بورس تهران در سال 1376 که بنده مسئولیت دبیر کلی آن را به عهده گرفتم، شرایط خاصی داشت.
کد خبر: ۵۶۶۳۰۲
تحولات بورس در دهه 70

اوضاع در این بازار به گونه‌ای بود که عملکرد سهام، شاخص‌ها، خرید و فروش سهام و رغبتی که مردم به بورس و خرید و فروش سهم نشان می‌دادند یا حتی با وضع خود شرکت‌ها هم با شاخص‌های اصلی کشور هماهنگی نداشت.

وضعی پیش آمده بود که حتی اگر شرکت‌هایی بودند که دچار ضرر و زیان هم شده بودند، مردم باز هم برای خرید سهم آنها رغبت نشان می‌دادند. طبیعی است که این یک امر معمولی در بورس نبود، چرا که برای ایجاد این پدیده باید شرکت‌ها به طور واقعی سودده باشند.

این شرایط همچنین مشکل دیگری را ایجاد کرده بود که شرکت‌ها چه سود بدهند و چه زیان، مدیران آنها در سودآوری شرکت کمتر زحمتی به خود راه می‌دادند؛ چون قیمت سهام در رقابت غیرمنطقی بین مردم بالا می‌رفت و نیازی به تلاش برای موفقیت واقعی شرکت نبود.

بنابراین آنچه اتفاق می‌افتاد، این بود که رابطه‌ای که قیمت با دو عامل مهم در بورس یعنی میزان بازدهی هر سهم و انتظاراتی که از افزایش قیمت سهم وجود دارد به هم خورده بود.

برای حاصل شدن قیمت واقعی سهم باید این دو عامل با یک نسبت مساوی با هم جمع شوند؛ اما زمانی که یکی از آنها، یعنی انتظارات افزایش قیمت سهم به طور نامتناسب در برابر عامل دیگر یعنی میزان بازدهی سهم، رشد کند، نسبت‌ها به هم خورده و به اصطلاح گفته می‌شود در بورس حباب قیمتی ایجاد شده است.

این اتفاق هم بیشتر به دلیل نبود اطلاعات برای فعالان بورس رخ داده بود که ارائه نکردن اطلاعات از سوی شرکت‌ها را می‌توان ریشه اصلی این امر دانست.

اولین کاری که در این شرایط می‌شد انجام داد این بود که یک حالت ثبات در بورس پدید آمده، شرکت‌ها وادار به شفافیت شوند و حرکت‌هایی که به قیمت‌سازی منجر می‌شد، متوقف شود.

تصمیم ما از این کار گرچه رفتن به سمت یک بازار واقعی بود، اما مهم‌تر از آن به دنبال هدایت اقتصاد به سمت مسیر درست بودیم.

به عبارت دیگر ما فقط به دنبال این نبودیم که در یک مکان به نام بورس اوراق بهادار رونق خرید و فروش سهام ایجاد کنیم تا مردم سرمایه‌هایشان را به آنجا بیاورند و از محل خرید و فروش‌ها سود کنند؛ البته این کار هم یکی از اهداف ما بود؛ اما هدف اصلی چیز دیگری بود. در آن زمان اقتصاد بشدت بانک محور شده بود و بنگاه‌های اقتصادی برای فعالیت، اتکای زیادی به منابع بانکی داشتند.

بدیهی است که با وجود محدودیت منابع، تقاضای زیاد برای اخذ تسهیلات به بروز رانت و فساد در شبکه بانکی منجر شده و مخل اقتصاد کشور خواهد بود؛ بنابراین با انجام این اصلاحات در بورس، قصد داشتیم بستری را فراهم کنیم تا سرمایه‌های خرد مردم در یک محل تجمیع شده و سهام موفق ترین شرکت‌ها را خریداری کنند. این کار برای تأمین سرمایه شرکت‌ها بهترین مسیری بود که وجود داشت.

از طرفی به یاد دارم در آن زمان نحوه پس انداز مردم به گونه‌ای شده بود که فقط به دنبال خرید سکه، طلا یا کالای بادوام بودند تا با فروش آن در آینده، از محل مابه‌التفاوت ناشی از تورم سود کنند. ما می‌خواستیم کاری کنیم که مردم در هر سطحی از دارایی باشند بتوانند سهم بخرند و بهره‌مند شوند.

برای این منظور هم یک سلسله آیین‌نامه نویسی و مقررات نویسی را در دستور کار قرار دادیم. محوریت این برنامه هم شفاف سازی بازار بود به گونه‌ای که وظایف شرکت‌ها را در ارائه گزارش‌های مالی و همچنین وظایف حسابرسان در رسیدگی به اسناد شرکت‌ها تعیین کردیم.

همزمان با این اقدام، شاخص را که آن زمان فقط یک شاخص کل بود به ده شاخص تعمیم دادیم تا امکانات بیشتری برای تحلیل بازار فراهم شود.

یادم هست که با شرایطی که بعد از این تغییر و تحولات ایجاد شد، مردم ارز را از خارج کشور می‌فرستادند تا در بورس سرمایه‌گذاری شود؛ بنابراین بساط دلارفروشان در خیابان فردوسی به طور کامل جمع شده بود.

احمد میرمطهری - دبیر کل پیشین بورس اوراق بهادار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها