هم بود، حرفی نیست، قانعیم]

2ـ یک فقره ساختمان مناسب دولتی [ترجیحا دارای چشم انداز مناسب و دلنواز]

3ـ در حدود 200 هکتار زمین کوچک و مختصر [بالای شهر هم باشد، مسأله ای نیست]

4ـ صدور دستور کمک وزارتخانه های علوم، بهداشت و امور خارجه

5ـ .... و هر نوع کمک دیگری که دولت جناب روحانی صلاح بدانند.

بیت خودمانی: همسایه ها یاری کنید / تا دانشگاه داری کنم

بسته پیشنهادی: دولت سابق می خواهد دانشگاه بزند، از دولت جدید درخواست کمک کرده؛ حالا یکی نیست از ما سؤال کند که تو را سننه؟!... خود دولت جناب روحانی بهتر می داند چه کار کند. شما برو کشکت را بساب!.... معذالک چون عادت کردیم به تنظیم بسته های پیشنهادی؛ فلذا جهت پیش رفتن برای کشک سابیدن، چند کلمه ای عرض می کنیم که نگویند زبانمان را موش خورده است:

1ـ شمارش دانشگاه ها: الان، سوای این که کمبود بودجه هم داریم، اولویت اصلی مردم نیز حل مسائل و مشکلات اقتصادی است که بخشی از آن را دولت زمان مشروطه به وجود آورده است. پیشنهاد می کنیم تعداد دانشگاه ها شمارش سرانگشتی شوند؛ اگر دانشگاه به اندازه کافی داریم، عجالتا دست نگهداریم. این کمک ها به زخم های اساسی مردم زده شود.

2 - اعلام دوباره شماره: بسیاری از مردم الآن کمک های نقدی شان روی دستشان مانده و مال بعضی ها بلکه باد کرده، اما مشکل اینجاست که شماره حساب اعلام شده را فراموش کردند. اگر زحمتی نیست، یک بار دیگر اعلام شود. جای دوری نمی رود. همین خود نگارنده حاضر است نصف یارانه اش را واریز کند؛ چون واقعاً نیاز ندارد. شغلش تأمین است. مسکن دارد. همه چیز ارزان است. گوشت و ماست و شیر و میوه و گوجه فرنگی، مثل هلو بیا تو گلو، سهل الوصول است. فقط یک دانشگاه دیگر کم دارد که به همت دلسوزان (مسئولان سابق) عنقریب برطرف خواهد شد. خدایا، شکرت!...

کیهان: وسط خال (گفت و شنود)

گفت: اصحاب فتنه و سایت‌های اجاره‌ای از نظر کیهان درباره این که ابراز نگرانی نتانیاهو از روند مذاکرات نیویورک دروغ است بدجوری عصبانی شده‌اند.

گفتم: آیا هیئت اعزامی ایران، در سفر نیویورک، علیه اسرائیل موضع جدیدی گرفته بود که تاکنون سابقه نداشته باشد؟!

گفت: معلوم است که نه!

گفتم: مگر تائید هولوکاست و اشاره تلویحی به موجودیت اسرائیل در سفر نیویورک و این ادعا از سوی یکی از حامیان اصلی دولت که با اسرائیل سر جنگ نداریم! به نفع اسرائیل نبود؟

گفت: البته که بود!

گفتم: خب! با این حساب نتانیاهو بایستی از خوشحالی با دُمش گردو بشکند نه این که به قول آقایان، عصبانی باشد!

گفت: ایول! پس تیتر کیهان دقیقا به خال خورده که آنها به جای اینکه برای نفی نظر کیهان دلیل بیاورند، فقط فحش و ناسزا نثار می‌کنند؟!

گفتم: چه عرض کنم؟! عده‌ای به یک قلعه‌ حمله کرده بودند. سنگی که یکی از نگهبانان قلعه پرتاب کرده بود، به سر یکی از مهاجمان اصابت کرد و یارو با عصبانیت فریاد زد؛ مرد حسابی! مگر سپر به این بزرگی را نمی‌بینی که سنگ را به سر من می‌زنی؟!

قدس: مش غضنفر و لباس فرم اجباری

اوروز از سَرِ کار که وَرگشتُم خِنه هنوز کُوشام رِ دَرنِیاورده بودُم که دیدُم یَکی دِره گورمُشت مِزِنه به دَرِ خِنَما.دَر رِ واز کِردُم دیدُم بِچّه خُردویَم که دبستان مِره هَموجور که گیریه مُکُنه آمَد تو. اولِش فِکِر کِردُم تو راه با دوستاش کِلّه وَنگ رِفته یُ اوناها زَدَنِش؛ بِرِیِ هَمی گفتُم یَره مرد که گیریه نِمُکُنه؛ خب تویَم یَک ناخُن جِلّه یِ قایِم مِگِرِفتیشایُ دَر مِرَفتی. گفتِگ خب تِرسیدُم مدیرُ ناظمِمایِ ناخُن جِلّه بِکِنُّم. واچُرتیدُمُ گفتُم مَگِر اونا گیریَت رِ دِرآوردَن. گفتِگ ها! مدیرِما به ناظِمِما گفتِگ بیبین هرکودوم از بِچّه ها که لباس فرمِش رِ اَزونجه که ما بِزِشا معرفی کِردِم نَگیریفته دِگه از فردا نَیه مَردِسه.

ناظمَم آمَد هَمَّمایِ نِگا کِردُ بعدِشَم به مو گفتِگ یا بُرُم اَزو دُکون که مَردِسه معرفی کِرده لباس فرم بِخِرُم یا از فردا دِگه نَرُم مَردِسه. هرچیَم بِزِش گفتُم لباس مو که شِلکُ رنگِش با لباسِ باقیه بِچّه ها یَکیه یُ فِقط بِرِیکه آرزونتر دَربیه بابام رِفته از یَک دُکونِ دِگه خِریدِ، به حرفُم گوش نِکِرد.

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم ایکه مدیرایِ مَردِسه ها، بابا نَنه یِ بِچّه ها رِ مجبور مُکُنَن که فِقط از یَکجا لباس فرم بِرِیِ بِچّه هاشا بِخِرَنُ هرسالَم رنگِ لِباس فُرماشایِ عوض مُکُنن چی دلیلی مِتِنه دِشته بِشه؟!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها