سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
هدیه: در جواب جوجه تیغی میخواستم بگم ما آدما خیلی سخت میتونیم قبول کنیم بهمون بگن شکست خوردین؛ پس چوب میخوریم تا داغ شماتتهای مردم رو نخوریم.
محمد زینیوند: منم با نظر حامد موافقم. آخه چه فرقی داره پاسخگو زنه یا مرد؟! اتفاقاً خیلی فرق داره!! چرا؟ چون ما آدما متناسب با جنسیت مخاطبمون حرف میزنیم. اگه مشخص شه پاسخگو چی هستش مطمئناً به ضرس قاطع صمیمیت کمتر میشه، جملات رسمیتر میشه! نه؟ حالا تفاوت اون فرق نداره و این فرق داره رو فهمیدین؟
ترنم 26 ساله: [...]هر وقت پیامک دادم چاپ کردین. تو زندگیم «بروبچ» بهترین تأثیر رو گذاشت: امید به زندگی.
ندا 14 ساله: دوس دارم مرغای اندیشهم توی صفحة بروبچ چاپ شه ولی چون اصلا صبور نیستم نمیتونم منتظر چاپیدنش بمونم! به پاسخگو هم که داد میزنه خسته نباشید میگم!
اون که داد میزنه، پاسخگو نیس که! نونخشکیه! ندیدی کلة ظهر گرما یهو میپپره وسط کوچه و هی توی بلندگو فوت میکنه: دمپاااایــــی کُهنِه، فرش، موکت، آاااهنآااالات، لواااازم منزل، میخریــــم! صبر، تحمل، خویشتنداری، هیچکودومشم، هیچرَ...قمـــه، نهیریـــــــم!
بهزاد. ن از پارسآباد مغان: [...]تصور کن یه روز اعلام کنی فلان تاریخ در تلویزیون مهمان شما هستم و درباره پیامکها گفتوگو کنیم. اون روز اون شبکة خوششانس، پربینندهترین شبکه خواهد بود. خودمونیم، شما هم پول خوبی از شبکه میگیری. نوش جان.
بیخودی دلت رو شامپو ویتامینه نزن! درسته که روزنامه
جام جم تحت لیسانس صدا و سیماست، ولی کارخونه سازنده محصولات متفاوته.
فاطمه از ایران: حرف امید مث این میمونه که تو کتاب آشپزی اسم قیمه رو بذارن قرمه سبزی! یا یه فیلم رمانتیک اسمش بشه خونآشام!
زهرا فرخی 33 ساله از همدان: توی یه دفتر دور یه میدون، تو شهر آلودة تهرون/ نشستی پشت میز لپتاپت/ میگی از غمها با لب خندون/ تو دلت غصه، تو جیبات پسته!/ تو مشتت بادوم، تو سینیت قندون!/ یه روزی میشی عاشق بلبل/ یه روزی میگی از تیر و کمون/ همه میگن تو خیلی واردی/ اگه راس میگی یه دهن بخون/ یکی میگه تو شکل لیلیای/ اون یکی میگه خودشی... مجنون!/ بعضیا میگن اسمت فارانه/ بعضی هم میگن فرزاد یا فریدون/ بروبچ میگن تو برهوتی/ کاکتوسی اما عاشق گلدون/ حسامی جانم هر کجا هستی/ جون ننهت پیش ما بمون! (انتقادم از آقای کریمی اینه که چرا از وقتی یه صفحة سفارشی کار میکنه کاراش نسبت به قبل که واسه بروبچ بود افت کرده؟ از 6 تا خونه، 3-2 تاش
خوبه)
کل زندگی همینطوره! همة دقایقش سراسر خوب یا سراسر بد نیس. هنرمندا هم که میدونی، طبق نظر بعضیا: آینة زندگی!
حمیرا 20 ساله از اهواز: [...]یه تن خستة تنها، داره جون میده اینجا. حس میکنه زندگی بیتو شده چه بیجا. برس به دادش، دیگه نذار که از دست بره، سوی دو تا چشام رو، نذار که از دست بده. نذار تو این زمونه کنار غم بمونه، آوارة کوچهها هر شب برات میخونه.
آرش: یه پیشنهاد واسه اونایی که خیلی رغبت دارن پاسی خودش رو معرفی کنه! یه چند وقت تحریمش کنید نه اس بدید نه ایمیل، خودبخود میاد اسمش رو وسط صفحه چاپ میکنه! البته شناختی که من از دورة نوزادی ازش دارم مثل ایران عزیزمون تحریما رو دور میزنه میره از کوچه پشتی جامجم آدم اجیر میکنه صفحه رو پر کنن! کلاً از بچگی آدم عجیبی بود!
ستاره سهیل: تو بالای سر من و من زیر خاک، خاکها را زیر و رو نکن، فاصله بیشتر از این مشتهاست.
ف. کلوچه: به نظرم شیرای بیابون بخورنت دردش کمتره تا زیر دست و پای دایی ناصر له بشی (واسه خودش نمکدونیهها)! مدرکت چیه؟
زیر دیپلم میگفتی بلکم بفهمم چی میگی! یکی هم نیس دلش به حال ما بسوزه. همه گرفتار خشونت خونگی میشن ما گرفتار خشونت بیابونی و صحرایی! هعیهی! زهی روزگار... زهازه!
بدون نام: در جواب سوال جوجه تیغی [...]: باید یه خرده پنجرة ذهنمون رو باز کنیم تا ببینیم که دنیا مث فیلمای هندی نیست که همه راحت با دل هم کنار بیان و آخرشم اون طور که تو دوست داری همه چی تموم شه.
آدم برفی 77: در جواب جوجه تیغی، چون ما آدما این طوری هستیم که تا چیزی رو خودمون تجربه نکنیم دست بردار نیستیم که نیستیم. نمونهش همین پاسخگو، اینقدر اسم آدم رو دیر چاپ میکنه که هر دوشنبه باید یه قرص امیدواری بخوری به امید دوشنبة بعد! تازه دل آدمم میشکنه. آخه دل شکستنم تجربه داره؟
مرجان 21 از اراک: وای پاسی، با این حرفات! جوابت به محسن از رشت رو که خوندم انقد خندیدم که دلم داره سوراخ میشه! هههههه!
مهسا غمگین از تهران: بهش میگم من قول نمیدم، تعهد نمیدم تا تهش بمونم، شاید نشه. قبول نمیکنه. من نمیخوام طلبکار دل داشته باشم که بشنوم نامردترین و بیمعرفتترینم. بد میگم؟
ماری الف: زندگیم با وجودت زنده شد. هم منتقداتُ راهنمایی میکنی هم طرفداراتُ.
محیا از کرج: همین رو میخواستم، یه چالش توی این صفحه. از اینکه مرجان از اراک هم درباره پیامم نظر داد خوشحالم ولی باید بهش بگم دخترم، جای تو بودم قضاوت نمیکردم. جای یکی با حرفای من توی صفحه خالی بود. همهش تعریف و تمجید میشد چاپلوسی کیفیت صفحه رو هم پایین میآورد. فک میکردم جو این صفحه صمیمیتر از این حرفا باشه.
نسیم از کرمانشاه: امروز دوشنبهس. به حدی حالم گرفته بود چون فکر میکردم پیامم رو قابل ندونستی چاپ کنی. اما در کمال ناباوری با یه ماه صبر اسمم رو توی صفحهتون دیدم. دمتون گرم.
فرشیده، دختر دریا: (نون توی روغن نداریما! چون هم مضره هم قیمتش بالاس. در جواب جوجه تیغی:) چون عقل میره مرخصی، چشا به جاش اضافهکاری میکنن که تصمیم کبری میگیرن یا اینکه اعتماد به نفسه زیاد کار میکنه. (جایزهم کو؟ ها؟)
پروین تقدیری از همدان: با خودم فکر میکردم چی باعث شده با اینکه ندیدمت اینقدر جذبکننده و دلنشین باشی. در نهایت به این نتیجه رسیدم که توی دل جوابایی که میدی یه پاکی و صفا و اخلاصی داره داد میزنه و همین خلوص نیتت باعث شده همه جذبت بشن.
عروس حبابها: وجودم به وجودت حساس است؛ وقتی که هستی تنم میخارد برای با تو بودن اما... تو کجا و من کجا؟ سالهاست که نیستی؛ اما این حساسیت مدتی است که عود کرده.
(نشنوم کپی بودهها!)
پریا از اراک: [...]وقتی بچه بودم به کنکور و آینده فکر میکردم، حالا که کنکوری شدهم تو فکر بچگیام! چه زود و ساده با این فکرا زمان رو از دست دادم.
آرامترین تپش قلب، 15 ساله از همدان: [...]بس است دیگر. بگذار کمی از غرورت برای خودت بماند. غرورت را نگه دار و محبت را اسراف نکن. بگذار چند روزی رها باشد آن وقت میفهمی تو را دوست دارد یا نبودنت را[...]
شهربانوی شهر عشق از قم: نوشتههای پیمان مجیدی چرا تلخ شده؟ نکنه دیگه عاشق نیست؟ لطفا ازش بپرس.
فائزه، نوه 17 ساله حافظ: مشترکین مورد نظر. لطفاً قبل از ورود، نوشتههای تقلبی رو بندازید دور چون حسامی بدجور زرنگه. حسامی کیه؟ ما خودمونم نمیدونیم ولی با جوابش تو رو میندازه هوا بعدش یادش میره بگیره! با تشکر از حضور کبوترای خیالتون.
آخر راه: اینقدر از آرزوهایم دور ماندم که آرزوهایم را بوسیدم و کنار گذاشتم. حالا آرزو کردن برایم آرزو شده.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد