البته جوابها هم اغلب مشابه یکدیگر است و همه دوست دارند دکتر، مهندس، معلم یا خلبان شوند. خیلی کم پیش میآید کودکی درباره یک شغل متفاوت صحبت کند و تقریبا همیشه جواب آنها مشخص است، بخصوص زمانی که پدر یا مادر هم در یکی از همین زمینهها مشغول کار و فعالیت باشند.
شاید در گذشتهای نهچندان دور، شغل نسل به نسل میان افراد یک خانواده میگشت و به نوعی حرفه خانوادگی بود.
یعنی اگر پدر، فروشنده بود فرزندش هم حتما باید همین حرفه را انتخاب میکرد یا اگر خیاط بود، بچهها هم باید این کار را میآموختند و ادامه میدادند. آن روزها چنین تصور میشد که اگر فرزندان در همان زمینهای کار کنند که پدرانشان فعالیت کردهاند، آینده بهتری در انتظارشان است؛ چون هم آشنایی بیشتری با آن نوع کار دارند و هم موقعیت بهتری خواهند داشت. این روزها اما دیگر مثل آن زمان نیست و لزوما شغل فرزندان و والدین یکی نخواهد بود، ولی گاهی میبینیم در برخی خانوادهها، همین شرایط تکرار میشود، ولی به شیوهای نوین و مدرن! حالا پدر یا مادری که پزشکی را بهعنوان شغل اصلی خود انتخاب کردهاند، دوست دارند فرزندشان هم پزشک شود یا آنها که مهندس هستند، نمیتوانند کمتر از مهندسی را بپذیرند.
در این مواقع هم والدین به شیوههای متفاوت، بچهها را به پذیرش کاری مجبور میکنند که شاید واقعا به آن علاقه یا توانایی لازم برای انجام آن نداشته باشند. بنابراین یادمان نرود، بچهها جدا از پدر و مادرشان هستند؛ با علایق، امکانات و تواناییهای متفاوت.
انتخاب شغل یکی از مهمترین انتخابهای زندگی
زندگی مجموعهای از انتخابهای انسان است. انتخابهایی که میتواند مسیر زندگی را تغییر دهد. در این میان اما بعضی انتخابها مهمتر و خاصتر از بقیه است مانند انتخاب رشته تحصیلی، همسر و شغل که میتواند زندگی را تغییر دهد. بنابراین مهم است بتوانیم درست تصمیم بگیریم و شغل مناسبی انتخاب کنیم تا آینده موفقتری داشته باشیم.
دکتر پروین ناظمی، روانشناس ضمن بیان این مطلب که انتخاب شغل و حرفه مناسب یکی از مهمترین موضوعات زندگی همه انسانهاست، در گفتوگو با «جامجم» توضیح میدهد: گاهی ممکن است خانوادهها، خیلی زود و در همان دوران کودکی از فرزندشان درباره شغل مورد علاقهاش پرسشهایی را بکنند یا حتی از او بخواهند نظرش را درباره شغل پدر یا مادرش بیان کند. البته چنین پرسشهایی اشتباه نیست و کسی آن را منع نمیکند، ولی نباید این موضوع را فراموش کنیم که بچهها در سنین کودکی، نوجوانی و دوران بلوغ ممکن است افکاری پراکنده داشته باشند و دائم نظرشان را تغییر دهند.
بنابراین آنچه کودک درباره شغلش میگوید، لزوما صحیح نیست و میتواند با گذشت زمان تغییر کند. اما واقعا از چه زمانی افراد باید به انتخاب شغل فکر کنند و به طور جدی در مورد آن تصمیم بگیرند؟
این روانشناس در پاسخ به این پرسش میگوید: تقریبا زمانی که بچهها دوران دبیرستان و سالهای پایانی تحصیل را میگذرانند باید نسبت به انتخاب رشته دانشگاهی و همینطور شغلی که پس از آن انتخاب خواهند کرد، به اندازه کافی آگاهی داشته باشند و بدانند قرار است چه مسیری طی کنند؛ بنابراین انتظار میرود افراد در دوران نوجوانی به فکر آیندهشان باشند و بدانند از زندگی چه میخواهند تا بتوانند هویتشان را پیدا کنند.
البته باز هم تاکید میشود در این سنین شاید نتوانیم خیلی روی این انتخابها حساب کنیم؛ زیرا الگوی بچهها دائم تغییر میکند و در نتیجه نظراتشان هم عوض میشود.
به گفته دکتر ناظمی، مهمترین نظرات بچهها در این دوره سنی، مطابق با شخصیتهایی است که از آنها الگو میگیرند یا ممکن است نظری بین همسن و سالانشان مد شود و تب و تاب خاصی پیدا کند. مانند زمانی که تمام نوجوانان و دوستانشان به رشته پزشکی فکر میکنند و فقط آن را مناسب میدانند. با وجود این بتدریج انتظار داریم فردی که به حدود هجده سالگی میرسد و میخواهد وارد دانشگاه شود، از نظر هویتی، وضع مطلوبی داشته باشد و بداند در زندگی چه هدفی را دنبال میکند و با چه حرفهای میتواند به این هدف دست یابد.
اولین گام، خودشناسی است
بعضی افراد، دائم شغلشان را تغییر میدهند؛ یک روز دوست دارند کار آزاد را تجربه کنند و فروشنده مغازه باشند، اما بعد از گذشت چند هفته، نظرشان عوض میشود و میخواهند کار اداری را امتحان کنند.
کار اداری هم ممکن است خیلی به مذاقشان خوش نیاید و بعد از چند روز از آن هم خسته میشوند و سراغ کار دیگری میروند. اینها کسانی هستند که نمیدانند چطور باید شغل مناسب را انتخاب کرد و به همین دلیل، مشاغلی را انتخاب کرده و به آن مشغول شدهاند که به هیچ وجه مناسب شخصیتشان نیست.
آقای حسنی یکی از همین افراد است که پس از گذشت چهار دهه از زندگیاش، هنوز نتوانسته شغل مورد نظرش را پیدا کند.
او میگوید کار مناسب باید درآمد خوبی داشته و با شأن و مقام او هماهنگ باشد، ولی هیچ وقت نمیتواند این کار ایدهآل را پیدا کند. در حالی که به گفته دکتر ناظمی، اولین گام برای انتخاب شغل مناسب، خودشناسی است. به این معنی که فرد باید بداند، چه نوع شخصیتی دارد، مثلا درونگراست یا برونگرا و....
علاوه بر این، در نظر گرفتن علایق هم مهم است و باید مورد توجه باشد. به گفته این روانشناس باید ببینیم برای انجام کاری خاص، علاقه و توانایی لازم را داریم یا نه، گاهی حتی توجه به استعدادها و توانایی لازم برای پذیرفتن کاری خاص، اهمیت بیشتری پیدا میکند و قبل از در نظر گرفتن علاقه، باید به آن فکر کنیم؛ چون خیلیها به دنبال علاقهشان کاری را انتخاب میکنند که توانایی لازم برای انجام آن ندارند و در نتیجه خیلی زود شکست میخورند.
وی تاکید میکند: برای انتخاب شغل باید از خودتان بپرسید واقعا از یک کار چه انتظاری دارید و به چه هدفی میخواهید برسید. بعضیها فقط به رضایت شغلی فکر میکنند، عدهای درآمد را در نظر دارند و گروهی هم شخصیت و جایگاه اجتماعی را مهم میدانند؛ ولی هر یک از این موارد، قبل از انتخاب شغل باید برای خودتان مشخص شده باشد.
حالا اگر شغل مناسبی انتخاب نکنیم، چه اتفاقی میافتد؟ خیلیها تصور میکنند شغل فقط برای کسب درآمد است و مناسب و نامناسب ندارد، ولی دکتر ناظمی میگوید: انتخاب شغل مناسب میتواند موجب احساس رضایت، لذت و مفید بودن در جامعه شود و از نظر حفظ سلامت روان هم به فرد کمک میکند.
در مقابل، کسی که از شغلش راضی نیست نهتنها از زندگی لذت نمیبرد و رضایت ندارد که حتی ممکن است با مسائلی مانند اضطراب، نگرانی، وسواس و حتی افسردگی نیز روبهرو شود.
درجا نزنید، پیشرفت کنید
مسلما هیچیک از ما در طول زندگی فقط یک هدف نداشته و نداریم. در مورد شغل و فعالیتهای حرفهای هم همین قضیه صادق است و هدفگذاریهایمان دائم تغییر میکند.
اگر فردی بخواهد به شغلی خاص دست یابد و پس از آن، دیگر هدفی برای خودش تعیین نکند، مسلما پیشرفتی نخواهد داشت و در همان مرحله باقی میماند، اما بسیاری از افراد، دائم به پیشرفتهای کاری فکر میکنند و قدم به قدم، هدفهای جدیدی برای خودشان در نظر میگیرند.
دکتر ناظمی با اشاره به این مطلب یادآور میشود: انسان موجودی پویاست و در جریان زندگی، همیشه به پیشرفت فکر میکند و نمیتواند در یک وضع قرار بگیرد، اما گروهی هم هستند که با رسیدن به هدفی خاص، آن را میپذیرند و دیگر به این مسائل فکر نمیکنند. درحالیکه بیشتر افراد جامعه به دنبال پیشرفتهای کاری هستند و میخواهند شرایط بهتری در مقایسه با دیگران و حتی گذشته خودشان داشته باشند.
به گفته این روانشناس برای رسیدن به چنین هدفی باید در تمام مراحل زندگی هدفگذاریهای خاصی داشته باشیم و حتی برای دوره سالمندی و بازنشستگی هم هدفمند عمل کنیم تا احساس ناامیدی و نارضایتی سراغمان نیاید.
انسانی که شغلش را دوست داشته باشد، با تمام توان کار میکند و همین موضوع هم میتواند موجب پیشرفت بیشتر او شود. بنابراین باید تخصص و دانستهها را روز به روز افزایش داد و به فکر آموختن نکات بیشتری بود تا پیشرفت بیشتری حاصل شود.
وی میافزاید: این رقابتها در محیط کار نهتنها رقابتی منفی محسوب نمیشود که حتی برای پیشرفت و آموختن نکات بیشتر هم میتواند موثر و کمککننده باشد.
برای فرزندتان تصمیم نگیرید
اگر پدر یا مادر، پزشک باشند خیلی دوست دارند فرزندشان هم همین رشته را انتخاب کند. اگر هم او بخواهد به رشته دیگری فکر کند، اصلا از نظر والدینش پذیرفته شده نیست و آبروی خانوادگیشان میرود!
عدهای هم برعکس این گروه هستند و چون خودشان نتوانستهاند به هدفشان برسند و شغل مورد علاقهشان را پیدا کنند، فرزندشان را مجبور میکنند به همان کار مشغول شود. مثلا پدری که آرزو داشته روزی مغازه خودش را داشته باشد و بتواند کار و بار خودش را راه بیندازد، ممکن است اصلا نپذیرد فرزندش دنبال رشتههای دیگر مانند پزشکی و مهندسی برود.
اینها افرادی هستند که توجهی به علاقه فرزندشان ندارند و تصور میکنند اگر خودشان به جای او شغل مناسبی برایش انتخاب کنند، شرایط بهتری در انتظار فرزندشان خواهد بود و آینده روشنتری خواهد داشت.
البته خانوادههایی هم هستند که هیچ وقت به فرزندانشان اجازه تصمیمگیری ندادهاند و آنها واقعا نمیتوانند بهطور مستقل برای ادامه زندگیشان تصمیم بگیرند. برای همین کاملا طبیعی است برای انتخاب رشته دانشگاهی یا شغل هم از پدر و مادر کمک بخواهند و خودشان هیچ نظری نداشته باشند.
اینها همه در حالی است که متخصصان میگویند بچهها از دوران کودکی و نوجوانی باید مهارتهای زندگی را بیاموزند و بتوانند به طور عملی از آنها استفاده کنند. تصمیمگیری هم یکی از مهمترین مسائلی است که افراد در طول زندگی با آن روبهرو خواهند شد و در نتیجه لازم است آن را بموقع بیاموزند. بچهها باید بارها تصمیم بگیرند و خودشان هم با نتیجه تصمیماتشان روبهرو شوند تا بدانند تصمیم صحیح چه معنایی دارد و در صورت تصمیمگیری اشتباه، فقط خودشان مسئول آن هستند. چنین افرادی، در دوران بزرگسالی هم دیگران را مقصر تصمیمات اشتباهشان نمیدانند و بخوبی بلدند چطور تصمیم بگیرند.
با توجه به اینکه انتخاب شغل یکی از مهمترین تصمیماتی است که در زندگی با آن روبهرو میشویم، خوب است والدین از دوران نوجوانی به فکر باشند تا بچهها بدون کمترین دردسری بتوانند در اینباره فکر و بهترینها را انتخاب کنند.
نیلوفر اسعدیبیگی / جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد