سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح چهارشنبه

تاچر و نجات اقتصاد انگلیس

گزیده سرمقاله روزنامه‌های صبح شنبه

آیا ماشه جنگ در مدار 38 درجه چکانده می‌شود؟

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «عوامل خلق حماسه سیاسی»،«نقشه راه 92 »،«اولویت‌های اقتصاد در سال 92»،«آیا ماشه جنگ در مدار 38 درجه چکانده می‌شود؟»،«دو راهبرد حساس»،«ایستادگی؛ کلید ورود به باشگاه قدرت جهانی»،«سلام بر سال کارهای بزرگ»،« سایه مذاکرات هسته ای بر انتخابات 92»،«حماسه چیست؟»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۵۵۱۷۴۰
آیا ماشه جنگ در مدار 38 درجه چکانده می‌شود؟

جام جم:عوامل خلق حماسه سیاسی

«عوامل خلق حماسه سیاسی»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می‌خوانید؛حماسه در لغت به معنای کاری افتخارآفرین است که از سر شجاعت و بی‌باکی یا مهارت و ورزیدگی انجام بگیرد و در خلق انواع حماسه اعم از نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... عوامل متعددی دخالت دارد که بدون آنها یا حماسه‌ای آفریده نمی‌شود یا به‌سختی تحقق می‌یابد.

سال 92 به نام سال «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نامگذاری شد.

حماسه سیاسی، زیرا در سال 92 شاهد چند رخداد مهم سیاسی خواهیم بود که مهم‌ترین آنها انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در خرداد ماه است.

پایان ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد و دولت دهم، تنفیذ و شروع به کار رئیس‌جمهور جدید، معرفی کابینه یازدهم و رای اعتماد مجلس به اعضای دولت جدید و شروع به کار دولت جدید از دیگر رخدادهای مهم سیاسی سال جدید است که حداقل تا شهریور ماه کشور با آنها مواجه است و سال حماسه اقتصادی است، چون اولاً عرصه اقتصاد همچنان از مهم‌ترین عرصه‌های چالش نظام سلطه با ماست و دیگر این‌که باید مراقبت کرد فضای سیاسی کشور این عرصه را تحت‌الشعاع قرار ندهد.در ذیل به اهم عوامل موثر در تحقق حماسه سیاسی می‌پردازیم.

1)‌ مشارکت گسترده و آگاهانه مردم

وقتی سخن از انتخابات به میان می‌آید، مشارکت و حضور مردم از مهم‌ترین لوازم آن است، ولی این مشارکت زمانی جنبه حماسی پیدا می‌کند که اولاً گسترده و انبوه باشد و دیگر این‌که آگاهانه اتفاق بیفتد.

آگاهی از اهمیت انتخابات در این مقطع و همچنین آگاهی از انتخاب‌شوندگان، افکار و مواضعشان، برنامه‌هایشان، جریان‌های حامی آنها و در مجموع پیامد انتخاب هریک از آنها؛ آگاهی‌ای که سرانجام به انتخاب اصلح بینجامد.

2) حضور همه جریان‌های سیاسی معتقد به نظام

یکی دیگر از عوامل موثر در خلق حماسه سیاسی، حضور همه جریان‌های سیاسی معتقد به نظام است.

در موضوع مشارکت جریان‌های سیاسی، شاهد یک افراط و تفریط بین خود جریان‌های سیاسی هستیم. برخی بر یک خودباوری یا به عبارت بهتر خودمحوری پافشاری دارند که ایران فقط باید به‌دست جریان خودشان ساخته شود و جریان‌های دیگر توان و شایستگی و صلاحیت لازم برای این کار را ندارند! و برخی با یک رویکرد تفریطی بر این باورند که همه جریان‌ها با هر نوع سلیقه و حتی بالاتر، هر نوع باور و اعتقادی اعم از این که نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول دارند یا نه و به قانون اساسی و الزامات آن پایبند هستند یا نه، می‌توانند و باید در مسئولیت‌های کلان امکان حضور و مشارکت داشته باشند!

روشن است که هر دو دیدگاه از مسیر اعتدال خارجند و راه وسط، حضور و مشارکت همه جریان‌های سیاسی معتقد به نظام و پایبند به قانون اساسی است.

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز در سخنرانی اول فروردین در حرم رضوی در این باره چنین فرمودند: «انتخابات مخصوص یک جریان و سلیقه خاص سیاسی نیست بلکه وظیفه و حق همه کسانی است که دل در گرو منافع ملی و استقلال کشور دارند.»

لذا براساس نظر رهبر انقلاب، حضور در انتخابات هم وظیفه همه جریان‌های سیاسی باورمند به نظام و هم حق آنهاست.

3 ـ وحدت و همدلی مسئولان

سومین عامل موثر در خلق حماسه سیاسی خصوصاً در مقطع کنونی، وحدت و همدلی مسئولان ارشد کشور است. این عامل از طرفی موجب خواهد شد مردم با دلگرمی و انگیزه بیشتری در انتخابات حضور یابند و از طرف دیگر، دشمنان را از دل بستن به اختلافات مایوس و دست آنها را برای مانور سیاسی و رسانه‌ای خواهد بست.

4 ـ رعایت قانون

از جمله موانع اساسی برای شکل‌گیری یک انتخابات حماسی، پایبند نبودن به «قانون» است.

این مانع می‌تواند هم از سوی نامزدها به‌وجود بیاید، هم جریان‌های حامی آنها، هم دستگاه‌های مسئول در امر انتخابات و هم احیاناً بخش‌هایی از مردم لذا همه باید مراقب باشند و اجرای دقیق قانون را مبنای اصلی رفتار و اقدامات خود قرار دهند؛ نکته‌ای که در جریان فتنه 88 متاسفانه از سوی برخی نامزدها و حامیانشان زیر پا گذاشته شد و آن خسارت‌های غیرقابل جبران پدید آمد.در اینجا توجه و تاکید بر این مهم ضروری است که همه سازوکارهای قانونی لازم برای رفع هر گونه شبهه‌ای وجود دارد و هیچ خلأیی از این ناحیه نیست که بتواند نگرانی و دغدغه‌ای را موجب شود.

5ـ رعایت اخلاق

اخلاق پنجمین عامل خلق حماسه سیاسی در سال 92 است.

به نظر می‌رسد پایبندی به موازین اخلاقی در جامعه ما، با ترازی که انتظار می‌رود، فاصله بسیار دارد. این ضعف اخلاقی در همه عرصه‌ها از جمله «اخلاق سیاسی» قابل توجه و نیازمند برنامه‌ریزی و انجام اقدامات جدی برای جبران آنهاست.

وقتی سخن از اخلاق سیاسی به میان می‌آید، ضرورت فراگیری سبک زندگی سیاسی مطابق با موازین اسلامی مطرح می‌گردد که اگرچه همه اقشار را دربر می‌گیرد اما اولویت و پیشقدمی متوجه دولتمردان، سیاستمداران، جریان‌های سیاسی و رسانه‌هاست.اخلاق رقابت، اخلاق شکست و اخلاق پیروزی از جمله زیرشاخه‌های اخلاق سیاسی است که مخاطبان اصلی این عرصه باید آن را فرا بگیرند و مهم‌تر این که آنها را به کار بندند.

کیهان:نقشه راه 92

«نقشه راه 92 »عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می‌خوانید؛
1- نقشه راه ایران در سال 1392 کدام است؟ طبیعتا نقشه راه بر مبنای راهبرد اصلی که «پیشرفت و عدالت» و تبدیل ایران به قطب اول اقتدار در منطقه است، به انضمام رصد ظرفیت ها و چالش های موجود ترسیم می شود. متقابلا آن گونه که اخیرا خبرگزاری آسوشیتدپرس به سیاق بسیاری دیگر از تحلیل گران نوشت، «ایران بزرگ ترین چالش پیش روی باراک اوباما و اولویت وی است». در واقع باید ضمن «محاسبه ملی» برای ترسیم نقشه راه، در ابعاد این موضوع تأمل کنیم که سرعت حرکت و پیشرفت ما در سال جدید، حاصل جمع «میزان همت عمومی در به میدان آوردن توانمندی ها و فعلیت بخشیدن ظرفیت ها» و «میزان معارضه و سنگ اندازی دشمن برای مهار یا کاهش سرعت ایران» خواهد بود.

2- اخباری که دیروز درباره دور دوم مذاکرات ایران و 1+5 در آلماتی منتشر شد، نشان می دهد طرف غربی همچنان به دنبال تقابل و زورگویی است و نه تفاهم و توافق برای حل مسئله مطابق حقوق بین الملل و معاهده ان پی تی. طبق گزارش های جست وگریخته و اظهارات سخنگوی کاترین اشتون، طرف غربی مجددا پیشنهاد نامتوازن و بی ارزش بهمن ماه گذشته را مبنی بر تعلیق غنی سازی در فردو، کاهش حجم اورانیوم 20درصد موجود و افزایش بازرسی ها را در مقابل کاهش برخی تحریم ها در زمینه داد و ستد طلا یا تعمیرات قطعات هواپیما! تکرار کرده است. با این وصف دورنمای مذاکرات آن چنان که اغلب تحلیل گران پیش بینی کرده اند، متفاوت از تصویر مذاکرات چند سال اخیر و ادامه مصاف سیاسی-اقتصادی سال گذشته نخواهد بود. به عبارت دیگر، آنها به دلایل گوناگون حاضر نیستند پیشرفت بومی و خودجوش ایران را بپذیرند و راه را برای شتاب مضاعف این حرکت باز کنند. شعار گفتمانی «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» از متن همین واقعیت سر برمی آورد.

3- راز مقابله جویی آمریکا چیست؟ 6 سال پیش- اواخر دی ماه 1385- وقتی ایران خبر تکمیل زنجیره 164تایی از سانتریفیوژها و ایجاد آبشار هسته ای برای غنی سازی 5/3درصدی اورانیوم را اعلام کرد، روزنامه نیویورک تایمز در تحلیلی با ادبیات قابل تأمل تأکید کرد «ایران با اورانیوم واقعی به آمریکا تازیانه زد. ایران با شادمانی ورود خود را به باشگاه هسته ای خوشامد گفته و آب دهان بر چشمان آمریکا پرتاب می کند... اعلام موفقیت ایران باعث شرمندگی بوش شد که یکی دو روز قبل از آن اعلام کرده بود متعهد شده تا از دستیابی ایران به فناوری غنی سازی جلوگیری کند». پیشرفت بومی و مستقل ملت ایران که اسلام را به عنوان مدل تمدن سازی انتخاب کرده اند، به تصریح نیویورک تایمز، زدن تازیانه بر پیکر آمریکاست. فناوری اتمی البته تنها یک نشانگر از ده ها نمونه پیشرفت برق آسا و پرسرعت جمهوری اسلامی در حوزه های مختلف قدرت و توانمندی است. این در تراز فهم مستکبران، انداختن آب دهان به صورت دولت مدعی ابرقدرتی جهان است.

4- ایران از این چشم انداز، یک مدل الگوسازی را با موفقیت ارائه کرده و اگر مهار نشود، میخ دومین مدل الگوسازی و الهام بخشی را نیز محکم خواهد کرد. اتفاق مهم در نگرش غرب استیلاطلب این است که سرعت11 یا 13 برابری رشد (جهش) علمی ایران در قیاس با متوسط سرعت جهانی، به ملت ها این پیام را داده که اگر خود را از شیر غرب بگیرند می توانند قله های پیشرفت مادی را زیر پا ببینند.

این مدل موفق ایران در حوزه الگوسازی است. آمریکا و غرب با این فهم می کوشند از حلول اتفاق مهم دوم مانع شوند و آن جا افتادن این گزاره معطوف به واقعیت است که «با مقاومت و پایداری می توان حقوق مسلم خود را بر کرسی نشاند». بر مبنای همین تحلیل، مسئله غرب با ایران از چالش هسته ای که به ضرر غرب مغلوبه شده، گذر کرده و اکنون چالش آتوریته و اقتدار «سلطنت غرب بر عالم» در میان است. مثلث صهیونیسم مسیحی در دنیا معتقد است امضای مجدد حقوق تصریح شده ایران در معاهده ان پی تی پس از یک دهه زورگویی و تهدید و تحریم و ترور و خرابکاری و مذاکره در فضای تحت فشار، یعنی امضای گواهی مرگ سلطنت غرب یا به عبارتی صدور مجوز شورش ملت ها در اقطاب عالم.

5- با این مقدمات، نقشه راه اصلی آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران، همان روند مخاصمه و مزاحمت و معارضه است و نه گفت وگو برای تفاهم و توافق. آنها از مذاکره صرفا به عنوان یک تاکتیک دوگانه برای «سنجش آخرین موقعیت و محاسبه ایران در برابر فشارها» و «فریب افکار عمومی» (عملیات فریب) استفاده می کنند و حقیقت این تعامل، همان تخاصم نهادینه در خلق و خوی جبهه استکبار است. این خصومت در یک سال گذشته به اوج خود رسید و آمریکا با کاربست تحریم های همه جانبه، دست خود را مقابل ملت ایران و سایر ناظران جهانی رو کرد. این گارد دشمن با وجود همه تلخی ها، موجب ورزیدگی ملت ما در متن یک رزمایش حقیقی شد و منطق اقتصاد مقاومتی و جهاد اقتصادی در دل همین مصاف جا افتاد. آن گونه که رهبرمعظم انقلاب فرمودند؛ «اشکالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از کوتاهی ها و سهل انگاری ها انجام گرفت که به نقشه های دشمن کمک کرد، لیکن در مجموع، حرکت مجموعه نظام و مجموعه مردم، یک حرکت رو به جلو بوده است و ان شاءالله آثار و نتایج این ورزیدگی را در آینده خواهیم دید».

یکی از ابعاد این ورزیدگی در گزارش اخیر پاتریک کلاوسون مدیر پژوهش «انستیتو واشنگتن در خاور نزدیک» بازتاب یافته که می نویسد «ایران در حال دور شدن از اقتصاد نفتی است و این تحول تازه، تلاش های غرب برای اعمال فشار به ایران را کمرنگ می کند. هر چند مقامات ایران از مدت ها پیش درصدد گذار به اقتصاد غیرنفتی بوده و کوشیده اند از وابستگی به درآمدهای نفتی بکاهند اما در عمل گام های چندان مهمی برنداشته اند. اکنون تحریم های غرب، ظاهرا آنان را وادار به اقدام اساسی دراین باره کرده است. در سال 2012 میلادی، ایران حدود 57میلیارد دلار واردات و 34 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشت یعنی صادرات غیرنفتی، 60درصد هزینه واردات را پوشش داد. در حالی که 10 سال پیش، این رقم 24 درصد و 20 سال پیش، 14درصد بود... اکنون دیگر به نظر نمی رسد ایران از راه تحریم ها زمین گیر شود و غرب در این زمینه نیازمند بررسی استراتژی جایگزین است». این گزارش، روایت دیگر از تعبیری است که روزنامه هاآرتص سال گذشته نوشت مبنی بر اینکه «آرامش و ثبات موجود در ایران، دهن کجی به تحریم هاست».

6- چهارسال پیش شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی ضمن حمایت از فتنه گران اعلام کرد «جنگ با ایران از داخل مرزهای این کشور شروع می شود». آن زمان رئیس جدید دولت آمریکا به تعبیر نیویورک تایمز، نشان دادن پتک را کنار گذاشته و گزینه اغواگری و تحبیب و فریب را پیشه کرده بود.

امروز با قاطعیت می توان ادعا کرد دست مستکبران در مقابل ملت ما تهی تر از 4 سال پیش رو شده است. 4 سال پیش پرز صراحتا اعلام نمی کرد مسئله او و هم قطارانش «اسلام» است اما او اواخر اسفند سال گذشته نقاب از صورت برداشت و با تبیین «انتخابات آزاد» ادعایی، به یورونیوز گفت «باید بر انتخابات آزاد در ایران تأکید شود نه اینکه از میان مذهبی ها و اسلامگراها یکی انتخاب شود. اکنون زمان تأکید بر رعایت حقوق بشر در ایران می باشد. این موضوع مهم تر از مسئله هسته ای است...

مردم ایران در رنج هستند. آنها به اندازه کافی غذا برای خوردن ندارند و نمی توانند بیماران خود از جمله بیماران سرطانی را درمان کنند و تمام این مشکلات به این علت است که سران مذهبی جاه طلب شده اند و می خواهند امپراتوری مذهبی راه بیندازند»! با این اوصاف حمایت از برخی بازیگران فتنه سبز را می توان تحرکی در زمینه معارضه با مذهب- عمود خیمه مقاومت ایران- ارزیابی کرد و منتظر ادبیات مشابه برخی سیاسیون در زمینه تخطئه سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دادن حق به جانب شمر و یزیدهای جبهه استکبار بود.

7- جبهه استکبار طرفدار سیاستمدارانی بریده از دین -ولو با ظواهر و سوابق مذهبی- در ایران است که در مقابل زورگویی و اجحاف و حق کشی مستکبران، به گردن خم کردن و تسلیم دعوت کنند. با همین منطق بود که روزنامه نیویورک تایمز 27 خرداد 1389 به قلم رئول مارک گرکت (از متخصصان سابق سازمان سیا) نوشت «جنبش سبز، همان جریان سکولار مورد نظر آمریکا و جریانی برای نبرد در درون اسلام است. آمریکا بعد از 11 سپتامبر، منتظر ظهور چنین جریانی در ایران با گرایش های کم و بیش لیبرال و سکولار بود تا احتمال براندازی رژیم اسلامی را افزایش دهد. همکار قدیمی من در سازمان سیا می گفت تئوری های لیبرالی کارل پوپر پاسخ استبداد مذهبی حاکم بر ایران است و اکنون روشنفکران حامی جنبش سبز و از جمله سیدمحمد خاتمی عاشق پوپر و دفاع او از لیبرال دموکراسی هستند... وقتی به وقایع سال گذشته ایران نگاه می کنم، فورا کارل پوپر، ارتش دموکراسی و روحانیون روشنفکری به نظرم می آید که برای تغییر فرهنگ فعالیت می کنند. این گروه باید در سیاستگذاری های دولت اوباما در نظر گرفته شوند. جنبش سبز می تواند روشنفکران لیبرال و روحانیون مخالف و افراد پاکسازی شده حکومت را گرد هم متحد کند». در این صورت بندی، باندهایی نظیر حلقه انحرافی به عنوان پارسنگ ارزیابی می شوند و البته نقش جنجالی حاشیه ساز آنها برای انحراف توجهات از جبهه اصلی، مدنظر سرویس های اطلاعاتی غرب قرار دارد. در این میان تجربه 4 سال اخیر، ملت و دستگاه های نظارتی را به میزان بالایی در برابر شعبده بازی ها و ماجراجویی های سیاسی گذشته ورزیده و نفوذناپذیر کرده است.

8- دعوت به خلق حماسه سیاسی و اقتصادی در واقع دعوت به رویکرد جهادی از سر تدبیر و صلابت و موقعیت شناسی و عزت است. سنگ بنای این حماسه به هم تنیده ان شاءالله در روز انتخابات گذاشته خواهد شد. حضور گسترده مردم و تمهید مقدمات تشکیل دولتی پا به رکاب، پرانگیزه و عازم برای نقش آفرینی در آخرین مرحله از مصاف 10 ساله با جبهه استکبار، نقطه طلایی در خلق حماسه سیاسی و اقتصادی است. حکایت مصاف ملت و نخبگان ما با دشمنان فرومایه می تواند از جنس آن سلحشوری و حماسه آفرینی یاران صادق امیرمومنان علی(ع) باشد که امام با مشاهده رزم کارستان آنان و عقب راندن دشمنان بی سر و پا فرمود «سوز سینه ام فرو نشست وقتی دیدم دشمنان را از جای خود راندید همان گونه که شما را رانده بودند» (خطبه 107 نهج البلاغه).

خراسان:آیا ماشه جنگ در مدار 38 درجه چکانده می شود؟

«آیا ماشه جنگ در مدار 38 درجه چکانده می شود؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علیرضا رضاخواه است که در آن می‌خوانید؛طی روزهای اخیر، تنش ها در شبه جزیره کره به اوج رسیده و دولت کره شمالی نه تنها تمامی خطوط ارتباطی با همسایه جنوبی را قطع کرده و خود را در «وضعیت جنگی» با سئول قرار داده، بلکه حتی آمریکا را نیز تهدید به حمله موشکی کرده است.

علاوه بر این پیونگ یانگ عنوان داشته است که تصمیم دارد فعالیت یک راکتور هسته ای خود را که در جریان مذاکرات بین المللی متوقف ساخته بود از سر بگیرد. این اقدامات در حالی صورت می گیرد که کره جنوبی و آمریکا در واکنش به آن چه اقدامات تحریک آمیز سطح پایین پیونگ یانگ نامیدند، پیمان نظامی جدید امضا کردند. سئول و واشنگتن، 11 مارس 2013 میلادی، به رغم هشدارهای کره شمالی، رزمایش سالانه خود را به مدت یک هفته در نزدیکی شبه جزیره کره آغاز کردند. حدود 10 هزار نیروی نظامی کره جنوبی و حدود 3000 نیروی نظامی آمریکا در این رزمایش مشترک مشارکت داشتند. شمالی ها معتقدند این رزمایش بهانه ای است برای حمله غافلگیرانه به پیونگ یانگ یعنی همان تاکتیکی که کره شمالی در دهه 50 میلادی خود از آن بهره برده بود.

در ماه ژوئن سال 1950 پیونگ یانگ تحت پوشش برنامه رزمایش نظامی، نیروی عظیمی رابه سوی نوار مرزی در مدار 38 درجه، که حد فاصل دو کره است، روانه ساخت. در میان این رزمایش جنگی بود که چند واحد شرکت کننده در تمرین ها به طرف جنوب وسئول به راه افتادند و آتش جنگ در شبه جزیره کره را شعله ور ساختند. فارغ از این تجربه تاریخی می توان 3 دلیل عمده برای بحران اخیر در شبه جزیره کره ذکر کرد:

الف:تثبیت موقعیت رهبر جوان

بسیاری از تحلیل گران معتقدند که تهدیدهای کره شمالی با وجود این که نسبت به گذشته از شدت بیشتری برخوردار است اما فاقد پشتوانه لازم اجرایی است. یکی از دلایل این نتیجه گیری، این است که بیشتر تهدیدات کیم جونگ اون، رهبر جوان کره شمالی مصرف داخلی دارد. پدر کیم جونگ اون در فاصله کوتاهی قبل از فوتش، پسرش را با وجود این که تجربه و سابقه نظامی نداشت به سرعت به درجات عالی نظامی رساند. ایستادگی در مقابل دشمنان به انسجام قدرت سیاسی و نظامی کیم جونگ اون کمک خواهد کرد. دلیل دیگر این است که دانش تکنولوژی کره شمالی در زمینه هسته ای و موشکی هنوز کامل نیست.بیشتر تحلیلگران معتقدند که بعید به نظر می رسد در حال حاضر پیونگ یانگ، برای سوار کردن کلاهک هسته ای برروی یک موشک بالستیکی و پرتاب آن به سوی واشنگتن، تکنولوژی لازم را در اختیار داشته باشد. ولی پرتاب موشک و نیز آزمایش های هسته ای اخیر کره شمالی مبین این است که این کشور علاقمند است توانایی های خود در این زمینه را افزایش دهد.

ب: تهدید برای گرفتن امتیاز

از سوی دیگر رهبران کره شمالی بارها استدلال کرده اند که آنها باید یک احساس امنیت داشته باشند تا بتوانند تلاش های خود را روی پیشرفت های اقتصادی کشورشان متمرکز کنند.  برای این امر 3 راهکار وجود دارد یک عادی کردن مناسبات خود با آمریکا و کره جنوبی؛ دوم تاکید بر روی قدرت بازدارندگی با افزایش تسلیحات اتمی و راهکار سوم که چانه زنی و تهدید کشورهای منطقه برای گرفتن امتیاز است. تهدید های بی سابقه اخیر کره شمالی به ویژه تهدید به حمله توپخانه ای به خاک آمریکا را می توان در چارچوب راهکار سوم تفسیر کرد. به ویژه این که این کشور تجربه خوبی را نیز در این زمینه دارد. در دهه90 کلینتون رئیس جمهوری پیشین آمریکا برای رفع نگرانی های کره شمالی و دادن انگیزه ای به این کشور برای مذاکره در باره برنامه هسته ای اش، چندین نوبت برنامه مانورهای نظامی آمریکا با کره جنوبی را لغو کرده بود.

ج:رقابت چین و آمریکا

سومین دلیلی که می توان بحران اخیر شبه جزیره کره را در چارچوب آن تحلیل کرد ، رقابت چین و آمریکا در منطقه است. ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﺮﮐﺰ ﺛﻘﻞ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﯽ آﻣﺮﯾﮑﺎ از خاورمیانه به خاور دور که در سند امنیت ملی ایالات متحده اخیرا مطرح شده است، تهدیدی جدی برای چین به عنوان یک ابر قدرت در حال ظهور محسوب می شود. تلاش آمریکا برای نفوذ در میانمار، افزایش همکاری نظامی با سنگاپور و حضور نظامی گسترده در همسایگی چین عواملی است که باعث شده تا "اژدهای زرد" نیز تلاش نماید از طریق همپیمان استراتژیک خود یعنی کره شمالی پررنگ شدن حضور نظامی آمریکا در خاور دور را پر هزینه سازد. حضور آمریکا در خاور دور مهمترین مانع برای تحقق «رویای چینی» است. رویای چینی از نگاه رئیس جمهور چین آن چنان که در سخنرانی سالانه خود در پارلمان این کشور گفته است، بخشی از برنامه احیای تمدن این کشور است که شامل بازگرداندن ابهت امپراتوری چین هم می باشد. افزایش بودجه نظامی چین در سال گذشته با توجه به این موضوع معنادار خواهد بود. شاید از همین رو است که با بالا گرفتن تنش بر سر برنامه هسته ای کره شمالی، آمریکا در اقدامی کم سابقه اعلام کرد که اواسط آوریل مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک خود را به چین اعزام خواهد کرد.

هرچند با توجه به مطالب فوق تهدیدهای پیونگ یانگ را نبایستی جدی گرفت با این حال نمی توان احتمال وقوع یک جنگ تمام عیار در شبه جزیره کره را با توجه به دیوار بلند بی اعتمادی میان کره شمالی و آمریکا نادیده انگاشت. تنها یک محاسبه و یا برداشت اشتباه می تواند ماشه یک نزاع خونین در خاور دور را بچکاند.

جمهوری اسلامی:اولویت‌های اقتصاد در سال 92

«اولویت‌های اقتصاد در سال 92»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛انتشار گزارش‌های جدید مرکز آمار ایران در نخستین روزهای سال 1392 در مورد نرخ تورم در سال گذشته، نشان داد همانگونه که بسیاری از کارشناسان و ناظران پیش‌بینی می‌کردند، تورم همچنان چالش اصلی اقتصاد ایران در سال پیش رو خواهد بود. بنابر گزارش مرکز آمار ایران و نرخ‌های اعلام شده توسط بانک مرکزی، نرخ تورم در بهمن ماه سال گذشته به 8/29 درصد رسید و در اسفند ماه نیز از 30 درصد عبور کرد و به این ترتیب به مقدار قابل ملاحظه‌ای از نرخ میانگین دو دهه اخیر تورم که حدود 17 درصد بوده، فراتر رفته است.

به این ترتیب روشن است که زنگ هشدار برای مسئولان اقتصادی کشور با صدایی بلند و رسا به کار افتاده است و باید هرچه سریع‌تر و دقیق‌تر برای توقف این روند نگران کننده و آسیب‌زا فکر چاره‌ای کرد.

ضرورت چاره اندیشی برای توقف روند فزاینده نرخ تورم و کاستن آن، جنبه‌های مختلفی دارد که در هر دو حوزه کوتاه و بلند مدت بسیار حائز اهمیت است. اهمیت و ضرورت مدیریت نرخ تورم و مدیریت آن در دامنه کوتاه مدت عمدتاً به این واقعیت باز می‌گردد که بدنه جامعه و مصرف کنندگان طی چند سال اخیر خصوصاً سال گذشته از ناحیه جهش‌های قیمتی و افزایش مستمر نرخ تورم به شدت تحت فشار قرار گرفته‌اند خصوصاً اینکه متوسط نرخ تورم از دو دسته مواد غذایی و پوشاک به عنوان کالاها و محصولات پرمصرف مردم از متوسط نرخ کلی تورم به مقدار چشمگیری بالاتر بوده و همین اختلاف معنادار به میزان اثرگذاری تورم بر لایه‌های مصرف کننده در جامعه ایران افزوده است.

از این رو مسئولان باید با اتخاذ تدابیر ضربتی و دامنه اثرگذاری فوری، نه تنها از ادامه افزایش نرخ تورم جلوگیری کنند بلکه در راستای کاستن از این نرخ نیز تلاش نمایند.

نکته بسیار مهم دیگر در مورد رشد فزاینده نرخ تورم، تأثیرگذاری ویژه ایست که این پدیده در دامنه زمانی بلندمدت در اقتصاد کشور خواهد داشت. تجربه کشورهایی که برای مدت‌های طولانی با تورم‌های بالا یا به اصطلاح "ابر تورم" درگیر بوده اند، به روشنی نشان می‌دهد که استمرار تورم با نرخ‌های بالا، اثرات زیان بار فراوانی بر سراسر پیکره اقتصاد یک کشور باقی می‌گذارد؛ کاهش و گاه رشد منفی نرخ سرمایه‌گذاری ثابت، کوچ نقدینگی به حوزه‌های دلالی و روح رفتارهای سفته بازانه در پی عدم ثبات قیمتی یا همان تورم مستمر، مآلاً به کاهش تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی و درآمد سرانه منجر خواهد شد.

ادامه این روند که معنای دیگر آن کاهش مستمر ارزش پول ملی و قدرت خرید این پول خواهد بود، حقوق بگیران ثابت را دچار عدم تعادل در دخل و خرج می‌کند که پیامد آن کاهش مجموع پس انداز عمومی است و این یعنی کاهش منابع بانکی و افت قدرت پرداخت تسهیلات از سوی شبکه بانکی، چه برای نیازهای خرد و چه برای تأمین سرمایه در گردش واحدهای تولیدی نگاهی به فهرست بسیار خلاصه‌ای که در چند سطر بالا از اثرات کوتاه مدت و بلند مدت تورم ارائه شد به روشنی نشان می‌دهد که متأسفانه طی سال‌های اخیر، اقتصاد ایران با بسیاری از این نتایج ناگوار روبرو بوده و تقریباً تمامی آنها را تجربه کرده است؛ افت نرخ رشد اقتصادی طی سه سال 88 تا 90، کاهش تولید ناخالص داخلی، افزایش روند واردات تا پیش از جهش قیمت ارز در سال 91 و... شواهدی هستند از اثرپذیری سراسر اقتصاد ایران از استمرار تورم بالا که گرچه به علت عدم انتشار به هنگام و شفاف آمار و گرایش‌های رسمی از سوی نهادهای داخلی، قابل ردگیری نیست اما در آینه گزارش‌های نهادهای بین‌المللی و براساس گزارش‌های میدانی به وضوح قابل مشاهده است.

نکته اساسی در مواجهه با این پدیده زیان بار، یافتن ریشه‌های اصلی ایجاد چنین تورمی است؛ همان گونه که بارها و بارها کارشناسان و ناظران به دولت متذکر شده‌اند و حتی رهبری نیز در دیدار سال گذشته خود با هیأت دولت در شهریور ماه نسبت به آن تذکر دادند، عامل اصلی افزایش مستمر نرخ تورم طی سال‌های اخیر در اقتصاد ایران، رشد فزاینده نقدینگی بوده است. چنانکه بررسی آمارهای موجود به روشنی نشان می‌دهد به عنوان مثال در محدوده زمانی سال 88 تا 90 که سیاست‌های انقباضی بانک مرکزی پس از مدتی به ثمر نشست و نرخ رشد نقدینگی در محدوده 25 درصد ثابت ماند، اثرات این ثبات به وضوح در کاهش رشد نرخ تورم قابل مشاهده بود.

از این رو به نظر می‌رسد همچنان کلید اصلی مدیریت نرخ تورم در اقتصاد ایران، کاستن از روند رو به رشد نرخ نقدینگی است. البته در عین حال نباید از اثرگذاری مؤلفه‌های کوتاه مدتی مانند نرخ ارز نیز غافل شد؛ جهش شدید نرخ ارز خصوصاً دلار طی یک و نیم سال اخیر، پیامدهای بسیار برای اقتصاد کشورمان داشته که یکی از این پیامدها، جهش قیمت واردات کالاهای مصرفی و مواد اولیه واسطه‌ای بوده است.

با در نظر گرفتن جمیع این مسائل به طور قطع در سال 1392 دو اولویت اصلی اقتصاد ایران در حوزه اقتصادی، مدیریت نقدینگی و کنترل توزیع و اثرگذاری نرخ ارز بر اقتصاد داخلی است و تنها درصورت موفقیت دولت در این دو محور می‌توان امید داشت در پایان سال شاهد کاهش نرخ تورم و رهایی از آثار مخرب کوتاه و بلند مدت آن باشیم.

رسالت:سال رکوردها‌ی بزرگ

«سال رکوردها‌ی بزرگ»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن می‌خوانید؛حماسه در لغت به معنای دلاوری و دلیری و شجاعت نشان‌دادن است.
سال 92 سال ثبت رکوردهای بزرگ و شگفت‌انگیز در حوزه سیاست و اقتصاد خواهد بود .
مقام معظم رهبری در پیام نوروزی و نیز بیانات بسیار مهم خود در جوار بارگاه ملکوتی حضرت ابالحسن رضا (ع) سال 92 را سال حماسه سیاسی و اقتصادی  نامیدند.

حماسه سیاسی از این باب که ما در آستانه برگزاری انتخابات سرنوشت‌ساز ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی هستیم. مردم در این دو انتخابات سقف و کف دو نهاد انتخابی مهم را که مستقیم با زندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آنها سروکار دارد تعیین می‌کنند و مسئولیت‌های ناشی از این تصمیم تاریخی را می‌پذیرند. حماسه اقتصادی هم از این باب که سال 92 سال تداوم اهتمام به تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی است که سال گذشته به این نامگذاری مزین بود.

مسئله تولید ملی در شرایط تحریم و تهدیدهای خارجی بسیار مهم است و اهتمام به آن مستلزم یک حماسه است.چ

در زیر به مختصری در باب این دو مفهوم می‌پردازیم.
1- حماسه سیاسی
انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی آوردگاه حماسه تاریخی ملت ایران خواهد بود. بزرگترین رکورد ما در حوزه سیاست حضور گسترده ، ماندنی و دلاورانه در  این انتخابات است.
ملت ما در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 همین حماسه را به جدی‌ترین وضع ممکن ثبت کرد.  اما دشمن با تحمیل نبرد نرم می‌خواست این حماسه را مخدوش کند، متأسفانه برخی از اضلاع رقابت سیاسی هم با دشمن همراهی کردند . جهان در نهایت ناباوری شاهد هوشمندی و بیداری ملت ایران در دفاع از کیان اسلام و نظام و ایران بود.

دشمنان اسلام یک بار در 18تیر سال 78 در یک نبرد نرم نظام را به چالش کشیده بودند لذا با بهره‌گیری از تجربیات این نبرد، بر آن بودند که حماسه تاریخی ملت در حضور بی‌سابقه در انتخابات 88 را مخدوش کنند. اما با بیداری ملت تیر آنها به سنگ خورد . مردم همان‌طور که در قیام تاریخی 23 تیر سال 78 حماسه‌ای ماندنی به جای گذاشتند در 9 دی سال 88 یعنی 10 سال پس از آن حماسه‌ای  شورانگیزتر و غرور آفرین‌تر را به ثبت رساندند.

خصو‌متهای غرب و بویژه آمریکا علیه ملت ایران پایان نیافته است.تجربه سال 88 نشان می‌دهد آنها با آرایش دیگری وارد معرکه می‌شوند و در خلق حماسه ملت اخلال خواهند کرد.

غرب روی عناصری که دل در گرو ملت برای کسب قدرت ندارند و روی حمایت‌های خارجی بویژه آمریکا و انگلیس حساب باز کرده‌اند، نظر ویژه دارد و مداخله خود را از این طریق عملیاتی می‌کند.
مردم نشان داده‌اند که در گزینش خود اشتباه نمی‌کنند. البته انتظار  دارند شورای نگهبان در احراز صلاحیت‌ها دقت کافی بنماید  و واقعا کسانی را تایید کند که مصداق واقعی رجل مذهبی و سیاسی باشند.

مردم در ثبت حماسه سیاسی  خود باید اطمینان کنند به کسانی رای می‌دهند که واقعا دغدغه اسلام و کشور را دارند. شیفته خدمت هستند نه تشنه قدرت. برخی تشنگی قدرت خود را می‌خواهند با حمایت و کمک بیگانه بر طرف کنند. اینها به هیچ وجه نباید از سوی شورای نگهبان احراز صلاحیت شوند مردم باید با اعتماد به شورای نگهبان وقتی پای صندوقهای رای می‌روند اطمینان داشته باشند که در حال خلق یک حماسه تاریخی هستند.

انتخابات مظهر اراده ملی و نماد مردمسالاری دینی است. مردم حضور در پای صندوق رای را پاسخ شایسته و کاربردی به تهدیدها و تحریم‌های دشمن می‌دانند.

مردم حضور در صندوقهای رای را تضمین امنیت و رفاه ملی می‌دانند مردم حضور در پای  صندوقهای رای را دفاع از استقلال و شرف ملی می‌دانند.

مردم با این حضور به فکر منافع و مصالح ملی هستند به همین دلیل این حضور نیاز به دلاوری، دلیری و شجاعت دارد.

البته موضوع انتخاب اصلح مهم است اما در مرتبت دوم اهمیت قرار دارد.
مردم خود را آماده کرده‌اند که یک بار دیگر اگر قدرتهای خارجی در امور داخلی ایران مداخله نمایند و نبرد نرم دیگری را تحمیل کنند پاسخی شایسته و حماسی دهند.

2- حماسه اقتصادی
سال گذشته را مقام معظم رهبری سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام نهادند لازم بود همین  آهنگ در سال 92 تداوم یابد.
سال 91 به برکت این نام سال رونق کسب و کار و رونق کارهای علمی ، تحقیقاتی و اختراعات و اکتشافات شگرف بود . مردم و مسئولان رکورد خوبی از تولید ملی به جای گذاشتند. آثار این تولید را در نشاط مردم در خرید شب عید و سفرهای عید شاهد بودیم .

امروز زیر ساخت ‌های اقتصادی کشور مهیای یک جهش بزرگ اقتصادی دیگر است . دولت جدید و منتخب مردم بی تردید با انرژی مضاعف  کارهای مثبت دولت کنونی را در سال 92 ادامه خواهد داد و نقش خود را در خلق حماسه اقتصادی ایفاء خواهدکرد.

اکنون به لطف الهی و تلاش صادقانه دانشمندان ایرانی در بسیاری از رشته های علمی در منطقه در مقام اول  و در جهان در ردیف 10 کشور صنعتی هستیم . ایران در سال 92 در رشته هوا فضا حرف‌های گفتنی زیادی دارد و رکوردهای خوبی به جای خواهد گذاشت .
پژوهشگران و محققان ایرانی در اعماق  دریاها و اعماق زمین دستاوردهای شگرفی دارندو رکورد خود را در سال 92 رونمایی خواهند کرد.

در سال 92 در زمینه پزشکی  و تولید داروهای کمیاب و نیز نانو باز رکورد خواهیم زد در حوزه اقتصاد علی رغم توطئه تهدید و تحریم وضعیت نسبتا عادی داریم . دشمن سعی دارد وضع ما را بحرانی جلوه دهد. آنها به قصد فلج کردن اقتصاد کشور  به میدان آمده بودند ، اما  اخبار رسیده از اوضاع اقتصادی اروپا و دیگر همپیمانان آمریکا نشان می‌دهد آنها وضع مناسبی ندارند. نرخ رشد در کشورهای همپیمان آمریکا به پایین ترین حد رسیده است. بیکاری، رکود و تورم مردم را به ستوه آورده و به خیابانها کشانده است . بحران بدهی‌ها کمر دولتهایشان را شکسته و به اقتصاد ریاضتی رو آورده‌اند.

سال گذشته با طرح موضوع اقتصاد مقاومتی، روح تازه‌ای به اقتصاد کشور دمیده شد و  مردم و مسئولان با امید به آینده تحریم‌ها را دورزدند و از این تهدید یک فرصت تاریخی پدید آوردند.مجلس و دولت اکنون دستورکار بودجه سال 92 را روی میزکار خود دارند اگر قوای مقننه و مجریه توفیق یابند و بودجه سال 92 را  با توجه به الزامات اقتصاد مقاومتی به تصویب برسانند در تمهید نقشه راه خلق حماسه اقتصادی گام بلندی را بر خواهند داشت.بدون شک ما در سال  92 شاهد دلیری و دلاوری مردم در افزایش تولید ملی و کاهش وابستگی به خارج و دورزدن تحریمها خواهیم بود و جهان شجاعت ملت ایران را در غلبه بر توطئه‌های آمریکا خواهد ستود.

سیاست روز:دو راهبرد حساس

«دو راهبرد حساس»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می‌خوانید؛اگر در این چند سال گذشته که رهبر معظم انقلاب محور نام‌گذاری سال‌ها را، مسائل اقتصادی قرار دادند، بیشتر به آن توجه می‌شد و دولت، التفات ویژه‌ای به آن داشت، مسائل و مشکلات اقتصادی که به گفته مقامات دولتی بیشتر آن به واسطه تحریم‌های غرب علیه ایران است، کمتر نمود می‌یافت و می‌توانستیم مسائل اقتصادی را به راحتی حل و فصل کنیم. گرچه گروهی از اقتصاد‌دانان و مقامات کشور سهم مدیریت اقتصادی را در ایجاد گرفتاری‌های اقتصادی بیشتر از تحریم‌ها می‌دانند. اما باز هم مواردی که رهبر معظم انقلاب در سال‌های گذشته به آن تاکید داشتند، مسائل و راهکارهایی بود تا اقتصاد کشور هر چه بیشتر سامان یابد.

اکنون که ایشان در پیام نوروزی، امسال را سال حماسه اقتصادی و حماسه سیاسی نام نهادند، به دولت کنونی که چند ماه به عمرش باقی است و دولت آتی که از مرداد ماه ۹۲ کار خود را آغاز خواهد کرد، فرض است تا همه همت و توان مدیریتی و فکری خود را جمع کنند تا دراین سال با دوری از حاشیه سازی و تنش‌های سیاسی و اقتصادی، سناریوهای از پیش تعیین شده دشمن خنثی شود.

اکنون با توجه به چنین نامگذاری از سوی رهبر انقلاب حساسیت این دو موضوع آشکارتر می‌شود. هر دو این نام‌ها یعنی حماسه اقتصادی و حماسه سیاسی از هم جدا نیستند و ارتباط مستقیم این دو مقوله و شکل‌گیری و پیاده سازی آنچه که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیاناتشان چه در پیام نوروزی و چه در سخنانشان در مشهد مقدس، می‌تواند بسیاری از مشکلات پدید آمده را از مقابل نظام اسلامی بردارد.
در حماسه اقتصادی اولویت اول باید براساس رفع مشکلات معیشتی مردم باشد «معیشت» همواره یکی از دغدغه‌هایی بوده است که مردم با آن درگیر هستند.

حتما آن روایت مردی از انصار که نزد پیامبر آمد و از ایشان کمک خواست را شنیده یا خوانده‌اید. حضرت از او پرسید در خانه چیزی داری، مرد گفت: گلیمی دارم و کاسه‌ای چوبین. رسول اکرم فرمود: آنها را بیاور. حضرت رسول آنها را گرفت و فرمود: آیا کسی اینها را می‌خرد؟ مردی گفت: هر دو را به یک درهم می‌خرم. مرد دیگری گفت: دو درهم می‌خرم. حضرت دو درهم را گرفت و به مرد انصاری داد و فرمود: با یک درهم غذایی بخر و به خانواده‌ات بده و با درهم دیگر تیشه‌ای بخر و برایم بیاور.

سپس حضرت رسول اکرم به آن مرد گفت با این تیشه هیزم جمع کن و تا ۱۵ روز دیگر نزد من بیا.
مرد پس از دو هفته با ۱۰ درهم نزد رسول اکرم آمد. پیامبر(ص) فرمود: این کار برایت از خواهش کردن بهتر است. خواهش کردن (تکدی) در روز قیامت به صورت لکه‌ای در چهره‌ات نمایان می‌شود.
این روش حضرت رسول اکرم در معیشت خود نشان از اهمیت کسب و کار حلال در میان مردمان است وگرنه ایشان می‌توانستند مبلغی را از اموال خود به مرد انصاری بدهند. اما اینگونه نکردند.

موضوع دیگر حماسه سیاسی است. انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو مهمترین واقعه‌ای است که در سال۹۲ اتفاق می‌افتد. این انتخابات به واسطه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ که به فتنه کشیده شد، می‌تواند تلخی آن را که با حضور گسترده و حداکثری مردم هم همراه بود، شیرین کند. نکته مهم در این انتخابات، فضای باز سیاسی همراه با آرامش و امنیت در برگزاری آن است. رهبر انقلاب در بیاناتشان از ویژگی‌های انتخابات آتی سخن گفتند و راه را نشان دادند. حضور همه جریان‌ها و سلیقه‌های سیاسی معتقد به نظام اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری از جمله نکات مهمی بود که ایشان به آن تاکید کردند. در این باره، مردم از میان این سلایق و جریان‌ها فردی را که ویژگی‌های لازم را دارد انتخاب خواهند کرد و انتخاب مردم هم باید مورد تمکین همه جریان‌ها قرار گیرد.

انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد ماه، نباید به گونه‌ای پیش رود که تصور آن شود فضای سال ۸۸ ایجاد خواهد شد. نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری باید در این موضوع، حساسیت‌های بیشتری را لحاظ کنند وبرای رسیدن به هدف اصلی، از تخریب و تهدید و شعارهایی که باعث فریب مردم می‌شود بپرهیزند و بر روی داشته‌ها و اثبات خود تکیه کنند تا رئیس‌جمهوری انتخاب شود که به گفته رهبر انقلاب ضمن این که دارای امتیازات رئیس‌جمهور قبلی باشد، از نقاط ضعف او نیز دور باشد.

اگر این راهکارها مورد توجه همه جریان ها، سلیقه‌ها و نامزدهای ریاست جمهوری قرار گیرد، حماسه سیاسی بزرگی آفریده خواهد شد که بسیاری از معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی که علیه جمهوری اسلامی ایران ترتیب یافته است به هم خواهد خورد و روند رو به جلوی نظام اسلامی با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت.

تحقق حماسه اقتصادی و حماسه سیاسی، هم گام با هم می‌تواند، مشکلات به وجود آمده را برطرف کند و توان ایران اسلامی را برای مقابله با هرگونه توطئه و کارشکنی در داخل و خارج بالا ببرد.
اکنون جمهوری اسلامی ایران با دسیسه‌های سیاسی و اقتصادی روبرو است تحقق حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی مهمترین راهبرد نظام برای پیشرفت بیشتر و حفظ دستاوردهای انقلاب است.

وطن امروز:ایستادگی؛ کلید ورود به باشگاه قدرت جهانی

«ایستادگی؛ کلید ورود به باشگاه قدرت جهانی»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم سیدعلی ادیبان است که در آن می‌خوانید؛«مذاکره به نام رهبری» یکی از تکنیک‌های قدیمی گروه سینه‌چاکان وطنی خواهان برقراری رابطه با آمریکاست که در سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب به صورت علنی از آن پرده‌برداری شد. پیشقراولان این تکنیک ضعیف و سخیف که به علل مختلف از دوام طولانی مدت نیز برخوردار نیست، برخی دیپلمات‌های دوران سازندگی بودند که عده‌ای اکنون در اندیشکده‌های آمریکایی - صهیونیستی مشغول دم تکان دادن برای ارباب هستند و برخی نیز هنوز تلاش می‌کنند در عرصه سیاست کشور خود را به عنوان ذخیره دشمن در جبهه خودی حفظ کنند اما اینکه چرا گروهی از دولتی‌ها در دوره سازندگی، اصلاحات و دولت فعلی تلاش کردند به نام «رهبری» بر سر میز مذاکره مستقیم قانونی یا حتی پنهانی با دیپلمات‌های آمریکایی حاضر شوند جالب توجه است.

غربی‌ها مدت‌هاست به این باور رسیده‌اند که تصمیم‌گیری‌های کلان سیاسی که در طی طریق انقلاب موثر است تنها بر عهده رهبر ایران است. پس مانور بر موافقت و مرافقت رهبری از جانب تیم‌های مذاکره کننده ایرانی گهگاه به عنوان برگ برنده مقابل غربی‌ها مطرح شده است. اینجاست که توسل به دروغ به عنوان توجیهی برای کسب هدف به زعم سیاسیون «مهم» مذاکره با آمریکا احیانا «جایز» شمرده شده است. یک هدف دیگر به احتمال زیاد تلاش برای قرار دادن رهبری در عمل انجام شده بوده است. پیوستن دائم به NPT توسط سیروس ناصری بدون کسب اجازه از مجلس، دولت یا شورای امنیت ملی، «تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی» به دستور خاتمی، یا پروژه مشهور به «معامله بزرگ» به مدیریت صادق خرازی و ماجرای مک فارلین با محوریت هاشمی از بزرگ‌ترین مثال‌های معامله و مذاکره به نام رهبران انقلاب به شمار می‌آید. پس از مرور حوادث مهم تاریخ سیاست خارجی، نخستین سوالی که مطرح می‌شود این است که علت پافشاری برخی دولتی‌‌ها برای «مذاکره با آمریکا» چیست؟

پاسخ این سوال مهم به احتمال زیاد در 3 گزینه زیر مستتر است:

الف- شکی نیست که عده بسیار کمی از سیاسیون نفوذی در داخل هر یک از دولت‌ها وجود داشته‌اند که به منظور جلب خواسته‌های طرف غربی علاقه‌مند به باز ماندن باب مذاکره در ایران بوده‌اند. اینها همان کسانی هستند که پیشرفت کشور را وابسته به حضور تیم‌های تجاری چند ملیتی در ایران می‌دانند و برای حضور شرکت‌های نفتی و غیر‌نفتی مانند توتال، استات اویل، انی، شل، کاترپیلار، هالیبرتون، کرفور، نستله، زیراکس، قطرایرلاین، پپسی، کوکاکولا، شرکت‌های اتومبیل‌سازی و... فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا را در دستور کار قرار داده‌اند. برای استتار وابستگی و اشتیاق شدید تیم‌های تجاری جهانی جهت حضور در بازار خاورمیانه بهترین مسیر متوسل شدن به عبارت مثبت «مذاکره برای برطرف شدن نگرانی‌های جامعه جهانی درباره برنامه هسته‌ای ایران» است. فارغ از اینکه پس از جمع شدن پروژه هسته‌ای، پرونده‌های بعدی مانند مساله حقوق بشر و دموکراسی و ... در راه است و در واقع این بازی تا ابد ادامه خواهد یافت. نتیجه، برد مالی هر 2 طرف معامله به نام مذاکره است؛ چه ایرانی‌های مشتاق لفت و لیس جهانی و چه غربی‌های خسته از تحریم و جریمه و جنگ!

ب- عده‌ای با تهدید این اتحاد خصمانه به ظاهر صلح‌طلب با پرچم مقدس مبارزه با فساد مجتمع زیر سایه قدرت و ثروت وارد رینگ سیاست شدند و بعد از مدتی دشمن با زبان چرب و نرم دیپلماسی به طرز شگفت‌آوری خام‌شان کرد تا آنجا که «دوستی با ملت اسرائیل»(!) را اوجب واجبات برشمردند. واضح است برای قرار گرفتن در چنین بازی بزرگی حتما نیاز به «خیانت به نام وطن» نیست. گاهی پیروزی دشمن خلاصه در تبدیل تهدید‌ها به فرصت است!

پ- گروهی نیز با جهان‌بینی انقلابی و متین لزوم حضور ایران در باشگاه قدرت جهانی وارد گود شدند. گمان این گروه از سیاستمداران چنین است که برای حل بحران فلسطین، سوریه، عراق یا افغانستان باید با آمریکا و غرب به تفاهم رسید. اینها قدرت جبهه خودی را دست کم نمی‌گیرند اما در سطر سطر تحلیل‌شان «ایمان به ابرقدرت بودن حریف» موج می‌زند. یک ایراد بنیادی دیگر این نوع جهان‌بینی «ساده‌انگاری» و «خوشبینی مطلق به دشمن» است تا آنجا که تصور می‌کنند ورود به باشگاه قدرت‌ جهانی با وادادگی امکانپذیر است و تاکید بر «ایستادگی» را نوعی فرصت‌سوزی به شمار می‌آورند. شعارشان تعامل مثبت با جهان غرب به هر قیمت است و برای حصول این هدف از به رسمیت شناختن دول بی‌مقدار منطقه‌ای

- مشهور به نوچه‌های آمریکا- نیز ابایی ندارند. سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب در واقع پاسخی جامع و کامل به هر 3 گروه از مشتاقان مذاکره با آمریکا بود، هر چند ایشان راه «تجربه» را برای ملت و دولت‌های منتخب‌شان باز گذاشتند. مخالفت نداشتن با مذاکره دولت‌ها به‌رغم «عدم خوشبینی» و چه بسا اطمینان عقلی رهبری به عقیم ماندن این مسیر به احتمال زیاد به جهت پایبندی اخلاقی و دینی رهبر نظام به اصول مردمسالاری دینی است. در واقع برای رهبر انقلاب به هیچ‌وجه مهم نیست که غربی‌های تشنه مذاکره چه برداشتی از این جمله مهم خواهند داشت، بلکه مهم تاکید بر حق ملت به عنوان انتخابگران نهایی مسیر حرکت به سمت آینده است.

اکنون وقت آن است که علاقه‌مندان و سینه‌چاکان جبهه «مذاکره‌طلبی» اعلام کنند که از سازش‌های مقطعی در دوره‌های مختلف چه میزان اعتبار جهانی یا موفقیت در اندازه ملی کسب کرده‌اند؟ غیر ‌از این است که در دوران سازندگی و اصلاحات باند مشهور به نیویورکی‌ها در وزارت امور خارجه با حمایت برخی از وزرا و سیاسیون تا آنجا پیش رفتند که به دروغ از قول رهبری به غرب قول دادند در صورت دریافت مزایای اندک سیاسی – تجاری به حمایت ایران از حماس و حزب‌الله و حتی مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی پایان خواهند داد؟ آیا غرب به وعده‌های حداقلی خود در برابر امتیاز بزرگ توقف صدور انقلاب عمل کرد؟

نتیجه وادادگی‌های پیاپی در دورهای مذاکره در بازه زمانی 2003 تا 2008 افشای یکطرفه معاملات پنهانی دلالان در رسانه‌های دولتی غرب برخلاف تعهدات قبلی بود تا آنجا که طرف سازشکار ایرانی بعضا در وضعیت بسیار بد سیاسی در مقاطعی گرفتار شدند، حال آنکه خلف وعده‌ای نیز از سوی اینان صورت نگرفته بود. پیگیری کامل سرانجام مذاکرات سازشکارانه بعد از جنگ تاکنون از طریق مطالعه مطبوعات داخلی ممکن نیست اما به مدد خیانت‌های پیاپی طرف‌های آمریکایی به راحتی به وسیله یک جست‌وجوی اینترنتی ساده در مطبوعات خارجی دست‌یافتنی است. دریافت چند هواپیمای قدیمی با پرداخت جریمه 12 میلیون دلاری یا قول همکاری شرکت‌های استعمارگر نفتی در جنوب ایران را که قطعا نمی‌توان «برد سیاسی – اقتصادی» به حساب آورد. آن هم با قراردادهای بیع متقابل و ضررهای هنگفت طرف ایرانی به جهت قهرهای مکرر طرف خارجی به بهانه‌های واهی و حتی عدم پایبندی به اصول اولیه معامله به جهت تخریب سکوهای نفتی با عمر 15 ساله در پایان سال پنجم! جالب اینجاست که بانیان عقد قراردادهای کذایی بر ضد منافع ملت هنوز ژست طلبکاری 20 ساله خود را حفظ کرده‌اند و در جایگاه‌های حساس تشخیص مصلحت نفت مشغول به «خدمت رسانی» هستند!

قرار گرفتن در لیست 3 محور شرارت جهانی آن هم درست 3 روز بعد از مذاکرات «موفق»! دولت اصلاحات با آمریکا نیز از افتخارات سازشکاران و صلح‌طلبان مقیم وزارت امور خارجه در دوره خاتمی است. اضافه کنید به این لیست بوئینگ‌هایی را که بر اساس توافق خاتمی در سفر به فرانسه در ازای سازش در برخی موارد سیاسی توسط ایران رسما خریداری شد اما به واسطه مخالفت آمریکا برخلاف تعهدات قبلی هرگز تحویل داده نشد!

دست هاشمی رفسنجانی نیز بارها به جهت اعتماد بی‌قید و شرط و خوشبینی مفرط به آمریکایی‌ها در پوست گردو ماند! بزرگ‌ترین خنجری که آمریکا از پشت به هاشمیست‌ها وارد کرد بی‌شک در ماجرای مک فارلین و افشای معاملات مشهور به ایران کنترا بود، البته اگر از خیانت استات اویل به مهدی هاشمی در افشای ماجرای رشوه‌خواری و دادگاه کذایی کانادایی بگذریم!

آمریکا‌ برای تحت‌تاثیر قرار دادن هر 3 گروه طالب مذاکره در ایران از تاکتیک‌های یکسانی استفاده کرده است. مهم‌ترین آنها بزرگ جلوه دادن خطر جنگ قریب‌الوقوع میان ایران و آمریکا‌ست تا آنجا که آبروی سیاسی برخی بزرگان عرصه دیپلماسی در میانه رفع و رجوع چنین بلوف‌هایی خرج شده است. هم‌اکنون نیز با فرض اینکه بحران «جهانی»! پرونده هسته‌ای ایران پایان پذیرد بر اساس گفته خود آمریکایی‌ها پرونده‌های بعدی از جمله موضوع حقوق بشر به سرعت اولویت خواهد یافت. اصل دعوای تحریم طبق اسناد تاریخی آشکار برای خاتمه دادن به پرونده استقلال سیاسی- اقتصادی ایران به راه افتاد تا فکر ایستادگی مقابل آنچه «ابرقدرت جهانی» خوانده می‌شود به جهت هزینه‌های سرسام‌آور استقلال‌خواهی هرگز به ذهن دیگر اعضای باشگاه جهان سوم خطور نکند. اکنون برخلاف پیش‌بینی‌ها، آمریکا بعد از 34 سال تحریم سخت، نگران نقش ایران به عنوان بزرگ‌ترین مانع برای تشکیل حکومت یکپارچه جهانی است چرا که زمان مبارزه با تفکر نهادینه شده «خودباوری ایرانی» دیگر گذشته است. اینجاست که مشخص می‌شود «ایستادگی» نه تنها برای ایران و ایرانی هزینه اضافی در بر نداشته بلکه فشارهای خارجی موجب شده است سرعت حرکت در مسیر دستیابی به استقلال در حوزه‌های مختلف نیز بشدت افزایش یابد.

با پایان گزینه‌های روی میز آمریکا، اجماع خودخوانده جهانی باید پاسخ دهد که سهم ایران در مدیریت جهانی را چگونه پرداخت خواهد کرد. اینها شعارهای داغ یک انقلاب 34 ساله نیست! بلکه دغدغه‌های شورای روابط خارجی آمریکاست که مدیریت کشور سرکش «ایران» را به عنوان یکی از 5 چالش بزرگ جهانی خود در سال 2013 معرفی می‌کند! جالب اینجاست که 3 چالش دیگر لیست مخاطرات آمریکا در سال جدید میلادی نیز مرتبط با سهم ایران به عنوان ابرقدرتی نوظهور در کنترل منازعات و مسائل جهانی است. اکنون جبهه سازشکار وطنی با همراهی چند ابرقدرت افتاده از قدرت غربی، به عمد می‌کوشند با بزرگ و بی‌صرفه نشان دادن هزینه ایستادگی مردانه مردمی، ایران و ایرانی را از دریافت حق ورود به باشگاه قدرت جهانی منصرف کنند. تلاش برای راضی کردن ملت و دولت ایران برای نپیمودن آخرین قدم از صد قدم «ایستادگی» تنها گزینه باقیمانده روی میز آمریکا به نمایندگی از غرب است. و این انتخابی است که بر عهده تک‌تک ما گذارده شده است.  

تهران امروز:سلام بر سال کارهای بزرگ

«سلام بر سال کارهای بزرگ»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سیدجواد سیدپور است که در آن می‌خوانید؛رهبر معظم انقلاب به سیاق سال‌های گذشته، سال 1392 را «سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نام‌گذاری کردند و در سخنرانی روز اول فروردین ماه در حرم مطهر رضوی هم به تبیین مفهوم چنین نام‌گذاری‌ای پرداختند تا روشن‌تر از همیشه علت نام‌گذاری سال 1392 به سال حماسه سیاسی و اقتصادی را بیان کنند.

«حماسه» را در لغت به معنای سختی در کار، شجاعت و دلیری توصیف کرده‌اند. چنین تعریفی مورد اجماع قرار دارد. به لحاظ ماهوی هم به اقدامی حماسه می‌گویند که از طرق عادی و معمول قابل تحقق نباشد بلکه برای تحقق آن باید بیش از همیشه شجاعت و تلاش و کوشش به خرج داد تا ماحصل کار بیش از آنچه تصور می‌شد، باشد. با چنین توضیحی می‌توان بیشتر به مراد و مقصود رهبر معظم انقلاب از نام‌گذاری سال 1392 به سال حماسه سیاسی و اقتصادی پی برد. به عبارت روشن‌تر، مراد و مقصود این است که کشور در سال 1392 در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی شاهد دستاوردهایی باشد که حاصل تلاش‌های معمول هر ساله نباشد بلکه ماحصلی بسیار بیشتر از حد معمول داشته باشیم به‌گونه‌ای که بتوان حقیقتا از آن به عنوان حماسه یا یک کار خارق‌العاده یاد کنیم. چنین انتظاری از ملت انقلابی و مسلمان ایران کاملا شدنی است چرا که این ملت در طول 34 سالی که از انقلاب اسلامی می‌گذرد بارها و بارها حماسه‌های متعددی را در صحنه‌های مختلف خلق کرده و با رهبری داهیانه امام خمینی(ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر فرزانه انقلاب به چنین فرازهایی رسیده است.

پیروزی انقلاب اسلامی، حضور حماسی در 8 سال دفاع‌مقدس، غلبه بر انواع تحریم‌های اقتصادی، سیاسی و علمی دشمنان که نمود آن در دستیابی ایرانیان به فن‌آوری هسته‌ای دیده می‌شود در کنار حضور میلیونی در عرصه‌های مختلف انقلابی و مذهبی مانند انتخابات و راهپیمایی‌ها و مراسم‌های مختلف دینی همه و همه گوشه‌هایی از حماسه ایرانیان در عرصه‌های مختلف است که بدون شک حیرت جهانیان را هم به‌دنبال داشته است. بنابراین در خلق حماسه سه عنصر رهبری، حضور مردمی و نقش آفرینی سایر مسئولان ملاک نظر است.

نگاهی به تاریخ 34 ساله نظام جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که مردم همیشه در لبیک به فرامین رهبری در زمان حیات امام راحل و پس از آن حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیشگام بوده و هیچ‌گاه عرصه را خالی نکرده‌اند. ولی در برخی سنوات پاره‌ای از مسئولین به‌گونه‌ای عمل کرده‌اند که از پتانسیل بالای ملت ایران برای خلق حماسه در عرصه‌های مختلف کمتر استفاده شده است. شاید نمود عینی‌تر آن را در سال قبل ببینیم که برخی بگو مگوهای بی‌حاصل در عرصه سیاسی و اقتصادی باعث شد طرح دشمنان در تشدید تحریم‌ها علیه ملت ایران بیشتر از حد واقعی‌اش دیده شده یا بیشتر احساس شود.

این در حالی است که با مدیریت صحیح می‌شد تحریم‌ها را نه تنها مهار بلکه از حالت تهدید خارج و حتی به یک فرصت بسیار مهم برای پیشرفت کشور تبدیل کرد. چنین مسئله‌ای هم نه یک شعار که یک واقعیت است.

نگاهی به سنوات گذشته نشان می‌دهد امکان تبدیل هر تهدیدی به فرصت وجود دارد. جمهوری اسلامی ایران از سال 1357 تاکنون تحت تحریم‌های ظالمانه و ناجوانمردانه علمی و نظامی و هسته‌ای بوده است. ولی همین تحریم‌ها باعث شد تا ملت ایران در این عرصه‌ها به چنان پیشرفتی برسند که امروزه سرآمد کشورهای منطقه و در برخی موارد هم سرآمد دنیا باشند. دستیابی به پیشرفته‌ترین تجهیزات فضایی، علوم موشکی و فن‌آوری هسته‌ای دستاوردهای کوچکی نیستند.

بدون شک دستیابی به چنین دستاوردهایی جز در سایه خلق حماسه ممکن نبوده و نیست. وقتی امکان خلق حماسه در این عرصه‌ها وجود داشته و دارد دلیلی ندارد که خلق حماسه در عرصه‌هایی مانند اقتصاد و سیاست ممکن نباشد. کافی است مسئولان عزم خود را جزم کرده و از بگو مگوهای بی‌حاصل فاصله گرفته و پتانسیل‌های مردم انقلابی را در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی مورد استفاده قرار بدهند آنگاه خواهند دید که چگونه مشکلات در عرصه اقتصاد همانند برف در برابر آفتاب آب خواهد شد. فقط کافی است مسئولان در عرصه سیاسی صادقانه تلاش کنند و با خدای خود و با رهبری معظم انقلاب و ملت انقلابی ایران عهد ببندند، وارد هیچ نوع مجادله بی‌حاصل سیاسی نشوند و با شجاعت و دلیری تمام افرادی را که در گرداگردشان دانسته یا نادانسته به فتنه‌انگیزی و ایجاد چالش در عرصه سیاسی و اقتصادی کشور مشغولند، از خود دور کنند و ظرف مدت کوتاهی نتیجه کار را ببینند.

قطعا ملت انقلابی ایران در هر شرایطی در انتخابات پیش روی ریاست‌جمهوری در 24 خرداد ماه سال‌جاری، حماسه‌ای پرشورتر از انتخابات پیشین خلق خواهند کرد و در عرصه اقتصادی نیز حضوری موثر و امیدبخش خواهند داشت. ملت آماده‌اند در لبیک به ندای رهبری معظم انقلاب پر شورتر و مقاوم‌تر از سال‌های قبل در صحنه حاضر شوند، اما آیا مسئولان هم توان استفاده حداکثری از این پتانسیل را دارند؟

حمایت:پیش نیاز حماسه‌سازی ایرانی

«پیش نیاز حماسه‌سازی ایرانی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم سید محمد مهدی موسوی است که در آن می‌خوانید؛در بُرهه حساسی که مخالفان و معاندان انقلاب اسلامی به زعم خود خیال می‌کنند که با تشدید تحریم‌ها و نیز انواع و اقسام فشارهای سیاسی و بین‌المللی می‌توانند عزم و اراده ملت بزرگ ایران را در هم بشکنند، نامگذاری امسال به عنوان «سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» از سوی مقام معظم رهبری، یقینا بهترین نامگذاری بوده است، چه آن که لازمه مقابله با مشکلات به ویژه در بُعد اقتصادی، حماسه آفرینی ملت و دولت در سایه وحدت و آرامش ملی و در راستای تبعیت از ولی فقیه است.
سال گذشته به طور خاص به جهت این که دشمنان بیش از هر زمان دیگری از حربه تحریم ضد کشور ما استفاده کردند، سال سختِ اقتصادی برای قشر وسیعی از مردم بود، با این همه، آنچه مسلم است این که رونق تولید ملی تنها راه اقتصاد مقاومتی است؛ اقتصادی که بتواند از تهدیدی به نام تحریم برای ما یک فرصت بزرگ و تاریخی بیافریند.

بر این اساس، معتقدیم در موقعیت کنونی برای مقابله با مشکلاتی چون تورم و گرانی و نیز بیکاری باید «حماسه اقتصادی »آفرید. ملت با اراده و حماسه‌ساز ایران همان طور که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در دوران جنگ تحمیلی نشان داد، در دوره تحریم‌های اخیر نیز آزمونی دیگر را با سربلندی پشت سر خواهد گذاشت و از این فرصت تاریخی برای هر چه بیشتر قوی‌تر شدن اقتصاد خود بهره‌ لازم را می‌برد.

رهبر فرزانه انقلاب در سخنان خویش به مناسبت آغاز سال 1392 با اشاره به حرکت رو به جلوی ملت ایران در سال گذشته به ویژه در مواجهه اقتصادی و سیاسی با جهان استکبار، چشم‌انداز سال جاری را امیدوارانه و همراه با پیشرفت، تحرک و ورزیدگی و حضور جهادی ملت ایران در عرصه های سیاسی و اقتصادی توصیف کردند.

لاجَرم، راه خلق «حماسه اقتصادی» از یک سو حمایت جدی از تولید ملی و از سوی دیگر فرهنگ‌سازی در بین قشرهای گوناگون جامعه است تا بتوان از این طریق هم جلوی آفت مصرف‌زدگی و رشد واردات را گرفت و هم این که به حرکت روان و پرشتاب چرخ‌های اقتصادی مملکت کمک کرد. به نظر می‌رسد دشمن در نبرد اقتصادی و سیاسی خود ضد کشور ما که البته سابقه‌ای 34 ساله دارد، به دنبال دستیابی به چند هدف است که از آن جمله می‌توان اهدافی چون از بین بردن امید در بین مردم، ایجاد تفرقه و بدبینی بین مردم و مسئولان، از بین بردن عزم و اراده ملت در راه دستیابی به آرمان‌های انقلابی و اسلامی خود را نام برد.

در این میان اگر می‌خواهیم هم در جبهه اقتصادی و هم در جبهه سیاسی، سال 92 را با خلق «حماسه های سیاسی و اقتصادی» به پایان برسانیم، باید قبل از هر چیز احساس مسئولیت ملی داشته باشیم و نشان بدهیم که در سایه ولایتمداری، اتحاد ملی و انسجام اسلامی، هیچ دشمنی هر چند بزرگ و قدرتمند نمی‌تواند ما را از ادامه مسیری که انتخاب کرده‌ایم، بازدارد.

آفرینش:سال نو نیازمند اندیشه نو

«سال نو نیازمند اندیشه نو»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛بازهم زمان به حرکت پیوسته و همیشگی خود ادامه داد و برگ دیگری از صفحات زندگی را برای ما تجربه ساز کرد و با آغاز سال نو، مرحله ای جدید از گذران زندگی پیش روی ما قرار گرفته تا ازاین فرصت پیش روی کمال استفاده را ببریم و از اندوخته تجربیات گذشته برای ساختن آینده ای روشن استفاه کنیم.

    شاید آغاز فصل بهار و قرین شدن آن با آغاز سال جدید پیامی برای همه باشد تا از نوشدن ، بیدارشدن، طراوت و تازگی طبیعت الهام بگیریم و در پالایش جسم و روح خود اندیشه کنیم. اما جای تاسف دارد که این پیام الهام بخش بعضا به گوش ما نمی رسد ویا تاملی درآن نمی کنیم.

    بهار پس ازآن رخ می دهد که چشم از خواب زمستانی می گشاید و جامه رخوت از تن بیرون می کند و زندگی جدیدی را در رفتاروکردار طبیعت ایجاد می‌نماید. طبیعت نشان داد که ضرورت حرکت به سمت پویایی و زنده شدن، چشم بازکردن از خواب سنگینی است که بسیاری از ما امروز به آن دچارشده ایم.

    طراوت جسم و روح زمانی حاصل می شود که ما تن از زشتی ها و بد اخلاقی ها بشوییم و غبار آلودگی های گوناگونی که مانع نگاه واقع بینانه درما گردیده را کنار بزنیم. طراوت جامعه زمانی میسر خواهد شد که افراد آن ضرورت تغییر و تحول را درک کنند . سال نو زمانی نوید بخش خواهد بود که ما همراه با گذرایام پیش برویم، همچون بهار نوشویم، تغیرکنیم، طراوت جسم و روح را در خود محقق سازیم و گرنه سال نوجزعنوانی کلیشه ای معنای دیگری نخواهد داشت.

    اگر سیاست ما امروز نسبت به سال گذشته متحول و اصلاح نشود، عملا خود را ایستا نموده ایم. اگر عرصه سیاست که هدایت جامعه را برعهده دارد زشتی‌های خود را کنار نگذارد و به سمت اعتلای خود حرکت نکند، همچون مردابی ساکن خواهد شد که هرچه درآن است فاسد خواهد گردید.

    اگر اقتصاد ما که در سال گذشته سخت ترین شرایط داخلی و خارجی را تجربه کرد، به دست مسولان و فعالان این عرصه مورد توجه قرار نگیرد و بر روال گذشته حرکت کند مسلماٌ نتیجه ای جز درجا زدن و فرو رفتن در باتلاق رکود را به همراه نخواهد داشت.

    اگر سال جدید از سوی ما افراد جامعه مورد توجه قرار نگیرد و صرفا به عنوانی تبلیغاتی و گذران تعطیلات نوروزی محدود شود، نمی توان انتظار داشت تا پیشرفتی در احوالات جامعه و زندگی هایمان حاصل شود. اگر امروز ما به فکر اصلاح و تغییری در رفتارو کردارمان نباشیم، پس چگونه می توانیم ادعا کنیم که سالی نو و تحولی جدید را آغاز کرده ایم؟!

    قطعا سال نو برای ایجاد تحول در حالات و احوالات کشور نیازمند تفکر و اندیشه ای نو از سوی فرد فرد ما اعضای جامعه می باشد. از مسولان گرفته تا شهروندان عادی، باید سعی کنیم تا تحولی هرچند کوچک را در رفتار، کردار، روابط و دیگر فعالیت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود ایجاد کنیم تا شاهد تحول در سطح کلان کشور باشیم. امیدواریم همه مردم کشورمان، این امر را سرلوحه برنامه های کاری و زندگی جاری خود قرار دهند تا خدای ناکرده کشورمان دچار روزمرگی نگردد و حرکت رو به رشد آن با وقفه مواجه نشود.

مردم سالاری:نماد و نمود حماسه‌سیاسی و حماسه اقتصادی

«نماد و نمود حماسه‌سیاسی و حماسه اقتصادی»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم میرزابابامطهری‌نژاد است که در آن می‌خوانید؛ مقام معظم رهبری شعار سال 92 را «حماسه‌سیاسی و حماسه اقتصادی» اعلام کردند.

عالی‌ترین مقام نظام که بیش از همه نسبت به مسائل داخلی، بین‌المللی، منطقه‌ای و شرایط حاکم بر کشور و جهان آگاهی دارند، این شعار را به عنون چراغ هدایت مدیران و مردم اعلام کردند.

برخی شعار سال اعلام شده از سوی رهبری را بیان نوع انتظار و توقع رهبری می‌دانند که باید همگان در پاسخ به این انتظار و توقع به وظیفه خود عمل کنند و برخی آن را راهبرد محوری سیاست‌گذاری، قانونگذاری و اجرایی تلقی می‌کنند که باید تحقق آن را به جد دنبال کرد و برخی هم با گرفتار کردن خود در مباحثات لغوی از ورود به عینیت‌ها فرار می‌کنند.

وارد مباحث لغوی و تاریخی کلمه حماسه شدن، حاشیه است و موضوع به اندازه‌ای روشن است که بی‌نیاز از حاشیه‌ها باشد. حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی یعنی باید اتفاقات مهم و بزرگ‌تر از آنچه که تاکنون شاهد بوده‌ایم در حوزه سیاسی و حوزه اقتصادی به نفع مردم پدید آید که شرایط موجود را در هردو حوزه متحول کند.

در حوزه سیاسی قطعا قله رویداد، انتخابات یازدهم ریاست جمهوری است و در حوزه اقتصادی، رویداد باید دنبال پاسخ و برنامه‌ای درخور برای مشکلات اقتصادی امروز جامعه یعنی تورم، اشتغال، گرانی، سرمایه‌گذاری، صادرات، واردات، بهره‌وری، تعاملات بین‌المللی باشد.

در بین اصلاح‌طلبان و بخش‌های گسترده‌ای از اصولگرایان به استناد گفته‌ها و نوشته‌ها نوعی اجماع به وجود آمده است که سیاست‌ها و برنامه‌ها و رفتارهای دولت‌های نهم و دهم، مهمترین عامل مشکلات اقتصادی امروز جامعه است و اگر قرار باشد در حماسه‌ای اقتصادی از این مشکلات کاسته شود باید با «نمادها» و «نمودهای» به وجود آورنده این مشکلات خداحافظی کرد. چون جامعه‌ای می‌تواند در فرآیند توسعه و پیشرفت اقتصادی توفیق یابد که دارای نظام سیاسی و اجرایی مناسب و پاسخگو برای توسعه و پیشرفت باشد.

استاد نظریه‌پرداز، زنده یاد دکتر عظیمی در سال 75 در یک مصاحبه به این مهم اشاره‌ای دارد که توجه به آن خالی از لطف نیست:

«... تاریخ کشورهایی که وارد دنیای جدید شده و توسعه یافته‌اند، نشان می‌دهد که ساختار سیاسی آنها همسو با ساختار اقتصادی، مناسب؛ الزامات و دنیای صنعتی و مدرن تغییر یافته است... اساسا در تجربه تاریخی جهانی به نظر نمی‌رسد که بتوانیم شواهد معنی‌دار و قابل توجیهی پیدا کنیم که براساس آن بتوان نتیجه گرفت که ساختار سیاسی دولت سالار و تمرکز گرا توانسته باشد به نحوی نمادی و موفقیت آمیز با شکوفایی اقتصادی پیوند بخورد و این نکته در تحلیل‌های نظری هم قابل تایید است. البته این طور نیست که نتوان برای مدتی کوتاه، مثلا پنج یا ده سال با حکومت‌های دولت سالار و با هتک حرمت فرد فرد اعضای جامعه، دستاوردهای اقتصادی خاصی به دست آورد، ولی نباید از این نکته نیز غافل ماندکه این نوع دست آوردها در نهایت آنچنان عدم تعادل‌هایی در جامعه ایجاد می‌کند که آشوب‌های اجتماعی، بحران‌ها و در هم ریختگی‌ها را به دنبال دارد.»

خلاصه کلام این که اولا بدون حماسه سیاسی، دستیابی به حماسه اقتصادی ناممکن است، به عبارتی دیگر اگر به دنبال حماسه اقتصادی هستیم باید با استفاده از فرصت انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری دولتی مناسب آن را پایه‌گذاری کنیم. ثانیا توجه داشته باشیم که دولتی می‌تواند پیشرفت و توسعه اقتصادی و رسیدن به حماسه اقتصادی را مدیریت کند که کارا و قدرتمند باشد و نظام اقتصادی و امنیت سرمایه‌گذاری و ثبات به وجود آورد و جلوی انحصارها را بگیرد.

از سویی دیگر شرایط امروز اقتصادی نتیجه همگرایی و محصول مشترک اصولگرایان است، چه بخواهند و چه نخواهند باید پاسخگوی مشکلات اقتصادی، تورم، بیکاری، گرانی، تبدیل فضای تعامل به تعارض، ریشه‌های فساد، ناهنجاری‌های اجتماعی ناشی از شرایط اقتصادی باشند. چون همگرایی اصولگرایان در محافل و در مجلس‌های هفتم و هشتم بود که نهادهای نظارتی و برنامه‌ریزی منحل شد، به دولت اجازه داده شد که به بهانه توزیع عادلانه درآمد اشتغال را نابود کند و به بهانه اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، به تولید ضربه وارد آورد و نقدینگی تورم زا را به بیش از 7 برابر برساند، با تغییر ساختار لایحه بودجه در سال‌های حاکمیت دولت‌های نهم و دهم، انضباط مالی غریب شد به گفته خود اصولگرایان تدبیر و قانونمداری و انضباط با ضعف همراه شد و...

«نماد» حماسه سیاسی حضور همه جانبه ملت ایران از هر حزب و گروه و جبهه که نظام و قانون اساسی را قبول دارند و «نمود» این حماسه فضای باز سیاسی و ایجاد زمینه لازم به این منظور و اهتمام برای اجرای بی‌کم و کاست قانون است.

«نماد» حماسه اقتصادی، حضور با برنامه در انتخابات برای حل مشکلات اقتصادی و «نمود» این حماسه پاسخگویی و مسوولیت‌پذیری و پذیرفتن قصوریا تقصیر در پدید آمدن این شرایط است.

با آرزوی تحقق شعار «حماسه سیاسی» و «حماسه اقتصادی» و با تقدیم گرم‌ترین درودهای بهاری تا سخنی دیگر بدرودتان می‌گویم.

ابتکار: سایه مذاکرات هسته ای بر انتخابات 92

« سایه مذاکرات هسته ای بر انتخابات 92 »عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن می‌خوانید؛به دلایل مختلف، مذاکرات هسته ای آلماتی 2 که از دیروز صبح به وقت قزاقستان در هتل ریکسوس شروع شد از حساسیت کم نظیر و شاید مهمترین مذاکرات در هشت سال گذشته بحساب می‌آید.این اهمیت ناشی از مسایل مختلفی است که در زیر به برخی از آنها به اجمال اشاره می‌رود.

1-آلماتی2در پی مذاکرات نسبتاً موفق آلماتی 1 و با تهیه دستور کار کارشناسان در استانبول برگزار شده است.نفس برگزاری مجدد نشست مذاکره کننده‌های اصلی، نشان از عزم طرفین و امیدواری آنان به پیدا کردن راه برون رفت از بن بست ایجاد شده می‌باشد.سعید جلیلی دبیرشورای امنیت ملی و سرپرست تیم مذاکره کننده ایران،بسته پیشنهادی 1+5 را در مذاکرات آلماتی 1 مثبت قلمداد کرده بود و چشم انداز مذاکرات آلماتی 2 را امیدوار کننده نشان می‌داد. مجموع اظهار نظرهای ابراز شده توسط مقامات ایران و آمریکا در فاصله زمانی آلماتی1و2 فضای مثبتی را پیش روی آلماتی 2 قراردادو انتظارات را مثبت کرده است.

2- مذاکرات کنونی در شرایطی انجام می‌پذیردکه اتفاقات و رخدادهای منطقه ای و بین‌المللی ضرورت تعیین تکلیف و نتیجه بخش بودن مذاکرات را دو چندان نموده است و نگاهها را به آلماتی متمرکز نموده است.پیچیدگی پرونده سوریه و آرایش کنونی قدرت‌های بزرگ در موضوع آن کشور به عنوان یکی از موئلفه‌های جدید تاثیرگذار بر مذاکرات هسته ای ایران بحساب می‌آید. این موئلفه با این حساسیت عنصر غایب در مذاکرات پیشین بود ولی اکنون به یکی از عناصر مهم بدل شده است.

عنصرمهم جدیدالورود تاثیرگذار بر روند پرونده هسته ای، بالا گرفتن تنش دو کره می‌باشد.تنشی که شمارش معکوس را برای استارت جنگ جهانی سوم بزعم کارشناسان شروع نموده و زنگ خطر را برای همگان به صدا در آورده است.

3- مذاکرات آلماتی 2 در فضای برگزار می‌شود که تیم جدید همکاران آقای اوباما، فرمان سیاست‌های خارجی و دفاعی آن کشور را بدست گرفته اند و به طور طبیعی دارای تفاوت راهبردی با تیم قبلی می‌باشند. اظهارات مثبت جان کری در آستانه مذاکرات آلماتی 2 نشان این تفاوت‌ها می‌باشد
4- مهمترین وجه اهمیت مذاکرات آلماتی 2 به شرایط داخلی ایران بر می‌گردد. دولت دکتر احمدی نژاد روزهای پایانی خود را سپری می‌کند بخشی از گروهها اسب خود را برای کسب کرسی ریاست جمهوری یازدهم زین کرده اند، ولی برغم فرصت بسیار محدود تا”22 خرداد” سرنوشت ساز، هنوز بخش مهمی از گروههای سیاسی در بلا تکلیفی بسر می‌برند.

ابهام ناشی از این وضعیت بر بازار گمانه زنی‌ها پیرامون چگونگی آرایش نهایی و ارزیابی میزان موفقیت گروهها سایه افکنده است. همواره تعطیلات نوروزی فرصت بسیار مهمی برای معرفی چهره‌های نهایی در انتخابات‌های گذشته بود، ولی گپ و گفت محافل نوروزی92 با یک علامت سؤال بزرگ روبرو بودوآن اینکه تکلیف جریانات سیاسی از جمله اصلاح طلبان و دولت چگونه خواهد بود.

بخشی از تحلیلگران، نتایج مذاکرات آلماتی 2 را تاثیر گذار در شفافیت آرایش نهایی”انتخابات 92” قلمداد می‌کنند و از این منظر مذاکرات را پیگیری می‌نمایند. اگر چه تمام گروه‌های داخلی نگاهی نزدیک به هم و رویکردی شبیه به همدیگر در پرونده هسته ای دارند و مطالباتی که تیم مذاکره کننده هسته ای تعقیب می‌کند مورد اجماع همه آنان می‌باشد ولی بی شک نتایج مذاکرات بر وزن گروهها تاثیرگذار خواهد افتاد.

از سوی دیگر قدرتهای غربی ترجیح می‌دهند، تصمیمات مهم و سیاستهای راهبردی خود را در قبال جمهوری اسلامی بر اساس داده‌های انتخاباتی تنظیم و به اجرا بگذارند. بر این اساس نگارنده معتقد است تصمیم نهایی 1+5 در خصوص پرونده هسته ا ی به نتیجه انتخابات مشروط خواهد شد ممکن است در این دور از مذاکرات گام‌های کوچکی در جهت کاهش تنش‌های هسته ای برداشته شود، ولی گام اصلی در جهت حل و فصل نهایی پرونده هسته ای به تعیین تکلیف مذاکرات ایران و آمریکا متوقف خواهد بود.

اگر بنا باشد باب مذاکرات بین ایران و آمریکا گشوده شود (وطیف گسترده ای از مسایل روی میز قرار گیرد) بی شک پس از انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود در صورت تحقق چنین گمانه ای، می‌توان پیش بینی کرد که تمکین خواسته‌های ایران در پرونده هسته ای به عنوان حسن نیت آمریکائیها در گشودن باب مذاکرات محتمل خواهدبود.

از این رو نگاهها به این مذاکرات دوخته شده به دلیل میزان حساسیت آن اظهار نظرها پیرامونش با وسواس و احتیاط کامل صورت می‌پذیرد آنچنانکه خانم اشتون نیز ترجیح داد که از واژه امیدواری محتاطانه استفاده کند.

شرق: حماسه چیست؟

«حماسه چیست؟»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم عماد افروغ است که در آن می‌خوانید؛مفهوم «حماسه» را باید جزو مفاهیم «سهل و ممتنع» دانست؛ مفهومی که هم آشناست، هم ناآشنا. شاید از نظر برخی، آسان جلوه کند و در حیات فرهنگی و اجتماعی یک قوم، امری بدیهی تلقی شود اما به محض اینکه پای تعریف به میان می‌آید، کار را بسیار سخت می‌کند. ظاهرا هر قومی در ذخیره تاریخی خود، درکی از حماسه دارد به‌گونه‌ای که می‌شود گفت حماسه، امری فرهنگی و هویتی است که حداقل خاستگاه فرهنگی، هویتی و اجتماعی دارد. قطع نظر از تعریف حماسه چند ویژگی از آن را می‌توان برشمرد. نخست بحث فرهنگی و هویتی است و سپس وجه اجتماعی بودن آن است که خود را نشان می‌دهد. بنابراین، به یک امر غیرفرهنگی و هویتی و فاقد ریشه که صرفا دارای ویژگی‌های فردی است نمی‌توان حماسه اطلاق کرد. حماسه درواقع خلق حادثه‌ای است هم غیرمترقبه و هم مترقبه.

غیرمترقبه بودن آن به نوظهور و دور از انتظاربودنش برمی‌گردد و مترقبه بودن آن، یعنی امری ریشه‌دار در هویت یک قوم است پس احتمال وقوع دارد. در این میان باید توجه داشت هیچ خلق حماسه و حادثه عظیم و شگفتی بدون خاستگاه و ریشه تاریخی امکان‌پذیر نیست. شاید بتوان گفت که حماسه، خلق حادثه اجتماعی عظیمی است که از «زیر» به «رو» آمده است. می‌دانیم هر ملتی از ساختارهای مبنایی و زیرین بهره‌مند است که هرازچندگاهی و عطف به مقتضیات، ضرورت‌ها و شرایط مکانی و زمانی بروز و ظهور می‌یابد.

تمثیل خوب در این زمینه، کوه آتشفشان است که چیزی در درون خود نهفته دارد که در اثر اتصال آن به عوامل بیرونی، فوران می‌کند. بنابراین وقتی گفته می‌شود «حماسه سیاسی»، این امر نمی‌تواند از نقطه صفر شروع شود و بدون پیشینه و قابلیت، به ظهور برسد. حماسه با یک خواست و اراده جمعی واقعی پرورش می‌یابد که البته نباید منافاتی با دارایی‌های تاریخی یک ملت داشته باشد.

برای نگارنده دشوار است که بپذیرد ملتی قابلیت‌های تاریخی خود را از دست داده یا نتواند آن را به فعلیت برساند. شاید با یک اراده جمعی، این قابلیت‌ها را کماکان ذخیره نگه دارد اما آنها را از دست نمی‌دهد. این دیدگاه حسب وجه ساختاری‌ای حاصل شده که برای فرهنگ قایل هستم. پست‌مدرن‌ها و زمان‌گرایان به این دیدگاه‌ها قایل نیستند اما من میانه خوبی با تفکرات پست‌مدرنیستی و «گفتمان‌گرایی» ندارم اما چک سفیدامضا هم نمی‌دهم که اینها به مرور زمان کمرنگ نشود یا کماکان در پستو نگه داشته شود.

در عین حال با شناخت نگارنده از جامعه ایرانی معتقدم کماکان این قابلیت دست‌نخورده باقی مانده و جامعه هر آن مترصد فرصتی است که آن را به ظهور برساند. درخصوص نامگذاری امسال نیز باید گفت مقام معظم رهبری با شناختی که از لایه‌های زیرین ایرانیان به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی دارند، توقع خلق یک حماسه دیگری علاوه بر گذشته را مطرح ساخته‌اند. اشاره شد که برای عملی شدن این امر، اهرم‌هایی مورد نیاز است.

نمی‌توان از وجه عقلانی و اهرم‌های مورد نیاز خلق حماسه غافل شد و برخی تصور کنند با توجه به خواست ایشان، می‌توانند به سراغ فرآیندهای احساسی و هژمونیک بروند و صرفا با نگاه تکلیف‌گرایانه محض و بدون توجه به نیازهای واقعی به دنبال خلق مشارکت مردمی باشند. به طور طبیعی آنچه مدنظر رهبری بوده است، ایجاد بستر لازم برای مشارکت در همه حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. همه در سطوح تصمیم‌گیری، اجرا و نظارت باید به این امر توجه لازم را مبذول دارند. حماسه نیازمند حضور سلایق مختلف در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی و قانون اساسی در میدان است.

اگر نسبتی بین خلق حماسه و مشارکت حداکثری وجود دارد، این مشارکت بدون تکثر و با توجه به واقعیت کیفی جامعه، محقق نخواهد شد. جامعه ایران، جامعه قطبی سیاسی و اقتصادی نیست و باید به واقعیت طیف‌گونه آن توجه داشت. عطف به این ویژگی، باید اجازه ایفای نقش به کاندیداهای متکثر داد تا بتوان گفت بستر لازم برای خلق حماسه‌ای جدید فراهم شده است. در این میان، پرهیز از برخورد سلیقه‌ای با دیدگاه‌های سیاسی مختلف و سعه‌صدر ناظران امری ضروری و حیاتی به شمار می‌رود.

بهار:بازگشت چاوز با سوت بلبلی

«بازگشت چاوز با سوت بلبلی»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم فریدون مجلسی است که در آن می‌خوانید؛راستش من با انتقاد از برخی بی‌پروایی‌ها و تندروی‌های چاوز، در برخی اصول آغازین کارش با او موافق بودم. کشوری به بزرگی و سرسبزی ونزوئلا، با آن ثروت بیکران نفتی و آب و هوایی و منابع دیگر، ‌باید در شمار مرفه‌ترین کشورهای جهان می‌بود. سیاستمداران پیشین ونزوئلا بسیار فاسد و نالایق بودند که در این راه اهمال کرده بودند و اکثریت جمعیت آن کشور، به ویژه آن‌هایی که ریشه سرخپوستی و بومی ‌یا نیمه‌بومی داشتند در فقر و جهل و فساد غوطه‌ور بودند.

حق داشت حقوقی برای آن‌ها بخواهد. حق داشت سهم نفت آنان را با سرمایه‌گذاری‌های بزرگ صنعتی و آموزشی و فرهنگی با ایجاد اشتغال و بالا بردن ارزش‌های فرهنگی و انسانی به آنان بازگرداند. این کار می‌توانست حتی موجب رونق بیشتر کسب و کار نیمه مرفه جامعه شود. چنین خیالی هم داشت؛ اما ایراد جمع شدن قدرت در دست یک فرد، که در دست دیگر تفنگ هم داشته باشد، ‌این است که خیال می‌کند چون قدرت کل است لاجرم عقل کل هم هست و چون عقل کل است دیگر نیازی به عقل‌ها و کارشناسان دیگر ندارد! اقتصاد یک علم جامع و وابسته به علوم و تخصص‌های دیگر و پیچیده و حساس است.

سیاست نیز به معنی حفظ بهترین تعادل در عرصه جهانی در راه جلب بیشترین و بهترین منافع ملی نیز به همچنین و برنامه‌ریزی‌ها در حوزه آموزش و صنعتی و کشاورزی و مسکن و غیره نیز به دنبال آن می‌آیند. وقتی بازوی کل تبدیل به عقل کل شد در همه زمینه‌ها سلیقه خودش را برتر و بهتر می‌داند. چون طرفدار فرودستان است لاجرم همکارانش را از میان فرودستانی انتخاب می‌کند که نه به دلیل نبوغی که بعضا ‌نشان می‌دهند، ‌بلکه صرفا ‌به دلیل وفاداری شخصی، آن‌ها را به مقامات تخصصی و بالا می‌گمارد. نتیجه‌اش عدم توفیق در اجرای برنامه‌های مشروعی است که در روز اول در ذهن داشته است.

سیاست‌های اقتصادی‌اش منجر به تورم شدید و خنثی شدن ثروت‌های به دست آمده می‌شود. یعنی ابتلا به بیماری هلندی که نخستین شاگرد مدرسه اقتصاد می‌توانست به او هشدار دهد، اما او خودش را بی‌نیاز از آن می‌پنداشت! توسعه فساد گسترده در کشوری که مدیریت‌هایش نه از روی علم و تجربه و به دست کاردانان بلکه به دست فرودستان وفادار سپرده شده باشد. از جمله وجود آقای مادورو، راننده پیشین اتوبوس بود که معاون رییس‌جمهور و کفیل کنونی ریاست‌جمهوری آن کشور است؛ راننده‌ای که رییس‌جمهور بشود افتخار‌آمیز است، به شرط آن‌که بتواند حیثیت و ظرفیت و لیاقت آن کار را هم کسب کند، وگرنه مسخره می‌شود.

ایشان همان کسی است که فقط چند روز پیش از مرگ اربابش گفته بود: «به شایعه‌های مربوط به سلامتی فرمانده چاوز گوش نکنند!» و دو روز بعد چاوز در اثر ابتلا به همان شایعه‌ها درگذشت! پس از درگذشتش صحبت‌های احساسی زیادی شد، از جمله نوید بازگشتی رویایی در رکاب بزرگانی که موکول به روز قیامت می‌شد. اما ظاهرا آقای نیکولاس مادورو، معاون سابق و کفیل کنونی ریاست‌جمهوری ونزوئلا نه تنها آن نوید احساسی را جدی گرفته بلکه بازگشت آن شادروان را بسیار جلو انداخته و در خدمت تبلیغات انتخاباتی خودش قرار داده است.

دیروز در اخبار خارجی دیدم که آقای مادورو با اعلام نامزدی خودش برای ریاست‌جمهوری در میتینگی بزرگ با حضور جماعت کثیری از فرودستان زودباور، از دیدارش با شادروان چاوز با ابراز احساسات و مشت گره کرده سخن می‌گفت. ناگهان مدعی شد که فرمانده چاوز را دیده که در هیات مبدلِ یک پرنده نزد او آمده و گفته است: در اینجا ناگهان آقای مادور و لب‌هایش را جمع کرد و دندان‌های بالا را پیش و زبانش را لای آن قرار داد و به زبان پرنده که ظاهرا ‌بلبل بوده است چند چه‌چه کشیده ابراز کرد که بسیار شبیه همان بوق بلبلی است که زمانی مد شده بود روی کامیون‌ها و اتوبوس‌های بیابانی می‌گذاشتند و احتمالا‌ الهام‌بخش آقای مادورو و سابقه آشنایی ایشان با آن بوق بوده است.

ایشان سپس سخنان بلبل را که همان آقای چاوز بود و در حمایت از آقای مادورو و برنامه‌های نامعلوم او بود برای حضار ترجمه کرد و مورد استقبال و تایید پرهیجان حاضران هم قرار گرفت! و بعد دوباره با همان زبان بلبلی چه‌چه دیگری زد که در واقع پاسخ ایشان به همان زبان بلبلی به روان چاوز بود که نوشتن آن نیاز به نت موسیقی دارد، اما ترجمه‌اش سپاسگزاری و قول دادن به ادامه راه او بود. من در زندگی شاهد وقایع مهمی بودم.

از نخستین پرواز بشر به مدار زمین، تا سفر به کره ماه، از اختراع تلویزیون اول سیاه و سفید و بعد رنگی و نهایتا ‌سه‌سانتی، تا همین تلفن همراه که همگان را همیشه در دسترس قرار داده است! از ماشین تحریر 20کیلویی تا کامپیوتر و لپ‌تاپی که از نوشتن و مکاتبه و تحقیق تا تماس تلفنی و حواله پول و نام‌نویسی در دانشگاه و ‌هزار کار دیگر را از کنج خانه انجام می‌دهد و پستخانه را در جهان برچیده است! اما باید عرض کنم که مکالمه یک کفیل ریاست‌جمهوری با سلف خودش آن هم به زبان بلبلی، آن هم نه در عصر حضرت سلیمان بلکه در قرن بیست و یکم و بعد دیدن آن همه شگفتی‌ها، ‌برایم در شمار یکی از همان عجایب دوران زندگی بود ‌که خدا را شکر نمردیم و آن را هم دیدیم.

قانون:مذاکرات دوم آلماتی از منظر حقوق بین‌الملل

«مذاکرات دوم آلماتی از منظر حقوق بین‌الملل»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم حسین احمدی نیاز است که در آن می خوانید؛نشست دوم مذاکرات هسته ای آلماتی با حضور ایران و گروه موسوم به 1+5 در پایتخت قزاقستان در حال برگزار شدن است.ایران در تلاش است با تکیه به قواعد حقوق بین‌الملل و نیاز کشور به دستیابی انرژی هسته ای صلح آمیز ضرورت غنی سازی اورانیوم با غلظت 20 درصد را به گروه مذکور اعلام دارد.

سیر مذاکرات در دوره‌های پیشین که چندین سال به درازا کشیده است حاکی از آن است که گروه 1+5 بیشتر قصد تطویل مذاکرات و تداوم تحریم‌ها علیه ایران را دارد. ترکیب گروه مذکور به نحوی است که روسیه و چین در وهله اول به نیکی از صلح آمیز بودن انرژی هسته‌ای ایران آگاهی دارند و در وهله دوم در طول مذاکرات چندین ساله هسته ای کارشناسان ارشد ان.پی.تی بازدیدهای مختلف و متعددی از تاسیسات ایران داشته اند و در گزارش‌های خود اعلام کرده‌اند که تمامی اقدامات هسته ای ایران در چارچوب قواعد بین المللی بوده است.

حتی سازمان‌های اطلاعاتی بیشتر کشورهای گروه مذکور رسما اعلام داشته‌اند تلاش‌های ایران هسته‌ای صلح آمیز است نه اقدام اتمی.کارشناسان حقوق بین‌الملل معتقدند گروه موسوم به 1+5 بیشتر از منظر سیاسی در مذاکرات وارد گفت‌وگو با ایران شده اند در حالی که اگر از منظر حقوق بین الملل دیالوگ با ایران صورت می گرفت موضوع هسته‌ای ایران حل و فصل شده بود.

واقعیت مسئله این است قواعد پذیرفته شده حاکم بر ان .پی.تی این حق طبیعی را به ایران می دهد تا از انرژی هسته ای صلح آمیز برخوردار باشد.متاسفانه هنوز گروه مذکور ایران اتمی را با ایران هسته‌ای امری واحد تلقی کرده است این در حالی است که ایران نه تنها دنبال اتمی شدن نیست بلکه خود از اعضای اصلی و فعال ان.پی.تی بوده و همواره در تلاش است تا جهانی عاری از سلاح‌های اتمی داشته باشیم.

واقعیت مسئله این است که گروه مذکور باید واقعیت ایران هسته ای صلح آمیز را بپذیرد زمانی که این واقعیت پذیرفته شود از یک سو قواعد حقوق بین الملل بر دیالوگ مذاکرات حاکم شده و دیگر سیاست کهنه هویج و چماق از مذاکرات رخت خواهد بست و می‌توان امید کامل به نتایج مذاکرات داشت در غیر این صورت این نشست نمی‌تواند هیچ دستاوردی داشته باشد.

گروه 1+5 هیچ سند یا دلیلی دال بر نظامی بودن یا خروج ایران از قواعد ان.پی.تی ندارد و تاکنون نتوانسته است آن را اثبات کند و مدعی تردید است.در دنیای حقوق بین الملل تردید نمی تواند مستمسک اتهام علیه دولت عضو جامعه بین الملل باشد.

دنیای اقتصاد: ریشه‌یابی تلاطمات اقتصادی 91؛ تحریم یا سیاست‌های ناصحیح؟

«ریشه‌یابی تلاطمات اقتصادی 91؛ تحریم یا سیاست‌های ناصحیح؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم علی میرزاخانی است که در آن می‌خوانید؛سال 91 در حالی به پایان آمد که تلاطمات اقتصادی کم‌سابقه‌ای در آن به ثبت رسید و این تلاطمات هم به نوبه خود گرانی‌ها و افزایش قیمت‌های بعضا افسارگسیخته‌ای را به دنبال داشت.

در پاسخ به این پرسش که منشأ اصلی این تلاطمات چه بود، تحلیل‌های مختلفی منتشر شده است، اما عمده این تحلیل‌ها بیش از آنکه به ریشه‌یابی علمی موضوع بپردازد بسته به نوع گرایش سیاسی تحلیلگر به پاسخ از پیش تعیین شده‌ای ختم شده است. یکی سوء مدیریت دولت را منشأ این تلاطمات می‌داند دیگری تحریم‌ها را و برخی یارانه نقدی را؛ اما واقعیت چیست؟ آیا این تلاطمات نتیجه گریزناپذیر تحریم‌ها بوده است یا اینکه سیاست‌های اقتصادی صحیح در زمانی که کشور به دلایل مختلف به سمت افزایش تحریم‌ها پیش می‌رفت، می‌توانست از ظهور این تلاطمات در چنین ابعادی جلوگیری کند؟ اگر نگاه کارشناسی را معیار بدانیم می‌توانیم به سوال دوم پاسخ مثبت بدهیم همان‌گونه که خود مقامات دولتی نیز به کرات درخصوص مساله «بنزین» با این نگاه به ارائه تحلیل مبادرت کرده‌اند.

واقعیت آن است که غربی‌ها قبل از اینکه تحریم‌های نفتی را برای آسیب‌زدن به اقتصاد ایران شناسایی کنند، نقطه اصلی آسیب‌پذیری اقتصاد ایران را از محل واردات بنزین شناسایی کرده بودند؛ اما سیاست‌های اقتصادی صحیحی که با هدف مهار مصرف بنزین در دستور کار قرار گرفت این نقطه را کور کرد. چنانچه این مدل برای مهار مصرف دلارهای نفتی نیز در دستور کار قرار می‌گرفت آثار تحریم‌های نفتی نیز قطعا در ابعادی بسیار کوچک‌تر از آنچه شاهد آن بودیم، ظاهر می‌شد. البته این نگاه به معنی آن نیست که اتخاذ سیاست‌های لغو تحریم‌ها را به نفع سیاست‌های دفع خطر از تحریم‌ها کنار بگذاریم؛ چرا که در وضعیت فعلی همه این سیاست‌ها برای ثبات بخشیدن به اقتصاد کشور ضروری است.

اما سخن بر سر آن است که سیاست‌های اقتصادی کشور در سال‌های اخیر به رغم هشدارهای بسیار زیاد صاحب‌نظران اقتصادی نه تنها درجهت مهار مصرف دلارهای نفتی نبوده، بلکه در جهت معکوس طراحی شد.

عدم توجه به این هشدارها باعث شد که از سال 1385 تزریق وسیع دلارهای نفتی به بودجه دولت در دستور کار قرار بگیرد که نتیجه ناگزیر آن ظهور بیماری هلندی و رکود قابل توجه در حوزه تولید کالاهای قابل مبادله همزمان با تورم کم سابقه در حوزه کالاهای غیرقابل مبادله (مسکن و خدمات) بود.

 این بیماری به اعتیاد بیشتر در مصرف دلارهای نفتی برای جایگزینی کالاهای وارداتی با تولیدات داخلی حذف شده تحت تاثیر رکود ایجاد شده دامن زد تا همین مساله به نقطه اصلی آسیب‌پذیری اقتصاد ایران تبدیل شود. کافی بود که غربی‌‌ها موتور اصلی واردات کالا را که در سال‌های اخیر به جزء لاینفک سفره عموم مردم تبدیل شده بود از کار بیندازند تا آتش تورم به همه حوزه‌های اقتصاد سرایت کند که دقیقا همین سیاست را اتخاذ کردند.

به عبارت دقیق‌تر، تحریم‌ها تلنگر یا جرقه‌ای بر انبار باروت انباشته از پتانسیل تورمی بود که دیر یا زود تحت تاثیر هر عامل دیگری از جمله یک شوک کاهنده نفتی نیز می‌توانست به وقوع بپیوندد و نادیده گرفتن این مساله مهم می‌تواند به تداوم خطا در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی منجر شود. اگر در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی با همان مدل مواجهه با مصرف بنزین، مصرف دلار‌های نفتی نیز با اتخاذ سیاست‌ صحیح ارزی مهار می‌شد نه تولید داخلی لطمه می‌خورد و نه کالاهای وارداتی، بازار داخلی را در چنین ابعادی به تصرف درمی‌آوردند که با خروج آنها از بازار داخلی چنین التهابی را در اقتصاد کشور شاهد باشیم. به عبارت دقیق‌تر، بهره‌برداری از دلارهای نفتی در اقتصاد ایران به نوعی بوده است که هم وفور آن به اقتصاد کشور ضربه زد و هم کاهش شدید آن.

این تجربه چندین بار در دوره‌های ماقبل هم در اقتصاد ایران ثبت شده بود و دقیقا به همین دلیل حساب ذخیره ارزی ابداع شده بود تا اقتصاد کشور از وفور و نقصان دلارهای نفتی در امان بماند؛ اما گویا ضمانت اجرایی لازم برای پایبندی به برنامه‌های بلندمدت وجود نداشت و همین خلأ همچنان در اقتصاد ایران محسوس است.

اقتصاد ایران نیاز به سیاست‌گذاری‌هایی با نگاه بلندمدت، همراه با ضمانت اجرایی دارد که باید جایگزین نگاه‌های کوتاه‌مدت و پروژه‌محور شود و این تنها چیزی است که در آغاز سال جدید می‌توان برای اقتصاد ایران آرزو کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها