داستان البته از حاشیه همدان آغاز میشود. قرارداد نفتی سال 1933 امضا شده است. اسدالملک مامور شهربانی همدان به در منزل شیخ نصرالله بنیصدر میآید و از او میخواهد به این مناسبت پیام تبریکی را تلگراف کند. لابد برای این که تائیدی باشد از سوی یکی از بزرگترین علمای همدان بر این قرارداد. شیخ اما نمیخواهد چنین کاری کند. از پاسبان میپرسد اگر از شهر خارج شوم، میتوانی بگویی رفتم ولی در منزل نبود؟ پاسخ مثبت است البته به شرط این که خروج از شهر تا عصر همان روز صورت گیرد. نصرالله هم در زمستانی سخت، با درشکه از شهر همدان خارج میشود و به روستای باغچه میرود.
در همدان چند روستا به نام باغچه وجود دارد. مهمترین آنها یکی است در نزدیکی همدان و دیگری در نزدیکی کبودرآهنگ. در بسیاری از منابع، باغچه، در نزدیکی همدان به عنوان محل تولد آمده، اما برخی از باغچه نزدیک کبودرآهنگ به عنوان مولد او یاد کردهاند.
روستای باغچه در نزدیکی همدان، از نظر تقسیمات کشوری جزو دهستان تنگستان است از بخش مرکزی شهرستان همدان. محل این روستا 16 کیلومتری شهر همدان است. اگر کسی از شرق (مثلا از تهران) بخواهد به این شهر برود، باغچه نرسیده به همدان است. گفته شده است که جمعیت این روستا در حال حاضر 64 خانوار یا 320 نفر است.
اما این که چرا پدر بنیصدر باغچه را برای سکونت و البته تولد پسر انتخاب کرده است داستان دیگری دارد. باغچه محل سکونت پدربزرگ بنیصدر بوده است. او انسانی با پشتکار قوی بوده و از ساعت 5 صبح تا انتهای شب به صحرا میرفته است. در همین صحرا رفتنها هم بوده که موفق شده چند روستا از جمله باغچه را آباد کند. آنگونه که بنیصدر در خاطرات خود گفته، مردم این روستا غالبا کار نمیکردند و به گدایی میرفتند، اما پدربزرگ او آنان را از این عادت ترک میدهد. در ادامه انقلاب صحبت چندانی از این روستا و دهستان تنگستان نمیشود. اما این روستا و جغرافیای آن چه تاثیری روی بنیصدر گذاشت؟ اگرچه پاسخ به این سوال مستلزم تحقیقات جدی و علمی است و نیز در حالی که میدانیم بخش عمدهای از گرایشهای بنیصدر ازجمله علاقه او به ادامه تحصیل (و نه ورود به بازار کار) و نیز سیاسی بودن و حتی گرایش ضدروحانی او در خانواده ریشه داشته است؛ اما میتوان ریشههایی از تاثیر محیط را هم در زندگی بنیصدر دید.
همدان همواره به عنوان یکی از شهرهای علمی ایران شناخته شده است. این که زادگاه و آرامگاه بوعلیسینا بوده یک نشانه است، اما آمارها هم نشان از این موضوع دارند. میزان باسوادی در استان همدان در بدو پیروزی انقلاب حدود 37 درصد بوده یعنی فقط 5 درصد کمتر از میانگین کشوری. امروزه این میانگین حدود 2 درصد بالاتر از میانگین کشور است. در این شرایط هیچ بعید نیست که محیط هم در میل بنیصدر به ادامه تحصیل تاثیر داشته باشد.
در عین حال فضای همدان همیشه به عنوان فضای سیاسی شناخته شده است. نشانه این موضوع داغ بودن بحث و اتفاقات سیاسی در این استان حتی تا همین دوران معاصر است که بعضا به جنجال هم کشیده شده است. در این شرایط است که بنیصدر گرایش سیاسی پیدا میکند و وارد عرصه میشود. البته همیشه هم این گرایش سیاسی استان به نفع او نبوده است. نشان این موضوع، مخالفت جدی آیتالله مدنی به عنوان روحانی بزرگ این استان در اوایل انقلاب و البته جوانان آن دوران چون علی آقامحمدی با بنیصدر بوده که باعث گرفتاری بسیار برای او و تفکر او شد. فرد مشهور دیگری که از همدان وارد فضای سیاسی و مدیریتی شده حمیدرضا حاجبابایی وزیر فعلی آموزش و پرورش است که البته حضور پررنگی در ماجرای ابتدای انقلاب نداشته است.
نزدیک بودن همدان به مرکز هم عامل دیگری در موفقیت بنیصدر به عنوان یک فعال سیاسی بود. فاصله این شهر تا تهران در حال حاضر حدود 350 کیلومتر و از نظر زمانی حدودا 4 ساعت است، اما با در نظر داشتن این که فاصله این شهر تا مرکز در آن زمان بیش از این حرفها بوده هم میتوان گفت جغرافیای همدان در این خصوص به کمک بنیصدر آمده است. او از حدود 18 سالگی برای تحصیل به تهران آمد و از آن زمان فعالیت سیاسی جدی و رسمی خود را آغاز کرد.
باغچه، محل تولد امروز ابوالحسن بنیصدر در میان درختان و مزارعش آباد است. بنیصدر، اما در آن سوی جهان، در فرانسه نشسته است و به خیال خود به مبارزه ادامه میدهد. شاید این روایت برای هیچکس به اندازه ساکنان باغچه دردآور نباشد. آنان که میتوانستند به داشتن اولین رئیسجمهور تاریخ ایران افتخار کنند، اما عملکرد بنیصدر در ریاستش آنقدر بد بود که دیگر کمتر کسی نای فکر کردن به او را دارد چه رسد به فخر فروختن.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد