وی پس از اطلاع از این که محمدباقر قالیباف نسبت به دیگر نامزدها در نظرسنجیها بالاتر است با توجه به اصول اولیهای که برای این ائتلاف مشخص شده بود از ریاست ستاد آن استعفا کرد و ریاست ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف را به عهده گرفت.
حضور فعال مظفر در انتخابات 92 بهانهای شد تا جامجم برای پرداختن به مسائل انتخابات ریاست جمهوری و عملکرد ائتلاف با وی به گفتوگو بنشیند.
مظفر معتقد است که برگ برنده روحانی در انتخابات عدم بلوغ سیاسی اصولگرایان و تفرقه میان آنان بود.
وی پیمانشکنی در میثاق ائتلاف سهگانه را موجب شکست این ائتلاف میداند و معتقد است سهمخواهی باعث میشود که فعالیتهای ائتلافی ناکام بماند.
مظفر همچنین معتقد است که زمان تشکیل دولت آشتی ملی فرارسیده و قالیباف آماده حضور در کابینه روحانی است. آنچه در پی میآید حاصل این گفتوگوست.
تحلیل شما از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
انتخابات ریاست جمهوری 92 مصداق بارز خلق حماسه سیاسی بود که ملت بزرگ ایران برنده آن است. مردم ایران در این انتخابات هوشیاری و بلوغ سیاسی خود را در برابر بیگانگان و معاندان نشان دادند و در اوج مشکلاتی که داشتند توانستند اقتدار ملی را رقم بزنند که این امر جای تبریک به ملت ایران دارد. باید از رهبری فرزانه انقلاب تشکر کرد که با بیاناتشان ظرفیتهای مردمی را احیا کردند و چه یاران انقلاب و چه منتقدان، همه را به صحنه آوردند. در عین حال به نظر میرسد رای به روحانی هم رای به عقلانیت، اعتدال، آرامش و اخلاق بود و شعارامید و تدبیر توانست جای خود را در میان مردم باز کند. این رای در تقابل با بیاخلاقیها و رواج تهمتها و بیآبرو کردن شخصیتهای کشور و نیاز به تغییر گفتمان بداخلاقی به گفتمان اخلاقی و اعتدال به دست آمد.
به نظرم در برابر این انتخاب همه وظیفه دارند از رئیسجمهور منتخب حمایت کنند. حمایت از رئیسجمهور منتخب در حقیقت حمایت از تکریم و حرمتگذاری به آرای مردم و تسلیم در برابر خواست و اراده عمومی است. ضمن این که بافت و شخصیت فکری آقای روحانی هم از درون و همراه نظام است و بویژه بیانات اخیر ایشان چه در قالب بیانیه چه در قالب کنفرانس مطبوعاتی مایه افتخار نظام به شمار میرود و تائید همان شعار تدبیر و امید است.در عین حال در این میان باید افراطیونی که به اسم اصولگرایان همچنان بر طبل اختلاف و یاس میکوبند به خود بیایند و با ژرفنگری بیشتری به مصالح ملی نگاه کنند.
ملت ما تحمل بازگشت به فضای بسته و متحجر را ندارد و خود حقپنداریهای عدهای افراطگر را نمیپذیرد. از آن سو نیز افراطگرایان اصلاحطلب هم باید از سهمخواهی دست بردارند. چون اصلاحطلبان تندور از همان اول بر طبل یاس و تردید کوبیدند و حتی روحانی را نماینده اصلاحطلبان ندانستند و او را تحقیر کرده و از او حمایت نکردند.
روحانی با تیزبینی و ژرفاندیشی در بیانیه و مصاحبه خود گفت که خود را منتخب یک جناح نمیداند و رئیسجمهور کل جامعه، همه جناحها و مردم است. مشی اعتدال و تدبیر رئیسجمهور منتخب فضای جامعه ما را تلطیف کرده و امیدهایی در جامعه به وجود آورده که به نظر میرسد باید همین منوال ادامه پیدا کند.
در نهایت تشکیل دولت و کابینهای از انسانهای شایسته، اصیل و توانمند از سلایق مختلف که اولا در چارچوب نظام قرار دارند و بعد سیاستهای آقای روحانی را قبول دارند و حاضرند با او همکاری کنند میتواند تحقق بخش همان دولت آشتی ملی به شیوه صحیح باشد.
زمانی که تشکیل دولت آشتی ملی مطرح بود برداشتهای غلطی وجود داشت که فکر میکردند همه جناحها و اپوزیسیون و مخالفان هم باید در این مجموعه وارد شوند. وجود آقای روحانی در مسئولیت ریاست جمهوری این زمینه را پیش آورده که ایشان در چارچوب نظام از توانمندیهای خود استفاده کند و پایهگذار دولت آشتی ملی باشد.
به نظر شما آقای روحانی چه برگ برندهای داشت که توانست رای مردم را به خود جلب کند؟
ایشان علاوه بر مزایایی که داشت، گفتمانی را نیز مطرح کرد که توانست حمایت بخشی از جامعه را جلب کند و بر مسائلی که نیازهای جامعه بود تاکید کرد. اینها نکات ایجابی ایشان بود، اما نکته دیگر نیز این بود که ایشان از عدم بلوغ سیاسی اصولگرایان بهره برد. وقتی تشتت و تفرقه میان اصولگرایان وجود داشت و آنها حتی به یک میثاقی که بسته بودند وفادار نماندند بدنه جامعه اعتماد خودش را از دست داد و آرا به سمت روحانی جلب شد. به نظرم اصولگرایان امتحان بدی را در انتخابات پس دادند در حالی که میتوانستند انسجام و امیدی را که همان موقع تشکیل ائتلاف اولیه وجود داشت حفظ کرده و ادامه دهند، اما منافع شخصی و نفسانی در این امر دخالت کرد، تشتت ایجاد شد و به وعدهها عمل نشد و به دنبال آن گروههای موازی تشکیل شد و هر کس دنبال منافع حزبی خودش رفت. آقای روحانی از این فرصت استفاده کرد و در فضای سیاسی جامعه یک انسجام و وحدتی را به نمایش گذاشت. طبیعی است جامعه از این فضا که آرامش و اعتدال بر آن حاکم و خارج از افراط بود استقبال کرد و خواستار مقابله با بداخلاقیها و نوید ایجاد فضای اخلاقی و اعتدال بود که ایشان توانست از این امر بهره ببرد.
شما از وزارت در دولت اصلاحات به محور ائتلاف اصولگرایان پیوستید. توضیح شما درباره این انتقال چیست؟
من وقتی وارد این ائتلاف شدم برای دفاع از یک نفر نیامدم بلکه گفتند مجموعهای میخواهد شکل بگیرد که در انسجام اصولگریان تاثیرگذار باشد. هر سه نفر گفتند که روی انتخاب من به وفاق رسیدهاند و نسبت به من اظهار لطف کردند. من در آن زمان وقتی دیدم مورد قبول هر سه نفر هستم گفتم اگر بتوانم در این زمینه خدمتی کنم و آبرویی هم بگذارم ارزش دارد که مجموعه اصولگرایان را به یک سامانی برسانم و یک فرد قوی و مورد قبول مردم از آن بیرون بیاید، اما متاسفانه روندی که طی شد روند رضایتبخشی نبود و نتیجه معکوس داد و مجبور شدم از ائتلاف کنارهگیری کنم.
حضور شما برای ستاد ائتلاف 2+1 پیشنهاد چه کسی بود و چرا شما را برای این ستاد انتخاب کردند؟
هر سه عضو ائتلاف این پیشنهاد را دادند. اولین پیشنهاد را آقای ولایتی داد و دوستان دیگر هم پذیرفتند و گفتند که افراد مختلف در این زمینه مطرح شدهاند که روی شما وفاق حاصل شده است. دلیلی که آنها در این رابطه داشتند این بود که به نظرشان من چهره مقبولی به شمار میرفتم که شاید میتوانستم در جامعه فضای مثبتتری را ایجاد کنم.
بعضی سایتها از انتصاب فرزند شما میثم مظفر به سمت ریاست تاکسیرانی تهران ـ که وابسته به شهرداری است ـ همزمان با حضور شما در ائتلاف 2+1 خبر دادند. آیا این دو موضوع با یکدیگر مرتبط بود؟
این انتصاب همزمان نبود و این دروغ محض است. اینها همان بداخلاقیهایی است که صورت گرفته و بسیاری از روی بیاطلاعی در این رابطه به گناه میافتند. آنها باید در این رابطه تحقیق کنند و بعد مرا متهم سازند. این انتصاب قبل از ائتلاف صورت گرفت. میثم ما قبل از این معاون سازمان فرهنگی هنری شهرداری بـــود و قبل از آن هم قائممقام شهردار بود و حتی قبل از آن نیز پستهایی داشته که وزرای ما آن را نداشتند. اتفاقا میثم ما به جرم مظفر بودن از مناصب بالا محروم مانده است ایشان از هجده سالگی در تشکیلات بوده و اداره جلسات 2000 نفری را به عهده داشته است.
وی مشاور منطقه آزاد کیش و مدیرکل اتحادیه دانشآموزان کشور بوده و به عنوان مشاوران جوان رئیسجمهور فعالیت میکرده است. همچنین ایشان عضو هیات مدیره موسسه آیتی و معاون سازمان فرهنگی شهرداری بوده و قرار بود شهردار یکی از مناطق شود، اما تاکسیرانی که جزو حساسترین وظایف بود و افراد دیگر نمیتوانستند در آن فعالیت کنند به ایشان پیشنهاد شد و گفته شد با توجه به توانمندیهای ایشان این انتخاب صورت گرفته است.
شما کارنامه سه ماهه ایشان را ملاحظه کنید و ببینید که چه فعالیت موثری داشته است. شایعات مطرح شده جفایی است که در حق ایشان صورت گرفته و هیچ ارتباطی میان فعالیت من و ایشان وجود ندارد. پرسش من این است که چرا ما توانمندیهای افراد را به دلایل شایعات بیاساس زیرسوال میبریم. البته این موضوع به دلیل وجود برخی از طایفه گریها که در بعضی جاها وجود دارد شایعه میشود، اما بچه من برعکس است و توانمندیهایش به حدی است که باید مناصبی بالاتر از این اختیار کند. شما بهتر است به تاکسیرانی سری بزنید و عملکرد او را در آنجا بررسی کنید و خودتان در این باره قضاوت کنید.
شما رئیس ستاد ائتلاف سهگانه بودید که بعدا با استعفا از این ائتلاف ریاست ستاد انتخاباتی آقای قالیباف را عهدهدار شدید. چه اختلافاتی باعث شد که ائتلاف سهگانه نتواند به آن هدف خود که معرفی یک نفر از میان سه نفر بود، برسد؟
ائتلاف سه گانه به میثاق خود عمل نکرد البته نه اینکه آنها بخواهند خلاف شرع کنند بلکه در این زمینه توجیهاتی را مطرح میکردند. یکی از توجیهات این بود که ممکن است هرچه در انتخابات جلو برویم نتیجه آرا تغییر کند. قرار بود هرکس که بعد از تائید شورای نگهبان رای بیشتری داشت او معرفی شود. این کار انجام شد و فرد منتخب قالیباف بود و رای ایشان پنج برابر دیگران بود ولی متاسفانه توجیهات و بعد فشارهای هواداران مانع از این اقدام شد و مشکلاتی به وجود آورد که خود دوستان هم در وضع خاصی قرار گرفتند. قرار نبود که آنها با یکدیگر رقابت کنند، اما رقابت کردند و این تخلف از میثاق بود. چون این تخلفات انجام شد میثاقی که با هم بسته بودند از هم پاشید و وضع ناگواری پیش آمد. البته باید بگویم که این پیمان شکنی از طرف قالیباف نبود چون ایشان هم رای بالایی داشت و هم تاکید داشت که اگر شورا در باره هر یک از افراد ائتلاف تصمیم بگیرد همچنان بر میثاق باقی می ماند و از رقابت کنار میرود.
خیلی از کارشناسان ائتلاف سهگانه را از اساس مشکل دار میدانستند و معتقد بودند که حتی اگر حداد عادل قرار بود در بیانیه انصراف خود از یکی از نامزدهای اصولگرا حمایت کند آن فرد کسی جز دو عضو دیگر ائتلاف یعنی سعید جلیلی بود آیا شما چنین تحلیلی را قبول دارید؟
نه، آقای حداد عادل از آقای جلیلی حمایت نکرد. اما انتظار میرفت وقتی ایشان فرمودند که به نفع ائتلاف کنار میروند بگویند چون ائتلاف نظرش این بود که هرکس رای بالایی داشت او برگزیده شود و چون قالیباف رای بالاتری دارد من به نفع قالیباف کنار میروم و همه نیروهای خود را برای او بسیج میکردند. این بهتر بود البته ایشان در این باره جبران کردند و با بیانیهشان مقداری از مشکلات ائتلاف را ترمیم کردند. مبنای ائتلاف مبانی درستی بود. اوایل که این ائتلاف تشکیل شد گفتند که آنها از چه کسی اجازه گرفته اند و ائتلاف تشکیل داده اند و چطور آنها پیشتاز شدهاند؟ ما گفتیم سه نفر تصمیم گرفتهاند که به انسجام اصولگرایانه کمک کنند و این اجازه نمیخواهد.. مبانی این اقدام درست بود و بعد انتظار میرفت که افراد دیگر هم بیایند و با آنها همکاری کنند. حسادتها باعث شد که هر کس برای خودش گروه تشکیل داد و شاهد ائتلافهای گوناگون بودیم که باعث ایجاد تکثر شد.
ملاک ائتلاف فقط نظرسنجی بود یا نظرسنجی بهعلاوه نظر جامعتین و دیگر نظرات؟
ملاک در درجه اول مشروعیت بود همچنین تجربه که با سوابق مدیریتی که آقایان داشتند براحتی قابل احصا و ارزیابی بود و مقبولیت هم آرای مردمی بود که باید از طریق نهادهای نظرسنجی معتبر کشور به دست میآمد. ما چهار مرکز معتبر نظرسنجی داشتیم که عبارت بودند از نظرسنجی ناجا، بسیج، اطلاعات و صدا و سیما که نظرسنجیهای آنها علمی بود. ملاک اصلی این موارد بود و نظرسنجیها نشان میداد که آقای قالیباف جلوتر از دیگران است و پیشتازی دارد. متاسفانه آقایان دیگر انتظار داشتند که رای قالیباف کم بشود و رای خودشان بالاتر برود. در مورد جامعتین هم هیچ موقع شرط این نبود که ملاک اصلی نظر جامعتین باشد. ملاک این بود کسی را که از این سه نفر انتخاب میکنند جامعتین با او مخالف نباشد که آنها هم با هیچ یک از آقایان مخالف نبودند.
از چالش آقایان قالیباف، ولایتی و حداد عادل بعد از مناظره سوم چه احساسی داشتید و نتیجه را چطور پیشبینی میکردید؟
حداد عادل چالش به وجود نیاورد بلکه معیارهاو مبانی را مطرح کرد. قالیباف هم در مورد ولایتی میخواست به این نکته برسد در زمانی که ولایتی سیاست خارجی را مدیریت میکرد آنچه که تاثیرگذار بود دیپلماسی سیاسی ما نبود که میتوانست ارتباطات را با دنیا تنظیم کند و روابط را بالا و پایین کند بلکه فداکاریهای رزمندگان و پیروزیهای آنها بود که تعادل بینالمللی را بهم میزد. این حرف حرف درستی است چرا که در آن زمان تمام فضای سیاسی و دیپلماتیک، فرهنگی و تعاملات بینالمللی و داخلی کشور تحت تاثیر پیروزی رزمندگان ما در جبههها رقم میخورد. در آن زمان آنچه که فعال ما یشاء بود رزم، جنگ و پیروزی رزمندگان بود و دیگران بهرههای خودشان را از آن میگرفتند.
یعنی در این مناظره چالشی پیش نیامد؟
چالشی نبود. باید همه میپذیرفتیم. حالا شاید اینگونه مطرح شود که این صحبت برای این بود که ارزش دیپلماسی ولایتی را کاهش دهد ولی این امر بیان یک واقعیت بود که میتوانست به زبان دیگر هم مطرح شود که جنبه رقابتی پیدا نکند. ولی از اول این نگرانی وجود داشت که وقتی این سه نفر پای مناظره تلویزیونی بروند رقابت ایجاد میشود. قرار نبود که این امر صورت گیرد وا عضای ائتلاف بر این امر اصرار داشتند. قالیباف میگفت من حاضر نیستم که رقابت کنم و در مناظرهها وارد شوم، اما دوستان دیگر نظرشان این بود که رقابت صورت گیرد و انتظار داشتند که در رقابتها آرای آنها افزایش یابد که این جزو برنامه نبود.
برخی این اعتقاد را دارند که اگر اجماع نیز صورت میگرفت با توجه به نتیجه انتخابات بازهم این ائتلاف نتیجهای برای اصولگرایان نداشت. نظر شما در این باره چیست؟
نه من این تحلیل را قبول ندارم. الان که نتیجه نظرسنجیها ارائهشده و انتخابات صورت گرفته است آنها میتوانند اینگونه تحلیل کنند که مجموع رای اصولگرایان کمتر از اصلاح طلبان بود یا کمتر از روحانی شده است. البته در نظر داشته باشیم که اصولگرایان نیز به روحانی رای دادند. شما توجه داشته باشید که فضا سازی خیلی مهم است. اگر از همان اول این انسجام در اصولگرایان و وفاق عمومی و پیمان در میثاق پیش میآمد آنقدر فضای امید و نشاط غلبه پیدا میکرد که خود آن رای آفرین بود. آرای اولیه هم حکایت از درستی این نظر دارد. زمانی که ما آرای اولیه را نظرسنجی میکردیم بر محور افراد نبود بلکه میگفتیم اصولگرایان، دولتی ها، ائتلاف سه گانه، ائتلاف پنج گانه و طیف آقای مصباح مورد نظرسنجی قرار گیرد که در راس این نظرسنجیها ائتلاف سه گانه قرار داشت. بعد از این نظرسنجیها ما روی افراد نظرسنجی کردیم یعنی فضا در این نظرسنجیها موثر بود، اما وقتی که مردم دیدند در خود اصولگرایان و ائتلاف تفرقه وجود دارد خوب دیگران امید خود را از این سو برداشتند و به سمت دیگر امید بستند و بر آن موج سوار شدند. بنظرم اگر ائتلاف به انسجام درونی خود عمل میکرد شاید اتفاق دیگری میافتاد و فضا عوض میشد.
شما عضو کمیته مرکزی اجرای انتخابات هم بودید. آیا این سمت با فعالیت شما در ستاد انتخاباتی یکی از نامزدها منافاتی نداشت؟
نه من همان ابتدای امر استعفا دادم. این هم باز شیطنت دیگری بود که انجام گرفت. من جزو 30 معتمدی بودم که برای حضور در کمیته مرکزی اجرایی انتخابات معرفی شده بودم که قرار بود از میان ما 7 نفر برای عضویت در کمیته انتخاب شوند روزی که برای تعیین اعضای کمیته مرکزی جمع شدیم یکی از دوستان پیشنهاد کرد و نامزد هم شدم، اما در همان زمان یکی از دوستان به من یادآوری کرد کهای کاش تو عضو کمیته مرکزی اجرای انتخابات نمیشدی چرا که رئیس ائتلاف هستی. من پرسیدم که آیا این امر خلاف قانون است گفتند نه اما چون احساس کردم شائبه به وجود میآید نیمهکاره جلسه را ترک کردم به اطرافیان خودم هم گفتم که من عضو کمیته نیستم و از آن خارج شدم، اما آن دو ـ سه نفر این موضوع را به عموم اعلام نکردند و لذا در آن کمیته به من هم رای دادند و رای من با نفر آخر مساوی شد و با قرعهکشی به عنوان عضو رزرو انتخاب شدم. با این حال زمانی که من از این موضوع مطلع شدم نامهای به وزیر کشور نوشتم و از عضویت خودم انصراف دادم.
یعنی در زمانی هم که ریاست ستاد انتخاباتی قالیباف را داشتید در این کمیته حضور نداشتید؟
اصلا من یک جلسه هم نرفتم و مرا دعوت نیز نکردند. این هم از آن بداخلاقی هاست که روزنامه وابسته به دولت (ایران) آن را به دروغ منتشر کرد. من در همان لحظه اول انصراف دادم و کپی انصراف من موجود است.
تاثیر تشکیل کمیته اجرایی مرکزی انتخابات که برای اولین بار شکل میگرفت در شفافبودن انتخابات و تمکین همه نامزدها از نتیجه انتخابات را چقدر میدانید؟
هیچ تاثیری در این امر نداشت. اصلا فضای عمومی جامعه ما فضایی بود که همه چیز بر صدق و سلامت پیش رفت. انتخابات بدون تقلب با مدیریت مقام معظم رهبری برگزار شد. ایشان با فضایی که به وجود آوردند جامعه برای شرکت در انتخابات مطمئن شدند و عملکرد و مصاحبههای شورای نگهبان این فضا را مهیاتر کرد و نیازی به تشکیل کمیته مرکزی اجرای انتخابات نبود.
باتوجه به اینکه شما در ستاد انتخاباتی یکی از نامزدها فعال بودید آیا ممکن است به صورت تخمینی برآورد از هزینه تبلیغاتی نامزدها در این دوره ارائه کنید؟
این یک نکتهای است که بازهم بیجهت و خلاف شرع درباره آن صحبت شده است. افراد و رسانهها زود یک نفر را متهم میکنند، بدون اینکه اطلاع و آمار دقیقی از عملکرد وی داشته باشند. این امر خلاف اخلاق و خلاف شرع است. من که در متن انتخابات حضور داشتم تأکید میکنم که آقای قالیباف از نظر هزینه انتخابی، پنجمین نامزد است.
میزان این هزینهها چقدر بود؟
میزان دقیق هزینهها را من ندارم، چون یک بخشی را ما از مرکز هزینه میکنیم یک بخشی را هم مردم تقبل میکنند، البته عمده تامین هزینههای بخش مرکزی هم به عهده مردم است. در هر جا و هر استانی این کمکها صورت میگیرد و قابل احصا نیست. ولی من میخواهم بگویم که هر جا عکس قالیباف بوده عکس دوستان دیگر هم بوده است؛ حتی در بسیاری از جاها عکس و تصویر و بنر قالیباف کمتر بود و حتی ایشان عکس رنگی هم نداشت. در حالی که دیگران بسیار بیشتر از ایشان تبلیغ کردند و این سوال مطرح است که چرا درخصوص ایشان قضاوت بد میکنند؟ حتی بعضی از افراد میگویند که هزینه دیگر نامزدها را مردم تهیه کردند، اما ایشان از طرق دیگری بود. چه کسی این حرف را میزند. آیا ایشان میتواند این همه هزینه را از جیب خود تهیه کند؟ آیا دیگر نامزدها نیز از جیب خود هزینه کردهاند؟ مردم این هزینهها را کمک میکنند و در اختیار نامزدها قرار میدهند و طرح چنین اتهاماتی علیه نامزدها از بداخلاقیهایی است که صورت میگیرد.
یعنی همه هزینهها از جانب مردم تهیه میشد؟ هیچ سازمان یا نهادی کمک حال نامزدها نبود؟
من یک جمله راجع به پاکدستی قالیباف بگویم که میخواهم حتما آن را بنویسید و آن این است که یک نفر مقداری پول به من داد که بهطور شخصی به قالیباف کمک کنم. من میتوانستم در درجه اول این پول را به حساب عمومی بریزم، اما به فکرم رسید پول را به خود آقای قالیباف بدهم. بینی و بینالله فقط من درباره این پول خبر داشتم و خود قالیباف. شش صبح رفتم تا پول را تحویل ایشان بدهم با عکسالعمل تند وی مواجه شدم. گفت هرگز این پول را نمیپذیرم و من پرسیدم حالا این پول را چه کار کنم که وی در پاسخ گفت آن را به حساب پول عمومی واریز کن. من اصرار کردم که این پول برای مخارج انتخاباتی دست شما باشد، اما قالیباف گفت هرگز نمیخواهم زندگیام به این پول آلوده شود. باید مردم این موضوع را بدانند که مدیر کارآمد و شایسته چگونه برخورد میکند. من قبلا اصلا با آقای قالیباف کار نکرده بودم و با دوستان دیگر بیشتر همراه بودم؛ اما مدتی که نزد ایشان آمدم علاقهام به ایشان بیشتر شد.
نامزدهای انتخاباتی هیچ وامی از وزارت کشور یا سازمان دیگر دریافت نمیکنند؟
خیر، تنها کمکهای مردمی است. مردم با عشق این کمکها را در اختیار نامزدها قرار میدهند. بهطور مثال یک نفر به من گفت به طور خودجوش پیامکی تنظیم کرده است که وقتی حساب کردم، دیدم هزینه ارسال این پیامک، چند میلیون تومان است. از او پرسیدم تو این پول را از کجا آوردهای، گفت: این عشق من است من کارخانه داشتم دیدم قالیباف انسان شایستهای است و برداشتم و پیامکها را برایش تنظیم کردم و زدم. این پولها قابل برآورد نیست.
تاثیر برنامههای انتخاباتی صدا و سیما را در برگزاری پرشور، تشخیص صحیح و کاهش هزینه تبلیغات چگونه ارزیابی میکنید؟
خیلی خوب بود. باید از صدا و سیما تشکر کرد. در معرفی نامزدها مدیریت خوبی صورت گرفت و جلوی بداخلاقیها گرفته شد. البته خود نامزدها نیز در این رابطه همکاری خوبی با صدا و سیما داشتند. برخی اتفاقاتی هم که افتاد، حداقل بود و میتوانست بهتر شود، اما صدا و سیما عامل تهییج و ترغیب و نشاط جامعه است.
عملکرد صدا و سیما در کاهش هزینههای تبلیغاتی چقدر موثر بود؟
بسیار تاثیرگذار بود و ما بر همین اساس به این نتیجه رسیدیم که با اقدامات صدا و سیما در شهرهای بزرگ اصلا نیازی به هزینههای کلان نیست. حالا در برخی روستاها و مناطق دورافتاده جای تبلیغ بود، اما در شهرهای بزرگ خیر. ما اصلا در تهران بنر زیادی نزدیم. حالا باید به این نکته نیز اشاره کنم، شهرداری تهران هر سال برای مراسم سالگرد رحلت حضرت امام (ره) هزینه و بین مردم خوراکی توزیع میکرد، اما امسال سالی بود که قالیباف جلوی این کار را گرفت و گفت اگر من این کار را بکنم، ممکن است بگویند برای تبلیغات به نفع خودش این اقدام را انجام داده است. نکته دیگر این که گروهی نیز نزد قالیباف آمده بودند تا سهمخواهی کنند. به ما گفتند ما باعث شدیم احمدینژاد رای آورد و هشت میلیون رای داریم و با شما همکاری میکنیم اما... من پرسیدم این اما یعنی چه مگر شما نیامدهاید با ما همکاری کنید؟ کنجکاو شدم و بیشتر بررسی کردم و دیدیم آنها اگرچه نظرشان بر این است که کمک کنند، اما به دنبال سهم در دولت آینده هستند با این حال آقای قالیباف هرگز به من اجازه نداد حتی این موضوع را مطرح کنم. من از طرف ایشان به این افراد گفتم ما از همکاری شما استقبال میکنیم، اما اگر سهم بخواهید هرگز نمیتوانیم قبول کنیم. آنها هم نپذیرفتند و گفتند که آبی از شما گرم نمیشود.
به نظر شما چرا نتیجه انتخابات با نتایج نظرسنجیهایی که در روزهای منتهی به انتخابات از سوی برخی سایتها منتشر میشد، متفاوت بود؟
هر وقت نتیجه انتخابات با نظرسنجی تفاوت پیدا میکند بلافاصله مطرح میشود که نظرسنجیها غیرعلمی است، اما حتمـــا چنین نظری باطل است. نظرسنجیها علمی، معتبر و بر مبنای ملاکها و شاخصهای دقیق است، اما در کشور ما رای مردم با رویدادهایی که در جامعه اتفاق میافتد، تغییرات 180 درجهای پیدا میکنند. در دنیا چون فعالیتهای سیاسی به صورت تشکیلاتی است نتایج نظرسنجیها با نتیجه انتخابات 2 تا 3 درصد اختلاف دارد. اما در ایــران ممکن است نامزدی در یک روز یک رای داشته باشد، اما رویدادی نظر مردم را 180 درجه تغییر دهد. این امری استثنایی در ایران است و علت آن نیز این است که ما در ایران حزب و تشکیلات نداریم بلکه فضا، احساسات، غلبه سیاستها و سخنرانی شخصیتها در نظر مردم دخیل است. بنابراین اعتبار نظرسنجیها مشکلی ندارد و خیلی بد است که برخی میگویند دیدید گفتیم که نظرسنجیها اعتبار ندارد.
شما پیش از روز رایگیری چقدر احتمال میدادید که روحانی در دور اول پیروز شود؟
خود آقای روحانی هم این احتمال را نمیداد. حتی اصلاحطلبان هم میگفتند که ایشان امکان رای ندارد. البته ایشان در مصاحبهها شایستگی خود را نشان دادند، ولی باور عمومی جامعه این نبود. موجی که آمد به یکبار وضع عمومی را تغییر داد.
به نظر شما اگر روحانی از قالیباف بخواهد تا بهعنوان یکی از اعضای کابینه ایشان قبول مسئولیت کند، او حاضر است بپذیرد؟
در جلسه تودیع آقای قالیباف، ایشان گفت: ما باید از ریاست جمهوری روحانی حمایت کنیم و تمام امکانات من در اختیار ایشان است. من معتقدم که اگر آقای روحانی از آقای قالیباف دعوت به کار کند، اگر بهترین زینت کابینهاش نشود کمترین نمیشود.
کتایون مافی - گروه سیاسی
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛