برخی میگویند این که خلق آدم در مواقعی بالا و پایین بشود، اتفاقی کاملا طبیعی است، اما برخی دیگر از اطرافیان نیز معتقدند که تو مبتلا به افسردگی هستی، اما آیا این یعنی این که تو گرفتار نوعی اختلال جدی روانی شدهای؟ اختلالی که میتواند در صورت ادامه یافتن، زندگی شخصی، شغلی و روابط اجتماعیات را تحت تاثیر قرار دهد، اما مشکل فقط به این مساله ختم نمیشود بلکه اختلال روانی داشتن و انگ روانی بودنی که در پس آن نهفته است نیز آزارت میدهد. پس در چنین شرایطی پذیرش مشکل، درمان و کنترل آن و در واقع بازگشت به روال طبیعی زندگی چگونه ممکن خواهد بود؟
دکتر مهرنوش دارینی روانشناس و مشاور خانواده در گفتوگویی با جامجم با هدف ایجاد تصویری واقعی و درست از بیماریهایی که عنوان اختلال روانی را به خود میگیرد، توضیحاتی را ارائه میدهد.
از نگاه روانشناسی چه نوع بیماری یا مشکل روحی، اختلال روانی تلقی میشود؟
اختلال روانی یک سندرم یا الگوی رفتاری یا روانشناختی است که اهمیت بالینی دارد و فردی که به آن مبتلا میشود با نشانهای دردناک یا نوعی ناتوانی روبهرو میشود. اختلال روانی در موارد کنترل نشده و حاد با افزایش قابل ملاحظه درد، ناتوانی، از دست رفتن آزادی بیمار و حتی مرگ را به همراه خواهد داشت.
معمولا این نوع اختلالات روانشناختی چگونه تشخیص داده میشود؟
در کتابهای مربوط به طبقهبندی اختلالات روانی چند محور مشخص شده که براساس ملاکهای تشخیصی که برای هر محور ذکر شده، مشخص میشود که هر فردی مبتلا به چه نوع اختلالی شده است. البته برای این که یک روانپزشک یا روانشناس تشخیص دهد که فرد مبتلا به چه نوع اختلالی است، باید دستکم تعدادی از این نشانهها در مدت زمانی معین با شدت مشخصی وجود داشته باشد یعنی فراوانی، شدت و مدت بروز نشانهها اهمیت دارد. این مساله به این علت مهم است که ممکن است برخی افراد با خواندن درباره نشانه برخی از اختلالات در رسانهها یا کتب و منابع مختلف، اقدام به برچسب زدن به خود یا دیگران کنند که کاری بسیار نادرست و غلط است؛ بنابراین فقط روانپزشک یا روانشناس بالینی با انجام مصاحبه و گرفتن اطلاعات تاریخچهای فرد میتواند نوع اختلال را مشخص کند.
اختلالات روانشناختی در چه سنی قابل تشخیص است؟
این نوع اختلالات، دستهبندیهای مختلفی دارد و بسته به نوع اختلال در سنین مختلف تشخیص داده میشود. برخی اختلالات وجود دارد که معمولا نخستین بار در دوره شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی تشخیص داده میشود مانند اختلالهای تیک، دفع، یادگیری، فراگیری رشد، اختلال مهارتهای حرکتی یا دیگر اختلالات نیز در دستههای دیگری طبقهبندی میشود و ملاکهای تشخیصی خاصی را در بر میگیرد.
اختلالات شایعی مانند افسردگی، استرس و اضطراب با چه نشانههایی در افراد مختلف قابل شناسایی است؟
برای این که این نوع اختلالات شناسایی شود، مسلما علائمی باید دیده شود تا فرد مبتلا در نظر گرفته شود. افسردگی نوعی اختلال روانی است که در آن خلق شخص آشفته میشود و جزو اختلالات خلقی طبقهبندی میشود. اختلالات خلقی طیف وسیعی را در بر میگیرد و در این نوع اختلالات، خلق فرد آشفته و بیمارگونه و ممکن است که به صورت طبیعی، بالا یا پایین ارزیابی شود. وقتی خلق فرد، پایین باشد گفته میشود که وی دچار افسردگی است که البته با این نشانهها با کاهش انرژی کاهش علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بیاشتهایی یا پراشتهایی و در موارد شدیدتر با افکار مرگ و خودکشی نیز همراه است؛ البته ابتلا به این اختلال میتواند در عملکرد زندگی شخصی، شغلی و روابط اجتماعی فرد نیز اثر سوء بگذارد. به این علت از افسردگی به عنوان سرماخوردگی روانی نیز یاد میشود؛ زیرا جزو شایعترین اختلالات است. در دستهبندی اختلالات روانپزشکی اختلالاتی تحت عنوان اختلالات اضطرابی وجود دارد که شامل اختلالهایی است که در آنها، اضطراب نشانه اصلی اختلال است و انواع مختلفی دارد. اضطراب به صورت ساده عبارت است از یک احساس ناخوشایند که با تشویش، نگرانی و بیقراری و با علائم جسمانی چون تپش قلب، لرزش، تعرق، پرش عضلات و سردرد نیز همراه است. البته افراد مختلف علائم مختلفی از اضطراب را به صورت خفیف، متوسط یا شدید تجربه میکنند. چگونگی حس آسیبپذیر بودن در افراد متفاوت است و از تجربیات گذشته فرد، باورها و نگرشهای وی درخصوص این موقعیتها تاثیر میپذیرد.
مراجعه به روانشناس یا روانپزشک چه زمانی ضرورت پیدا میکند؟
درباره هر یک از اختلالات روانپزشکی زمانی که عملکرد شخصی، شغلی، خانوادگی و بین فردی با مشکل روبهرو شود، نیاز است تا فرد از کمک حرفهای بهره بگیرد. درمان ناراحتیها و بازبینی مشکلات فردی و بینفردی بسیار ضروری است و گاهی با مراجعه بهنگام و زودهنگام از تشدید بیماری و حاد شدن علائم جلوگیری میشود. زمانی که فرد به روانشناس مراجعه میکند چنانچه لازم باشد وی بیمار را به روانپزشک ارجاع میدهد تا در صورت لزوم از دارودرمانی استفاده شود. حالت عکس نیز اتفاق میافتد و ممکن است که روانپزشکان در کنار درمانهای دارویی، درمانهای روانشناختی را توصیه کنند. اصولا موثرترین درمان، بسته به نوع مشکل فرد به صورت دارودرمانی یا درمانهای روانشناختی یا ترکیبی است.
علت مقاومت بسیاری از افراد، بویژه در جامعه خودمان از مراجعه به روانشناس چیست؟
گاهی علل مقاومت در مراجعه به مشاور و روانشناس یا روانپزشک، ترس از خوردن انگ بیمار روانی است. متاسفانه در جامعه ما باورهای غلطی وجود دارد که باعث میشود جملاتی مانند «من دیوانه نیستم که پیش روانشناس بروم» یا «من سالمم و به روانپزشک نیاز ندارم» یا «من خودم یک پا روانشناسم» را از افراد در طبقات مختلف جامعه میشنویم که نشاندهنده نگاه منفی و مقاومت افراد از مراجعه به کلینیکهای تخصصی روانپزشکی یا روانشناسی است.
گاهی نیز افراد از محرمانه نماندن مطالبی که بیان میکنند، ترس دارند و نگران هستند که مشخصات فردی آنها منتشر شود و اطرافیانشان و دیگران متوجه بشوند که به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کردهاند. در صورتی که یکی از مهمترین اصول اولیه روانشناسی و مشاوره رازداری است که از ابتدای شروع دوران تحصیل تا اخذ پروانه تخصصی بارها مورد تاکید قرار میگیرد و جزو نظامنامه اخلاقی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران نیز ذکر شده است.
یکی از موارد بازدارنده دیگر، فقر فرهنگی و نبود اطلاعات کافی خانوادهها درباره خدمات روانشناسی و مشاوره است. متاسفانه گاهی افراد خانواده بشدت مخالف مراجعه یکی از اعضای خود به روانشناس میشود و به نوعی جایگاه قابل قبولی را برای روانشناسی در نظر نمیگیرد. این مساله از تاکید فرد مراجعهکننده مبنی بر تماس نداشتن با خانوادهاش، حتی برای یادآوری وقت مشاوره بروشنی قابل تشخیص است و گاهی نیز افراد به صورت مستقیم بیان میکنند که خانواده آنها پذیرش مشاوره و روانشناسی را ندارند.
یکی دیگر از عواملی که باعث مقاومت افراد میشود، داروگریزی افراد است و میگویند: «فقط یک مشت دارو به آدم میدهند» یا «دارو اعتیادآور است» بنابراین به روانپزشک مراجعه نمیکنند.
نقش خانواده در نتیجهگیری از درمانهای روانشناختی چقدر موثر است؟
کنترل و درمان اختلالات مختلف به درمانهای انفرادی و گاهی هم درمانهای دارویی نیاز دارد، اما مهمترین نکته این است که فرد مبتلا به اختلال، نیاز به حمایت اعضای خانواده و مورد پذیرش آنها بودن دارد.
گاهی ممکن است فردی دچار اضطرابی سطحی یا ترسی خاص باشد که اگر خانواده حمایتگری نداشته باشد، مشکل او حادتر شود؛ بنابراین خانواده و نزدیکان بیمار در کمک برای بهبود او و نیل به سمت سلامت روان نقش بسیار موثر و پررنگی دارند. خانواده باید علائم بیماری و زمانهای عود آن را بشناسد تا برای اقدام بهنگام وارد عمل شود؛ بنابراین گاهی درمان اختلالات روانی به صورت چندوجهی است.
پونه شیرازی - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد