تعیین مصداق باورهای آخرالزمانی، موجب اختلاف در امت اسلامی است

از وحدت ‌‌ایمان تا تفرقه ‌خرافه

باورهای اصلی دین اسلام و مذهب شیعه، مربوط به وجود پروردگار و عدالت او و وجود جهان آخرت و وجود انبیا و ائمه برای هدایت بشر است، اما در کنار این باورهای اصلی، دین‌اسلام دارای آموزه‌های دیگری نیز هست که تکمیل‌کننده جهان‌بینی و انسان‌شناسی و خداشناسی دینی است.
کد خبر: ۵۷۶۱۵۴
از وحدت ‌‌ایمان تا تفرقه ‌خرافه

تعدادی از این آموزه‌ها مربوط به دورنما و برداشت کلی است که دین درباره تاریخ حیات بشر ارائه می‌دهد.

تاریخ حیات بشر، بسیار پیچیده است و صحنه جولان دادن گونه‌های مختلف قدرت‌های بشری است. در این سیر تاریخی، بسیاری از انسان‌ها مورد ظلم و ستم واقع می‌شوند و معمولا تعداد کمی از افراد هستند که از وفور نعمت و قدرت بهره‌مند هستند.

با دیدی ظاهربینانه انتظار می‌رود همین سیر در همه دوره‌های تاریخ ادامه یابد، اما معارف دینی الهی، به دینداران وعده می‌دهد که سرانجام، زمین به مستضعفان و با پرهیزگاران و کسانی که از ظلم پرهیز می‌کنند، خواهد رسید و سرانجام عاقبت از آن باتقوایان است: «اینها از خبرهای غیب است که به تو (ای‌پیامبر) وحی می‏کنیم، نه تو و نه قوم تو اینها را قبل از این نمی‏دانستید، بنابراین صبر و استقامت کن که عاقبت از آن پرهیزگاران است.» (هود: 49)

چنین وعده‌ای، نگاه دینداران را به جهان و خلقت جهت می‌دهد و نور امید را در دل مستضعفان و پرهیزگاران، روشن می‌گرداند تا بدانند ‌هرچند ظالمان، چند روزی بر اسب قدرت سوارند و جولان می‌دهند، اما در نهایت طبق وعده الهی زمین خواهند خورد و ظلم دوام نخواهد داشت.

چنین اخباری درباره حوادث آینده، در برخی متون دینی وجود دارد و مسلما دینداران، براستی آنها ایمان دارند، اما نکته اینجاست که نباید در باب این گونه اخبار و آموزه‌ها، از آنچه متون دینی بیان داشته است، فراتر رفت وگرنه زمینه گمراهی در باب این معارف فراهم خواهد شد و مرز میان دینداری و خرافه درنوردیده می‌شود و خرافات وارد دین خواهد شد.

عمدتا معارف دینی درباره موضوعات مربوط به آینده، دارای خصوصیاتی مشترک است. اولا این که زمان چنین وقایعی، دقیقا مشخص نمی‌شود. خبر دادن درباره این وقایع، به صورت کلی است و قرن، سال و ماه آن مشخص نیست، بلکه با الفاظی چون «عاقبت» و «فرجام» بیان می‌شوند.

در‌ثانی، این گونه وقایع، همواره انسان‌ها را به دو جبهه ظالمان و باتقوایان تقسیم می‌کند، ولی در این تقسیم‌بندی، متون دینی تعیین مصداق دقیقی درباره هویت افراد نمی‌کند (به این شکل که مثلا بگوید فلان سردار لشکر کفر در آخر الزمان، در چنین روز، ماه و سالی از فلان پدر و مادر متولد می‌شود و چنین نام دارد و...).

شاید یکی از عللی که این مصادیق چنین به دقت، معین نشده‌اند این باشد که نکته مهم در آنها، نه صرف هویت افراد و زمان دقیق وقوع چنین وعده‌هایی است، بلکه نکته مهم، باور به هدف دار بودن آفرینش و حاکم بودن هدایت الهی روی جهان خاکی است. بر این اساس، ما انسان‌ها به حال خود رها نشده‌ایم و همواره تحت حکومت و نظارت خداوند قرار داریم، خداوند ناظر بر ما انسان‌هاست و عقاب و پاداش اعمال ما در ید قدرت اوست.

تعیین نکردن دقیق اشخاص مثبت و منفی حوادث موعود آخرالزمان، این کارکرد مثبت را دارد که همه انسان‌های دیندار، خود را همواره در مرز بین خیر و شر می‌بینند و بر خود فرض می‌بینند که همواره سعی کنند به سمت خیر گام بردارند تا مبادا در پرتگاه گمراهی سقوط نکنند.

اگر همه گمراهان و صالحان از پیش دقیقا معلوم و معین باشند، دیگر دنیا، محل تلاش و مزرعه آخرت نخواهد بود.

اما هستند کسانی که برای این زمان‌ها و شخصیت‌های دینی و مذهبی، تعیین مصداق می‌کنند. مثلا دشمنان خود را جزو گمراهان آخرالزمان قلمداد می‌کنند و دوستان خود را از پیشقراولان لشکر صالحان می‌شمارند.

خود را هدایت‌یافته می‌نامند و دشمن خود را گمراه و هدایت‌نشدنی معرفی می‌کنند. خود را فطرتا حامی مظلومان و مستضعفان می‌دانند و هرگونه عملکرد مخالفان خود را گامی در مسیر ظلم به مستضعفان می‌شمارند.

شک نیست‌ برخی از این تعیین مصداق‌ها که با الفاظ و مفاهیم دینی صورت می‌گیرد، ناشی از نیتی خیرخواهانه است (و برخی از این موارد هم از ابتدا با نیتی شرورانه صورت می‌گیرد)، اما آسیب‌های چنین تعیین مصداق‌هایی برای آموزه‌های دینی‌ای که خود دین مصداق دقیقی برای آن معین نکرده، بسیار خطرناک و آسیب زننده به دین عوام مردم است و نیت خیر در این بین، از آثار نامطلوب آن نخواهد کاست.

یکی از کارکردهای باورهای دینی، در بین دینداران یک دین الهی، ایجاد انسجام و اتحاد بین آنهاست. دینداران یک دین الهی، خود را پیرو یک امت واحد می‌دانند و برادر و خواهر دینی یکدیگر هستند، اما اگر دسته‌ای از دینداران، عده‌ای دیگر را جزو ستمکاران آخرالزمان و خود را جزو گروه متقینی که در‌نهایت پیروز خواهند شد بشمارند، عملا این احساس یکدستی و همبستگی از بین رفته و دینداران دچار شکاف می‌شوند بنابراین بسیاری از تعیین مصداق‌ها در باب هویت‌های دینی آخرالزمانی، مانع اتحاد جامعه اسلامی است.

براساس قوانین اسلامی، اگر براساس شواهد و ادله، بزرگ‌ترین جرائم نیز علیه فردی ثابت شد، با اجرای حکم شرعی، هر گونه عمل دیگری علیه او نادرست است.

حال چگونه می‌توان درباره آینده انسان‌ها، به طور مشخص حکم صادر کرد که فردی جزو متقین آخرالزمان و فردی جزو گمراهان خواهد بود.

ایجاد اختلاف و تفرقه در میان امت اسلام، از بزرگ‌ترین خطاهایی است که همواره ائمه اطهار به آن بیم داده‌اند و خود بارها از حق مسلمشان گذشته‌اند تا مبادا به اتحاد و همبستگی جامعه اسلامی، ضربه وارد شود و امت اسلام به جان هم افتاده و خون برادر بریزند. ‌

براساس این تحلیل، اختلافات و درگیری‌هایی که امروزه بین برخی فرق مسلمان به جنایت‌های هولناک یک مسلمان علیه مسلمان دیگر منجر‌می‌شود، ناشی از انحرافی است که هیچ مبنا و شاهد و دلیل دینی ندارد، بلکه برخوردی سلیقه‌ای و بدون معیار است که با هر دین، آیین و ایدئولوژی ممکن است، صورت گیرد.

ساعد فیض‌آبادی - جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها