یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
«سفری منحصربهفرد به شعر» عنوان این نمایشگاه است که در دو جا جلب توجه میکند؛ نخست در تبلیغات و اطلاعرسانی نمایشگاه که میخوانیم: «نمایش آثار عکاسان زن از خاورمیانه، آسیا و اروپا» و اینگونه، عنوان نمایشگاه برایمان مهم میشود و سپس در آستانه ورود به گالری و روبهرو شدن با شکل کلی نمایشگاه، به این ترتیب دنبال ارتباطی بین تمامی اجزای ارائه شده با عنوان و بیانیه نمایشگاه میگردیم.
«سفری منحصر بهفرد به شعر» شامل تعدادی عکس متعلق به هشت نفر از عکاسان زن از ایران، عمان، خاورمیانه، اتریش، چین و ژاپن است.
آنچه بر دیوار گالری رفته است، عنوان و بیانیه نمایشگاه در ابتدای ورود و سپس عکسهایی غالبا شاسی شده است که بعضا میتوان نام عکاس را نیز در کنار آنها یافت!
بازدیدکننده با نمایشگاهی بهغایت آشفته روبهروست. بهقدری که در این میان، تنها عنصری که میتواند او را مطمئن کند راه را درست آمده و این همان نمایشگاهی است که باید، عنوان نمایشگاه است.
در بیانیه نمایشگاه چنین میخوانیم: «نمایشگاه پیشرو، نمایشی است از بانوان در حوزه عکاسی دیجیتال، عکاسانی از خاورمیانه، آسیا و اروپا که سعی کردهاند با ترکیب استعدادهای هنری خود با مسائل درونی که تحتتاثیر محیط اطراف زندگیشان بوده، به بیان هنری خود برسند. برای این هنرمندان، محیط اطرافشان به مثابه ابزاری است که از طریق آن، به بیان ترس، خوشی، عشق، خشم، کنجکاوی، انزوا، آزادی و بسیاری دیگر از احساسات بپردازند و راهی است برای بیان عقاید سیاسی، اجتماعی و هم بیان گذشته خود بهعنوان یک زن در مقابل چارچوب کشور خویش. برای بعضی از هنرمندان، آنچه خلق کردهاند راهکاری است برای دور شدن از واقعیت بدبینانهای که در محیط زندگیشان وجود دارد. نمایشگاهی که سعی در بیان نقش بین گذشته فرهنگی و آثار هنری، سوالاتی را همراه داشته است؛ از جمله اینکه آیا یک ارتباط خطی بین این دو پارامتر وجود دارد یا برعکس، علاقه از گریز از ریشه به پسزمینه و گذشته وجود دارد؟ چقدر انزوای جنسیتی و اجتماعی در کار هنرمند حس میشود؟ آیا اختلال کلیشهای بین زن و مرد وجود دارد؟
و در برخی عکسها چنین میبینیم:
sini coreth، اتریش؛ عکسهای او در فضای مسجد تاریخی امام اصفهان از افرادی گرفته شده است که در حال گرفتن عکس یادگاری با یکدیگرند. او از تصور خود درباره فضای حاکم بر مساجد، اینطور گفته است: «در ذهن، مساجدی خالی، ساکت و تاریک داشتم، اما خود را در محیطی زنده، آکنده از طنین، زنگ موبایلها و صداها یافتم که مردم بههمراه فرزندانشان در آن قدم میزدند.»
eman mohammed، فلسطین؛ او از تلاش خود برای نشان دادن لحظاتی مستند سخن گفته است که حکایت متفاوتی از حکایت رسانه از کشورش دارد. عکسهای او، بر خرابی خانهها و حواشی آن متمرکز شده است.
ناشناس، خاورمیانه؛ عکسی از نمای بیرونی یک ساختمان. «آیا براستی طراحان فضای زندگی ما عمیقا به ساخته خویش میاندیشند که چگونه میتواند بر ما تاثیر بگذارد؟»
Khalsa rawahi، عمان؛ عکس او یک در نیمهباز و دوچرخهای پای پله است. عکاس از کنجکاوی خود بر روایت داخل درهای بسته میگوید. درهای بسته، برای او داستانهای کشف نشدهای است که او را صدا میزند؛ داستانهایی که بعضیهایشان هنوز تمام نشده یا تاکنون نوشته نشده است.
آزاده اخلاقی، ایران؛ دو عکس از مجموعه «تعلیق در تهران». قابهایی که با تکنیک دیجیتال، شهر را در وضعی وارونه و معلق قراره داده است، به علاوه عنصری دیگر در پایین عکس. زنی (خود عکاس) دوربین به دست، و یک رفتگر. «سنگینی مکان در شهرها صدها برابر سنگینی مکان در روستاها و شهرهای کوچک است. انسان ساکن کلانشهر، کسی است که این بار را بر دوش دارد.»
رزیتا شرفجهان، ایران؛ عکسی از مجموعه «سودای ششم». سلفپرتره عکاس همراه دوختهایی به شکل حروف فارسی بر جای جای عکس. بهسان خدشههایی بر جسم عکس ـ عکاس ـ «تاریخ قابل بازیافت نیست. چونان پوکه گلولهای رها شده، شیشه خرد شده پنجرهای، ریسمانهای گسسته و سنگهایی که از بستر رودخانه جدا شده است تا ابزار آزار گردد. انگار هر طور که بنگری، رویدادهای دهه ششم و بهجا ماندههاشان راهی به آینده ندارد.»
اما بعد؛ نحوه تبلیغات نمایشگاه پیش گفته (از عبارات به کار گرفته شده در آن تا نوع تبلیغ)، به وجود آورنده انتظاری فراتر از یک نمایشگاه معمولی در مخاطب است، اما ورود به نمایشگاه، مصادف است با فروریختن تمامی آن انتظار و روبهرو شدن با نمایشگاهی حتی پایینتر از سطح معمولی.
گرچه شلختگی اجرایی (شامل الصاق نشدن نام تمامی عکاسان حاشیه یا ذیل عکسها، فقدان عنوان و معرفی عکسها در فضای نمایش آثار و محدود کردن آنها به بروشور نمایشگاه و...) از عوامل مهم فروریختگی این انتظار و سرگشتگی ایجاد شده در بازدیدکننده است، عوامل دیگری نیز در آن دخیل است که مختصرا به آنها میپردازم.
بیانیه نمایشگاه با تمرکز بر زن و هنرآفرینی زنانه به دغدغههای فمینیستی میپردازد و هنرآفرینی زن را در تعامل با جامعهاش، اهمیتی مبارزانه میبخشد.
به این ترتیب، فقط خلافِ معمول ِشرح نمایشگاه نویسیها، پا را از معرفی آنچه در نمایشگاه میگذرد یا ایجاد تلنگری برای ورود به دنیای تصویری پیشنهاده، فراتر میگذارد، بلکه بیانیهای کامل و ایدئولوژیک دربارۀ زنان پیش روی مخاطب قرار میدهد. اما آنچه از این همه، در عکسها قابل مشاهده است ـ بویژه با در نظرگرفتن خلاء توضیحی بر دیوار نمایشگاه از نام عکاسان و توضیحات دیگر ـ تقریبا، به سمت هیچ، میل میکند.
شاید اگر بخواهیم از انصاف نگذریم، تنها وجه اشتراک عکسها، در نگاه جزءبین زنانه باشد. چنین برخوردی نیز گرچه با کنار گذاشتن عکسهای آزاده اخلاقی ـ که کلنگرانه است ـ میسر میشود، باز هم خالی از اشکال نیست، زیرا این مفهوم، نه تنها حائز کمترین اهمیت در بیانیه نمایشگاه است، بلکه خود کلیتر از آن است که بتواند نخ تسبیحی برای این گسستهها باشد و مگر اصلا هنر در وجه مصداقی خود، جزءنگرانه نیست؟ پس، وجه کنار هم نشستن این عکسها چیست؟ آیا صرف زن بودن عکاسان یک مجموعه، میتواند بهانه کافی برای همراهی آنها با یکدیگر باشد؟ آیا باید آخرین تیر را رها کرد و این گونه پنداشت که این نمایشگاه با این تفرق نگاه و این همه خالی از نگاهی زنانه در تصاویر ـ به قاعده آنچه در عرف عکاسی میگذرد ـ ناقض اصول فمینیستی خود است و نشانهای از دور شدن عکاسی زنانه از مساواتطلبی؟ ایکاش چنین بود. ایکاش با نمایشگاه نظامیافتهتری روبهرو بودیم، تا اطلاق چنین مفهومی دوراز دسترس نمینمود.
حنانه پروین - جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد