قیمت جدید شیر هنوز ابلاغ نشده است

پس این افزایش برای چیست؟

سرمقاله روزنامه‌های صبح چهارشنبه

گرانی شیر و بی‌توجهی به سلامت جامعه

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «سخنی با رهبران اخوان المسلمین»،«بحران مصر و رویکرد بازیگران جهانی و منطقه ای»،«لب‌های تفتیده معرفت، جان می‌گیرند به گاه رمضان»،«رفیق قافله نیستند...!»،«اولویت بندی به جای تعدیل»،«گرانی شیر و بی‌توجهی به سلامت جامعه»،«نقدی بر طرح اخیر مجلس»،«آزمون دشوار اخوان المسلمین»،«کابینه و دولت اعتدال» و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۵۷۸۱۵۹
گرانی شیر و بی‌توجهی به سلامت جامعه

خراسان:بحران مصر و رویکرد بازیگران جهانی و منطقه ای

«بحران مصر و رویکرد بازیگران جهانی و منطقه ای»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم دکتر مهدی مطهرنیا است که در آن می‌خوانید؛مصر روزهای تاریخی را پشت سر می گذارد. آن چه که در مصر امروز می گذرد انعکاسی از جنبش مدنی ۲۵ ژانویه سال گذشته است که آغازی بر تحرک جدید و تلاشی نوین برای رسیدن به دموکراسی در مصر بود. به بیان دیگر مصر امروز شاهد جنبش مدنی است که به صورت یک انقلاب سیاسی موجب تغییر و تحول در کارگزاران صحنه سیاست در این کشور و با تغییر حسنی مبارک به عنوان رئیس جمهور مادام العمر به یک رئیس جمهور منتخب مردم البته با اکثریت شکننده ای توسط اخوان المسلمین شد. مرسی در مرحله نخست نماینده بخش میانه روی اخوان المسلمین محسوب می شد اما پس از روی کار آمدن وی تلاش کرد که اسلام گرایان و به تعبیر دیگر اسلام خواهان را وارد کنش سیاسی کند که در همین راستا استانداران ۲۰ استان اصلی مصر را تغییر داده و نیروهای نزدیک به اخوان و اسلام گرایان را به کار گمارد. در این چارچوب شاهدیم که به جای این که اخوان به بنیادهای تغییر و تحول در مصر امروز بیندیشد و حداقل بنیادها را در چارچوب قانون اساسی مصر به سمت و سوی گرایش های خاص خود هدایت کند و با رأی مردم به تصویب برساند تلاش کرد که کنش گران صحنه سیاست را در این زمینه از آن خود کند و با تعجیل در تحرک سیاسی در به دست گرفتن قدرت، بازی را به بدترین شکل با فقدان تحرک مثبت عقلانی سیاسی به انجام رساند. بنابراین نتوانست پاسخگوی نیازهای واقعی و خواسته های حقیقی مردم شود آن گونه که از یک طرف دچار تعارض درون گروهی و از طرف دیگر با بحران کارآمدی مواجه شد که خود در یک بحران بزرگ تر با عنوان بحران زمان گرفتار شد. چرا که مرسی در زمانی به قدرت رسید که اساساً نقل و انتقال قدرت انجام و دوران گذار آغاز شده بود . با آغاز شدن دوران گذار- که ماهیتاً بحران زا و بحران خیز است- آن که به میدان مسئولیت اجرایی می آید قربانی همان میدان می شود که مرسی هم از این تئوری مستثنی نبود . رئیس دولت موقت یا رئیس جمهور آینده مصر نیز در آینده با چالش زمان و پاسخگویی به خواسته های عمیق مردمی روبه رو هستند و جز با دستیابی به یک دولت وحدت ملی با رویکرد اعتدالی در راستای استفاده از همه نیروهای ملی نخواهند توانست این بحران را پشت سر بگذارند. اکثریت در جامعه امروز مصر اکثریت لغزان و شکننده است. به قدرت رسیدن مرسی با اختلاف آراء کم با احزاب سکولار و جبهه نجات ملی کنونی انجام گرفت. با توجه به این که آراء خاموش در یک سال اخیر بار دیگر بیدار شدند و قسمتی از رأی های مرسی و اخوان ریزش کرده اند امروز اکثریت شکننده و لغزان در سوی جبهه «تمرد» قرار دارد اما این اکثریت بسیار لغزان و شکننده است. درباره ورود ارتش به تحولات اخیر مصر و همخوانی آن با دموکراسی نیز باید گفت که دموکراسی در چارچوب ایده آل آن به هیچ وجه با دخالت نیروهای مسلح بر مسیر عمل سیاسی انطباق ندارد. نظامیان در کشورهای دموکراتیک تحت فرمان سیاسیون حرکت می کنند. ارتش مصر خود را مانند بسیاری از نیروهای مسلح کشورهای دیگر ضامن امنیت ملی کشور معرفی می کند و همان گونه که در کشورهای دیگر خاورمیانه و نیروهای مسلح خود را نگهبان ارزش های ملی و دینی می دانند ارتش مصر هم در این برهه خود را مکلف به دفاع از امنیت ملی و ارزش های برخاسته در این روند دموکراتیک معرفی کرده است. بنابراین در آن چه انجام داده سعی کرده وزنه ای تعادلی به نفع گروه های لیبرال در مصر امروز باشد و در عین حال در آرایه شکلی خود بی طرفی را برای احترام به بروز عقاید گروه های متفاوت حتی اخوان نشان دهند اما به بهانه ایجاد امنیت ملی در مصر رهبران اخوان المسلمین را دستگیر و از این جهت قاعده بازی را به نفع جبهه «تمرد» مدیریت کرده است. بنابراین نمی توان با توجه به تعریف دانش واژه کودتا در این زمینه ارتش مصر را عامل یک کودتای کلاسیک دانست اما آن چه که در مصر امروز رخ داده است می تواند نام کودتای نرم به خود بگیرد. این که تحولات مصر به سمت جنگ داخلی سوق پیدا کند باید گفت که در جهان سیاست همه چیز احتمال دارد و البته میزان این احتمال مهم است. آن چه که در مصر امروز دیده می شود افزایش احتمال ایجاد یک جنگ داخلی نسبت به گذشته است. اما با توجه به سیگنال های موجود در مصر و با توجه به بالا بودن فرهنگ سیاسی مردم مصر نسبت به کشورهای دیگر عربی می توان گفت هنوز هم احتمال وقوع یک جنگ داخلی به میزان بالای ۵۰ درصد در مصر نرسیده است . در این میان البته رویکرد بازیگران مطرح جهانی و منطقه ای به تحولات مصر نیز قابل توجه و تأمل است. آمریکا تلاش دارد که در این فرآیند به گونه ای عمل کند که نمایان گر حمایت آن ها از روند دموکراتیزه شدن مصر توسط مردم مصر باشد ما دیدیم که آمریکایی ها تلاش کردند در چارچوب باور خود به نیاز منطقه به دموکراتیزه شدن ارشادی با الگوی غربی از ارتش مصر بخواهند که در چارچوب تحرکات نظامی زمینه های مساعدی را برای تحرک مدنی در مصر آماده کند و با حداقل خشونت با تظاهر کنندگان برخورد کند بنابراین اعلام موضع رسمی و آشکار ایالات متحده آمریکا نسبت به مسائل مصر در واقع برانگیزاننده این باور دولت اوباما است که در خاورمیانه گریزی از دموکراتیزه شدن وجود ندارد و خاورمیانه هم باید نسبت به گذشته خود یک مرحله دموکراتیک بالاتری را تجربه کند، اما این دموکراتیزه شدن باید هدایتی و قابل کنترل باشد از این روست که می بینیم ارتش مصر نه از سیاسیون مصر بلکه از اتاق های فکری دستور می گیرد که دستورالعمل اجرای تحرک ارتش را در برخورد با مسائل سیاسی تنظیم و سیاست گذاری می کند. رژیم صهیونیستی نیز در این میان تلاش دارد از این برهه به نفع خود سوء استفاده کند. اسرائیل با آمدن مرسی تلاش کرد تا به وی نزدیک شود و به اخوان نفوذ کند که البته روابط خوبی نیز با دولت مرسی برقرار کرد و امروز به این نکته توجه دارد که اگر بخواهد آینده مصر را در چارچوب اهداف خود کنترل کند بهترین نهادی که می تواند با آن به مذاکره بپردازد ارتش است. در این وضعیت رژیم صهیونیستی بیش از هر چیزی به ارتش مصر و نزدیک شدن به فرماندهان نظامی تمرکز دارد. در این برهه رویکرد کشورهای عربی نیز با توجه به تحرکی که «جنبش تمرد» داشته، مثبت بوده است. حمایت آن ها در جهت حمایت از اسلام لیبرالی در مصر است چرا که آن ها معتقدند با گذار از مرسی و رسیدن به یک دولت اسلامی لیبرال می توانند قاهره را در جبهه موافقت - در مقابل جبهه مقاومت - قرار دهند و بیش از گذشته قاهره به آنکارا، ریاض و قطر نزدیک شود و با اضافه کردن اُردن و بعدها رژیم صهیونیستی می تواند جبهه موافقت را در منطقه در برابر جبهه مقاومت بیش از گذشته تجهیز و با سقوط دمشق و آمدن یک دولت میانه روتر پس از بشار اسد در این حوزه بتوانند زمینه های عملیاتی خود را فراهم کنند. اما درباره رویکرد جمهوری اسلامی ایران در تحولات مصر باید گفت که با توجه به جایگاه مصر در منظومه خاورمیانه و در سپهر نظام بین الملل،ایران باید بر این نکته تأکید داشته باشد که روند دموکراتیک در مصر در چارچوب مردم سالاری دینی را مورد توجه قرار می دهد. به هر تقدیر مردم مصر مسلمان هستند و رشد دموکراسی در مصر موجب رشد و تعالی اسلام خواهد شد. بنابراین بهتر است بیش از هر چیز جمهوری اسلامی ایران به خواست و اراده اکثریت ملت مصر احترام بگذارد و هر آن چه که مورد تأیید اکثریت ملت و مراجع ذی ربط مصر در چارچوب قانونی نظام بین الملل است مورد تاکید ایران نیز باشد.

کیهان:رفیق قافله نیستند...!

«رفیق قافله نیستند...!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می‌خوانید؛دکتر روحانی اگرچه هوشمندتر از آن است که در چنبره فریب اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 گرفتار شود و به عنوان عضو چندین و چند ساله شورای عالی امنیت ملی با نشان اعتماد نمایندگی رهبر معظم انقلاب نمی‌تواند از هویت واقعی و افشا شده جماعت فتنه‌گر بی‌خبر باشد ولی شواهدی در دست است که از طراحی یک پروژه وارونه برای تخریب و نهایتا ناکامی ایشان در مسئولیت خطیری که بر عهده گرفته است حکایت می‌کند. این پروژه که مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه با پوشش بازگشت به سال 84 از آن یاد می‌کنند، شامل دو بخش به هم چسبیده «ورود» و «تخریب» است. بخوانید؛

این روزها، در آستانه انتقال دولت دهم به یازدهم، مجموعه مشترکی از دست‌اندرکاران دولت‌های سازندگی و اصلاحات و مخصوصا اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، عملیات روانی پرحجم و گسترده‌ای را برای انکار خدمات برجسته و کم‌نظیر- و در پاره‌ای از موارد بی‌نظیر- دولت کنونی سازمان داده و در این شیپور فریب می‌دمند که انگار قرار است «ویرانه»ای از دولت دهم به دولت یازدهم تحویل داده شود! این در حالی است که دولت آقای دکتر احمدی‌نژاد اگرچه طی 2 سال اخیر به علت نفوذ حلقه انحرافی در آن، از بستر قبلی خود زاویه گرفته است ولی تمامی شواهد موجود حاکی از آن است که دولت ایشان در خدمت‌رسانی به مردم و عمران و آبادانی کشور نه فقط نقش برجسته‌تری از همه دولت‌های پیشین داشته است، بلکه خدمات دولت‌های نهم و دهم در طول تاریخ دولت‌ها، از مشروطه تاکنون بی‌نظیر بوده است. همین ویژگی منحصر به‌فرد، دولت احمدی‌نژاد را در کانون توجه و حمایت گسترده و بی‌دریغ توده‌های عظیم مردم و شخصیت‌های دلسوز و دلداده به اصول و مبانی اسلام و انقلاب جای داده بود. این حرکت پرشتاب اما، در سال‌های پایانی دولت ایشان با نفوذ حلقه انحرافی و اقدامات تخریبی آن، نه فقط از شتاب افتاد بلکه در پاره‌ای از موارد به قهقرا کشیده شد و دقیقا از همین نقطه به بعد، حمایت‌های پیشین را در مقیاس وسیعی از دست داد و با اعتراض‌ها و انتقادهای فراوانی از سوی حامیان قبلی خود روبرو شد.

گفتنی است که علاوه بر دشمنان بیرونی، دو گروه مشخص نیز در داخل کشور از بیان واقعیت یاد شده به شدت پرهیز داشته و مخصوصا طی دو سال اخیر برای دور کردن خدمات برجسته و انبوه دولت احمدی‌نژاد از کانون توجه مردم تلاش کرده‌اند. اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و حلقه‌انحرافی.

این دو گروه اگرچه اصرار داشته و دارند که با دو چهره و شناسنامه متفاوت معرفی شوند ولی با نگاهی دقیق‌تر می‌توان دید، دو روی یک سکه هستند و یا دستکم آن که هدف تعریف شده مشترکی را دنبال می‌کنند. نیم‌نگاهی به روزنامه‌های ایران، خورشید، شهروند، خبرگزاری جمهوری اسلامی- ایرنا- و ده‌ها سایت خبری و اینترنتی و شمار فراوان دیگری از نشریات اقماری که مستقیما تحت مدیریت حلقه انحرافی قرار داشته و با بودجه دولت اداره می‌شوند، بیندازید! آیا در خروجی آنها اثر چندانی از خدمات دولت پیدا می‌کنید؟! بیشترین صفحات این روزنامه‌ها و فضای‌مجازی سایت‌های یاد شده به حاشیه‌سازی، دروغ‌پردازی، دور کردن نیروهای ارزشی و انقلابی از احمدی‌نژاد، تحریف مبانی شناخته شده دینی، اصرار بر پایان دوره اسلامگرایی، تلاش برای جابه‌جایی باورهای اسلامی و انقلابی با آموزه‌های ارتجاعی و قرون وسطایی غرب و مخصوصا تبلیغات ناشیانه و غلوآمیز درباره لیدر حلقه انحرافی و... اختصاص یافته است. این حرکت زشت و پلشت را فقط با نیم‌نگاهی به روزنامه‌ها، سایت‌ها و اظهارنظرهای اعضای حلقه انحرافی به وضوح می‌توان دید. حرکت مرموزی که با دست‌اندازی غیرقانونی و گناه‌آلود حلقه انحرافی به کانون‌های قدرت و ثروت همراه بوده است. کمترین پی‌آمد اقدامات تخریبی این حلقه که هنوز به‌درستی معلوم نیست چرا از حمایت بی‌دریغ و همه‌جانبه دکتر احمدی‌نژاد برخوردار بوده و هنوز هم هست، پایین کشیدن رئیس جمهور کنونی از بلندای افتخارآفرینی در دولت نهم و سال‌های آغازین دولت دهم بوده است. آیا می‌توان احتمال داد که چرخه مورد اشاره به طور تصادفی به چرخش افتاده و خدمات فراوان دولت را تحت‌الشعاع قرار داده است؟! بعید به نظر می‌رسد!

حالا به سیاه‌نمایی ناجوانمردانه اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 علیه دولت احمدی‌نژاد که از شدت وضوح و فراوانی نیازی به توضیح ندارد، نگاه کنید، آیا، میان این سیاه‌نمایی‌ها و حرکت مرموز حلقه انحرافی، تفاوت چندانی می‌بینید؟! هر دو جریان، مقابله با اقدامات ارزشمند دولت احمدی‌نژاد را دنبال کرده‌‌اند. حلقه انحرافی با نفوذ و تغییر بستر حرکت دولت و اصحاب فتنه با سوار‌شدن بر موج انحراف.

و اما دولت آقای احمدی‌نژاد اگرچه در دو سال پایانی عمر خود از شتاب اولیه افتاده است ولی خدمات برجسته آن ماندگار است و غیرقابل انکار که بارها به آن پرداخته‌ایم و باز هم خواهیم پرداخت.

اکنون به پروژه وارونه‌ای که اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات برای دولت دکتر روحانی تدارک دیده‌اند و شواهد موجود از کلید خوردن زودهنگام آن حکایت می‌کند نزدیک می‌شویم.

اصحاب فتنه، آقای روحانی را از خود نمی‌دانند و با توجه به مواضع اعلام شده ایشان که در بسیاری از موارد با مواضع رسما اعلام شده و شناخته شده آنان در تناقض است، موفقیت آقای روحانی را شکست دیگری برای مدعیان اصلاحات تلقی می‌کنند. اصحاب فتنه از یکسو اصرار دارند که افراد وابسته و نزدیک به خود را در دولت آینده جای دهند و از سوی دیگر، این توهم را القاء می‌کنند که دولت یازدهم فقط یک «ویرانه»! را از دولت دهم تحویل گرفته است. حالا تصور کنید اگر فتنه‌گرانی که احتمالا در دولت آقای روحانی به کار گرفته می‌شوند مانند ده‌سال حاکمیت خود بر دولت و مجلس در پی خدمت‌رسانی به مردم و رسیدگی به امور اقتصادی و معیشتی آنها نباشند که بارها نشان داده‌اند نیستند، آیا این کم‌کاری و بر زمین نهادن امور حیاتی و ضروری کشور را به حساب ویرانه‌ای که تحویل گرفته‌اند نمی‌نویسند؟! و باز هم مانند گذشته به بهانه توسعه سیاسی، خدمت به مردم را وا نمی‌نهند؟!

آقای روحانی رئیس جمهور منتخب مردم است و انتخاب اعضای کابینه حق قانونی ایشان است ولی با شناختی که می‌دانیم از اصحاب فتنه دارند، نباید جانب احتیاط را از دست بدهند و کسانی را به همکاری در دولت خویش دعوت کنند که ننگ وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را بر پیشانی دارند، آنها رفیق قافله ایشان نیستند....

جمهوری اسلامی:اولویت بندی به جای تعدیل

«اولویت بندی به جای تعدیل»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به قلم  سیدسروش صاحب فصول است که در آن می‌خوانید؛هرچه بیشتر از روزهای انتخابات فاصله می‌گیریم و شور و اشتیاق مشارکت گسترده مردم و انتخاب رئیس جمهوری با پشتوانه آراء بالا جای خود را به دغدغه‌ها و چالش‌های پیش رو می‌دهد، کارشناسان و افکار عمومی بیش‌تر درگیر این پرسش می‌شوند که به واقع و با در نظر گرفتن شرایطی که کشور در آن قرار دارد، دولت یازدهم و رئیس جمهور منتخب آن تا چه میزان در تحقق وعده‌هایی که در دوران رقابت‌های انتخاباتی به مردم داده است، موفق خواهد شد؟

به تبع این پرسش، موضع دیگری نیز از سوی رسانه‌ها و برخی کارشناسان طی چند روز اخیر دائماً مطرح و بررسی می‌شود؛ اساساً سطح توقعات جامعه از رئیس‌جمهور منتخب و دولتی که بزودی تشکیل خواهد داد، چقدر باید باشد؟

 و باز هم در پی این پرسش، بسیاری بر این موضوع تأکید می‌کنند که نباید توقعات زیادی از دولت یازدهم داشت چرا که این دولت "میراث بر" شرایطی است که اصلاح آن مدت‌ها زمان و انرژی لازم دارد و برهمین اساس نیز‌ چه بسا باز گرداندن کشور به نقطه‌ای که سال 84 در آن قرار داشته است، باید سقف مطالبات و توقعات جامعه از دولت یازدهم باشد. مبلغان و مدافعان این نظر برای اثبات مدعای خود به شاخص‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی استناد می‌کنند و سعی بر آن دارند که با ترسیم تصویری از شرایط امروز کشور و مقایسه آن با سال 84 به گمان خود انتظارات و توقعات جامعه را مدیریت و به تعبیر دیگری، تعدیل و تصحیح کنند.

اما آیا براستی نگاه جامعه و تمام آنانی که به نامزد پیروز انتخابات رأی دادند یا همه ایرانیانی که دکتر حسن روحانی کمتر از یک ماه دیگر رسماً و عملاً رئیس‌جمهور آنان خواهد شد، باید همانی باشد که این افراد تعیین می‌کنند؟ آیا حضور بیش از 70 درصد واجدان شرایط شرکت در انتخابات و رأی بیش از 50 درصد آنان به رئیس‌جمهور منتخب فعلی صرفاً با این هدف بود که کشورشان به شرایط 8 سال قبل باز گردد؟

به نظر نمی‌رسد چنین نگاه و انگیزه‌ای در خور و شایسته مردم ایران و جامعه آگاه ما باشد. تردیدی وجود ندارد که طی سال‌های اخیر و به علت برخی سیاست‌ها و عملکردها، کشورمان در حوزه‌های مختلف دچار مشکلاتی شده است و این مشکلات باید هرچه سریع‌تر با اتخاذ تدابیری کارشناسانه کاسته و سپس حل شود اما این مسئله به هیچ‌وجه نباید مستمسکی برای نادیده گرفته شدن سطح توقعات و انتظارات جامعه از دولت یازدهم قرار گیرد چرا که رئیس‌جمهور منتخب و دولتی که او انتخاب خواهد کرد به اذعان خود آن‌ها با آگاهی کامل و اشراف بر همه این مشکلات و دشواری‌ها پا به میدان رقابت‌ها گذاشته‌اند و در دوران رقابت‌های انتخاباتی و طرح شعارهایی بسیار فراتر از باز گرداندن کشور به 8 سال قبل و دادن وعده‌هایی جامع‌تر از صرف اصلاح امور، به آنچه از دولت دهم تحویل می‌گیرند، آگاهی داشته‌اند. بنابر این کاستن از توقعات واقعی مردم و کوبیدن بر طبل تعدیل انتظارات، انتظار واقع بینانه‌ای نیست.

با در نظر گرفتن این دو واقعیت یعنی شرایط خطیر کشور و ضرورت پایبندی بر تمامی وعده‌ها و شعارهای انتخاباتی؛ آنچه در موقعیت کنونی از نخبگان و صاحبان قلم و نظر و رسانه و گروه‌های پیشرو در جامعه انتظار می‌رود، نه تعدیل و کاستن توقعات مردم بلکه "اولویت بندی انتظارات" است. نخبگان و کارشناسان در شرایط فعلی باید با آگاهی بخشی به جامعه، مردم را از راه‌ها و الزامات روش‌هایی که شرایط فعلی را بهبود می‌بخشد و قدم برداشتن در مسیر تعالی را برای کشور میسر می‌کند، مطلع کنند و افکار عمومی را نسبت به پیامدهای انتظار وقوع معجزه و حل یکباره مشکلات و کسب موفقیت‌های آتی هوشیار سازند.

اهمیت و ضرورت این آگاهی بخشی زمانی بیشتر مشخص می‌شود که اتفاقاتی مانند کاهش چشمگیر قیمت سکه و ارز در بازارهای داخلی که طبعاً مجموعه‌ای عوامل و علل پیچیده در وقوع آن نقش دارند،‌ حکم تیغ دو لبه‌ای را پیدا می‌کنند که در عین شادی بخش بودن می‌توانند این نگاه اشتباه را در جامعه دامن بزنند که با صرف انتخاب دولت جدید و تغییر دولتمردان همه مشکلات براحتی و به سرعت حل خواهد شد چنانکه دلار و سکه ارزان شد! در این شرایط وظیفه و مسئولیت فرهیختگان و نخبگان جامعه بیشتر می‌شود چرا که باید با آگاهی بخشی به جامعه و تعیین سهم هر یک از عوامل تأثیرگذار در کاهش قیمت‌ها از جمله عامل روانی انتخاب دولت جدید، نه تنها تحلیل افکار عمومی را در مورد این اتفاقات تصحیح کنند بلکه جلوی سوءاستفاده‌های احتمالی برخی را از این موج بوجود آمده بگیرند.








سیاست روز:لب‌های تفتیده معرفت، جان می‌گیرند به گاه رمضان

«لب‌های تفتیده معرفت، جان می‌گیرند به گاه رمضان»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم ایرج فتح‌اللهی است که در آن می‌خوانید؛لب تر می‌کنی به جرعه جرعه آیات کتاب خدا. مدد می‌جویی از کتاب راهنمای معرفت و بینش برای پیمودن سنگلاخ زندگی و رسیدن به هستی بی‌انتها. همو که راز وجودش عقل عاقلان را به کرنش واداشته و نَفَََس گرم عارفان را به مدد سبحانیت خویش، گرم و گرم‌تر نموده است. حالا دیگر آمده است ماهی که دهه اولش برکت و دهه دومش رحمت و دهه سوم آن آمرزش است برای میهمانانی که در پای سفره میهمانی حضرت سبحان حاضر شده‌اند.

خبر داری ماهی برتر از همین ماه رمضانی که حالا در زلال روزهای پر قدرش و شب‌های پرفضیلتش توفیق حضور یافته‌ای؟ «ماهی که نزد خدا برترینِ ماه‌هاست و روزهایش برترینِ روزها، شب‌هایش برترینِ شب‌ها و ساعاتش برترینِ ساعات است.»

دل خسته مدار و به مدد برکت و رحمت و آمرزش خداوند، دل در دریای احسان الهی غوطه ور کن که غریق این دریا سعید است و غواص غور کننده در زلال این آب فیاض، صیاد دُرّ و مروارید و برات نجات است. هر که در این دریا غوطه خورد، بر او شادی است.

«رمضان مبارک» ماهی است برای حراج حسنه. روزه‌دار قدر می‌بیند و بر صدر می‌نشیند. تک‌تک نَفَس‌های او قدر می‌یابد و اجر می‌بیند. هر آیه از قرآن که بخوانی گویی کلام‌الله را به کل ختم کرده‌ای. چه نشسته‌ای؟ در پی کدام بهانه‌ای؟ خواب از چشم بنه و به قلمی یا درمی یا قدمی یا به دعای خیری خویش را به دریای رضای الهی بزن که غریق و نجات‌یافته این دریا سعید است و عاقبت به خیر. خسته هم که شدی ملالی نیست؛ ماه مبارک رمضان آنقدر قدر دارد که پلک‌های خسته و بسته روزه‌دار هم اجر برای او دارند و خواب‌های او خواب‌های طلایی و بهشتی است.
چه که حضرت سبحان طبق اخلاص به دست گرفته و به هر بهانه‌ای با روزه‌داران درگاه خویش مهربانی می‌کند.

کافی است نیت کنی؛ نیتی صادق و راسخ و از خداوند بخواهی با نیّت‌های راست و دل‌های پاک، تا برای روزه‌داریِ آن و تلاوت کتاب خویش، توفیقت دهد؛ بدبخت، کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش الهی محروم بماند.

الهی مبادا در ماه مهربانی بزرگ، دست‌هایمان خالی بماند از مهربانی تو. مبادا به هزاران بهانه، کرامت تو ما را غرق در خویش نکند.

الهی مددی فرما که گرسنگی و تشنگی این ماه، مارا به یاد گرسنگی و تشنگیِ روز قیامت بیندازد. بسیاری از مردمان شهر و دیارمان چشم‌انتظار لطفی از همسایه‌ها و هم‌کیشان خویشند.

الهی از کرمت بر کرم ما بیفزا و توفیق آن عطا فرما که روزیمان شود دستگیری افتاده‌ای و شادی تلخ‌کامی. الهی بزرگان ما مایه‌های برکت بین ما هستند. گاهی این مهم را فراموش می‌کنیم. الهی خود توفیقمان عطا فرما به بزرگان خود احترام، و به کوچک‌هایمان ترحّم و به بستگانمان نیکی کنیم.

این ماه را وعده کرده‌ام که زبان و چشم و گوش، مرا یاری دهند تا به حرام نیفتم و همه پاکی و صفا و ایمان الهی باشم.

الهی، ای مهربان‌ترین مهربانان، از هزار توبه خویش توبه می‌کنم این بار. نَفْس من قدر و قیمتی بیش از آن داشته که با زنگار بدی آن را از اصلی طلایی به بدلی مِسین درآورم. الهی از گناهانم توبه کردم، توبه‌ای نصوح. خود ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی.

الهی پیامبر مهربانی و خاتم فرمودند که «ای مردم! جان‌های شما در گرو کارهای شماست، پس با طلب آمرزش‌، آنها را آزاد سازید» پس خود مددی فرما تا دل از گرو درآوریم و طائر آسمان معرفت شویم.

الهی بار گناهان پشت‌هامان را خسته و ریش نموده است. به سجده می‌افتیم در آستان ربوبیتت تا بار خویش سبک کنیم که خود به عزّت خود، سوگند خورده‌ای که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نمی‌کنی.

الهی و سیدی و مولای، عروج امیر ایمان و امیر کلام را در ماهی قرار دادی که فرود قرآنت را در آن قرار دادی. الهی در این فرود و در آن عروج اسرار مگویی برای اهل معرفت قرار داده‌ای. ای مولا و ای خالق جهان بی‌کران، ذره‌ای از لذت معرفت کتاب حقت و امام ناطق بر حقت بر وجودمان بچشان که احلی من العسل است و غایت مدعای ما.

رسالت:سخنی با رهبران اخوان المسلمین

«سخنی با رهبران اخوان المسلمین»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حبیب‌الله عسکراولادی است که در آن می‌خوانید؛موج بیداری اسلامی در جهان اسلام طی دو سال اخیر لرزه بر اندام استکبار جهانی افکنده است و می‌رود تا جهان اسلام به عنوان یک قطب نیرومند در برابر قطب‌های دیگر قدرت سر برآورد. جریان اخوان المسلمین در کشورهای اسلامی یک جریان مشروع، با سابقه و مقبول است و در اکثر کشورهای اسلامی از جمله مصر، ترکیه ، یمن، تونس و لیبی صاحب نفوذ و قدرت شده است.

اکنون با وضع مرسی در مصر، اخلال در قدرت و حاکمیت اردوغان در ترکیه و مشکلات پیش روی دیگر کشورهایی که در مسیر موج بی‌بازگشت بیداری اسلامی قرار دارند، این واقعیت باید مورد ارزیابی قرار گیرد که آنها مسیر را از کجا اشتباه آمده‌اند؟ لذا نکاتی را به عنوان یادآوری و ذکر تجربیات جمهوری اسلامی خطاب به رهبران اخوان المسلمین عرض می‌کنم:

1- انقلاب اسلامی محصول عمل به دو مفهوم کلیدی از آموزه‌های قرآنی است؛
الف- تولی به ولایت الله و پیامبر اعظم (ص) و پایبندی به احکام قرآن و سیره اهل بیت پیامبر اسلام علیهم السلام

ب- تبری از دشمنان خدا و رسول
انقلاب اسلامی که اکنون دهه چهارم حیات افتخارآمیز خود را تجربه می‌کند براساس راهبرد بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی (ره) طی سه دهه گذشته در این مسیر گام برداشته و در همه فراز و فرودها از این مسیر منحرف نشده است. لذا کید دشمنان اسلام نتوانسته است ملت ما را از مسیر اسلام و قرآن جدا کند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای پس از پیروزی انقلاب مردم مصر در خطبه‌های نماز جمعه 14 بهمن 1390 صادقانه و صریح رهنمودهایی به ملت مصر و دیگر ملت‌ها فرمودند که اگر عمل می‌شد آنها دچار چالش‌های کنونی نمی‌شدند؛

1-1- دچار غرور وساده انگاری نشوید.

1-2- به آمریکا و ناتو اعتماد نکنید، آنها هرگز به مصالح و منافع شما نمی‌اندیشند.

1-3- حاکمیت استکبار جهانی بر جهان اسلام محصول جهل و ترس ما در 150 سال اخیر است. از آنان نترسید.

1-4- مراقب‌ بازی‌ها و طرح فریب و به طمع انداختن شما و سپس نابود کردن انقلاب باشید.

1-5- تن دادن به بقای رژیم صهیونیستی شروع انحراف در نهضت اسلامی است.

1-6- هوشیار باشید اسلام تکفیری و اسلام لائیک از سوی غرب به شما پیشنهاد می‌شود تا اسلام اصولگرای معتدل و عقلانی در میان انقلاب‌های منطقه تقویت نشود. به اسلام مطلوب واشنگتن، لندن و پاریس بدبین باشید.

1-7- به اسلامی که رژیم صهیونیستی را تحمل می‌کند ولی با مذاهب اسلامی بی‌رحمانه مواجه می‌شود و دست آشتی به سوی آمریکا دراز می‌کند، به جنگ قبیله‌ای و مذهبی دامن می‌زند و اشداء با مومنین و رحماء با کفار است اعتماد نکنید.

تقاضا می‌کنم رهبران اخوان المسلمین یک بار دیگر خطبه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی در 14 بهمن 90 را مرور کنند و ببینند ایشان خیرخواهانه مطالبی را فرمودند و پیش‌بینی می‌کردند که استکبار جهانی در مسیر پرشتاب بیداری اسلامی اخلال به وجود خواهد آورد.

احزاب اخوان المسلمین در کشورهای اسلامی دچار غرور و ساده انگاری نسبت به تحولات اخیر هستند. استکبار جهانی هم آنها را به مهلکه سوریه فرستاد تا سد مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی را بشکنند.

رهبران اخوان از طرح‌ها و فریب آمریکایی‌ها بی‌خبر بودند.
به تکفیری‌ها و لائیک‌ها اعتماد کردند و اصل تبری از دشمنان اسلام را به فراموشی سپردند.
2- رهبران اخوان باید بدانند برای استقرار نظم جدید باید نظم قدیم را که ساز و کار استبداد در داخل وهمگرایی با استعمار را باز تولید می‌کند، در هم کوبند. سقوط مرسی در مصر محصول همکاری عناصر رژیم گذشته و رهبران لیبرال ولائیک است که وی از این مسئله غفلت کرد. البته از وادی غفلت می‌توان با تاکید بر پایداری و استقامت بیرون آمد. انقلاب با مقاومت قوام پیدا می‌کند.

الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا ...
زیر ساخت‌های جدید باید براساس مناسبات اسلامی شکل گیرد و از هرگونه همکاری با جریان لیبرال‌ها و سکولارها و عناصر رژیم گذشته پرهیز شود.

3- ملت‌های رها شده باید به دنبال دوستی و همکاری با هم باشند و از دشمنان قسم‌ خورده اسلام دوری جویند. مرسی در مصر هنوز در منصب ریاست جمهوری مستقر نشده بود و پایه‌های حکومتش استحکام نیافته بود که شروع به بی‌مهری با ملت ایران کرد. او ملت ما را رافضی خواند، از شیمون پرز به عنوان دوست عزیز یاد کرد و بر پذیرش قرارداد کمپ دیوید تاکید کرد.

این مواضع همانند آب سردی بر جریان انقلابی و جریان اسلامی ملت مصر بود. او به طمع دلارهای آمریکایی به عربستان رفت اما این کمک‌ها در حقیقت مقدمات سقوط او را تدارک می‌دیدند. اتکا به غیر و فراموش کردن خدا بزرگترین انحراف در پدیداری انقلاب اسلامی است. ملت ایران و رهبری هوشمند انقلاب اسلامی در ایران فقط به خدا اعتماد کردند. خداست که منبع لایزال قدرت است. خداوند هم ملت را بر همه قدرت‌های جهانی غلبه داد. آیا این تجربه قابل انکار است؟ رهبران اخوان باید به قدرت اسلام و قدرت لایزال خداوند بزرگ فکر کنند. در این صورت است که مذاهب اربعه اسلام بدون هیچ نگرانی می‌توانند زندگی مسالمت‌آمیز در کنار هم داشته باشند و با اعتصام به حبل‌الله بزرگترین قطب قدرت جهان را به وجود آورند.

کسی که بذر اختلاف در جهان اسلام می‌کارد، می‌تواند محصول آن را در کشور خود به صورت توفان درو کند. رهبران اخوان در مصر و ترکیه دچار چنین اشتباهی شدند، دست دوستی و مودت برادران خود را در ایران پس زدند. در پی شکستن خط مقاومت در سوریه برآمدند و حالا خود در داخل، دچار چالش‌های خانمان برانداز شده‌اند.

4- بیداری اسلامی در جهان اسلام اکنون در حال پوست‌اندازی است. اگر رهبران اسلامی کشورهای رها شده از استبداد و استعمار نتوانند انرژی عظیم اسلامی ملت‌ها را در مسیر اصلی هدایت کنند بزودی ملت‌ها آنها را به زیر می‌کشند و رهبرانی جدید، هوشمند و آگاه به ترفندها و نقشه‌های شوم استکبار جهانی را بر می‌گزینند و به مسیر الهی خود ادامه می‌دهند. بیداری اسلامی یک جریان اصیل و بی‌بازگشت است. جهان اسلام با توکل به خدا و پشتیبانی ملت‌ها بزودی از زنجیرهای اسارت رهبران و نیز استعمار نو خارج خواهد شد. ان‌شاءالله.

آفرینش:گرانی شیر و بی‌توجهی به سلامت جامعه

«گرانی شیر و بی‌توجهی به سلامت جامعه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛بی توجهی و عدم مسئولیت پذیری درحیطه سلامت و بهداشت و درمان، به معضلی مبدل شده است که تاوان آن تنها از مردم جامعه گرفته می شود. عدم حرکت به سمت برنامه‌های چشم انداز باعث شده تا هیچ نهاد مسئولی پاسخگوی معضلات و خطراتی که سلامت جامعه را به خطر انداخته، نباشند. درطی دوسال گذشته وضعیت بیماران خاص و تامین داروی مورد نیازشان به حدی بغرنج شده که عملاً با مرگ دست وپنجه نرم می‌کنند و مسولان همچنان در پی دادن وعده‌های بی عمل می باشند!

جدای از بحث بیماران خاص، برخی برنامه‌ها وسیاست گذاری‌های غیرکارشناسانه درحیطه بهداشت ، باعث به خطر افتادن سلامت تمام اقشارجامعه گردیده است. گران شدن قیمت شیر ولبنیات و حذف یارانه این بخش، موجب کاهش بیش ازحد مصرف این فراورده‌ استراتژیک شده است.

افزایش 200 درصدی قیمت شیرطی دو سال اخیر، سرانه مصرف آن را از 80 کیلوگرم که نصف میانگین جهانی است به کمتراز50 کیلوگرم درکشور کاهش داده که این مقدار در برخی از شهرهای کشور به 30 کیلوگرم درسال رسیده است. در حالی که سرانه مصرف شیر در دنیا به عنوان شاخص توسعه یافتگی و سلامت جامعه محسوب می‌شود و میانگین مصرف جهانی شیر 165 کیلوگرم و میانگین مصرف کشورهای توسعه یافته 500 کیلوگرم درسال است و ماهم براساس برنامه پنجم توسعه قراربود که سرانه مصرف را به 168 کیلو درسال برسانیم که متاسفانه به جای پیشرفت در راستای مصرف شیر، مدام درحال پسرفت هستیم.

اخبارمربوط به افزایش 15درصدی قیمت لبنیات نیز این ابهام را به وجود می آورد که آیا اساساً مسئولان در فکر سلامت و تندرستی مردم هستند یا نه؟! آیا حذف یارانه شیر درطی دوسال گذشته و افزایش روزانه قیمت محصولات لبنی، درراستای ارتقای سطح سلامت مردم صورت می‌گیرد؟

نتیجه حذف یارانه 750 میلیاردی شیر(500 میلیارد سهم مصرف کننده و 250 میلیارد سهم مدارس) از دوسال پیش تاکنون این شده که امروز متخصصان از عواقب وحشتناک کاهش مصرف شیر در کشور خبر می‌دهند.

پوکی استخوان، کاهش مقاومت فرد در برابر بیماری‌ها، کوتاهی قد به ویژه در کودکان و نوجوانان، ابتلا به بیماری های استخوانی، دندان و لثه، کاهش مقاومت بدن درمقابل ابتلا به بیماری های عفونی و مشکلات بینایی از جمله آنها است. متاسفانه به جای اعمال سیاست‌های مناسب برای افزایش سرانه مصرف شیر در کشور طرح شیر مدرسه نیز به طور ناقص اجرا می‌شود به طوری که امسال کاهش 30 تا 50 درصدی عرضه شیر در مدارس را شاهد هستیم و 70 نوبت توزیع سالهای گذشته به 30 نوبت می‌رسد. مصرف شیر و لبنیات برای کودکان و نوجوانان امری ضروری است که سلامت و صلابت آینده جامعه را تضمین خواهد کرد.

ضمن اینکه براساس گفته متخصصان عرصه سلامت، سالمندان کشورما نیز 20 سال زودتر از سالمندان سایر کشورها زمین‌گیر می‌شوند و هزینه‌های زیادی را روی دوش خانواده‌ها و جامعه می‌گذارند.

فواید شیر بر کسی پوشیده نیست و در این مجال هم فرصت بیان آن نیست، اما بر اساس اظهار نظر متخصصان این ماده حیاتی هیچگونه جایگزینی در طبیعت ندارد. اهمیت این محصول به حدی است که هنوز کشوهای توسعه یافته یارانه شیر را در اقتصاد خود پرداخت می کنند.

یکبار دیگر از نمایندگان مجلس، مسولان بهداشت و درمان، نهادهای اقتصادی و دولتی، تولیدکنندگان ودامداران ، می خواهیم در مورد افزایش سرانه مصرف شیر ورودکنند و برنامه ای مشخص و راهگشا برای سلامت جامعه درنظر بگیرند. زیرا قانونی که بر اساس آن تا دو سال دیگر باید سرانه مصرف شیر به 168 کیلوگرم برسد هنوز هیچ گام پیشرفتی نداشته که هیچ بلکه روز به روز پس رفت دارد.

به هر حال همه علل و عوامل گفته شده منجر به کاهش شدید مصرف شیر در کشور گردیده و با ادامه افزایش‌ قیمت‌ها احتمال کاهش دوباره سرانه مصرف وجود دارد و خطری بالقوه درکمین سلامت جامعه در انتظارنشسته است.

تهران امروز:نقدی بر طرح اخیر مجلس

«نقدی بر طرح اخیر مجلس»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سیدمحمد میرمحمدی است که در آن می‌خوانید؛اخیرا کمیسیون آیین‌نامه مجلس شورای اسلامی طرحی برای افزودن شرایط تازه‌‌ای به وزرای پیشنهادی دولت تصویب کرده که قرار است در صحن علنی مجلس مطرح شود. در اهمیت آیین‌نامه داخلی مجلس همین بس که برخی آن را قانون‌اساسی مجلس و برخی حقوقدانان نیز آن را یکی از منابع حقوق‌اساسی می‌دانند. در نظام‌های مردم‌سالار، کسانی که آرای مردم را مستقیما کسب می‌کنند باید در راستای اهدف کلان که مردم خواهان آن هستند حرکت کنند. به‌ویژه در مردم‌سالاری دینی جمهوری اسلامی ایران که وکلا با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شوند و به فرموده مقام معظم رهبری که این رای مردم حق‌الناس بوده و جایگاه امانتی است که از طرف موکلین در اختیار وکلا قرار گرفته است و استفاده از آن مشروط به شرایط وکالت و توجه خاص به مفاسد قسم است که به موجب اصل 67 قانون‌اساسی خورده‌اند.

از سوی دیگر آیین‌نامه داخلی مجلس آیین اداره و گردش کار مجلس است و هیچ آیین‌نامه‌ای نباید انجام وظیفه قانونی مجلس و نمایندگان را محدود یا از اثربخشی بیندازد و بحق در قانون‌اساسی جمهوری اسلامی نیز آیین‌نامه داخلی مجلس جایگاه شایسته‌ای دارد، زیرا ترتیب انتساب رئیس‌ و هیات‌رئیسه، کمیسیون‌ها، امور مربوط به مذاکرات، انتظامات مجلس و تصویب‌ طرح‌ها و لوایح طبق آیین‌نامه مصوب انجام می‌گیرد و اهمیت آن تا جایی است که طبق اصل 65 قانون‌اساسی نصاب رای دوسوم نمایندگان حاضر برای تصویب آیین‌نامه داخلی لازم است و حتی این مهم را نمی‌توان طبق اصل 85 به گروه خاصی تفویض کرد.

با عنایت به مراتب فوق‌الاشاره: بحثی که اکنون به‌عنوان طرح اصلاح ماده 204 قانون‌ آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی مطرح شده و با اصلاحاتی در تاریخ 2/4/92 به تصویب کمیسیون آیین‌نامه داخلی مجلس رسیده است اگر صرفا به گردش کار و آیین رسیدگی در مجلس می‌پرداخت یا اینکه به آیین تسلیم پیشنهاد و کیفیت ارتباطی در معرفی اعضای وزیران می‌پرداخت کاملا بجا بود اما هنگامی که در خلال آیین‌نامه داخلی مجلس تکالیف محتوایی را به عهده قوای دیگر به‌ویژه قوه مجریه و رئیس‌جمهور قرار می‌دهد جای بحث و نگرانی دارد.

اول اینکه طرح موضوع و مصادف شدن آن برای اولین بار برای دولت یازدهم باعث ایجاد برخی شائبه‌ها می‌گردد و با فوریت و زمان کوتاه قابل بحث و تصمیم‌گیری نیست، ثانیا شائبه مغایرت با قانون‌اساسی را به شرح ذیل دارد:

1 - در اصل 133 قانون‌اساسی آمده است: وزرا توسط رئیس‌جمهور تعیین و برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی می‌شوند، تعداد وزیران و حدود اختیارات هر یک از آنان را قانون معین می‌کند. ملاحظه می‌شود در این اصل تعداد وزیران و حدود اختیارات آنها را قانون معین می‌کند و متوجه امر چگونگی شرایط وزرا مثلا دارابودن مدارک فوق‌لیسانس یا 10سال سابقه اجرایی و ... نمی‌باشد.

2 - اگر گفته می‌شود آیین‌نامه داخلی به صورت قانون است و می‌شود تکالیفی برای سایر قوا در آن دید، طبق اصل 71 قانون‌اساسی،‌مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون‌اساسی می‌تواند قانون وضع کند، لذا مشروط و محدود کردن اختیاری که قانون‌اساسی برای معرفی وزرا به رئیس‌جمهور داده از طریق آیین‌نامه داخلی مجلس فاقد وجه منطقی می‌باشد.

3 - اگر بپذیریم برداشت قوا از قانون‌اساسی دارای ابهام باشد که در این مورد ابهامی هم وجود ندارد، باز هم شورای نگهبان باید آن را تفسیر نماید طبیعی است در تفسیر نیز به اختیارات مصرح قوا در قانون‌اساسی توجه می‌شود.

4 - اگر بپذیریم در اصل 133 مجلس محترم برای معرفی وزرا توسط رئیس‌جمهور شرط بگذارد در سایر اصول هم می‌تواند آن را تعمیم دهد مثلا در اصل 124 (رئیس‌جمهور می‌تواند برای انجام وظایف قانونی خود معاونانی داشته باشد) پس شرط سن و تحصیلات و سابقه برای معاونین بگذارد یا در اصل 125 برای نماینده قانونی رئیس‌جمهور شرط بگذارد و برای نماینده یا نمایندگان ویژه رئیس‌جمهور یا در اصل 135 برای سرپرست وزارتخانه‌ها شرایط بگذارند که عملا دست رئیس‌جمهور را برای انجام وظایف قانونی بسته و محدود می‌کنند و طبیعی است که طراحان گرامی و نمایندگان محترم مجلس چنین مقصودی ندارند. حال اگر نمایندگان محترم برای بهبود کیفیت آرا و سازوکار بررسی سوابق وزرا اقداماتی را لازم می‌دانند، می‌توانند در فرصت لازم به آن بپردازند و با تعامل و همکاری با دولت اقدام نمایند.

گر چه در نهایت نمایندگان مجلس در آرای استصوابی به وزرای پیشنهادی می‌توانند نظرات خود را اعمال نمایند و ضرورتی برای اصلاح آیین‌نامه نیست.

حمایت:به میهمانی بزرگ خدا خوش آمدید

«به میهمانی بزرگ خدا خوش آمدید»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم محمدمهدی موسوی است که در آن می‌خوانید؛ماه رمضان فرا رسید که بهترین ماه‌هاست و اول سال سالکان الی الله است؛ این تعبیر زیبایی است که در روایات و احادیث ما آمده و البته جز این هم نمی‌توان انتظار داشت که به راستی موسم ضیافت الهی بهترین ایام است. رمضان، این ماه بی همتای سال، حقیقتاً موعد خوش خبری است؛ خبری که از خالق به مخلوق می‌رسد که بیایید و بر سر سفره کریمانه و بی انتهای من بنشینید و توشه بر گیرید برای ادامه راه پر فراز و نشیب خویش که غفلت و بی خبری، اول دردسرهای شماست ای بندگان! خوشا به حال کسانی که در این ماه با خدای خود طرح دوستی می‌ریزند و در لحظه لحظه های آن عکسی به یادگار می‌اندازند تا در دیگر ایام سال از آن خاطره خوش سرمست شوند که به یقین این نشاط و سرمستیِ معنوی، آنان را در طریقت سعادت و عبودیت بیش از همه چیز رهنمون می‌سازد.

چه خوب و پسندیده است در آغازین روز از میهمانی حضرت حق، پای سخنان و نصایح ارزنده خاتم رسولانش بنشینیم که فرمود: « ای مردم، هر کس از شما اخلاقش را در این ماه نیکو سازد، گذشتن از صراط در قیامت در روزی که قدم‏ها بر آن می‏لغزد بر او آسان شود… هر که در این ماه یتیمی را گرامی بدارد، خداوند در روز قیامت او را گرامی خواهد داشت. هر که در این ماه با خویشاوندان خود رفت و آمد نموده و پیوند با آنان را محکم سازد، خداوند او را در روز ملاقات به رحمت خویش پیوند دهد... در این ماه درهای جهنم بسته است، پس از خدایتان بخواهید که آنها را به سبب گناهانتان بر شما نگشاید».

رمضان همچنین ماه تمرین آرزوهای بزرگ است، آن چنان که در ادعیه این ماه آن ها را از خدای مهربان مسئلت می‌کنیم، پس چه خوب و زیباست که اگر دعا و آرزویی داریم همه را به یاد آوریم و یاد کنیم که در این ماه خدا به همه بندگانش عنایت ویژه ای دارد. لحظه لحظه های این روزهای زیبا و به یادماندنی بهترین فرصت است برای شناخت خود تا پس از آن بتوان خدا را شناخت و از رهگذرِ این خداشناسی آن هم در بهار قرآن، راه اصیل رسیدن به سعادت و سرمنزل مقصود را یافت و آن را پیمود. از این حیث، رمضان الکریم، موعدی است برای مسلح شدن به سلاح تقوا و معنویت تا به جنگ معاصی پیدا و ناپیدای زمانه رفت. امید که در طریق عبودیت موفق و نیکنام باشیم و همدیگر را فراموش نکنیم. انشاءالله.

شرق:اخلاق خدایی در رمضان

«اخلاق خدایی در رمضان»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم مسعود ادیب است که در آن می‌خوانید؛امروز آغاز ماه مبارک رمضان و هنگامه گشوده‌شدن درهای رحمت الهی به سوی آدمیان است. رحمت و برکت ماه رمضان را هم در ساحت فردی زندگی انسان‌ها می‌توان دید و هم در ساحت جمعی. در ساحت فردی، این ماه فرصتی برای بر هم‌زدن نظم روزمره زندگی و خارج‌شدن از عادات مالوف در راستای دستیابی به تغییر و دگرگونی است. دگرگونی برای پیداکردن خود، اندیشیدن، مراقبه و تامل و خلوت‌گزیدن به ذکر و دعا و گفت‌وگو با پروردگار. دستاورد این ماه عزیز، روحی پاک‌تر، ذهنی گشوده‌تر و دلی صاف‌تر برای روزه‌داران است. ذکر شده مه رحمت و مغفرت الهی بر چنین زمینه‌ای نازل می‌شود و تحولی که در انسان‌ها رخ می‌دهد عرصه‌گاه ظهور مغفرت و رحمت الهی است.

اما در ساحت جمعی نیز ماه رمضان و دیگر فرصت‌های الهی، حاوی و حامل مضامینی ناب هستند. از سویی همدردی و همدلی با فقیران، رنج‌دیدگان و شور و شوق برای تعاون اجتماعی، بیشتر در چنین فرصت‌هایی پدید آمده است. از دیگر سو، روزه در فرهنگ قرآن از آن سبب بر ما واجب شده است که به تقوا منجر می‌شود و تقوا یعنی خویشتنداری، یعنی مهارزدن بر خواسته‌ها و تمنیات نفسانی برای رسیدن به اهداف بزرگ‌تر. یعنی چشم‌پوشی از موقعیت‌ها و لذت‌های زودگذر این جهان برای ارتقا و شکوفایی روح و رسیدن به اهداف جاودانه.  و اما در عرصه زندگی اجتماعی، تقوا لازمه سعادت و بهروزی یک جامعه و مردم آن است.

تقوای اجتماعی یعنی گذر از نیازهای محدود شخصی برای رسیدن به آرمان‌های یک جامعه و یک ملت. امسال ماه مبارک رمضان را در حالی آغاز می‌کنیم که با چرخش و تغییر در فضای سیاسی کشور مواجهیم؛ تغییری که برخاسته از حضور و رای مردم است. مردمی که اراده کرده‌اند نه‌تنها افراد که اندیشه‌ها و رویکردها را هم دگرگون کنند. به ایده‌های نو و شعارهای تازه اقبال نشان دادند و امیدوارند با حضور چهره‌هایی جدید، این ایده‌ها تعقیب شوند. ماه رمضان ماه تقواست و تقوا اقتضا می‌کند که «همگان»، این خواست و مطالبه ملی را حق مردم بدانند و به آن احترام بگذارند. ممکن است حزب من، جناح من و تفکرات من، در راستای این خواست ملی نباشد اما شاید بتوان گذر از خواست فردی و جناحی و تسلیم‌شدن به اراده ملی را نوعی تقوای سیاسی و اجتماعی دانست. از ماه رمضان درس بگیریم.

امیدواریم هلال عید فطر را امسال در شرایطی مشاهده کنیم که از سویی عبادت‌ها و شب‌زنده‌داری‌ها و روزه‌داری‌ها، جان‌های پاک‌تر و دل‌های شاداب‌تری را برای تک‌تک ما به ارمغان آورده باشد و از دیگر سو، همدلی، همکاری و گشودن درها به سوی ایده‌های جدید و اعطای فرصت به ملتی که تغییر را رقم زده است، آینده‌ای پر نشاط‌تر و رشد و توسعه‌ای پرشتاب‌تر را برای جامعه ما به ارمغان آورد.  در خاتمه ذکر چند نکته، ضروری است.

با توجه به مشکلات اقتصادی، اقشار مختلفی از مردم این ماه مبارک را با سختی و تنگنا می‌گذرانند و دو درخواست و مطالبه، مناسب وضعیت امروز ماست؛ یکی درخواست و مطالبه از رییس‌جمهور منتخب و همکاران آینده او برای اینکه به گونه‌ای عمل کنند که ماه رمضان سال آینده، مردم تفاوت در معیشت خود را احساس کنند. اما درخواست مهم‌تر از مردم شریفی که با وجود همه سختی‌ها و نامهربانی‌ها، در میدان حضور یافته و از طریق صندوق‌های رای، آینده‌ای بهتر را جست‌وجو کردند. بر همه ماست در این روزهای سخت خصوصا در ماهی که سفره ضیافت الهی گسترده است، دست همدیگر را بگیریم و سفره تهی نیازمندان را، از محبت و برادری پر کنیم.  

در متون ارزشمند دینی، آمده است که در هر شب از شب‌های رمضان، خداوند گروهی از مومنان خطاکار را از عذاب جهنم آزاد می‌سازد و در شب عید فطر، به تعداد همه آزادشدگان در این ماه، عفو و بخشش خود را نثار بندگان مومن خویش می‌کند. بیایید با اخلاق خدایی به خود بنگریم. همه کدورت‌ها یا خدای ناکرده کینه‌هایی که از یکدیگر داریم را فرو نهیم و البته نمونه اعلای این ویژگی ارزشمند را از تمامی مسوولان عالی مقام کشور توقع داریم. اینکه در این ماه رحمت با مهیاساختن زمینه آزادی زندانیانی که گرفتار شده‌اند، جلوه‌گاه رحمت خداوندی شوند و شیرینی ماه عبادت و حلاوت آن را در کام مردم شریف ما دوچندان سازند.

قانون:واردات پورشه با ارز مرجع قانونی یا غیر قانونی؟

«واردات پورشه با ارز مرجع قانونی یا غیر قانونی؟»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم ایرج ندیمی است که در آن می‌خوانید؛از آنجا که کمیسیون اصل 90 دومین پرونده واردات غیر قانونی خودروی لوکس را در دستور کار دارد، این بار شاهد واردات 144 دستگاه خودرو پورشه هستیم. همچنین به ادعای یکی از اعضای کمیسیون اصل 90  این خودروهای لوکس با ارز مرجع وارد شده است. در این بین باید به این نکته توجه داشت که واردات پیش از ورود به کشور و در مناطق آزاد تجاری، قانونی به شمار می‌رود.

اما غیر قانونی شدن واردات زمانی رخ می‌دهد که کالاهای لوکس از جمله خودروها بدون مجوز از مناطق آزاد تجاری و مرزها وارد استان‌ها و شهرهای دیگر شود. بر این اساس، تعریف واردات به کشور در مناطق آزاد تجاری یا جزایر ایرانی با واردات مستقیم به داخل کشورمتفاوت است. کالاهایی که از طریق مناطق آزاد و جزایر ایرانی به داخل منتقل می‌شود باید با تشریفات گمرکی صورت گیرد که در این مرحله ممکن است برخی با بی‌اطلاعی و سهل‌انگاری اجازه ورود کالاها را صادر کنند.

البته نباید فراموش کرد که ایران مرز عریض و طویلی با کشورهای همسایه دارد و به راحتی نمی‌توان مانع واردات خودرو شد. از سوی دیگر در واردات کالاها که توسط ارز مرجع انجام می‌شود باید به نکته مهمی نیز توجه داشت. اگر واردات با ارز مرجع سال گذشته دولت صورت گرفته باشد اما به دلیل تشریفات زمانبر گمرکی، کالاهای لوکس به تازگی وارد شهرهای داخلی کشور شده باشد، غیرقانونی نیست.

اما اگر با ارز مرجع امسال خودرو‌ها وارد شده باشند، قطعاً این واردات غیرقانونی بوده. به همین دلیل کار اعضای کمیسیون اصل 90 برای قضاوت درباره پرونده واردات 144 خودروی پورشه بسیار سخت و حساس است. چرا که باید مشخص شود ارز مرجعی که کالا با آن وارد شده در چه سالی خریداری شده است تا بتوانند قضاوت درستی داشته باشند. بنابراین تا این موضوع شفاف نشود نمی‌توان ادعا کرد واردات پورشه‌ها غیرقانونی است. به هر حال هر محصولی که بدون اجازه قانونی و نپرداختن هزینه گمرکی و با ارز مرجع امسال وارد شود غیرقانونی به شمار می‌رود. در این بین سه مرجع، عهده‌دار نظارت بر واردات کالا‌ها هستند.

مرزبان اقتصادی کشور گمرک است،  گمرک باید واردات کالاها را بررسی کند. در حوزه ارز و واردات با ارز مرجع، مسئولیت بر دوش بانک مرکزی و بانک عامل است. همچنین ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز باید بر موضوع قاچاق کالاها نظارت کند. از سوی دیگر پس ازآن‌که مشخص شد واردات غیرقانونی بوده و کدام نهاد نظارتی در این زمینه خطا کرده است، کالاها بر اساس قانون فروخته می‌شود.

تابناک:آزمون دشوار اخوان المسلمین

«آزمون دشوار اخوان المسلمین»عنوان یادداشت روز روزنامه تابناک به قلم حسین رویوران تحولات مصر در مسیر جابجایی قدرت قرار گرفته است. این جابجایی به نوع عملکرد اخوان المسلمین باز می‌گردد. از آنجا که عملکرد آنها در طی ریاست‌جمهوری محمد مرسی قابل قبول نبود، لذا از قدرت حذف شدند. اگرچه مشروعیت اصلی از آن مردم است و مشروعیت انتخابات نیز برخاسته از اراده مردم است اما زمانی که مردم به یکباره به خیابان‌ها می‌آیند، نشان می‌دهد که مشروعیت انتخابات زیر سوال رفته است.

محمد مرسی باید خواست عمومی را میپذیرفت و بر اساس آن عمل می‌کرد اما این کار را نکرد و در نهایت مردم به خیابان‌ها آمدند و نشان دادند که بدنه اجتماعی مصر با مرسی همراه نیست، لذا ارتش با مردم همراه شد. در هر حال اخوان و محمد مرسی پس از انتخابات دو گزینه پیش رو داشتند.

گزینه اول اینکه در یک فرآیند با همه نیروها همکاری کنند. و گزینه بعد اینکه سرنوشت کشور را رها کنند و کشور را به سوی جنگ داخلی سوق دهند. متاسفانه برخی گروهها در مصر، منافع حزبی را بر منافع ملی ترجیح داده و مصر را به شرایط فعلی کشاندند. کسانی که پس از مرسی روی کار می‌آیند نباید اشتباه مرسی در دوری کردن از مردم را تکرار کنند. آنها باید روند دموکراتیک را در پیش بگیرند.

رئیس قانون اساسی به عنوان رئیس‌جمهور موقت 6 ماهه، ماموریت فراهم آوردن زمینه برگزاری انتخابات را دارد. انتخابات مهم‌ترین بحث پیش روی مصر است. اما باید پذیرفت که در شرایط فعلی زمینه برگزاری انتخابات در این کشور فراهم نیست. اعتراض اخوان المسلمین و واکنش‌های حساب نشده در این کشور، شرایط را به سمتی سوق داده که نا‌امنی بر انتخابات سایه گسترانیده است.

در همین راستا شیخ الازهر که در زمان عزل مرسی در کنار وزیر دفاع حضور یافت و انتقال قدرت را یک ضرورت دانست، امروز عزلت را برگزیده است. بعد از کشتار روز دوشنبه در مقابل گارد ریاست‌جمهوری وی سرخورده شد و در این ارتباط هشدار داد نباید اتفاقی رخ دهد که خونی ریخته شود. لذا پس از این تحولات انزوا را در پیش گرفت. از این رو، شرایط مصر شرایط مناسبی نیست. به نظر می‌رسد چشم‌انداز سیاسی و اجتماعی مصر مبهم است.

 آینده مصر به تصمیم اخوان المسلمین باز می‌گردد. اخوانی ها یا باید بپذیرند که در حکومت‌داری ناموفق بوده و باید از اول شروع کنند یا اینکه بر اساس شرایط گذشته عمل کنند و برای مرسی مشروعیت قائل بوده و به قول خود تا قطره آخر خون راه خود را ادامه دهند. اگر به همکاری همه گروههای سیاسی قائل نبوده و تاکید کنند که مرسی رئیس‌جمهور است و او باید به قدرت بازگردد، در واقع در راستای تحریک مردم گام برداشته و مصر را به سمت جنگ داخلی خواهند کشاند و این نوعی بی مسوولیتی خواهد بود که در کارنامه اخوانی‌ها ثبت خواهد شد.

اخوان امروز در آزمون دشواری به سر می برد. به نظر می‌رسد اخوان المسلمین و هواداران آنها باید با ایثار برخورد کرده و به دور از خود محوری و با تقدیم منافع ملی بر منافع حزبی، تا حدودی مصر را از جنگ داخلی نجات دهند.

مردم سالاری:روزه‌داری و سلامت

«روزه‌داری و سلامت»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم دکتر عبدالحمید حسین‌نیا است که در آن می‌خوانید؛ روزه‌داری در اغلب ادیان الهی مرسوم است. کلیمیان در روزه بزرگ که بدان کیپور نام نهاده‌اند روزه‌ای بیست‌وپنج ساعته می‌گیرند که اشاره به روز آفرینش انسان دارد. زرتشتیان در ایامی از سال از خوردن گوشت امساک می‌کنند و از ریختن خون حیوانات در آن ایام استنکاف می‌ورزند که این نیز به یک نوع روزه‌داری تعبیر می‌شود. در آئین اسلام ماه مبارک رمضان یا ماه صیام ماه خلوص و بندگی مقرر شده است. اهمیت روزه در شرع مبین اسلام آنچنان است که پس‌از نماز به عنوان دومین اصل فرایض دینی به شمار آمده است. حتی در وجوه غیرعبادی روزه به دلیل اهمیت در سلامت در دستور کار قرار گرفته است.

پروفسور کولکارنی آب درمانگر بلند آوازه هند روزه یک ماهه را برای برقراری تعادل بدن و دفع سموم و مواد زهرآگین که از مصرف بی رویه و مستمر غذا حاصل شده است و تخلیص خون ضروری می‌شمارد.

با این اوصاف اهمیت روزه آنچنان است که در مبارزات سیاسی هم بدان متوسل می‌شوند که به آن روزه سیاسی گفته‌اند، مبارزان نامدار تاریخ جهان از روزه سیاسی به عنوان یک حربه در مبارزه منفی بهره بر می‌گرفتند. مهاتما گاندی در مبارزه با استعمار انگلستان بدین شیوه دست می‌یازید. بابی سندز مبارز ایرلندی از جان خود در این راه مایه گذاشت و جاودانه ماند.روزه از وجوب عبادی برای مسلمانانی لازم‌الاجرا است که از سلامت کامل برخوردارند. شرع مقدس بیماران را از روزه داشتن معاف کرده است.روزه‌داری یک فریضه بر باورهای دینی و ایمان است و اگر فوایدی از آن استیفاد می‌شود از برکات آن است. هدف واضع آن نبوده که فواید و مضار روزه‌داری را در سلامت انسان کنار هم بچیند، سبک و سنگین بکند. اینکه روشنفکران و متخصصان امروز بنشینند و اصرار در توجیه آن برای اعاده تندرستی کنند تلاشی غیرضرور است آنچه که استادان دانشگاه الازهر قاهره می‌کنند یا مجله پزشکی عربستان سعودی می‌کند.

( Medical Journal of Soudi Arabia) البته نفس تحقیق خوب است ولی اینکه «روزه» در جایی، برای سلامت انسان به کار نیفتاد فی‌النفسه نافی آن نیست. روزه‌داری نه تنها برای سلامت فردی انسان بلکه، برای سلامت اجتماعی انسان نیز مفید است. آمار جرایم در این ماه افت می‌کند این را از شواهد و ارقام می‌شنویم. روزه‌داری برای اقتصاد جامعه و مملکت نیز مفید است. اسراف و تبذیر در این ماه کم می‌شود و اندوخته‌ای از درآمدها برجا می‌ماند.

لسان‌الغیب در وصف لیله‌القدر از لیالی رمضان آورده است:

چه مبارک سحری بود چه فرخنده شبی

آن شب قدرکه این تازه براتم دادند!

روزه داری به شرط آنکه با جبران خورد و خوراک شبانه همراه نباشد، افطاری ملایم و شامی سبک مورد تایید همه متخصصان تغذیه است.

روزه‌داران از وزن خود می‌کاهند، چربی خود را می‌سوزانند و از شر کلسترول در امان می‌مانند.

اندازه‌گیری تیری‌گلیسرید و کلسترول پیش از ماه مبارک رمضان و پس از آن آنچه که شواهد و آمار نشان می‌دهد موجب فرو افت این معیارهای زیان آور می‌شود.

دنیای ماشینی امروز مردم را تنبل، خمود، پژمرده، چاق و فربه در آورده است دلیل بارز این مدعا وجود این همه شکم‌های چاق و گردن‌های کوتاه و غبغب‌های آویزان است که در شهروندان پا به سن گذاشته بیشتر می‌بینید.

سعدی علیه الرحمه در گلستان آورده است:

نه چندان بخور کز دهانت برآید

نه چندان که از ضعف جانت درآید

با این وجود روزه‌داری برای بیمارانی‌ که سنگ کلیه دارند و باید هر ساعت لیوانی آب بیاشامند و یا قرحه معده که خالی نگهداشتن معده با درد بی‌امانی همراه است چندان مقرون به صلاح نیست.

بیمارانی که ملزمند داروهای خود را در ساعات مقرر بخورند نباید روزه بگیرند و هرچند امروزه فرآورده‌های دارویی را طوری ساخته‌اند که تنظیم مصرف آنها در شبانه روز به یک یا دو وعده مختصر می‌شود. مثلا آنتی‌بیوتیک‌ها به جای شش ساعت در روز به یک عدد در شبانه‌روز تقلیل یافته‌اند که می‌توان آن را در وقت شب یا در هنگام افطار و سحر تنظیم کرد برخی از مراجع از این حد فراتر رفته‌اند و معتقدند مصرف دارو در وقت روز، به اقتضای دفع بیماری با روزه داری منافات ندارد، چه «دارو» به هر تقدیر «غذا» نیست و روزه در امساک از غذا تعریف می‌شود.

بعضی بیماری‌ها مانند رینیت آلرژیک با حساسیت نسبی با ترشحات فراوان بینی و تپش حلق همراهند که بلع آنها در روزه داری تداخل می‌کند مصرف افشانه‌ها و محلول‌های شستشو نیز برای برطرف کردن علایم فوق به کار می‌رود به همان صورت تفسیر می‌شود.

التهابات گلو و حنجره مصرف مایعات را طلب می‌کند و به ویژه با روزه داری طولانی در فصل داغ سنخیت ندارد. بنابراین روزه‌داری در این افراد توصیه نمی‌شود. خونریزی از بینی که ممکن است با بلعیدن خون همراه باشد و نشانه‌هایی چون سرگیجه در اثر روزه داری شدت پیدا کند قابل توصیه برای روزه داری نیست به امید آنکه ماه پرفیض و برکت رمضان منشاء تزکیه نفس و مصدر تندرستی، نشاط و شادابی برای همه هموطنان مسلمان باشد. آمین.

آرمان:کابینه و دولت اعتدال

«کابینه و دولت اعتدال»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم محمدرضا خباز است که ر آن می‌خوانید؛به نظر می‌رسد شعار دولت تدبیر و امید که از سوی آقای حسن روحانی مطرح شد و مردم به آن رای دادند مشابه آن در دولت آیت‌ا...‌ هاشمی وجود داشته است؛ یعنی این موضوع یک امر غیرملموسی نیست، یادمان می‌آید که در دولت آقای ‌هاشمی از هر دو جناح سیاسی استفاده می‌شد. بنابراین دولت اعتدال موضوعی جدید و بی‌سابقه و تجربه‌نشده‌ای نیست و قبلا تجربه شده است. این تجربه موفقیت‌هایی را هم به دنبال داشته و مشکلاتی از مشکلات کشور را هم حل کرده است.

وقتی صحبت از دولت تدبیر و امید می‌شود معنایی که به ذهن می‌آید این است که دولتی روی کار خواهد آمد که عینک جناحی را برمی‌دارد و عینک مدیریت و اجرایی می‌زند؛ به جای اظهارنظرهای غیرمنطقی اظهارنظرهای کارشناسی می‌کند؛ به جای تصمیم‌های ناپخته تصمیم‌های دقیق و عمیق می‌گیرد؛ از افراط و تفریط پرهیز می‌کند؛ برای مدیریت کشور از افرادی استفاده می‌کند که علاوه بر ویژگی‌های گذشته دارای رفتاری باشند که از عقول دیگران و خردجمعی استفاده می‌کند.

یعنی اولویت اول مشکلات مردم و کشور است نه حزب و جناحی خاص. این افکار فقط و فقط به حل مشکل مردم می‌اندیشند و اعتقادشان بر این است که اگر مردم در رفاه و آسایش باشند نظام تقویت خواهد شد و کشور از خطرات احتمالی نجات پیدا خواهد کرد و می‌تواند این کشور برای جامعه اسلامی حکومت نمونه‌ای باشد.

بنابراین نگاه اعتدال، جناحی و محدود نیست؛ نگاهی است با استفاده از همه توانمندی‌ها، پتانسیل‌ها و در نهایت بهره‌مندی از خرد جمعی و استفاده از کار کارشناسی عمیق و دقیق؛ در چنین شرایطی کشور خواهد توانست به پیروزی‌های بزرگی دست یابد. موضوع بعدی سهم‌خواهی است که این روزها به نظر می‌رسد بخشی از اصولگرایان با مطرح کردن برخی حرف‌ها از دولت اعتدال مدنظر قرار داده‌اند.

خود آقای روحانی خوشبختانه در ایام قبل از انتخابات و مناظرات اعلام کردند به من نگویید دارای دولت ائتلافی باشم بلکه من دولت فراجناحی خواهم داشت؛ بعد از انتخابات هم گفتند که من وامدار هیچ جناحی نیستم. بنابراین چه افرادی که در ستاد بودند و چه افرادی مانند آقای ‌هاشمی که با بیانیه‌ها مردم را دعوت کردند به شرکت در انتخابات و رای به حسن روحانی آنها هیچ سهمی برای خودشان قائل نیستند، چه برسد به افرادی که در ستادهای دیگر بودند و تمام تلاششان را کردند که کاندیدای مورد نظرشان رای بیاورد. اگر چنین افرادی ادعای سهم خواهد کنند نوعی بی‌انصافی است.

به جای سهم خواهی هر گروهی که سهمی می‌خواهد بیاید برای رفع مشکلات کشور برنامه ارائه دهد، اگر دلسوز ملت هستند مثلا بگویند نقدینگی که در ظرف 8 سال گذشته 6 برابر شده است چگونه مهار شود. این خدمت است به کشور نه اینکه دنبال ریاست بروند. مقام و قدرت رفتنی است باید کمر همت را بست و پاشنه‌های خدمت را کشید نه اینکه در انتظار سهم بود.

ابتکار:اجازه دهیدآقای روحانی،دولت ملی تشکیل دهد!

«اجازه دهیدآقای روحانی،دولت ملی تشکیل دهد!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم غلامرضا کمالی پناه است که در آن می‌خوانید؛یکی از معضلات کشور ما همواره این بوده که هر شخصی یا شخصیتی در هر جایی یا نهادی عهده دار مسئولیتی شده،خواه انتخابی یا انتصابی،اولین اقدامی که به خرج داده تغییر و تحول در نیروی انسانی با چینش همکاران خود بوده است. این موضوع هم درباره یک مدیر مدرسه یا اداره و هم وزیر و رئیس جمهور صدق می‌کند.

همین که مدیری جدید در جایی منصوب می‌شود،اولین چیزی که به ذهن او می‌رسد،جابه جایی نیروهاست.معاونان جدید می‌آورد،کارکنان را تغییر می‌دهد،حتی این تغییرات گاهی به مستخدم‌ها و سرایدارها هم می‌رسد. برخی از مدیران برای خودشان دلایلی دارند؛ مثلاً استدلال می‌کنند برای موفقیت در کار و برنامه و اجرای ایده‌های خود،به نیروهای هماهنگ،همفکر و همراه نیاز دارند.

 البته به احتمال قوی،در سطح کلان تر،مهم ترین دلیل همان تقسیم سهم‌ها میان افرادی می‌باشد که در به کرسی نشاندن مدیر یا وزیر یا رئیس جمهور نقش اساسی تری داشته اند،یا حداقل خودشان چنین نقشی را برای خویش قائل هستند. پیامد‌های چنین نگاهی تا کنون برای کشور بسیار زیان بخش بوده است. در سطح مدیران میانی و کارشناسان، سالها ( مثلاً چهار سال ) امور مملکت عرصه ی آزمون و خطا قرار می‌گیرد، تا سر رشته ی امور به دست این نیروها بیفتد، همین که تجربه و شناختی به وجود می‌آید و افراد، تازه به مرز باروری و ثمر دهی می‌رسند، با آمدن شخص جدید در رأس امور، این افراد باید کوس رحلت بزنند و جای خود را به افراد دیگری بسپارند که زمان تجربه اندوزی آنان شروع می‌شود.

این چرخش بی حاصل همین گونه ادامه یافته و زیان پشت زیان به مملکت وارد می‌شود. البته چرخش نیروها ذاتاً بد نیست و ثبات نیروها به صورت مادام العمر هم ذاتاً خوب نیست. به هر حال، باید چرخشی صورت بگیرد تا استعدادها و ظرفیت‌های جدید نیز بتوانند عرضه ی خود را به عرصه بیاورند. اما این که با آمدن هر مدیر یا رئیس، اتوبوسی از یاران وی جایگزین اتوبوس قبلی شوند، به هیچ وجه مفید نبوده است.

رئیس جدید به جای آوردن تیم جدید، باید همین تیم سابق را با برنامه، اشتیاق بخشی و همدلی مدیریت سامان دهی کند و با شناسایی نقاط قوت، حفظ و تقویت آن، به رفع نقاط ضعف روی آورد. نیروهای قوی را نگه دارد و با خود همراه سازد و نیروهای ضعیف را قوی کند و اگر نشد آخر الدواء الکی. بی تردید در همه ی دولت‌های قبلی و فعلی این معضل وجود داشته است. آیا اکنون فرصت آن نرسیده که تأملی و تغییری در این شیوه‌ها صورت گیرد.جناب آقای دکتر روحانی رئیس جمهور منتخب، سعی کرده اند خودشان را در مرز اعتدال نگه دارند.

این شیوه، خوب و خواست جامعه است. اما این روش باید عملاً با لوازم آن همراه باشد. خوب است در عملکرد وزرا و کارکنان همه ی دولت‌های قبلی اعم از سازندگی و اصلاحات و اصولگرا بررسی دقیق و کارشناسانه ای داشته باشند و بی توجه به این که در کدام سمت و سوی جناحی و سیاسی بوده اند، از توان آنان استفاده گردد. حتی نامزدها و هواداران آنان که در این انتخابات رقیب ایشان بوده اند، نباید مورد بی اعتنایی قرار بگیرند. انصافاً هم نامزدهای رقیب و هم هواداران آنان در این انتخابات نمایش مقبول و دموکراتیکی از خویش نشان دادند، آنان هم می‌توانستند اخم کنند و یا بعضاً از خود رفتاری عصبی گونه نشان بدهند، اما با نجابت و خردمندانه در برابر رأی مردم تمکین کردند و با خوشرویی به رئیس جمهور منتخب تبریک گفتند.

دکتر روحانی با جامع اندیشی، به یاری خدا،قصد دارد دولت ملی تشکیل دهد که همه ی سلایق و نگرش‌ها را در زیر چتر خود داشته باشد.اینکه عده ای به شکل کاسه از آش داغ تر، او را از بکارگیری برخی جریانات برحذر می‌دارند و مدام در بوق هشدار می‌دمند، چندان موجه نمی‌نماید. اینان به دنبال جنگ روانی برای فرار از مسئولیت شکست و تردید در مقبولیت آقای روحانی هستند.اجازه دهید دولت ملی با آدمهای ملی تشکیل شود.مردم از دولت‌های قبیله ای خسته هستند.

آدمهای ملی با ویژگی کارآمدی قادر به تشکیل دولت ملی می‌باشند.برخی افراد شخصیت برخی مناصب را ندارند.آدمهای زرنگ،پرکار و خوب نیز هستند ولی شخصیت لازم برای مسئولیت را ندارند.مسئولیت‌ها را باید به آدمهای ملی و با شخصیت متناسب واگذار کرد.حفظ مدیرانی که نمره قبولی در خدمت به مردم گرفته اند، موجب هم افزایی سرمایه‌های ملی است.

بهار:درس‌های تاریخی از قدرت

«درس‌های تاریخی از قدرت»عنوان یادداشت روز روزنامه بهار به قلم محمود نادری است که ر آن می‌خوانید؛این روزها جامعه بین‌المللی با بهت و نگرانی تحولات سیاسی‌ـ اجتماعی مصر را دنبال می‌کند. بحران مصر همچنان در صدر اخبار بین‌المللی است؛ بحرانی که ویژگی‌های منحصربه‌فردی داشته و مجموعه‌ای از تضادها و تناقض‌ها را در خود جای داده است؛ بخش بزرگی از جامعه مصر می‌گویند برای نیفتادن دوباره به ورطه دیکتاتوری، ناگزیر از توسل به نظامیان شده‌اند. موافقان محمد مرسی اما با انگشت نهادن بر پارادوکس دموکراسی و توسل به نظامیان، پشتیبانی خود از مرسی را یگانه راه ممانعت از سقوط انقلاب سال 2011 مصر می‌دانند و می‌گویند تا برگشتن دوباره مرسی به قدرت حاضر به ترک حمایت از او نیستند. آن‌ها اقدام ارتش مصر در برکناری محمد مرسی را کودتای نظامیان برضد دموکراسی نوپای این کشور می‌دانند.

همزمان با بحران مصر، جامعه بین‌المللی به‌ویژه آزادیخواهان جهان با نگرانی اخبار مربوط به بیماری نلسون ماندلا رییس‌جمهوری اسبق افریقای جنوبی و رهبر مبارزات ضدآپارتاید ـ نژادپرستی ـ را پی‌گیری می‌کنند. برای آزادیخواهان جهان، سلامتی ماندلا که آوازه بلندش نه تنها مرزهای کشور افریقای جنوبی و قاره افریقا بلکه جهان را درنوردیده و در جای‌جای دنیا از او با عظمت یاد می‌شود، کمتر از تحولات سیاسی ـ اجتماعی مصر نیست.

این یادداشت به دنبال بررسی تطبیقی و مقایسه‌ای دو رویداد بزرگ سیاسی ـ اجتماعی یعنی انقلاب سال 2011 مصر و رهایی مردم این کشور از بلای دیکتاتوری حسنی مبارک و رویداد دوم یعنی پیروزی سیاهپوستان افریقای جنوبی و اضمحلال نظام آپارتاید که تا سال 1994 میلادی در این کشور مستقر بود، نیست زیرا اساسا میان این دو پدیده بزرگ سیاسی ـ اجتماعی تفاوت‌های اساسی و عمده وجود دارد و پرداختن به آن‌ها از حوصله این بحث خارج است. به‌رغم تفاوت‌های ریشه‌ای و اساسی میان این دو رخداد بزرگ سیاسی ـ اجتماعی که پیامدهای بین‌المللی نیز داشته‌اند، می‌توان اما وجه مشترکی قائل شد.

این وجه مشترک عبارت است از به قدرت رسیدن دو فرد و به تبع آن دو حزب سیاسی که چندین دهه در راه آزادی و برقراری دموکراسی تلاش کرده‌اند. صد البته این تلاش‌ها در دو جامعه و کشور متفاوت به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بوده است که دارای تفاوت‌ها و تمایزات گسترده و وسیع با یکدیگر هستند.

پیش از پرداختن به بعضی از تفاوت‌های عملکردی ماندلا و مرسی در صحنه سیاسی افریقای جنوبی و مصر پس از به قدرت رسیدن، می‌خواهم مختصری در باب معرفی این دو شخصیت سیاسی بپردازم.

نلسون ماندلا که این روزها در بستر بیماری سختی با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کند و گویا پزشکان مرگ مغزی او را تایید کرده‌اند، حقوقدانی است که بیش از 27سال از عمر 95ساله خود را در زندان‌های مخوف و دهشتناک سیستم آپارتاید با انواع محدودیت‌ها و شکنجه‌های جسمی و روحی برای رساندن کشور و مردم خود به آزادی و دموکراسی سپری کرد. ناگفته نماند که مدت 18 سال از این دوران سخت و طاقت‌سوز را در زندان انفرادی در جزیره روبن که به مراتب سختی و دشواری بیشتری داشت، گذراند. بپذیریم که حتی تصور این‌که فردی بتواند بر سر آرمان‌های خویش این مدت سخت از زندان را تحمل کند و تسلیم نشود، دشوار است.

به هر تقدیر، سرانجام مبارزات و تلاش‌های ماندلا و یارانش در کنگره ملی افریقا که او رهبری آن را برعهده داشت پس از سال‌ها رنج و سختی به ثمر نشست و نظام سرسخت و بی‌منطق آپارتاید پس از چندین دهه حکومت دیکتاتوری اقلیت سفیدپوستان بر سیاهپوستان و به دنبال برگزاری نخستین انتخابات دموکراتیک افریقای جنوبی که در آن همه افراد کشور یعنی سفیدپوستان و سیاهپوستان می‌توانستند با رای برابر شرکت کنند، در 27 آوریل 1994 عملا فرو پاشید. درنتیجه این انتخابات که کاملا آزاد و دموکراتیک بود، کنگره ملی افریقا اکثریت آرای مردم افریقای جنوبی را به دست آورد و ماندلا به ریاست‌جمهوری رسید.

حالا نوبت ماندلا بود تا پایبندی عملی خویش را به آرمان‌هایش که سال‌ها پیش یعنی در اواسط دوران مبارزه ـ سال 1961 میلادی ـ این‌گونه بیان کرده بود، ثابت کند. ماندلا به صراحت گفته بود: «در طول زندگی‌ام خود را وقف مردم افریقا کرده‌ام. با استیلای سفیدپوستان مبارزه کرده‌ام و با استیلای سیاهان نیز مبارزه کرده‌ام. به دنبال آرمان جامعه‌ای آزاد و دموکراتیک که همه بتوانند در آن در توازن و با فرصت‌هایی برابر زندگی کنند، بوده‌ام. این آرمان من است که امیدوارم با آن زندگی کرده و بدان دست یابم.»

آزمونی سخت فراروی ماندلا خودنمایی می‌کرد. نخستین معضل و دشواری پیش روی او برقراری آشتی ملی بود. کار به غایت سخت و دشوار می‌نمود. چندین دهه سفیدپوستان بدترین شکنجه‌ها، غارت‌ها، تجاوزها و کشتارهای دهشتناک را بر ضد سیاهپوستان اعمال کرده بودند. ماندلا اما با نهایت زیبایی عمل کرد و پیش از آن‌که اجازه دهد سیاهپوستان موج انتقام‌گیری را در افریقای جنوبی به راه بیندازند، ضمن تقبیح ظلم‌هایی که بر سیاهپوستان رفته بود در اولین نطقش گفت: «ما می‌بخشیم اما فراموش نمی‌کنیم.» این جمله بسان آب سردی بود که بر خشم درحال غلیان اکثریت جامعه افریقای جنوبی یعنی سیاهان ریخت و از دیگر سو آرامش و آسودگی خیال را برای سفیدپوستان به همراه داشت.

نلسون ماندلا به این هم بسنده نکرد و دولت «وحدت ملی» تشکیل داد. اعجاب‌انگیزتر این‌که بدانیم، ماندلا معاون رییس‌جمهوری را از حزب ملی‌گرای سفیدپوست یعنی فردریک کلرک که تا پیش از آن رییس‌جمهوری سفیدپوستان بود، برگزید. ماندلا تنها یک دوره رییس‌جمهوری افریقای جنوبی بود و به رغم آن‌که قانون اساسی این کشور به او اجازه می‌داد تا بتواند دوباره در انتخابات نامزد شده و دوباره رییس‌جمهوری شود، درحالی که در اوج محبوبیت بود از قدرت کناره‌گیری کرد. مضافا این‌که کناره‌گیری ماندلا از قدرت در حالی اتفاق افتاد که ملت افریقای جنوبی یکپارچه خواهان نامزدی دوباره او بودند.

ماندلا کاری کرد کارستان زیرا او توانست جامعه‌ای را که به گونه‌ای غیرقابل تصور دوقطبی بود به انسجام و وفاق برساند. از این مسیر بود که ماندلا توانست نه تنها در سطح ملی ـ افریقای جنوبی ـ بلکه در پهنه جهانی و بین‌المللی به عنوان نماد آزادیخواهی، انسانیت و گذشت مطرح شود. ماندلا به درستی ثابت کرد که به آموزه‌های آزادیخواهی، دموکراسی و بالاتر از آن آرمان‌های والای انسانی پایبندی عملی داشته و آن‌ها را باور دارد. او باور داشت و اثبات کرد که اگر دیکتاتوری اقلیت برضد اکثریت مذموم است، دیکتاتوری و ظلم اکثریت علیه اقلیت به مراتب بدتر و زشت‌تر است. این رمز ماندگاری نلسون ماندلاست که یقینا می‌تواند تجربه‌ای تکرارپذیر در همه سیستم‌های سیاسی جهان باشد.

در نقطه مقابل اما محمد مرسی رییس‌جمهوری سابق مصر که به دنبال پیروزی انقلاب سال 2011 مصر با رای شکننده‌ای ـ 51‌درصد ـ به قدرت رسید، نخواست یا نتوانست انسجام و یکپارچگی جامعه مصر را که در جنبشی بزرگ توانست دیکتاتوری نسبتا با‌دوامی را که توانسته بود سه دهه بر مردم مصر با بی‌رحمی حکومت کند به زیر بکشد و به وفاقی ملی برسند، حفظ کند. پرواضح است که جنبش آزادیخواهی و دموکراسی‌خواهی مصر همانند هر کشور و جامعه‌ای دیگر متنوع و متکثر است اما اینجاست که هنر و توانمندی نخبگان سیاسی یک جامعه نمایان می‌شود که بتوانند وفاق، همدلی و انسجام جامعه خویش را حول‌ محورها و خواسته‌های مشترک حفظ و گسترش دهند. در این میان بی‌گمان نقش و وظیفه نخبگان سیاسی‌ای که عملا قدرت را در اختیار دارند بیش از سایرین اهمیت دارد. هر جامعه‌ای به حق انتظار دارد که فرد و حزب به قدرت‌رسیده حقوق همه افراد جامعه را پاس بدارد و بیش و پیش از هر امری، وفاق و یکپارچگی جامعه را مد نظر داشته و تامین‌کننده منافع آحاد ملت باشد.

این یادداشت هیچ‌گاه به دنبال تایید اقدام ارتش مصر و ورود آن به صحنه سیاسی ـ اجتماعی این کشور به شکلی که اتفاق افتاد، نیست اما لازم است که صاحب‌نظران و نخبگان سیاسی مصر و در درجه نخست آن‌ها حزب آزادی و عدالت، اخوانی‌ها و دیگر یاران مرسی تحولات سیاسی ـ اجتماعی بعد از انقلاب 2011 مصر را با دقت و البته وسواس دوچندان بررسی آسیب‌شناسانه کنند. مخالفان مرسی که براساس همه گزارش‌های اطمینان‌بخش، در حال حاضر اکثریت جامعه مصر را تشکیل می‌دهند او و هم‌حزبی‌هایش را متهم به تمامیت‌خواهی و دیکتاتوری می‌کنند. این اتهام کمی نیست. صرف‌نظر از صحت و سقم این اتهام، پدیدآمدن چنین حس و تصوری در جامعه و مردم مصر و فراگیرشدنش که نتیجه عملی آن شکل‌گیری جنبشی با این وسعت از گستردگی و بزرگی علیه مرسی و جناح حاکم است، ریشه در بی‌تدبیری، عدم پایبندی باورمند یا لااقل بی‌توجهی به آرمان‌های آحاد یک ملت دارد.

 آنچه از تحولات سیاسی ـ اجتماعی در حال جریان صحنه مصر به روشنی قابل استنباط است این نکته اساسی و مهم است که اکنون حزب آزادی و عدالت برآمده از اخوان‌المسلمین که برای دهه‌ها در راه آزادی و برقراری دموکراسی در مصر تلاش کرده با بحران جدی روبه‌روست. رییس‌جمهوری منتخب اخوانی‌ها نتوانست پس از به قدرت رسیدن، رضایت اکثریت مردم مصر را حفظ کرده و وسعت دهد. درحال حاضر جامعه مصر دچار دوقطبی و انشقاق بی‌سابقه و دلهره‌آوری شده است که یقینا بیش و پیش از همه اخوانی‌ها و در راس آن‌ها محمد مرسی متهم و مقصر اصلی وضع موجود شناخته می‌شوند.

نلسون ماندلا توانست جامعه به شدت دوقطبی افریقای جنوبی آن روزگار را که تا حدود زیادی دچار دشمنی‌ها و کینه‌های عمیقی نسبت به یکدیگر شده بودند به وفاق و همدلی و انسجام برساند و برعکس محمد مرسی نتوانست یکپارچگی جامعه مصر را که لااقل درراه به دست آوردن آزادی و دموکراسی به انسجام و وفاق رسیده بودند، حفظ کند.

این نکته بیانگر این است که حتی زندگی و تحصیل در دنیای آزاد نمی‌تواند از فردی همچون محمد مرسی ـ که دارای دکتری و فوق‌دکتری محافظت از موتورهای فضاپیما از دانشگاه کالیفرنیای آمریکاست ـ شخصی باورپذیر و پایبند به آموزه‌های آزادیخواهی و دموکراسی‌خواهی بسازد و برعکس شخصیتی همچون ماندلا می‌تواند از پشت دیوارهای بلند و میله‌های آهنین زندان به اسطوره‌ای جهانی و بین‌المللی تبدیل شود که اعجاب و تحسین همه آزاد‌اندیشان دنیا را ‌برانگیزاند و ماندگار شود. بنابراین قدرت همواره با صاحب قدرت تعریف و جهت پیدا می‌کند. ماندلا، مرسی یا دیگران جهت‌دهنده و مفهوم‌ساز قدرت در سنجش و ارزیابی تاریخی آن هستند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها