داستان پلیسی

جنایت بدون سرنخ

ستوان ظهوری تازه از سفر کاشان برگشته بود و آرزو می‌کرد امروز به آرامش بگذرد و مجبور نشود از اداره بیرون برود، اما این آرزو ساعت 10 صبح به رویایی از دست رفته تبدیل شد.
کد خبر: ۵۵۲۶۱۴

جنازه مردی حدود چهل و پنج ساله را زیر پلی حوالی پارک چیتگر پیدا کرده بودند. کارآگاه شهاب مرخصی ساعتی داشت و هنوز به اداره نرسیده بود. تلفنی هماهنگ کرد تا ستوان با ماشین اداره برود و قرار شد خودش هم دربست بگیرد و راهی شود.

یک ساعت و نیم بعد دو همکار بالای سر جسد، همدیگر را ملاقات کردند. فرصتی برای احوالپرسی نبود. باید تمام حواسشان را روی رازگشایی از جنایت متمرکز می‌کردند.

چاقو سینه مقتول را شکافته و بر پهلوی راستش هم خط انداخته بود. مقدار زیادی خون در صحنه وجود داشت و می‌شد نتیجه گرفت زمانی که جنازه را رها کردند، او هنوز زنده بود. البته بی‌هیچ تردیدی جنایت در آن محل رخ نداده بود. ظهوری جیب‌های مقتول را گشت، اما هیچ چیزی جز دو اسکناس 5000 تومانی وجود نداشت، نه کارت شناسایی نه گوشی موبایل و نه سرنخی دیگر. یک کارگر شهرداری پیکر غرق در خون را یافته و موضوع را به پلیس 110 گزارش کرده بود، اما هیچ اطلاعاتی نداشت. جنایتی بدون شاهد و سرنخ.

سرگرد شهاب وقتی دید دستش به جایی بند نیست و نمی‌تواند اطلاعاتی را جمع کند، با انتقال جسد موافقت کرد و خودش هم همراه ستوان راهی اداره شد. در این مواقع دو کار انجام می‌شد، اول از همه در فهرست افراد مفقود می‌گشتند تا ببینند ناپدید شدن فردی با مشخصات مقتول گزارش شده است یا نه. اگر این جستجو نتیجه‌بخش نبود، آن وقت آثار انگشت قربانی را از طریق سیستم هماهنگ پلیس با آثار انگشت مجرمان سابقه‌دار مطابقت می‌کردند.

این دفعه مرحله اول تحقیق بی‌فایده بود. برای همین ستوان ظهوری سعی کرد با همکاری بچه‌های رایانه روش دوم را امتحان کند و اتفاقا نتیجه هم گرفت. مقتول مردی سابقه‌دار بود که اتهامات زیادی در کارنامه‌اش دیده می‌شد. ستوان از پرونده مرد پرینت گرفت و به رئیس خود داد.

شهاب بعد از گرفتن اوراق، در حالی‌که از باز شدن اولین گره پرونده راضی بود، با دقت مشغول مطالعه شد. مقتول 43 سال داشت. نامش حسن معمارزاده بود. سابقه حمل مواد مخدر، زورگیری، درگیری و سرقت داشت و حدود پنج سال از عمرش را پشت میله‌های زندان گذرانده بود. این اطلاعات گرچه برای شهاب ارزش زیادی داشت، صفحه آخر پرونده از بقیه مهم‌تر بود. حسن سه ماه قبل به اتهام نگهداری مواد بازداشت و به زندان معرفی شده بود. کارآگاه دستیارش را مامور کرد تا درباره زمان آزادی مقتول تحقیق کند.

حسن درست یک روز قبل از کشف جنازه‌اش از زندان آزاد شده بود. افشای این موضوع کارآگاه را بر سر دوراهی قرار داد. آیا او در نزاعی خیابانی و به‌طور اتفاقی از پا درآمده بود یا این‌که افرادی از پیش برای کشتن حسن نقشه کشیده و مترصد آزادی او بودند تا کار را یکسره کنند.

کارآگاه باید می‌فهمید حسن در دور تازه دستگیری‌اش علیه کسی اعتراف کرده بود یا نه؟ او به جزئیات کاملی از پرونده قبلی نیاز داشت و دسترسی به این اطلاعات دو روز زمان برد و کارآگاه فهمید حسن آخرین بار در میدان توحید توسط ماموران گشت با مقداری کراک دستگیر شده بود و هیچ اعترافی هم علیه فرد دیگری در پرونده‌اش وجود ندارد. انگیزه قتل هنوز نامعلوم مانده و شهاب تصمیم گرفته بود خانه مقتول را جستجو کند تا بلکه در آنجا سرنخی به دست بیاورد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها