نیلوفر ـ ن یکی از این متهمان است که این روزها در انتظار حکم دادگاه به سر میبرد. او متهم است پدرش را به قتل رسانده البته خودش نیز این جرم را انکار نمیکند و توضیح میدهد برادر و نامزدش نیز در این جنایت با وی همدست بودهاند.
کارآگاهان پلیس آگاهی استان فارس چندی قبل از طریق مرکز فوریتهای پلیسی در جریان قتل مرد پنجاهو پنجسالهای قرار گرفتند و به خانه این مرد رفتند. آنها پس از ورود به منزل محمود جنازه وی را در حالیکه کیسهای دور سرش کشیده شده بود، دیدند. شواهد نشان میداد این مرد توسط فردی آشنا که براحتی توانسته وارد خانه شود از پادرآمده است. از سویی دیگر چون هیچ سرقتی از خانه انجام نشده بود کارآگاهان به این اطمینان رسیدند قتل با انگیزه خصومت شخصی و به منظور انتقامگیری انجام شده است.
محمود یک فرزند دختر و یک فرزند پسر داشت که هر دو در خانه حضور داشتند. آن دو وقتی تحت بازجویی قرار گرفتند از چگونگی قتل ابراز بیاطلاعی کردند. نیلوفر میگوید: در تحقیقات اولیه به ماموران گفتم من و برادرم به مهمانی رفته بودیم و وقتی برگشتیم دیدم پدرمان را کشتهاند. من و برادرم از قبل حرفهایمان را با هم هماهنگ کرده بودیم تا پلیس متوجه ماجرا نشود.
جنازه مقتول بعد از اتمام تحقیقات میدانی به پزشکی قانونی فرستاده شد و متخصصان بعد از انجام آزمایشهای تخصصی اعلام کردند در خون محمود داروی خوابآور وجود دارد. آنها همچنین علت مرگ را خفگی اعلام کردند. شیوه کشته شدن محمود نشان میداد فردی که با او رابطه نزدیکی داشته قتل را انجام داده است چرا که توانسته بود وی را مسموم کند.
افسران جنایی وقتی درباره زندگی خصوصی متهم تحقیق کردند پی بردند نیلوفر چندی قبل از پدرش شکایت کرده و مدعی شده بود محمود او را اذیت میکند اما وقتی پرونده مورد رسیدگی قرار گرفته مقتول تبرئه شده بود. کارآگاهان احتمال دادند نیلوفر به دلیل کینهای که از پدرش داشته از وی شکایت کرده و وقتی نتوانسته به خواستهاش برسد او را به قتل رسانده است.
دختر جوان میگوید: ماموران دوباره سراغم آمدند و این دفعه مرا بازداشت کردند و گفتند تو پدرت را کشتهای اما من انکار کردم خیال میکردم اگر همان دروغ اول را بگویم همه چیز تمام میشود اما بازجوییها ادامه پیدا کرد.
نیلوفر بالاخره در برابر سوالات فنی پلیس در بنبست قرار گرفت و به کشتن پدرش اقرار کرد و گفت برادر و نامزدش در این جنایت با وی همدست بودند.
متهم میگوید: پدرم مرا خیلی اذیت میکرد، رفتارهایش غیرقابل تحمل بود وقتی نتوانستم از طریق شکایت کارم را پیش ببرم نقشه قتل پدرم را کشیدم. قبل از هر کاری موضوع را با برادرم در میان گذاشتم او هم از رفتارهای پدرم خسته شده بود برای همین قبول کرد کمکم کند بعد موضوع را به نامزدم گفتم. پدرم با ازدواج ما مخالف بود و مرتب بهانههای بیدلیل میآورد و حاضر بود هرکاری بکند تا ما به هم نرسیم به همین دلیل نامزدم نیز قبول کرد در این قتل با ما همدستی کند.
سه متهم نقشهای را که نیلوفر کشیده بود به اجرا درآوردند: در چای پدرم داروی خوابآور ریختم و وقتی او بیهوش شد، سه نفری کیسهای را دور سرش کشیدیم و او را خفه کردیم. بعد از اینکه از مرگ او مطمئن شدیم با پلیس تماس گرفتیم و ادعا کردیم تازه از راه رسیده و جسد را دیدهایم. فکر میکردیم هیچ سرنخی از خودمان به جا نگذاشتهایم و دستمان رو نخواهد شد.
والدین محمود برای نوههایشان درخواست قصاص کردند و متهمان یک بار محاکمه و به مرگ محکوم شدند اما دیوانعالی کشور رای صادره را نقض کرد و سه متهم دو هفته قبل یک بار دیگر پای میز محاکمه رفتند و ادعاهای قبلی خود را تکرار کردند. نیلوفر و برادر و نامزدش اکنون در انتظار حکم دادگاه هستند و این دختر امیدوار است این بار از مرگ فاصله بگیرد. / ضمیمه تپش
داوود ابوالحسنی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد