
دو فیلم که به لحاظ مضمونی شباهتهای زیادی با هم دارند. هر دو از سالهای خون و آتش میگویند و دلاورمردی آدمهایی که لباس رزم به تن نداشتند، ولی در دوراهی مرگ و زندگی به آرامش پشت کردند و مردانه رو در روی دشمن ایستادند.
فرخ نژاد در فیلم شب واقعه در نقش دریا قلی سورانی جلوی دوربین رفته است. یک مرد میانسال روستایی که در لحظه موعود کاری میکند کارستان و سرنوشت شهری را تغییر میدهد. او میشنود که دشمن چشم طمع به آبادان دارد و میخواهد خودش را به این شهر نزدیک کند. دریاقلی با تنی زخم خورده مسافت چند کیلومتری را با دوچرخه رکاب میزند تا این خبر شوم را به فرماندهان دلیر ایرانی برساند.
حمید فرخنژاد با اجرای شخصیت فردی سادهدل و در عین حال پیگیر، کمک زیادی به باورپذیری نقش کرده است. حسیترین لحظه بازی او وقتی است که مشتی خاک بر میدارد و میگوید: نمیگذارم این خاک دست دشمن بیفتد.
این بازیگر در فیلم روزهای زندگی نقشی کاملا متفاوت از شب واقعه را ارائه میدهد. او از نقش یک شخصیت روستایی فاصله میگیرد و در نقش یک پزشک متخصص ظاهر میشود.
اجرای این نقش با چند دشواری همراه است؛ یکی این که پزشک باید در سختترین شرایط جنگی ماموریتش را انجام دهد و از نزدیک شاهد شهادت اطرافیانش نیز باشد. دوم این که پزشک در نیمه دوم داستان نابینا میشود و بنابراین بازیگر نمیتواند از چشم هایش برای انتقال حس به مخاطب استفاده کند.
فرخنژاد که از اهالی خونگرم آبادان است، چندی پیش گفته بود که با بازی در فیلمهایی که به جنوب کشور مربوط میشود میخواهد دینش را به این منطقه ادا کند. فیلمهای عروس آتش و ارتفاع پست را هم باید به این فهرست اضافه کنیم.
کفه کارهای سینمایی این بازیگر به نسبت کارهای تلویزیونیاش سنگینی میکند. او تا به حال فقط دو بار در آثار تلویزیونی ظاهر شده است؛ اولی سریال حلقه سبز ساخته ابراهیم حاتمیکیا که در آن نقش یک روح سرگردان را بازی میکرد و دومی فیلم تلویزیونی حبیب که بهخاطرش سال گذشته جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره جامجم را تصاحب کرد.
احسان رحیمزاده / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
علیامین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفتوگو با «جامجم» از خاطرات حضورش در این سریال میگوید
خانمگل جام ملتهای آسیا در گفتوگو با «جامجم»: