1 ـ کارلوس کرش اصل دفاع را به بالاترین و بهترین شکل در مسابقههای مرحله نهایی پیکارهای انتخابی جام در قاره آسیا رعایت کرد و همین که تیمش در هشت بازی فقط دو گل خورد، نشانگر همین مساله است، اما از یک سو ثمر دادن همیشگی این طرح و دفاع صرف چند لایه و بتونی مستلزم 90 دقیقه تمرکز کامل و شانس مساعد هم هست که امکان ندارد همیشه و در هر مسابقهای همراه تیم باشد و سرانجام روزی این فاکتورها در خدمت تیم ملی نخواهند بود.
2 ـ توجه بیش از حد به اصل گل نخوردن تنوع بازی تهاجمی و به واقع اصل تهاجم را در اردوی ایران بسیار کمرنگ ساخته و اصولا به نظر میرسد که کرش طرحهای چندانی در این زمینه ندارد. طرفداران تیم ملی ایران بد نیست بدانند تیم ملی پرتغال نیز با هدایت کرش در مرحله پایانی جام جهانی 2010 در چهار بازیاش فقط یک گل خورد، اما با همان یک گل که باعث ثبت شکست برابر اسپانیا در شروع مرحله حذفی شد، با رقابتها وداع کرد.
3 ـ پرداختن کرش به حاشیهها و عمده کردن برخی مسائل جانبی به قصد زیر سایه بردن ضعفهای فنی تیمش و استفاده از آن مسائل به قصد رسیدن به نتایج لازم شاید در سطح و ردهای از فوتبال آسیا و مقابل یکی از عجیبترین تیمهای کره جنوبی دوران معاصر (که به جای دواندن توپ روی زمین به ارسالهای بلند دل بسته بود) و سایر رقبای آسیایی جواب بدهد، اما به درد سطوح بالاتر نمیخورد. این جنگهای حاشیهای تصویر زشت و بدی از یک مربی ملی به وجود میآورد که زیبنده تیم ملی ایران نیست.
4 ـ درخواست بازیهای تدارکاتی متعدد برابر تیمهای بزرگ، خواستهای عقلایی است، اما بیشتر کردن تعطیلات لیگ و خواباندن کل فوتبال کشور فقط به قصد کسب نتیجه در جام جهانی که تازه ضمانتی هم بر آن مترتب نیست، کاری عقلایی و به سود فوتبال ایران نیست. تیم کرش میتواند در برزیل هم آبروداری کند، اما لازمه آن تضعیف بیش از پیش لیگی نیست که تا همین حالا هم لطمات زیادی دیده است.
5 ـ وقتی کرش به ایران آمد (دو سال و نیم از آن تاریخ میگذرد) یکی از ماموریتهای اصلی او و به واقع عمدهترین آن ارتقای سطح بازی تیم ملی عنوان شد و تنها اتفاقی که در این تیم نیفتاده، همین مساله است. کسب نتایج لازم و حرکت اضطراری موفق در مسیر سخت راهیابی به جام جهانی 2014 بهانهای است که کرش برای تحول نبخشیدن روشهای بازی تیم ملی داشته است، اما باید پرسید وقتی وی میرود، کدامین میراث را از خود برای جانشینانش به جای میگذارد و ساختار بازی او تا چه حد به درد مربیان بعد از وی میخورد؟ آیا اصلا میخورد؟
6 ـ رویکرد کرش به بازیکنان ایرانیتبار که سالهاست دور از وطن زندگی میکنند بهدلیل گلهای حساس اخیر رضا قوچاننژاد لابد سیاست درستی است و شاید بهتر باشد فعلا بحثی درباره آن نکنیم (نظری و آتشکده و حتی داوری با آن هیاهوی برپا شده درباره او، برای تیم ملی چه کردهاند و کجا هستند؟) اما نباید امر را به کرش مشتبه کند که حتما و لزوما از نفرات مقیم وطن بهترند و نباید نگاه او را به لیگ داخلی مختصر و تشریفاتی کند.
7 ـ کرش به لحاظ روشهای کاری و رفتارش «ایرانی» شده است. این چیزی است که خیلیها میگویند. لابد این موضوع محسناتی دارد، اما سوال اینجاست هزینه نجومی 30 ماه اخیر را برای یک مربی «ایرانی» کرده بودیم یا افزودن دانش دستیار پرتغالی اول سابق الکس فرگوسن به قابلیتهای قبلی تیم ملی؟ کجاست آن دانش؟
8 ـ علی کفاشیان گفته است باید از حالا برای جام 2018 هم برنامه ریخت. اندیشه خوبی است، اما چه کسی باید این کار را انجام بدهد؟ اگر باید با کرش این راه ثانوی و البته مهم هم طی شود، چه تضمینی از او در مورد لطمه نخوردن به سایر وجوه فوتبال کشور میتوان گرفت؟ اگر تیم ملی، زیبای زیبا و بازیهایش چشمنواز میشد شاید خسران وارده به سایر امور فوتبال کشور قابل تحمل میبود، اما آیا باید لیگ و کل فوتبال کشور را تعطیل کرد تا تیم ملی آن طور بازی کند که در دوحه و سپس اولسان کرد؟
9 ـ با کرش چه باید کرد؟ نمیتوان دانش و سیاستهای او را کوبید چون در مقدماتی جام جهانی نتیجه گرفته است، اما نمیتوان نگفت که هیچ سهم بزرگی از پیشرفتی که شاید کرش نصیب تیمهای قبلیاش کرده باشد، سهم فوتبال ما نشده است. این از بداقبالی ماست یا زرنگی یک مربی حرفهای که فهمیده است اینجا کسی چیزی بیشتر از این از او نمیخواهد؟ کافی است او با سه نتیجه معقول از جام جهانی برزیل فارغ شود و مثل یک قهرمان از فوتبال ایران برود و هیچ کس زحمت این سوال بدیهی را هم به خود ندهد که چرا حاصل حضور طولانی این مربی نامدار از دیدگاه ارتقای درجات فوتبال ملی ما چیزی در حد صفر بوده است؟ آیا اصلا برای ما مساله اخیر مهم است یا فقط رسیدن به مرحله نهایی جام جهانی، امری است که هر روشی را ایجاب و توجیه میکند؟ وقتی «شجاعت» در 90 دقیقه دفاع صرف معنا میشود چطور میتوان کرش را بابت عرضه این افتخار صوری به فوتبال کشورمان ملامت کرد؟ او طراح و معناکننده شهامت در عصری در فوتبال ماست که کیفیت در آن شرط نیست و دوندگی و کار فیزیکی جای مهارت فنی را گرفته و تیم ملی و حتی هوادارانش را به داشتن یک مکانیسم ماشینی بیطراوت قانع و راضی ساخته است.
اگر این را کافی میدانیم میتوان از حالا نه فقط جام 2018 روسیه بلکه ماموریت شرکت در جام جهانی 2022 قطر را هم به کرش سپرد و راحت و آسوده خوابید؟
وصال روحانی - جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد