او کارگر کورهپزخانهای در همان منطقه بود که به تجاوز و قتل بیش از ۱۷ کودک و سه بزرگسال اعتراف کرد. عمق ماجرا تا جایی بود که حجتالاسلام عباسعلى علیزاده، رئیسکل دادگسترى استان تهران، با حضور در مراسمى که فرماندار وقت پاکدشت، نماینده وقت مردم پاکدشت در مجلس و رئیس دادگاه کیفرى استان تهران نیز در آن حضور داشتند، مقامات قضایى این شهرستان را عزل کرد و گفت: آنچه در پاکدشت اتفاق افتاد، از ابتداى تشکیل دستگاه قضایى تاکنون بىسابقه بوده است و نمىتوانیم از کنار این قضیه بسادگى بگذریم. براى این که بفهمیم چه فاجعهاى رخ داده است، باید خودمان را به جاى خانواده یکى از این قربانیان بگذاریم، اینکه کودک را ببرند عمل نامشروع انجام دهند، بکشند و بعد بسوزانند، اینجاست که عمق فاجعه را مى فهمیم.
در مدت کوتاهی پس از جنایات نیز رئیسجمهور وقت سیدمحمد خاتمی در پیامی به وزیر کشور، رخداد جنایتکارانه و تکاندهنده قتل عدهاى از کودکان و نوجوانان بیگناه کشور در پاکدشت که توسط بندگان شیطان انجام شد را نگرانکننده توصیف کرد و دستور داد؛ ضمن برخورد سریع و پیگیرى همهجانبه و تلاش براى جلوگیرى از چنین پیشامدهاى هولناک و جنایتباری از همه دستگاههاى قضایى، امنیتى و انتظامى کشور کمک گرفته شود.
پس از آن در حالى که واکنش سریع بالاترین مقام انتظامى کشور انتظار مىرفت، در نهایت رئیس پلیس استان تهران عدمتعقیب مداوم قاتلان کودکان را ناشى از خبط درونى سازمانهاى ذیربط دانست و از مردم عذرخواهى کرد. در ادامه نیز ۱۶ نفر از مأموران نیروى انتظامى در بررسىهاى درونسازمانى پلیس و در جریان جنایات پاکدشت، مقصر شناخته شدند؛ ۹ نفر از این مأموران که در ردههاى مختلف مدیریتى و تخصصى قرار داشتند و تقصیر آنان در انجام وظیفه اثبات شده بود از سوى فرماندهى ناجا مورد تنبیه و توبیخ قرار گرفتند و هفت نفر دیگر به سازمان قضایى نیروهاى مسلح معرفى شدند.
در این بین، ماجرای پرونده تاجایی پیش رفت که احتمال فروش اعضاى بدن کودکان به قتلرسیده در پاکدشت هم دور از ذهن به نظر نمیرسید، اما رئیس کل دادگسترى استان تهران با تکذیب این اخبار خط بطلانی بر همه فرضیاتی که در این باره ساخته شده بود، کشید.
اما در ادامه گفته شد محمد بسیجه ـ معروف به بیجه ـ که سال۶۱ در قوچان متولد شده بود نخستین ربایش را در بیست و سوم اسفند ۸۱ انجام داده که متعاقب آن خانواده قربانى به پاسگاه مراجعه کردند. قتل دوم در فروردین ۸۲ اتفاق افتاد که خانواده مقتول دوم نیز به پاسگاه پاکدشت گزارش دادند و در نهایت تا نوزدهم اسفند ۸۲ تعداد ۱۹ جنایت در این منطقه رخ داد که از مجموع این افراد حدود ۱۶ مورد در پاسگاه کلانترى و آگاهى طرح شکایت کرده که بعضاً نیز گزارش آن براى مقامات قضایى محلى ارسال شده بود.
در فاصله شروع قتلها تا دستگیری عامل اصلی جنایات، ۲۵ مظنون از طرف شاکیان معرفى شدند و فرماندهى وقت منطقه انتظامى پاکدشت با وجود این که با مسأله مفقودیها مواجه شد، اما اقداماتش در حد اقدامات اولیه بوده و هیچ حساسیت خاصى را نسبت به این که قربانیان عموماً کودک بودهاند، پیدا نکرد و در دستگاه قضایى هم برابر روند ادارى با این قضیه برخورد شد.
محمد بیجه و همدستش ـ که علی نام داشت و به علی باغی معروف بود ـ در نهایت بیست و هفتم آبان 83 در حالى که مدتى قبل در دادگاه کیفرى استان تهران محاکمه شده بودند بار دیگر پای میز محاکمه رفتند و در برابر اتهام افسادفىالارض از خود دفاع کردند و هر دو ساعاتى پس از ختم جلسه رسیدگى به اتهام محاربه و به حکم قاضى ویژه به اعدام در ملأعام محکوم شدند، اما در نهایت علی باغی با پیگیریهایی که وکیلش انجام داد از اعدام نجات یافت و به حبس بلندمدت محکوم شد.
بیجه وقتى در یکی از جلسات محاکمه برابر قاضى فخرالدین جعفرزاده، رئیس شعبه ۱۱۵۴ دادگاه جزایى عمومى تهران قرار گرفت با خونسردى کامل گفت: «اتهام افسادفىالارض را مىپذیرم.» سپس به درخواست رئیس دادگاه به بیان جزئیاتى از قتل نخست پرداخت و گفت: «من ۲۰ نفر را کشتهام و در این جنایات براى اینکه رد گم کنم و در منطقهمان مشخص نشود که فقط کودکان ناپدید مىشوند، چند مرد و یک زن را نیز کشتم تا فضا براى اقداماتم ناامن نباشد و کسى پى به قتل کودکان نبرد.»
وى افزود: «در روش جنایاتم مىخواستم خیلى از شیوهها را بخصوص روى بچهها امتحان کنم،به همین دلیل سه نفر را با سیانور، دو نفر را با سود سوزآور، هفت نفر را با چاقو و ۹ نفر را با استفاده از دستانم به قتل رساندم و چون قبل از این جنایات سگکشى مىکردم، مىخواستم ببینم انسانها با این روشها چگونه از پاى درمىآیند.»
بیجه وقتى قاضى جعفرزاده از او پرسید بعد از جنایات چه احساسى داشتى، گفت: «من اصلاً احساسى نداشتم؛ نه خوشحال مىشدم و نه احساس ناراحتى مىکردم. به نوعى اشباع شده بودم و این قتلها یک نوع عادت شده بود.»
حکم اعدام این قاتل سریالی سرانجام در بیست و ششم اسفند ۱۳۸۳ در شرایطی صورت گرفت که بیش از 5000 نفر در محل حاضر شده بودند و او پیش از اعدام نیز صد ضربه تازیانه را تحمل کرد و هنگام شلاقخوردن دو بار به زانو افتاد، اما در جریان اجرای حکم خاموش و آرام باقی ماند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد