همین امروز بود، رفته بودم به پلیس +10 برای تعویض گواهینامه. از دفتر روزنامه تا دفتر پلیس +10 نهایتش 10 دقیقه پیاده راه است،به چند نفر از این آدمها بر خورده باشم خوب است؟
خیلی آرام و ساکت میآیند کنارت و یواشکی میگویند «کمک میکنید؟» بعضیهاشان هم میگویند آقا یه دونه نون میخری بخورم؟
اگر قرار است برای هر کدام از آنها بایستی و پاسخ دهی یا کمکی کنی روزت به پایان میرسد و به کارت هم نخواهی رسید.
اگر هم پاسخی ندهی و کمکی نکنی که تا چند روز فکرت مشغول آن است که چرا آن نیازمند را کمک نکردی.
اما این فکر هم به ذهنت میآید که از کجا معلوم آنها واقعاً نیازمند هستند؟ از کجا معلوم کلاه بردار و شیاد نباشند؟ شاید هم میخواهند سرکیسه کنند مردم را؟
خلاصه که در میان این تضاد و «پارادوکس» ماندهای که چه کنی؟! کمک کنی یا نه؟ این روزها تشخیص نیازمند واقعی از آن شیادها و کلاه بردارها که گهگاهی تلویزیون هم فیلمهایی از آنها نشان میدهد سخت شده است. حتماً شما هم دیدهاید که بعضی از آن گداها را که نشان میدهند خانههایشان را و پولهایی که مخفی کردهاند در متکا؟!
تازه این که چیزی نیست، همین چند روز پیش بود هنگام سحر دقیقاً ساعت 5 و 54 دقیقه صبح پیامکی را دریافت کردم که شگفت انگیز بود.متن پیام را شما هم بخوانید؛«ما 3 یتیم و مادر بیمارم 2 روزه غذا و دارو نداریم به خاطر خدا کمکی به ما کنید.»
این هم نوع تازهای از تکدی گری است. موبایل دارد پیامک هم میتواند بفرستد. اما غذا و دارو ندارد؟!
این کارها خدشه وارد میکند بر احساسات واقعی مردم، آنها را نسبت به خیلی چیزها شکاک میکند و دیگر اجازه نمیدهد که از آن احساسات و روحیات قشنگ برای نیازمندان واقعی هم استفاده کنند.
اعتماد و اطمینان را از بین میبرد این رفتارهای ناهنجار. شما هم حتماً این فکر به ذهنتان آمده هنگامی که کمکی کردهاید به نیازمندی، این فکر که الان او به من میخندد که چه زود گول خورد و سرش کلاه گذاشتم، و این اتفاق چقدر درد آور و رنج آور است!
محمد صفری-جام جم آنلاین
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد