سوءاستفاده‌های بودجه‌ای

حسین فردوست، دوستی که از کودکی و با وجود تفاوت طبقه‌ای و زندگی در خانی‌آباد تهران، مورد توجه رضاخان و محمدرضا پهلوی قرار گرفته و رفیق گرمابه و گلستان پهلوی دوم محسوب می‌شد، پس از پیروزی انقلاب خاطرات عجیب و عبرت‌انگیز خود از پشت پرده حکومت محمدرضا پهلوی و فساد مالی و اخلاقی فراوانی را که به گسترده‌ترین شکل ممکن در دربار و سایر وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و ارگان‌های حکومتی آن زمان رواج داشت بیان می‌کند.
کد خبر: ۵۳۷۸۸۷
سوءاستفاده‌های بودجه‌ای

اهمیت خاطرات فردوست از آن روست که وی در راس عالی‌ترین سازمان‌های اطلاعاتی رژیم پهلوی بوده و به‌گفته خود برای قرارگرفتن در این پست‌ها توسط مقامات انگلیسی حاضر در ایران و به طور مشخص «شاپور جی» سرجاسوس بزرگ غرب در ایران به لندن اعزام و آموزش ویژه دید. فردوست علاوه بر حضور در زندگی خصوصی رضا و محمدرضا پهلوی از کودکی و تحصیل در مدرسه «له روزه» سوئیس (شهر لوزان) در سمت‌های اطلاعاتی گوناگونی چون قائم‌مقامی ساواک، رئیس شورای هماهنگی اطلاعات و ریاست دفتر ویژه اطلاعات، چند شبکه مخفی اطلاعاتی پهلوی را شخصا هدایت می‌کرد.

به علاوه وی تقریبا با تمام ذی‌نفوذان حکومت پهلوی و اعضای هزار فامیل آشنایی شخصی و ارتباط داشت، به طوری که می‌توان گفت تقریبا هیچ رویداد اخلاقی، مالی، سیاسی و بازی پشت پرده قدرت و ثروت نبود که فردوست یا از آن اطلاع نداشته یا به نحوی در آن ایفای نقش نکرده باشد. اعتماد محمدرضا پهلوی به فردوست و مکمل شخصیت پنداشتن وی، به گونه‌ای بود که در کتاب «ماموریت برای وطنم» فردوست را تنها دوست خود معرفی می‌کند، بر موقعیت ویژه این عضو مرموز دربار پهلوی می‌افزود.

فردوست در کتاب خاطرات خود «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» به نمونه‌های عجیبی از سوءاستفاده‌های مالی و بودجه‌ای توسط اعضای هزار فامیل اشاره و تصریح می‌کند هزاران پرونده‌ای که وی در دفتر ویژه اطلاعات شاه برای این سوءاستفاده‌ها تشکیل داده بود، با بی‌اعتنایی محمدرضا پهلوی و دستور شفاهی «امیرعباس هویدا» نخست‌وزیر به وزیر دادگستری بایگانی می‌شد.

در خاطرات فردوست اشاره می‌شود معمولا سوءاستفاده‌های مالی که در سازمان برنامه (وقت) انجام می‌شد، ریشه در فساد اخلاقی و باندبازی و اهداف پشت پرده انگلیس و آمریکا داشت.

فردوست در یکی از این نمونه‌ها به صراحت اشاره می‌کند هنگام سفر زمستانی محمدرضا پهلوی به شهر «سن موریتسن» سوئیس که همزمان با المپیک بازی‌های زمستانی انجام می‌شد، مقامات ارشد اطلاعاتی آمریکا با وی ملاقات کرده و سرنوشت خرج بودجه کشور در آنجا مشخص می‌شد! شاه کل عایدات نفت را به آمریکا اعلام و تصمیم‌گیری می‌شد این عایدات در قالب چه سفارشاتی بویژه سفارشات اسلحه خرج شود.

فردوست تصریح می‌کند در این جلسات آمریکا تمایل داشت سفارشاتی به متحدان وی چون انگلیس، آلمان و ژاپن نیز داده شود. نمونه‌های دیگری که فردوست به آن اشاره می‌کند نحوه تقسیم کنترات‌ها یا سفارشات پروژه‌ای سازمان برنامه میان اشخاص ذی‌نفوذ است.

به نوشته وی، مجیدی و صفی‌اصفیا و سایر روسای سازمان برنامه بیشترکنترات‌های این سازمان را به خانواده فرح پهلوی (دیبا)‌ اختصاص داده و آنها نیز این کنترات‌ها را با کسر 10 درصد استفاده به سایر مقاطعه‌کاران واگذار می‌کردند.

وی بویژه از شخصی به نام «مهندس دیبا» نام می‌برد که حداکثر 30 سال داشته، اما با این سن کم بر کنترات‌های سازمان برنامه حکومت می‌کرده است. مجید اعلم، اسدالله علم (وزیر دربار)‌ و اعضای هزار فامیل نیز از جمله کسانی بودند که در این سوءاستفاده‌های بودجه‌ای نقش داشتند.

جالب اینجاست کنترات‌هایی که به این وسیله انجام می‌شد،‌ فاقد کارایی لازم و حتی اولیه بوده است به طوری که در بیشتر مواقع سوءاستفاده در کیفیت انجام پروژه‌ها چنان شور می‌شد که صدای آشپز را نیز درمی‌آورد.

فردوست در این باره ماجرای جالبی را از پروژه احداث ورزشگاه یکصد هزار نفری آریامهر (آزادی کنونی)‌ نقل می‌کند.

به نوشته وی، پیمانکار ساخت این ورزشگاه از خانواده فرمانفرماییان، این پروژه را از طریق پرداخت همان 10 درصدها به خانواده فرح پهلوی به دست آورده بود. پس از احداث این ورزشگاه و قبل از بهره‌برداری رسمی، یکی از نگهبانان متوجه بروز شکاف بزرگی در پی طبقه بالایی ورزشگاه شده و موضوع را گزارش می‌کند.

فردوست، موضوع را به شاه گزارش و با دستور وی مامور بررسی موضوع می‌شود. مهندسی طراز اول از سازمان برنامه که فردوست نام وی را علی‌اکبر معین‌فر ذکر می‌کند نیز به محل ورزشگاه اعزام می‌شود.

وی با بررسی شکاف، با کلنگ محل را خراب و درون آن را نشان داده و می‌گوید: به جای بتون‌، خرده آجر ریخته و آهن را نیز چند نمره پایین‌تر و با مقاومت کمتر کار گذارده‌اند، در نتیجه ممکن است در یکی از روزهای مسابقات هزاران نفر به همراه پاره آجر و آهن روی نفرات طبقه پایین فرود بیایند...

صفی اصفیا، رئیس وقت سازمان برنامه یکی از مهندسان طراز اول فرانسوی را برای بررسی مجدد موضوع به ایران می‌آورد و با وجود آن که فرمانفرماییان وی را رها نمی‌کرده، وی بر وجود این ضعف فاحش در پروژه‌ای به این بزرگی صحه می‌گذارد، اما شاه به جای مجازات وی دستور می‌دهد خودش ورزشگاه را مجدد تعمیر کند.

مورد دیگری که فردوست به وی اشاره می‌کند، سوءاستفاده‌های بودجه‌ای است که «ارتشبد حسن طوفانیان» در معاملات خرید سلاح از خارج انجام می‌داد.

وی به طور انحصاری نقش واسطه را در معاملات خرید سلاح به عهده داشت که قیمت عمده پورسانت حاصل به شخص محمدرضا پهلوی پرداخت می‌شد. البته مقامات آمریکایی که حتی در میان آنها نام برخی روسای جمهور چون نیکسون نیز وجود دارد، از این خوان نعمت بی‌بهره نبودند.

فردوست نمونه‌های متعددی از سوءاستفاده ار بودجه کشور و ارتش در امر خرید سلاح مانند تانک‌های چیفتن و هواپیمای تام کت (فانتوم)‌ را برمی‌شمرد که قیمت‌های پرداختی برای آن‌گاه چند برابر قیمت‌های واقعی اجناس بوده است.

گستردگی و اهمیت معاملات سلاح طوری بود که با وجود دستگیری طوفانیان و زندانی‌شدن در روزهای آغازین پیروزی انقلاب، با دخالت مستقیم آمریکایی‌ها همراه مدارک خرید سلاح از ایران گریخت.

در رده‌های پایین‌تر از شاه و ماموران مخصوص وی نیز سوءاستفاده توسط خواهران و برادران محمدرضا پهلوی و همچنین شخص نخست‌وزیر بادوام ـ امیرعباس هویدا ـ نیز بشدت رواج داشت.

فردوست نمونه‌هایی را ذکر می‌کند که لیلا امامی، همسر نخست‌وزیر ـ با پول بودجه سری نخست‌وزیری گلخانه‌های مدرن و وسیعی را ایجاد و گل‌های مورد استفاده در مراسم نخست‌وزیری نیز به این گلخانه سفارش داده می‌شد.

ظهور و سقوط سلطنت پهلوی جایگاه ویژه‌ای را برای فساد مالی آمیخته با فساد اخلاقی اشرف پهلوی در نظر گرفته است.

فردوست به موارد متعددی اشاره می‌کند که اشخاصی که بیشتر مردان زیباروی بودند، برای دریافت وام به بانک‌ها یا دریافت بودجه به نخست‌وزیری معرفی و وجوه درخواستی برایشان پرداخت می‌شد.

نمونه جالب در این‌باره دریافت بودجه 10میلیون تومانی برای احداث ساختمان‌هایی موسوم به ساختمان‌های کن است که فرد معرفی‌شده توسط اشرف پهلوی رقم یادشده را فقط بابت پی‌کندن دریافت و به جیب می‌زند البته این نمونه‌ها در پرونده مالی اشرف جزو خرده حساب‌های پیش‌پا افتاده محسوب می‌شود.

شمس پهلوی نیز هر از چند گاهی از بانک‌های داخلی یا خارجی وام می‌گرفت و پرداخت نمی‌کرد! وقتی هم که بانک به دولت یا دربار شکایت می‌برد، رقم وام از محل بودجه سری نخست‌وزیری تسویه می‌شد! حیف و میل در بودجه سری ساواک هم برای خود عالمی داشت! این سوءاستفاده از زمان تیمور بختیار (اولین رئیس ساواک)‌ تا پاکروان و سپس نصیری رواج داشت.

فردوست می‌گوید علوی‌کیا، قائم‌مقام ساواک در زمان بختیار علنا 10درصد سوءاستفاده از بودجه ساواک را قانونی اعلام کرده بود! دوست صمیمی شاه سپس به سوءاستفاده‌های کوچک و بزرگی در پرونده‌ های شکر، سیمان، دارو، خرید ملزومات ارتش در زمان ریاست عبدالکریم ایادی بهایی بر سازمان اتکا، جلسات قمارهای شگفت با پول دولت و... اشاره می‌کند که ورود به آن از ظرفیت این نوشتار خارج است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۴ انتشار یافته: ۳
مراد
-
۱۴:۴۰ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۷
۰
۱
مگه الان دزدی و اختلاس و باند بازی و از همین قبیل مفاسد وجود ندارد؟
لر
-
۲۲:۴۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۷
۰
۱
خدا پدرشان را بیامرزدكه به 10درصدراضی بودند.دلار7تومان ،دلار4000تومانی قضاوت باشماست ًًًًًًًًً
صمد آقا
-
۰۸:۳۱ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۸
۰
۱
آخی یعنی اون زمانها هم مثل این زمان ها بوده؟نه ! مگه میشه؟

نیازمندی ها