خروجی 34 سال فعالیت نهضت سوادآموزی در کشور، آموزش 35 میلیون بی‌سواد شده که فقط دو میلیون نفرشان موفق به گرفتن مدرک پنجم ابتدایی شده‌اند، در حالی که 9 میلیون و 719 هزار نفر نیز از زیر دست نظام سوادآموزی دررفته‌اند و حالا به استناد آمارها می‌توان گفت که در خوشبینانه‌ترین حالت، از هر‌ده ایرانی یک نفر بی‌سواد است.
کد خبر: ۵۵۹۹۷۰
پیشنهاد اجباری شدن سوادآموزی

آمارها متعلق به ماه دی سال 1391 است که علی باقرزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی نیز آن را تائید می‌کند؛ آمارهایی که نشان می‌دهد 62 درصد از جمعیت 9 میلیون و 719 هزار نفری بی‌سواد کشور، بیشتر از 50 سال دارند و 38 درصد این جمعیت، شش ساله تا چهل و نه ساله‌اند، در حالی که 2 درصد از کودکان شش تا 9 سال نیز هنوز به مدرسه نرفته‌اند و در لابه‌لای جمعیت سه میلیون و 456 هزار نفری بی‌سوادان کمتر از 50 سال ایران گم شده‌اند.

علی باقرزاده البته خودش با این که همیشه مرجع رسمی اعلام این آمارهاست، اما در عین حال منتقد این وضع نیز هست، چون به گفته او، اگر قرار بود بی‌سوادی در کشور ریشه‌کن شود حتما طی 34 سال گذشته باید ریشه‌کن می‌شد و اگر تاکنون این اتفاق نیفتاده معنی‌اش ناکارآمدی سیستم موجود است.

بی‌شک به همین علت است که او دیروز در گفت‌وگو با ایسنا از ارائه پیشنهاد به کمیسیون اجتماعی دولت خبر داد که هدفش تدوین یک قانون برای اجباری شدن سوادآموزی در کشور است، یعنی پیشنهادی که اگر تصویب شود، افراد بی‌سواد مشمول مقررات تشویقی و اجباری برای سوادآموزی می‌شوند.

البته این موضوع هنوز نه به دار است و نه به بار، باقر زاده نیز به جزئیات این پیشنهاد اشاره نکرده است تا بتوان قاطعانه در موردش قضاوت کرد، اما به نظر می‌رسد سرعت پایین ریشه‌کنی بی‌سوادی در کشور و این که افراد بی‌سواد هیچ الزامی برای باسواد شدن ندارند، یکی از دلایل اصلی تدوین این پیشنهاد بوده است.

با این حال محمد مهدی‌زاده، معاون آموزشی سازمان نهضت سوادآموزی هر چند که به علت تصویب نشدن این پیشنهاد در دولت از بیان جزئیات مربوط به آن خودداری کرد، اما در گفت‌و‌گو با جام‌جم توضیح داد که اگر این موضوع به نتیجه برسد ارائه برخی خدمات اجتماعی به افراد بی‌سواد متوقف می‌شود؛ درست مثل حالا که سازمان فنی حرفه‌ای فقط به افراد باسواد، خدمات آموزشی ارائه می‌دهد و پروانه کسب فقط برای باسوادان صادر می‌شود.

به گفته مهدی‌زاده، این قطع خدمات ـ که می‌توان آن را نوعی سیاست تنبیهی دانست ـ در همه نقاط کشور و برای همه گروه‌های بی‌سواد به صورت یکسان اجرا نمی‌شود، بلکه به‌تفکیک هر منطقه به شکلی خاص پیاده می‌شود.

اجبار نتیجه ندارد

با این که تلاش سازمان نهضت سوادآموزی با این سبک و سیاق جدید، بتازگی رسانه‌ای شده اما آن طور که مهدی‌زاده می‌گوید ارائه این پیشنهاد به دولت سابقه طولانی دارد، به طوری که قبل از آخرین باری که این پیشنهاد به دولت رفته، چند بار میان دولت و نهضت سوادآموزی رفت وآمد کرده و دو ماه پیش که برای آخرین بار این پیشنهاد به کمیسیون اجتماعی دولت رفته تمام نکات مدنظر دولت در آن لحاظ شده است.

با این حال مهدی‌زاده هیچ پیش‌بینی خاصی از سرنوشت این پیشنهاد ندارد، چون به گفته او این روزها دولت به قدری درگیر مسائل مربوط به انتخابات است که نمی‌توان سرانجام این پیشنهاد را حدس زد. هرچند که طرح تدوین قانونی برای اجباری شدن سوادآموزی چشم انداز روشنی ندارد، اما به اندازه‌ای مهم است که فعالان این حوزه را که دستی در سوادآموزی دارند و مسائل مربوط به بی‌سوادی را رصد می‌کنند، به تامل و طرح ابهامات در این حوزه وا می‌دارد.

عباس صلاحی، یکی از نمایندگان عضو کمیسیون اجتماعی مجلس از ریشه با طرح چنین پیشنهادها و تصویب چنین قوانینی مخالف است.

او که در گفت‌وگو با جام‌جم چند بار این سوال را مطرح می‌کند که چرا سازمان نهضت سوادآموزی که در 34 سال گذشته سرمایه مالی و انسانی زیادی را صرف کرده و هنوز هم به مرزهای ریشه‌کنی بی‌سوادی نزدیک نشده حالا به دنبال اجباری کردن باسوادی است، باور دارد که چنین طرح‌هایی از اساس بی‌معناست.

صلاحی استدلال می‌آورد که چون جمعیت بی‌سواد کشور، اغلب دغدغه معیشت دارند و بویژه در روستاها فشار زندگی را با شدت بیشتری تحمل می‌کنند، اجباری کردن باسوادی یا قطع کردن برخی خدمات برای آنها بی‌معنی است، چون زمانی می‌توان از باسواد شدن برای این افراد سخن گفت که آنها امکان سوادآموزی با آسایش خیال را داشته باشند، نه این که سوادآموزی را به امید رفع نیازهای زندگی ترک کنند.

بی‌سوادها انگیزه می‌خواهند

از بزرگسالان بی‌سواد که عمر خود را تمام شده می‌پندارند و انگیزه‌ای برای باسواد شدن ندارند تا نوجوانان و جوانانی که برای کمک به معیشت خانواده تحصیل را رها می‌کنند، تا کودکانی که به اجبار محیط، هیچ وقت موفق به راهیابی به مدرسه نمی‌شوند، همه و همه یک مشکل مشترک دارند ؛ سوادآموزی در سبد نیازهای زندگی آنها جایی ندارد.

مشکل اصلی در این حوزه نیز همین است و می‌توان این گونه تعبیر کرد که اگر نهضت سوادآموزی به دنبال تدوین سیاست‌های اجباری و تشویقی است به این علت است تا مثلا پدر و مادری که فرزندش را برای کار در خیابان تربیت کرده دیگر نتواند او را که به زحمت جذب کلاس‌های نهضت سوادآموزی شده فقط به این علت که ولی و صاحب اختیار کودک است با تهدید از ادامه تحصیل بازدارد و دوباره راهی خیابان‌ها کند.

اما رسیدن به این نقطه، هم قانون می‌خواهد، هم ضمانت اجرا و هم فرهنگسازی که هم اکنون این مثلث در کشور وجود ندارد و به گفته محمد الهی، اگر در این شرایط برخورد قهری با بی‌سوادان عملی هم شود فقط نوعی الگوبرداری از غرب محسوب می‌شود.

این کارشناس آموزش و پرورش در گفت‌وگو با جام‌جم توضیح می‌دهد که برای ریشه‌کنی بی‌سوادی باید سرچشمه آن را خشک کرد تا دیگر بی‌سواد تازه‌ای وارد اجتماع نشود که این نیز نیاز به پژوهش دارد تا دقیقا معلوم شود که در مناطق مختلف کشورچه علت‌هایی باعث تولید بی‌سواد می‌شود.

الهی که معتقد است مسائل فرهنگی و فقر، حرف اول را در تولید جمعیت بی‌سواد و ادامه بی‌سوادی می‌زند در عین حال معتقد است اگر زیر ساخت‌های اجتماعی که افراد را نسبت به سوادآموزی راغب می‌کند، درست شود و موانعی که مانع تحصیل افراد لازم‌التعلیم می‌شود از میان برداشته شود آنگاه می‌توان امیدوار بود که سیاست‌های تشویقی برای سوادآموزی جواب دهد ، به طوری که افراد مطمئن باشند اگر به سمت سوادآموزی بروند و مراحل آن را طی کنند، تشویق می‌شوند و خدماتی خاص دریافت می‌کنند.

البته با وجود این اظهارات، استفاده از سیاست‌های تنبیهی می‌تواند برای گروهی از بی‌سوادان کارساز باشد، اما بی‌شک اگر این سیاست‌ها در کنار سیاست‌های تشویقی که واقعا خاصیت تشویق‌کنندگی داشته باشد و در افراد انگیزه تحصیل ایجاد کند، می‌تواند به کاهش جمعیت 9 میلیون و 719 هزار نفری بی‌سوادان کشور کمک کند؛ آن هم در شرایطی که برنامه پنجم توسعه برای ریشه‌کنی بی‌سوادی در جمعیت کمتر از 50 سال فقط تا پایان سال 94 به مسئولان فرصت داده است؟

مریم خباز -‌ گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
كاربر وبلاگ دكتر عباس صلاحی
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۵
۰
۰
سلام و ممنون از زحماتی كه در زمینه اطلاع رسانی می كشید /

نیازمندی ها