بعضی از این مردم، اما سواد خواندن و نوشتن داشتند و اگرچه تعدادشان کم بود، ولی میان اطرافیان و هممحلیهایشان جا انداخته بودند که هر انسان زنده باید زمان وقوع اتفاقات مهم زندگیاش را بداند. به همین علت گروهی از مردم وقتی صاحب فرزند میشدند یا ازدواج میکردند و کسی از بستگانشان را از دست میدادند به این عده باسواد مراجعه میکردند و آنها هم نام نوزاد، تاریخ به دنیا آمدنش، روز به خانه بخت رفتن و زمان چهره در نقاب خاک کشیدن را روی جلد قرآن یا گوشهای از یک کتاب شعر یا بر تکه کاغذی مخصوص این کار مینوشتند.
با این حال، همه مردمان آن روزگار به این کار اعتقاد نداشتند. آنها میگفتند آدمی که قرار است روزی بمیرد و با خاک یکسان شود چه فرقی دارد بداند کی به دنیا آمده یا دیگران از تاریخ مرگش باخبر باشند؛ یعنی عقیدهای مرسوم در آن سالها که باعث شده امروز خیلی از ما از احوالات دو سه نسل قبل از خودمان بیخبر باشیم.
اما از 94 سال پیش به این طرف، تحولی بزرگ اتفاق افتاد؛ همان روزهایی که جامعه ایران در حال پوست انداختن به شیوه نوین بود و حداقل نیازش این بود که مردم ساکن در آن نام و نشان و هویتی مکتوب داشته باشند.
این تحول از شهریور 1295 کلید خورد و در دی 1297 اجرایی شد، آن هم در قالب تصویب نامه 41 مادهای هیات وزیران که بر تشکیل اداره ثبت احوال در وزارت داخله (کشور) تاکید داشت. نام این اداره ابتدا سجل احوال بود، مدتی هم نامش اداره احصاییه و سجل احوال کل مملکتی شد تا اینکه سال 1316 مسئولیت آمارگیری هم به عهدهاش گذاشته شد و نامش به اداره آمار و ثبت احوال تغییر کرد.
تا وقتی گردانندگان حکومت، نظرشان را درباره این اداره تغییر نداده بودند، اداره آمار و ثبت احوال، در 35 شهر کشور سرشماری نیز کرد، اما از سال 1337ورق برگشت و با جدا شدن امور آمارگیری از ثبت وقایع، اداره ثبت احوال متولد شد.
ما حالا میراثدار این تحولات هستیم که شاید بیشترمان نیز ندانیم چه سختیهایی کشیده شده تا امروز در دست تکتک ما شناسنامهای باشد که گویای هویت ماست.
اولین شناسنامهها
94 سال پیش که دولت تصمیم به شناسایی ایرانیان، ثبت تاریخ و محل تولد و تفکیک آنها با نام خانوادگی گرفت، اینطور نبود که همه افراد مشتاقانه به ادارات ثبت احوال بروند و برای دریافت شناسنامه صف بکشند بلکه خیلی از آنها از دست ماموران مخفی شدند، خیلیها اطلاعات غلط دادند و بعضیها مقاومت کردند و گفتند اگر شناسنامهدار شدن مردان و پسران را بپذیرند هرگز زیر بار شناسنامهدار شدن زنان و دختران نمیروند البته در لابهلای مردم آن روز که با واژههای ثبت احوال و سجل و هویت فردی بیگانه بودند، مشتاقان داشتن شناسنامه نیز وجود داشتند؛ کسانی مثل فاطمه ایرانی که در تاریخ ثبت احوال ایران از او بهعنوان نخستین فردی که برایش شناسنامه صادر شد، یاد میشود.
این زن در کشور رتبه نخست دارد و جایگاهش برای همیشه دستنیافتنی است، اما از سال 1297 که بتدریج ادارات ثبت احوال در بخشهای مختلف کشور تاسیس شد، کسانی بودند که همچون فاطمه ایرانی، عنوان اولین کسی که سند سجلی به نامش صادر شده را به دست آوردهاند.
در مشهد این عنوان سال 1306 در دوازدهم مرداد به غلامرضا رضایف که متولد سال 1272 بوده است، رسید. در همدان نیز اولین شناسنامه در نهم مهر 1304 برای عباس صدر، رئیس بلدیه همدان صادر شده، در ایلام نیز این عنوان متعلق به قباد خان عبداللهی است که موفق شده در بیست و پنجم شهریور 1311 صاحب شناسنامه شود.
در یزد هم یک مرد در این حوزه رکوردار است، شخصی به نام علی آقا افشارزاده که بیست و ششم فروردین برایش شناسنامه صادر شده است. همچنین در قم اولین سند سجلی سال 1304 تنظیم شده که نام مردی به نام حاجی میرزاحسین خان سعیدی در آن نوشته شده است.
رکورد شهر قائمشهر نیز در دست رسول متولی علیآبادی است که نوزدهم آبان 1306 شناسنامه گرفته و اعلام کرده شغلش عطاری است.
در این سال در کرمان و خوزستان هم دو مرد اولین شناسنامههای صادر شده در استانشان را دریافت کردهاند؛ مردانی به نامهای حجتالاسلام میرزا علیمحمد هروی و میرزا محمدعلی صفایی. تاریخ صدور شناسنامه در تبریز، اما به یک سال قبل از این تاریخ برمیگردد، یعنی به دهم مرداد 1305 که میرزا مصطفی خان نیساری از مستخدمان نظمیه صاحب شناسنامه شد.
از سایر استانها و اولین کسانی که سند سجلی به نامشان صادر شده اطلاعات دقیقتری در دسترسمان نبود اما همین میزان اطلاعات هم کافی است تا از این به بعد هر زمان شناسنامهمان را باز کردیم و ورقش زدیم یا اگرقرار شد از روی صفحات آن کپی بگیریم، هم به آدمهایی فکر کنیم که برای شناسنامهدار کردن مردم کوشیدهاند و هم به آنها که با افکار روشنشان از این طرح استقبال کردهاند و در این راه پیشقدم بودهاند.
مریم خباز - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد