تیتر بالای مطلب خیلی پلیسی و معمایی شد. انگار که مطلب امروز را آگاتا کریستی می‌خواهد بنویسد!.... حتما هم یا پای جناب آقای «پوآرو» در میان خواهد آمد، یا سرکار خانم «مارپل» که قیافه این دومی بیشتر به فضول محله می‌خورد تا یک کارآگاه چیره دست، اما مگر همیشه پای یکی از این خارجی‌ها باید به وسط کشیده شود؟ باز خوب شد این کارآگاه‌ها چینی نبودند. خلاصه چرا باید همیشه دست نیاز به سوی یک کارآگاه اجنبی دراز کرد؟ مگر بیل به کمر خودمان خورده؟...
کد خبر: ۵۹۰۷۹۷

بگذارید شمه‌ای از مراتب پلیسی و کارآگاهی خودمان را با پیگیری یک اتفاق پدید آمده، به رخ ملت و مسئولان بکشیم. پس تا حرف اضافه دیگری نزدیم، توجه شما را به یک خبر پلیسی جلب می‌کنیم.

اصل خبر: «زن میانسالی که در شلوغی گورستان و غسالخانه بهشت زهرا، اموال زنان را سرقت می‌کرد؛ همراه با پسرش از سوی ماموران پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران در شهرری دستگیر شد.»ــ به نقل از جراید دارای صفحه حوادث

بررسی سوابق پرونده: قضیه سرقت در گورستان، آن‌قدر که ما تحقیق و جستجو کردیم؛ یک چیز جدیدی نیست که تازه کشف شده باشد. در روزگاران قدیم هم سارقانی بودند که محل کارشان در گورستان بوده و به نام «کفن دزد» شناخته می‌شده‌اند. منتهی به دو دلیل، عملا کفن دزدی برافتاد یا تغییر شکل داد و پیشرفت کرد:

دلیل اول: افزایش قیمت کفن در مقایسه با افزایش قیمت دیگر اجناس و کالاها و خدمات، از چنان ارزشی برخوردار نیست که دزدیدن آن برای شخص سارق صرفه کند. سارقان عصر حاضر ترجیح می‌دهند تا به جای کفن ــ که معمولا با ترس و لرز هم همراه است ــ چیزهایی مثل ضبط و پخش خودروها یا لاستیک آنها را به سرقت ببرند. تلفن همراه شهروندان را از دستشان کش بروند یا سوار بر موتور، کیف آنها را بزنند و......امثال این اعمال ناشایست و شایسته عتاب وعقاب که ادامه نمی‌دهیم؛ چون ممکن است بدآموزی داشته باشد.

دلیل دوم: قدیم، وقتی که مرده خدابیامرز را دفن می‌کردند، روی قبر را فقط خاک می‌ریختند و لذا شکافتن و لخت کردن فرد متوفی و مدفون، کار سختی نبود؛ بخصوص اگر دزد کفن با متولی گورستان گاوبندی هم کرده بود، اما حالا بازماندگان طرف با سنگ‌های گرانیتی و مرمرین سخت و سنگین، چنان روی قبر بیچاره را می‌پوشانند که اگر هم زنده شد، نتواند جم بخورد و پرونده انحصار وراثت وراث داغدار را به خطر اندازد. مرده آن است که دستش بزنی، جم نخورد!

بسته پیشنهادی: حالا به هر حال یک اتفاقی افتاده و یک سرقتی در گورستان شده و طلا و جواهرات و گوشی موبایل عده‌ای به سرقت رفته؛ اما چاره چیست؟ الحمدلله که سارقان را گرفتند و چوب توی آستینشان خواهند کرد؛ اما شم کارآگاهی من به من می‌گوید که کماکان پیشگیری بهتر از مچ‌گیری است. فلذا نکاتی تخصصی دارم:

1ـ نصب دزدگیر: بالاسر ــ و بلکه حتی داخل ــ هر چند تا قبرتازه و کهنه، یک چندتا دوربین مداربسته مجهز به دزدگیر نصب بشود، دارای قدرت آژیرکشی بالا ــ به نحوی که حتی خوف آن برود که خود مرده هم زنده بشود ــ تا هر که در شلوغی مراسم کفن و دفن، دست به سرقت از اطرافیان عزادار شخص متوفی می‌زند، چنان رسوا بشود که رنگ مرگ بر چهره‌شان بنشیند.

2ـ افزایش گشت: مسئولان سازمان متوفیات و گورستان، نیروهایی را ــ بلاتشبیه مثل کبرا 11 ــ آموزش دهند که داخل گورستان و به خصوص هنگام شلوغی ناشی از مرده تازه آوردن، لا به لای قبور گشت بزنند. نه که به مرده‌ها تذکر بدهند، خیر؛ توجیه شوند که باید مواظب زنده‌ها باشند. آن هم فقط زنده‌های مشکوک که دستشان کج است.

3ـ توصیه به سارقان: دزد هم به هرحال آدم است. حالا آدم منحرف. اما ممکن است بتواند توبه کند و دوباره آدم بشود. پس در فضایی قرار داده شود که همه‌اش برخورد ضربتی و گوش‌نواز برای تنبیه وی به کار گرفته نشود. ببرندش سر همان قبرها و نشانش دهند که آینده خودش را در خشت خام همین قبر ببیند و توبه کند. «ای دیده، اگر کور نئی، گور ببین!» برای همین هم از قدیم توصیه کردند که: «رو به گورستان دمی خامش نشین‌/ ‌و آن سخن گویان خامش را ببین». صاحب هر قبری به زبان خاموشی به هر دزدی می‌گوید که دست از دزدی بردار که اینجا بدتر از آنجا، به حسابت خواهند رسید.

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها