در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
کیهان:مراقبت از مرزها
«مراقبت از مرزها»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن میخوانید؛در سند چشم انداز قضایی که در سال 1387 به تصویب رسید، بشرای سال 1404 پیش بینی و به صراحت تاکید شده است؛ «عملکرد دستگاه قضایی به گونه ای خواهد بود که همه افراد جامعه به دستگاه قضایی به منزله ملجأ عدالت خواهی «اعتماد» خواهند داشت و با احساس امنیت حق خود را مطالبه خواهند کرد.»
اقدامات اخیر دستگاه قضایی در رسیدگی بدون تبعیض به اتهامات برخی متهمان خاص و همچنین اجرای احکام قطعیت یافته درباره مجرمانی که خیلی ها انتظار آن را نداشتند، اعتماد افکارعمومی به قوه قضائیه را در پی داشته است. این سطح از اعتماد اگرچه هنوز با سطح پیش بینی شده در سند چشم انداز فاصله فراوانی دارد ولی برخی از افراد و جریانات که منافع سیاسی و اجتماعی خود را در خطر می بینند به جای استقبال از اقدامات یادشده و ترغیب به برداشتن گام های بیشتر و بلندتر، همین سطح از حرکت دستگاه قضا را برنتافته و به تخطئه ای ناشیانه و سأال برانگیز روی آورده اند و از جمله تلاش می کنند این رویه اعتمادآفرین را «سیاسی» - و به دور از موازین حقوقی و قضایی - جلوه دهند؟! از سوی دیگر؛ به دور از هیاهوی جریان های انحرافی و اشرافی و کانون های قدرت و ثروت و جماعتی که تنها خود را معیار می پندارند باید دید و واکاوی کرد که مشی قوه قضاییه بر چه مداری استوار است؟
برای اینکه تصویر کاملی از «واقعیت»ها به جای «پندار»ها و «بسترواقعی» به جای «فضای ساختگی» تحصیل شود نکات زیر قابل اعتناست: 1- از جمله رویکردهای اصلی قوه قضاییه در 3 سال گذشته مبارزه قاطعانه با «مفاسد اجتماعی» بوده است. این مبارزه بدون شک با شعار و خطابه محقق نمی شود و آنچه که بسیار مهم بوده این است که مردم در عمل شاهد قاطعیت و جدیت دستگاه قضایی در برخورد با جرایمی چون سرقت مسلحانه، زورگیری با سلاح سرد، تجاوز به عنف و... باشند.
اقدام عملی و قاطعانه قوه قضاییه یکی از اصلی ترین عواملی است که می تواند حاشیه امن اشرار و اوباش، قداره بندان و متجاوزان به حقوق مردم را از بین ببرد و بازدارندگی اجتماعی ایجاد نماید.
اما آیا در سال های گذشته این اتفاق به وقوع پیوسته است؟ پاسخ این است که طی 3 سال گذشته در این راستا گام های درخور توجه و امیدآفرینی برداشته شده است، اگرچه این اتفاق رخ داده و البته تا نقطه مطلوب فاصله ای ناپیموده وجود دارد، ولی در همین اواخر مردم و افکارعمومی رسیدگی به موقع و بهنگام و برخورد قاطعانه دستگاه قضا در پرونده هایی مثل «فساد کلان بانکی»، «میدان سعادت آباد»، «عقرب سیاه»، «پل مدیریت»، «حادثه خمینی شهر»، «مجازات قاتل روح الله داداشی» و... را از یاد نمی برند.
اقدام شایسته دیگری که در حوزه مبارزه با مفاسد اجتماعی طی سال های اخیر انجام شده است تصویب دو آیین نامه ای است که به موجب آن از یکسو «مجرمان خطرناک» تحت نظارت بیشتری هستند و دایره امتیازهایی مانند «مرخصی»، «آزادی مشروط»، «عفو» برای آنها محدود شده است، از سوی دیگر؛ «مجرمان خطرناک» در زندان جدا از سایر زندانیان نگهداری می شوند که هر دوی این اقدامات، «پیشگیری از جرم» را در پی خواهد داشت.
2- از دیگر رویکردهای قوه قضاییه که به موازات مبارزه با مفاسد اجتماعی طی، دو، سه سال اخیر کاملا محسوس است و نسبت به گذشته قابل مقایسه نیست، برخورد با «مفاسد اقتصادی» است.
اقدام ارزشمند و تحول آفرینی که در مدیریت فعلی دستگاه قضایی صورت گرفت این بود که یک رویکرد و مشی اشتباه را تصحیح کرد و آن صیانت از فعالیت اقتصادی و مبارزه قاطعانه با اخلال گران اقتصادی بصورت توأمان بود. پیش از این بیش تر فقط، بر مقوله امنیت اقتصادی تاکید می شد.
اوج مبارزه با مفاسد اقتصادی به دو پرونده حساس و خطیر مربوط می شود که قوه قضاییه در ماه های گذشته بدون توجه به حاشیه سازی ها و هیاهوی رسانه ای پس از تحقیقات مقدماتی و صدور کیفرخواست، احکام اولیه متهمان دانه درشت را صادر کرد. پرونده فساد سه هزار میلیاردی و پرونده اختلاس از بیمه ایران در شرایطی به مرحله اجرای احکام نزدیک می شود که پیش از این رسانه های ضدانقلاب با آب و تاب فراوان القاء می کردند که رسیدگی به این پرونده ها به سرانجام نمی رسد و این ادعا را پمپاژ می نمودند که «پرونده های اینچنین ماست مالی می شود»!
اکنون آنچه که محرز است و افکار عمومی نیز در عمل- و نه در شعار- آن را مشاهده می کند، این است که احکام 39 متهم پرونده فساد سه هزار میلیاردی صادر شده است که برخی به «اعدام» و حبس های طولانی مدت محکوم شده اند و علاوه بر آن 8 نفر از این متهمان در مجموع به مجازات نقدی حدود پنج هزار میلیارد تومان محکوم گردیده اند. و این بخش اول این پرونده بزرگ فساد اقتصادی است و سایر متهمان نیز پرونده شان مفتوح است و احکام قضایی آنها نیز صادر خواهد شد.
با این حال انصاف آن است که برخورد قاطعانه با مفسدین اقتصادی قابل انکار نیست. دشمن، ضد انقلاب و رسانه های زنجیره ای که پیش از این بر طبل ناتوانی دستگاه قضایی در رسیدگی و مجازات متهمان دانه درشت اقتصادی می کوبیدند احتمالاً پس از ناکامی و البته در ادامه همان خط دشمنی تغییر تاکتیک خواهند داد و القائات، شبهات و شایعات دیگری را به پیش خواهند کشید. اما چگونه؟ در ادامه به پاسخ خواهیم رسید.
3- قوه قضاییه اکنون در اقدامی شجاعانه علاوه بر مبارزه بی امان در حوزه مفاسد اجتماعی و مفاسد اقتصادی به مبارزه با مفاسد سیاسی نیز ورود پیدا کرده است.
به تعبیر دقیق تر دستگاه قضایی در راستای وظایف ذاتی و قانونی خود مشی قابل قبول و راهگشایی را انتخاب کرده و آن این که مبارزه با «فساد» در حوزه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باید بصورت همزمان انجام بشود و تأخیر یا غفلت در برخی از حوزه ها، به حوزه های دیگر ضربه می زند و «مبارزه» را از کارایی می اندازد. بنابراین اگر نباید اشرار، اوباش، قداره بندان و زورگیرها حاشیه امن داشته باشند و اگر نباید اخلال گران اقتصادی و رانت خواران و باندهای مافیایی جولان بدهند و خون مردم را بمکند؛ بدون تردید نباید از یقه سفیدها، و کانون های قدرت و جریان های انحرافی و اشرافی که بی محابا و گستاخانه به حقوق ملت تجاوز می کنند غافل شد.
اکنون که قوه قضاییه مصمم است راه جولان دادن بر این اشخاص و گروه ها را مسدود کند جای تعجب نیست که تضعیف تصمیمات و اقدامات دستگاه قضایی در دستور کار دشمن بیرونی و بعضی از اشخاص و گروه ها و جریان های داخلی قرار بگیرد.
از همین روی است که رسانه های ضدانقلاب و اپوزیسیون و بعضی در داخل تلاش فراوانی می کنند تا اقدامات اخیر قوه قضاییه در برخورد با بعضی از متهمان و مجرمان را «سیاسی» [!] القاء نمایند.
4- و بالاخره باید خاطرنشان کرد که رسیدگی قضایی و برخورد با متهمان و اجرای حکم مجرمان تابع قانون و آیین دادرسی است و از همین روی شایسته نیست که گروه ها و تشکل های سیاسی برای دستگاه قضایی تعیین تکلیف نمایند و یا در فضای رسانه پیش از بررسی ها و رسیدگی های قضایی خودسرانه حکم صادر کنند. ظرایف و دقایق مسایل قضایی و حقوقی نباید با التهابات سیاسی و واکنش های غیرمستدل و بدون مستند گره بخورد.
البته انتقاد و مطالبه بحق افکار عمومی از قوه قضاییه از حقوق مطبوعات و رسانه هاست به شرط اینکه با هوشیاری کامل دقت داشته باشند که در زمین دشمن به بازی گرفته نشوند.
مرز مسایل قضایی با داوری های حزبی و سیاسی مرز روشنی است که همه گروه ها، احزاب و جریان های سیاسی موافق و معتقد به نظام باید از این خط مرزبانی نمایند و خدای ناکرده دچار خطا در اندیشه و عمل نشوند.
خراسان:سناریو
«سناریو»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم دکتر مهدی مطهرنیا است که در آن میخوانید؛اقدام آمریکا در خارج کردن نام گروهک منافقین از فهرست سازمان های تروریستی را می توان بر اساس سناریوهای مختلفی تحلیل کرد.
آمریکا بیش از آن که به معنای عام کلمه به این نکته توجه کند که تا چه اندازه این گروهک در مسیر ترک عملیات تروریستی در ده سال گذشته حرکت کرده است، بیشتر به این مسئله توجه داشته که این کشور از اهداف اصلی این سازمان نباشد.
بر اساس همین نگرش آمریکا با تحقیق و پژوهش در دهه گذشته مبنی بر این که آمریکا هدف اصلی عملیات تروریستی این گروهک قرار نگرفته است، بر اساس رای یک قاضی در این کشور تصمیم گرفت که این سازمان را از لیست گروه های تروریستی خارج کند، اما آن چه اهمیت دارد عملکرد آمریکا در این بافت موقعیتی است.
به نظر می رسد آمریکا سعی می کند با خارج کردن این سازمان از لیست گروه های تروریستی و باز نمودن فضای سازمانی برای اعضای آن، آن ها را به تحرکات سیاسی در درون اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی ایران منتقل و با اضافه کردن تجربه تشکیلاتی این سازمان به فضای سیاسی اپوزیسیون، مشکل درونی اپوزیسیون خارج از کشور برای سازمان دهی و اقدام تشکیلاتی را تا حدودی مرتفع کند.
به عبارتی آمریکا نه این گروهک بلکه تجارب گروهک و افراد مجرب آن در راستای سازمان دهی اپوزیسیون ضدایرانی برای تحرک احتمالی در آینده را هدف قرار داده است.
بر این اساس آمریکا در عمل فضا را برای استفاده این گروهک از منابع مالی در این کشور باز کرده و در عین حال قصد دارد نظارت دقیق تری نیز بر تحرکات مالی آن ها از طریق وزارت خزانه داری داشته باشد.
با توجه به محیط های هدف قبلی و تجاربی که ایالات متحده در ارتباط با سازمان های مخالف و اپوزیسیون کشورهای هدف خود دنبال کرده است، به رغم دولتمردان واشنگتن این سازمان می تواند یکی از گزینه های حداقل مناسب برای مدیریت آینده تحرکات علیه ایران باشد و از این رو باید مسئله را از این زاویه جدی تلقی کرد.
آمریکا در هر حرکتی تلاش دارد که با پارادایم منافع و منابع حرکت های خود را تنظیم کند در این تحرک نیز بی تردید باید گفت که ایالات متحده آمریکا هزینه های موجود را محاسبه کرده است. تلاش آمریکا در ساخت و پرداخت چنین موقعیتی برای منافقین آن است که بتواند از این سازمان در راستای گسترش اپوزیسیون وسیع تر در برابر جمهوری اسلامی ایران استفاده کند.
اعضای گروهک منافقین به واسطه این که در فضاهای بسته ای بوده اند و نتوانسته اند خود را با تغییرات موجود در بافت محیطی خارج از سازمان تطبیق دهند، در آینده ریزش هایی خواهند داشت اما در عین حال سران این گروهک با توجه به این فضایی که آمریکا برای آن ها فراهم کرده و با حمایت کشورهای فرادستی به سمت احیای این گروهک حرکت خواهند کرد.
لذا جمهوری اسلامی ایران با توجه به سوابقی که در ارتباط با این گروه وجود دارد، باید اقدامات مدبرانه ای را در پردازش تحرکات این سازمان در بافت های گوناگون تاریخی و ایجاد فضای مناسب در راستای کاهش تاثیرگذاری تشکیلاتی آن ها در اپوزیسیون خارج از کشور مدنظر قرار دهد.
همچنین باید در مجامع بین المللی نیز به صورت شفاف و روشن سوابق این گروهک را بیان کند و در حوزه رسانه ای، کارکردها و عملیات این گروهک را نشان دهد تا در افکار عمومی جهان در سطح توده ها و نخبگان یک بینش کافی نسبت به این گروهک تروریستی ایجاد شود.
رسالت:مسیر پیشرفت؛ سازش یا مقاومت؟
«مسیر پیشرفت؛ سازش یا مقاومت؟»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛موضوع رابطه ایران وآمریکا قدمتی دیرینه از زمان قطع روابط دیپلماتیک آمریکا با ایران تاکنون دارد. بیش از سه دهه از این بحث میگذرد وتاکنون راهحلی برای آن پیدا نشده است.
روسای دولتهای پیشین و فعلی با تکیه بر پارهای از دیدگاههای بهظاهر کارشناسی قدم در این وادی گذاشتند که از سوی امام ، رهبری و مردم مورد نکوهش قرار گرفتند.
غیر از آن دیدگاههایی که مرعوب آمریکاست ویا قصد خیانت به ملت دارد، دیدگاهای به ظاهر مشفقانهای هم هست که توصیه به برقراری روابط و مذاکره با آمریکا میکند. یکی از آن دیدگاهها آن است که اگر میخواهیم پیشرفت کنیم مسیر آن از طریق مذاکره و رابطه با آمریکا میگذرد. آمریکا در سر راه پیشرفت ایران مانع ایجاد میکند، این مانع را باید برداشت. آمریکا در مسیر پیشرفت ایران اخلال میکند، با گفتگو و رابطه میتوان این اخلال را از بین برد. حرف به ظاهر معقولی است، اما طراحان این سخن- اگر آنها را صادق بدانیم- در شناخت ماهیت آمریکا از یکسو و شناخت جبهه کفر، شرک والحاد در جهان کنونی از سوی دیگر دچار مشکل هستند.
جمهوری اسلامی ایران با یک انقلاب الهی، حرکت تاریخی انبیاء و اولیای الهی را در برابر همه کفر و شرک والحاد جهانی نمایندگی میکند و رفتارش را فقط باید در قالب رفتار پیامبران در رویارویی با کفر والحاد تعریف کنیم.
در این راه خونهای بسیاری به زمین ریخته شده است و به حکم و استناد همه سنگ نوشتههای آرامگاه شهیدان انقلاب، این خونها برای اعتلای کلمه توحید و پیروزی اسلام بر کفر و برقراری نظام اسلامی و توحیدی در جهان بوده است.
بنابراین اختیار" جنگ و صلح" و"قهرو آشتی" در این اندازه در طول تاریخ انبیا و اولیای الهی به عهده راس هرم قدرت در نهضتهای الهی بوده است. کسانیکه بخواهند در این مورد سخنی بگویند و یا خدای ناکرده در مقام تحمیل نظر خود برآیند ، بدون شک ره به خطا بردهاند و نوعی همراهی با دشمن را میتوانند در کارنامه سیاسی خود به ثبت برسانند. امام و رهبری معظم انقلاب بارها در خصوص پافشاری در برابر زیاده خواهیهای آمریکا، امر به مقاومت و تداوم مبارزه فرمودند و هر صدای مبتنی بر سازش، گفتگو و رابطه را مورد نکوهش قرار دادهاند. اگر انقلاب میخواست به این نغمهها گوش دهد و مردم از آن متابعت کنند تاکنون هفت کفن پوسانده بود و ما امروز در کشوری ویران و بیهویت زندگی میکردیم و یک قصاب و دیکتاتور به نمایندگی از آمریکا در تهران حکومت میکرد.
خداوند در آیه 7 سوره حجرات میفرماید:
واعلموا ان فیکم رسول الله لویطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم ولکن الله حبب الیکم الایمن و زینه فی قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان اولئک هم الرشدون." و بدانید رسول خدا در میان شما است، هرگاه در بسیاری از امور از شما اطاعت کند به مشقت خواهید افتاد، ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده، و آن را در دلهایتان زینت بخشیده، و(به عکس) کفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است، کسانی که واجد این صفاتند هدایت یافتگانند."
خداوند ، ایمان را در ما محبوب قرار داد و زینت دلهایمان کرد، کفر و فسق را در نزد ملت ما منفور قرار داد و لذا هدایت شدیم به آنچه که رهبران الهی ما به خیر و صلاح ما میگویند و از اطاعت نغمههای دیگر پرهیز کردیم. لذا امروز شاهد یک پیشرفت خیره کننده و شگفت انگیز در همه زمینهها هستیم. ملت ما در دفاع مقدس در پیروی از راهبرد جنگ جنگ تا پیروزی، جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان، از امام اطاعت کرد. فتوحات بزرگی در
8 سال جنگ به دست آورد. آن زمان که همان کس که به ما دستور جنگیدن میداد با هدایتهای الهی فرمان صلح سر داد، ملت اطاعت کرد وبه حکم قرآن، ما نه در جنگ و نه در صلح به مشقت نیفتادیم.
دستاوردهای صلح و یا بهتر بگوییم فتوحاتی که در صلح بهدست آوردیم به مراتب بیشتر از جنگ بود.دشمن ملت با خواری و خفت نابود شد. آنهم به دست همان کسانی که او را تحریک به حمله به ایران کردند. اکنون در بغداد کسانی حکومت میکنند که با دشمنان خونخوار ملت ما در 8 سال دفاع مقدس مرزبندی دارند. خداوند در این آیه تصریح میکند:" راه رشد و پیشرفت" همین مسیر است. خداوند ما را از خودسرانه عمل کردن در مسائل اجتماعی و سیاسی نهی نموده و توصیه میکند این امور را فقط به رهبری الهی واگذار کنید تا از خطرات ندامت بار، مصونیت پیدا کنید.
آخرین سفر رئیس جمهور به آمریکا برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل دستاوردهای خوبی در ارتباط با سیاست خارجی نظام داشت. مواضع شفاف و روشن وی در مورد مسائل جهانی در مجمع عمومی وظاهر شدن در اندازه ریاست جنبش عدم تعهد از جمله این دستاوردها بود. اما متاسفانه در حاشیه اجلاس گفتگوهایی که با رسانههای آمریکایی انجام داد در خصوص رابطه با آمریکا مطالبی از سوی وی مطرح شد که با مواضع ملت ایران و رهبری معظم انقلاب، همخوانی نداشت. وی در گفتگو با روزنامه واشنگتن پست سخن از آمادگی ایران برای" گفتگوهای مستقیم" پس از انتخابات آمریکا به میان میآورد.
وی همچنین در دیدار با نخبگان آمریکایی بحث "برقراری روابط" و "ایجاد تفاهم "و "بهبود روابط بین دو کشور" را مطرح نمود. وی در گفتگو با شبکههای سی بی اس و پی بی اس موضوع تعامل بین دو کشور را مطرح کرد. بهنظر میرسد این نرمخویی در برابر آمریکا آنهم در زمانی که جهان اسلام یکپارچه مملو از نفرت از دولت آمریکا به دلیل پشتیبانی از سازندگان فیلم موهن نسبت به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام(ص) است، هیچ تناسبی با مواضع ملت ایران در برابر مظالم آمریکا ندارد.
ما با کشوری که دستش به خون ملت ایران و ملتهای مسلمان آغشته است، ما با کشوری که با حمایت بیچون و چرا از اسرائیل غاصب از یک ستم پنجاه ساله در منطقه حمایت میکند ، ما با یک کشور که در آن به مقدسات اسلام اهانت میکند و پاکترین انسان روی زمین یعنی پیامبر گرامی اسلام(ص) را به سخره میگیرد، چگونه میتوانیم تعامل داشته باشیم و رابطه برقرار کنیم و سخن از مذاکرات مستقیم به میان آوریم؟!
به نظر میرسد رئیس جمهور در دام همان دیدگاههای "سادهلوحانه" و " مرعوبانه" در خصوص رابطه با آمریکا افتاده است که برخی در دولتهای پیشین دچار آن بودند. از کسی که خشم آمریکا و صهیونیستها را به دلیل طرح مسئله هولوکاست را برانگیخته و جنایات آمریکا را در مجامع جهانی فریاد میزند، اینگونه سخن گفتن از رابطه و گفتگو با آمریکا تعجب آور است!
رئیس جمهور باید قدری به اطراف خود نگاه کند و ببیند این نان رابطه با آمریکا را چه کسی در سفره مواضع او نهاده است. خوردن یک تکه از چنین نانی را مردم ما حرام میدانند. بویژه آنکه تناول آن در بلاد کفر باشد. آمریکا با ملت ایران دشمن است و از نفرت ملت ایران نسبت به مواضع تجاوز کارانه خود مطلع است. به همین دلیل مواضع رئیس جمهور را یک شوخی تلقی کرده و بدون اینکه به این شوخی بخندد آن را نشنیده گرفته و هیچ واکنشی هم نسبت به آن نشان نداده است؟
سیاست روز:نقد اصلاحات یا نقد فضای حاکم؟
«نقد اصلاحات یا نقد فضای حاکم؟»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم سیاوش کاویانی است که در آن میخوانید؛اصلاحات تلاش بسیاری انجام میدهد تا بتواند خود را در صحنه سیاسی کشور بازیابد.محوریت آن هم بر عهده آقای خاتمی است.
انتخابات ریاست جمهوری آینده آنها را وا داشته است تا از این فرصت استفاده کنند.این تلاشها با سخنانی که بیان میشود عمق خواستههای آنان را نیز آشکارتر میسازد.
اصلاح طلبان پس از بیان دیدگاههای خود پاسخها و واکنشهای صورت گرفته تجزیه و تحلیل میکنند و پس از آن برای طرح موضوعات و دیدگاهها و خواستههای خود با برنامه ریزی اقدام میکنند و گام به گام در حال شکل دهی به اردوگاه رقابتهای انتخاباتی خود هستند.
هر روز که میگذرد در این اردوگاه چادرهای متعددی برپا میشود که هر یک از آنها نشان دهنده یکی از اهداف و سیاستهای این طیف سیاسی است که در انتخابات ۸۴ و ۸۸ با شکست ،قدرت سیاست اجرایی را نتوانست به دست آورد،اما عرصه فعالیتهای حزبی خود را تعطیل نکرد و هر از گاهی دودی از اردوگاه اصلاح طلبان به نشانه بودن،بلند میشود.
طیف اصلاح طلب گرچه در انتخابات ۸۸ با عملکرد ناصواب خود باعث بروز فتنه انتخاباتی و تبعات بعدی آن شد،ضربه سختی را هم از سوی مردم دریافت کرد و با شکست کاندیدای مورد حمایت آن مدتها در کمای سیاسی فرو رفت اما اکنون با طرح دیدگاه نقد اصلاحات یک چادر دیگر در اردوگاه اصلاح طلبان برپا کرده است تا فضای افکار عمومی و سیاسی کشور را نسبت به خود بسنجد.
این نقد از درون که تنها در مرحله حرف باقی مانده است، برای بازیافت اصلاح طلبانی است که خود را در حاشیه و پستو میبینند.
موضوع نقد خود مطرح میشود، اما هیچ نقدی صورت نمیگیرد، این وظیفه بر عهده خاتمی گذاشته شده است که البته به خوبی هم در حال پیگیری است.
به سخنان آقای خاتمی اگر توجه شود به این نکته خواهیم رسید که در این سخنان نقد نظام و حاکمیت و فضای سیاسی کشور پر رنگتر از دیگر مواضع وی است.این سیاست، با ظاهر نقد خود اما باطن نقد حاکمیت، باعث میشود تا نقد عملکرد اصلاح طلبانی که اکنون هم راهی جز اصلاح طلبی را برای کشور نمیشناسند،بیشتر مطرح شود.نقد فضایی که خود آنها بیشترنقش را در شکل گیری آن داشتند.
اگر اصلاح طلبان نقدی بر فضای سیاسی حاکم دارند به خودشان بازمیگردد. این فضا اگر وجود دارد باعث آن عملکرد خلاف قانون آنها در انتخابات ۸۸ است. عملکردی که باعث شد شیرینی انتخابات با حضور حداکثری به کام مردم تلخ شود.
و اکنون آقای خاتمی نگران اشتیاق مردم برای شرکت در انتخابات است. این جمله که "آیا اصلاً انتخابات،پرشور برگزار میشود؟" هشدار است یا تهدید؟ اصلاح طلبان واقعاً نگران ریزش مردم پای صندوق های رأی هستند؟ اگر اینگونه است، انتخابات مجلس نهم با چه میزان ریزش رای دهندگان روبه رو بود؟! آمار حضور میلیونی مردم به نگرانی اصلاح طلبان پاسخ میدهد.
آقای خاتمی، اگر نگران حضور و اشتیاق پرشور مردم در انتخابات ریاست جمهوری آینده هستید، شرط و شروط نگذارید. از حصر درآمدن افرادی که در فتنه ۸۸ نقش داشتند، آیا باعث پرشور شدن انتخابات میشود؟ شما از نظام تضمین خواسته اید، اما این اصلاح طلبان هستند که باید تضمین بدهند. شما به مدت هشت سال ریاست جمهوری را با همین ساز و کار بر عهده گرفتید، اما اکنون مطرح میکنید که نیروهای امنیتی و نظامی در امر انتخابات دخالت نکنند؟ ادعایی که در زمان انتخابات ریاست جمهوری بدون ارائه هیچ سند ومدرکی مطرح شد. با این ادعا نمی توان چیزی را ثابت کرد.
اصلاحات ابتدا باید خود را ثابت کند، آنگاه توقع داشته باشد که فضای حضور ایجاد شود. فضا مهیاست اما برادری شما با نظام و حاکمیت زیر سوال است.
وطن امروز:آری! ما جبهه ندیدهایم
«آری! ما جبهه ندیدهایم»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی است که در آن میخوانید؛هفته دفاع مقدس آمد و رفت اما برای نسل من، هفته دفاع مقدس مناسبتی در تقویم نیست؛ همه تقویمها تقدیم خاک پای مادران شهدا. تقویم ما با همه بزرگیاش بخشی از دفاع مقدس است. میخواهم روزگار نباشد، اگر خون شهید نباشد و نیست. روزگار، روزگار نیست اگر سربند یازهرا(س) نباشد. برای نسل من، دفاع مقدس کلیشه نیست که در قفس گیومهها گرفتار شود. نسل من با جنگ زندگی میکند و جبهه را زندگی میکند.
نسل من عاشق مجنون است. ما فکر میکنیم فرمانده جنگ، مادر محترمه حاج احمد متوسلیان است. وزیر دفاع مقدس ما آن نوجوان پایینشهری است که در شناسنامه خود دست برد تا در نبرد تن و تانک، همه پیکرش قطعهقطعه شود، خاکستر شود، بسوزد، آسمانی شود تا مبادا لازم شود ما به «آقازادهها» دقیقا بر همین وزن، چیز دیگری بگوییم.
هزینه جنگ را بزرگترین بانک جهان اسلام نداد، ملیگراها ندادند، تجارت پیشهها ندادند، دلالهای پسته و فرش ندادند، آخوندهای اشرافی ندادند، مرفهین بیدرد ندادند.
پدرم در جبهه ساندیس سیب میخورد که قیمتش با انحراف دلار، بالا و پایین نمیرفت. هزینه جنگ را قلک رقیه داد و پول خرد سمیه. بسیجیها برای رد شدن از عرض اروند، کشتی تفریحی نگرفتند، جزر و مد اروند، وحشی بود اما چند تکه طناب که قیمتی نداشت.
میرسید به پول ما پایینشهریها. اقیانوس، دل بسیجیها بود و دریا، دیده بارانیشان. دیروز در جبهه، چند شانه تخممرغ دختر روستا، لشکری را سیر میکرد. دولت مهرورز، دولت عشق بود در جبهه فاو. و عظمت هیچالامارهای منحرف نکرد ردپای فتح را.
رئیس تبلیغات جنگ، بلندگوی لندکروز حاجبخشی بود که ضدگلوله نبود. داماد آدم در آتش بسوزد، بهتر از آن است که فرزند آدم، دودمان سابقه آدم را بر باد دهد. عدهای حتی بر تن تشریفات «دامت برکاته» جلیقه ضدگلوله میپوشانند! محافظ شخصی پدر من در جبهه الی بیتالمقدس، شاید مورچهای بود که خدا در سوره «نمل» قصهاش را نوشت. مورچه منیت ندارد. شن منیت ندارد.
مادر حاج همت، مادر حاج همت است اما منیت ندارد. منیت دارد میکشد عدهای را. در خاطرات فلانی، جلد ازل خواندم: «من بودم که خدا را آفریدم و در روح خدا دمیدم انقلاب اسلامی را!» تا سید شهیدان اهل قلم هست، ما اصلا «روایت زهر» نگاه نمیکنیم. آقازادهها بعد از شنیدن نام کانال، به سوئز فکر میکنند اما در کانال کمیل، «آقازادههای شهادت»جملگی لبتشنه رفتند. قمقمه آب نداشت، قلک پول نداشت، جنگ سخت شده بود، بابا شهید شده بود، همراه محافظش.
ما هرگز خیال نمیکنیم امام جنگ فقر و غنا، اهل قطعنامه بود. آقازادههای خمینی، بچههای کربلای 5 بودند. آقازادهها بسی گنج بردند در آن سال هشت! ما ایمان داریم که خرمشهر را خدا آزاد کرد. ما باور داریم که «ولایتفقیه» کلیدواژه وصیتنامه همه شهداست. برای ما هنوز هم جبهه، همان جبهه است... و اگر این همه تحریف جنگ است، بگذار آقای هاشمی به ما بگوید «جبههندیدهها». بزرگترین جبههندیده، خمینی بود که گاهی بدتر از ما تحریف میکرد جنگ را و میگفت: «رهبر ما آن طفل 13 ساله است که...». آری! عباس بنعلی(ع) هم جبهه بدر و احد و خیبر را ندیده بود. حتی جبهه در و دیوار را ندیده بود. کوچه را ندیده بود. با این همه حسین(ع)، علمداری جز اباالفضل(ع) نداشت. در هر دورهای عدهای جبههندیدهاند. ما در شکم روزگار بودیم
15 خرداد، جنگ که شد صفیر بمباران، گهوارهمان را شکست. برگشتن تابوتها دلمان را شکست. ما فرزندان شهدا جبههندیدهایم!
رئیس تبلیغات جنگ، بلندگوی لندکروز حاجبخشی بود که ضدگلوله نبود. داماد آدم در آتش بسوزد، بهتر از آن است که فرزند آدم، دودمان سابقه آدم را بر باد دهد.
عدهای حتی بر تن تشریفات «دامت برکاته» جلیقه ضدگلوله میپوشانند! محافظ شخصی پدر من در جبهه الی بیتالمقدس، شاید مورچهای بود که خدا در سوره «نمل» قصهاش را نوشت. مورچه منیت ندارد. شن منیت ندارد. مادر حاج همت، مادر حاج همت است اما منیت ندارد.
منیت دارد میکشد عدهای را. در خاطرات فلانی، جلد ازل خواندم: «من بودم که خدا را آفریدم و در روح خدا دمیدم انقلاب اسلامی را!» تا سید شهیدان اهل قلم هست، ما اصلا «روایت زهر» نگاه نمیکنیم. آقازادهها بعد از شنیدن نام کانال، به سوئز فکر میکنند اما در کانال کمیل، «آقازادههای شهادت»جملگی لبتشنه رفتند. قمقمه آب نداشت، قلک پول نداشت، جنگ سخت شده بود، بابا شهید شده بود، همراه محافظش.
ما هرگز خیال نمیکنیم امام جنگ فقر و غنا، اهل قطعنامه بود. آقازادههای خمینی، بچههای کربلای 5 بودند. آقازادهها بسی گنج بردند در آن سال هشت! ما ایمان داریم که خرمشهر را خدا آزاد کرد. ما باور داریم که «ولایتفقیه» کلیدواژه وصیتنامه همه شهداست.
برای ما هنوز هم جبهه، همان جبهه است... و اگر این همه تحریف جنگ است، بگذار آقای هاشمی به ما بگوید «جبههندیدهها». بزرگترین جبههندیده، خمینی بود که گاهی بدتر از ما تحریف میکرد جنگ را و میگفت: «رهبر ما آن طفل 13 ساله است که...». آری! عباس بنعلی(ع) هم جبهه بدر و احد و خیبر را ندیده بود. حتی جبهه در و دیوار را ندیده بود. کوچه را ندیده بود.
با این همه حسین(ع)، علمداری جز اباالفضل(ع) نداشت. در هر دورهای عدهای جبههندیدهاند. ما در شکم روزگار بودیم 15 خرداد، جنگ که شد صفیر بمباران، گهوارهمان را شکست. برگشتن تابوتها دلمان را شکست. ما فرزندان شهدا جبههندیدهایم
تهران امروز:راهکارهایی برای ساماندهی بازار ارز
«راهکارهایی برای ساماندهی بازار ارز»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم مرتضی افقه است که در آن میخوانید؛این روزها پیدا کردن راه حلهایی برای کاهش نوسانات ارزی و همچنین بهینه شدن فعالیتهای اتاق ارزی به امری حیاتی تبدیل شدهاست. به نوعی همگی به دنبال ارائه راهکاری برای بهسامان شدن اوضاع هستند ولی ما نباید تنها به تلاش برای ارائه راهکار بیندیشیم؛ بلکه در ابتدا باید دلایل احتمالی بروز چنین شرایطی را کشف کنیم تا بعد از آن بتوانیم با حذف چنین معضلاتی راهکارهای بهتری ارائه دهیم.
در همین راستا میتوان چند دلیل اصلی بروز التهاب در بازار ارز را بر شمرد: قسمتی از این دلایل غیراقتصادیاست، دلیل دیگر ریشه در عدم شفافیت دولت در تصمیمات اقتصادی دارد. سردرگمی متقاضیان برای حفظ ارزش پول خود، عدم تعهد دولت به وعدههای ارائه شده و همچنین ناتوانی یا بیعلاقگی نهادهای ذیربط برای عرضه ارز از دیگر دلایل بروز این امر هستند. در مرحله اول باید گفت به روشنی مشخص است که اگر دولت و دیگر دستاندرکاران اقتصاد کشور بتوانند هرکدام از این معضلات را حذف کنند شرایط بهتر خواهد شد.
به بیان بهتر دولت اگر بتواند به تصمیمات اقتصادی خود شفافیت بیشتری داده و همچنین با ساز و کاری معقول سرمایههای در گردش را به سمت دیگر حوزههای پایدار اقتصادی جذب کند بازار ارز هم از التهاب فعلی خواهد افتاد. بهعلاوه دولت در این روزها باید براساس تواناییهای حقیقی خود وعده بدهد. درچند ماه گذشته شاهد بودهایم که وعدههای رئیسکل بانک مرکزی بیشتر از تواناییهای این نهاد بودهاست و همین موضوع برای مردم یک انتظاری ایجاد کرده که حالا برآورده نشدهاست.
این موضوع درمورد اتاق ارزی هم مصداق دارد. ما باید از این اتاق در حد تواناییهایش انتظار داشته باشیم و وعدههایی ندهیم که از عهده اتاق ارزی بر نیاید. اتاق ارزی به طور قطع میتواند سرعتگیری موقتی در مقابل افزایش قیمت ارز باشد اما نمیتواند آنطور که وعده میدهند موجب بروز موجی از کاهش قیمت در بازار باشد. از سوی دیگر این اتاق باید به سمت مبادلات فیزیکی ارز پیش رود و دامنه فعالیتهای خود را حتی به صورت کشوری گسترش دهد تا معضلات اقتصادی کشور به سمت دلار حملهور نشود.
راهکار دیگر این است که بانک مرکزی به عرضه حقیقی ارز و توانایی واقعی خود در عرضه دلار به واردکنندگان کالا توجه کند. درست است که تعداد بالایی از متقاضیان بازار واردکننده نیستند و برای حفظ ارزش پول وارد بازار ارز شدهاند اما این باعث نمیشود که ما دست واردکنندههای لازم و واقعی را در این میان ببندیم. نکته دیگر این است که مسئولین باید اعتماد مردم را به مسائل اقتصادی حفظ کنند.
مصاحبههایی که در این مدت انجام شده مملو از وعدههایی بوده که بعضا برآورده نشدهاست. بنابراین ما باید از این سخنان بکاهیم و اگر هم مصاحبه میکنیم در آن به مسائل حقیقی بپردازیم! با این موارد میتوان اعتماد را حفظ کرد و آنها هم قطعا با مشاهده ثبات و آرامش بازار با فضا همراه میشوند و از تلاطمات این روزهای نرخ ارز کاسته خواهد شد.
حمایت:تعامل مردم و ناجا؛ بسترساز تحقق احساس امنیت
«تعامل مردم و ناجا؛ بسترساز تحقق احساس امنیت»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛«بدترین شهرها، شهری است که در آن ایمنی نباشد». این کلام امیرِ بیان، امام علی (ع) به خوبی نشان دهنده اهمیت و حساسیت رسالت نیروی انتظامی است که در هفته آن قرار داریم. بیان حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) نیز دقیقا ناظر بر همین حقیقت است، آن جا که میفرمایند: «دو نعمت است که شکر آنها گزارده و قدر آنها دانسته نمیشود مادامی که از دست میروند؛ امنیّت و سلامتی».از این منظر اساسا نیاز به فلسفه بافی نیست که «نیروی انتظامی»، نیاز ضروری یک جامعه انسانی است؛ نیرویی که با اقتدار در برابر اخلال گران نظم و امنیت و مفسدان و ظالمان، سروشِ آرامش، امنیت و عدالت را نغمه سرایی میکند.هفته ای که در آن قرار داریم، فرصت ارزشمندی است برای نیروی انتظامی از این حیث که با نمایش دستاوردها و توانمندیهای خود در شاخه های گوناگون کاریاش و نیز توجه به ضعفها و آسیبهای خود از زبان مردم و مسئولان، ضریب اعتماد شهروندان را نسبت به خود ارتقا دهد.مهمترین فعالیتهای نیروی انتظامی در عرصه جرم زدایی و مبارزه با قانون شکنان، بر سه اصل «آگاهی»، «پیشگیری» و «پیگیری» استوار است. در این بین البته، آگاهی، اولین گام جلوگیری از وقوع جرم است چه آن که قبل از هر چیز لازم است مردم با قوانین و مقررات آشنا شوند تا از مسیر راههای خط کشی شده قانونی قدم بردارند، همچنین از تهدیدهای اخلال گران و فرصتطلبان و روشهای آنان آگاهی یابند تا در دامهای بیشمارشان گرفتار نشوند.از سویی بر مبنای آن که گفتهاند «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد»، مسئولان و کارکنان نیروی انتظامی میبایست همه سعی و تلاش خود را بر این محور معطوف دارند که با شیوههای مختلف اطلاعرسانی و فرهنگ سازی، مردم را از تخلفها و راههای جلوگیری از آن آگاه کنند.از این حیث بی شک، ضرورت مشارکت و تعامل همه جانبه مردم و نیروی انتظامی، تأثیر بسزایی در تحقق این مسئله است که بی شک پیامد مهم آن افزایش امنیت اجتماعی و اخلاقی به عنوان یک خواست کلیدی مردم از پلیس خواهد بود.طبعا پدید آمدن احساس امنیت و آرامش جامعه در گروی مأموریت اصلی ناجا در برقراری نظم و امنیت شهر و شهروندان و شناسایی و مقابله جدی این نیروی پرتلاش و زحمتکش با تبهکاران و متخلفان و مجرمان است؛ امری که به نظر میرسد بدون مشارکت و تعامل خودِ مردم، دور از دسترس باشد.
البته بدون شک اگر این مشارکت صرفا جنبه سمبلیک و تشریفاتی به خود بگیرد، نه تنها در به نتیجه رسیدن آن هدف اصلی کمکی نمیکند، چه بسا به تدریج موجب تضعیف اعتماد مردم به نیروی انتظامی میشود و بدین ترتیب مبارزه با گسترش جرایم و بر قراری امنیت، عقیم مانده و به کندی پیش برود. در همین باره، مقام معظم رهبری، سخن راهگشایی دارند، ایشان میفرمایند: «نیروی انتظامی باید پناه دلهای خائف و ترسان و جانهایی که احساس میکنند از سوی یک انسان یا جمع و مجموعهای تهدید میشوند، باشند.
وجود نیروی انتظامی، باید اساس امنیت را در بیننده به وجود بیاورد. این شأن نیروی انتظامی در جمهوری اسلامی است».معظم له همچنین تاکید میکنند: «مردم نیروی انتظامی را باید از خود بدانند... مردم احساس آرامش میکنند که ببینند جوانان، مردان و زنان در این سازمان بزرگ و کارآمد، با انجام صحیح وظایف خود، میتوانند آن چه از آنان متوقع است، آن را محقق کنند».
در این باب نکات بسیاری را میتوان متذکر شد، اما در این مجال اندک و از باب اختصار اشاره به این نکته کافی است که خادمان ملت در نیروی انتظامی باید ضمن برخورد قاطع با متخلفان و هنجارشکنان، بکوشند خود در ادای وظایفشان، موازین قانونی را رعایت کنند و با عمل مؤمنانه به تکالیف قانونی خویش، احساس امنیت را که به تعبیر جامعهشناسان به مراتب مهمتر و ضروری تراز خود مقوله امنیت است در سطح جامعه فراگیر و ملموس کنند.
و بالاخره آن که بی گمان، پیوستگی مردم، پلیس و دولت موجب افزایش اقتدار ناجا مبتنی بر مشروعیت میشود و بدین سان انتظارات مردم به عنوان ولی نعمتان نظام مقدس جمهوری اسلامی از حافظان امنیت و ثبات تا حدود زیادی تحقق مییابد.
مردم سالاری:جای نگرانی نیست
«جای نگرانی نیست»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم مهدی قوامیپور است که در آن میخوانید؛ در «سالهای بد»، در دوره اصلاحات بودجه کشور بر اساس قیمت 18 دلاری هر بشکه نفت تنظیم شده بود وقیمت نفت پس ازسقوط آزادی هولناک شروع به رشد کرد و به 21 دلار رسید. در همان زمان یکی از مسئولان در سخنانی گفت حالا که قیمت نفت افزایش یافته چرا مردم بهرهمند نمیشوند؟ در حالی که دولت اصلاحات در آن زمان به جای تزریق پول نفت به اقتصاد کشور و ایجاد تورم، اقدام به تاسیس صندوق ذخیره ارزی کرد تا بدین وسیله جلوی تنشهای ناشی از نوسانات قیمت نفت را در اقتصاد کشور بگیرد و درآمد مازاد نفت را در بخش تولید سرمایه گذاری کند.
در آن زمان نه تورم این قدر بالا بود و نه ارزش پول ملی این قدر پایین، و احتمالا حالا خیلیها آن سالها را به خاطر دارند، اما در آن زمان دوستان و برادرانی نگران وضعیت اقتصادی مردم بودند؛ آن قدر نگران و ماتم زده که در مسجد هدایت، مسجدی که مرحوم طالقانی در آن اقامه نماز میکرد و روزگاری محل تجمع مبارزان و انقلابیون بود، برای کارتن خوابها مجلس ختم نمادینی برگزار کردند .
این رفتارها اما کافی نبود و راضی شان نمیکرد... . خلاصه اینکه در آن «سالهای بد» همه دوستان و برادران ما از وضعیت اقتصادی کشور مینالیدند و میگفتند وقتی وضعیت اقتصادی کشور چنین است و مردم در چنان وضعی، توسعه سیاسی چه معنا دارد ؟ و البته کفن پوشان فرصت رفتن به خانه را نداشتند و همیشه و همیشه در خیابانها آماده فداکاری بودند .
در درون خانه هم گویا راههای گفتوگو یکی پس از دیگری به بن بست میرسید اما رئیس جمهور اصلاحات در بیرون خانه صحبت از گفتوگوی تمدنها کرد تا نقطه پایانی باشد بر نظریه جنگ تمدنها و بی مهری دیگران در حق ملت ما. در مقابل باز هم برادرانی بودند که این همه خفت را نمیتوانستند تحمل کنند . گفت و گو ؟ آن هم با غرب که از بند ناف گویا با هم دشمن بوده ایم در حالی که ما گفت و گو با شما اصلاح طلبان کج اندیش را نیز روا نمیدانیم؟
کم کم ما هم باورمان شد که راه را به خطا میرویم. باید کسی میآمد و مسیر را اصلاح میکرد و ناگهان کسی آمد که آمدنش را همچو صبح میدانستند. او از مهرورزی و عدالت با ما گفت و از آمدن نفت بر سر سفرهها.تازه یادمان آمد که ای داد چرا در سبد غذایی و بر سفرههای ما نفت نیست؟ یکی دیگر از برادران و دوستان مان از ژاپن اسلامیگفت و ما زیر لب با خود گفتیم چرا که نه؟!
ژاپن نه نفت دارد نه گاز و نه مس و نه هزار هزار منابع معدنی و سرزمینهای حاصلخیز و هوش و استعداد ایرانی و هزار درد بی درمان دیگر. اما مسیر ژاپن از نظر برادران و دوستان مان از چین میگذشت. به چین که رسیدیم کالاهای چینی عدالت مان را زمین گیر کردند و نه تنها نفت را بر سر سفرهها نیاوردند بلکه نان را هم از سفرههای ما بردند . به چین که رسیدیم ژاپن از ما دور و دورتر میشد. بودجه کشور براساس هر بشکه نفت به قیمت 40 دلار تنظیم شد و نفت تا مرز 120 دلار رسید اما آن سخنران حالا دیگر یادش نمیآمد که از افزایش قیمت نفت و بهرهمندی مردم چیزی بگوید.
حالا اولویتهای دیگری مطرح بود، یعنی پیشاز آن که به عدالت و مهرورزی برسیم از آنها گذشته بودیم و کفن پوشان حالا در پستها و سمتهای دیگر رنج و خستگی سالها را از تن به در میکردند و از کفنهاشان جز خاطره چیزی برجای نمانده بود و البته آن لپتاب معروف که همه اسناد را در خود داشت و همیشه و همواره همه را تهدید به افشاگری میکرد هیچ گاه گشوده نشد مثل آن لیست در جیب بغل که با توصیه دوستان شفیق هرگز ارائه نشد. در این سالهای خوب که دیگر منحرفان و کج اندیشان اصلاح طلب در قدرت نیستند ارزش پول ملی هر روز سقوطی دیگر را تجربه میکند و تورم همچنان در حال صعود است.فاصله طبقاتی به شکافی غیر قابل بازگشت تبدیل شده است و اصولا چیزی به نام قشر متوسط به افسانه پیوسته است.
اما جای هیچ نگرانی نیست. رئیسجمهوری دولت عدالت گستری و مهرورزی اخیرا در سازمان ملل گفتهاند درآمد سرانه هر ایرانی بیشاز 4 هزار دلار است و البته ایشان نگفتند که آیا این درآمد سرانه 4 هزار دلاری واقعا عادلانه در بین مردم تقسیم شده است یا نه؟ چرا که یکی از وجوه عدالت اجتماعی تقسیم عادلانه درآمد سرانه در بین مردم است وگرنه صرف افزایش درآمد سرانه نشانه بهره مندی افراد جامعه نیست.
در واقع درآمد سرانه به شکل انتزاعی نشان میدهد که اگر درآمدهای ملی را تقسیم بر تعداد نفوس کشور کنیم به هر شهروند چه میزان تعلق میگیرد و این تفاوت بسیاری دارد با آن چه که در عالم واقع رخ مینماید. ضمن این که زمانی افزایش درآمد سرانه شاخصی برای بهبود وضعیت اقتصادی یک کشوراست که ناشی از رشد تولید داخلی و افزایش صادارات این کالاها باشد. کالاهای که به وسیله کارکارگر ارزش افزودهای دارند و نه صادرات نفتی و افزایش بهای نفت که عملا هیچ ربطی به تولید داخلی و ملی ندارد. اما هنوز جای هیچ نگرانی نیست چرا که تا چند روز آینده یارانهها واریز خواهد شد و باد همه چیز را با خود خواهد برد .
ابتکار:صدایی که در سازمان ملل خوب نپیچید؟
«صدایی که در سازمان ملل خوب نپیچید؟»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم غلامرضا کمالی پناه است که در آن میخوانید؛همان گونه که آقای احمدی نژاد گفتند، رئیس جمهور در سازما ن ملل صدای ملت خود است یعنی باید باشد، هر ساله در مهمترین و عام ترین گردهمایی روسای کشورهای جهان، در سازمان ملل، سران سیاسی ملتها گردهم میآیند تا صدای ملت خود را به گوش جهانیان برسانند. رسانهها هم چشم و گوش تیز میکنند تا سخنان تازه و موثر و مخاطب پسند را شکار کنند و به مخاطبان خود ارائه دهند. مسلما اخباری را انعکاس میدهند و صدایی به گوش میرسد که بتواند تشنگی گیرندگان را رفع نماید. حرفهای عادی، شعاری، و تکراری خریداری ندارند. ضمن این که این گونه حرفها به حال ملت و صدایش هم سودمند نیست. حال اگر هزینههای سفر رئیس جمهور وهمراهانش گزاف باشد که دیگر زیان اندر زیان است.
در آخرین سفرآقای احمدی نژاد به نیویورک، در قامت رئیس جمهور، آن گونه که از رسانهها شنیده شده هیات ایرانی از سایر کشورها پرتعداد تر بوده است. آن هم در سالی که شرایط تحریمهای شدید و سوء مدیریتها وآزاد سازی یارانهها و بیکاری و تورم و... قوز بالاقوز شده و چون گرگهای گرسنه به جان اقتصاد بی رمق ولاغر کشورمان افتاده اند و آن را آش ولاش میکنند.
در چنین وضعیتی که نیازی به توصیف ندارد و رنگ رخساره مردم خبر از حال ضمیرشان میدهد و اقتصادمان به جای یورش شورانگیز به جلو، پاپس کشیده. همراه کردن این همه نیرو در این سفر پرهزینه کمی عجیب است. ما با آمریکا رابطه ای نداریم. تازه نام مذاکره را با دلهره و تردید بر زبان میآوریم. نمیشود گفت این افراد زیاد را بازرگانان، اقتصاد دانان وسیاسیون خبره برای رایزنی و عقد قراردادهای مهم تجاری و اقتصادی و... تشکیل داده اند.
پس معنی وفایده این لشکر کشی چیست؟ شاید حقیقتا معنی وفایده ای داشته باشد که ما از آن بی خبریم و نیاز به اطلاع رسانی دارد. اما برای ما با این عقل ناقصمان قابل هضم نیست که بیماران زیادی نمیتوانند، ارز مورد نیاز خود را برای تهیه دارو و درمان تامین کنند، اما این همه، ارز را رایگان به اقتصاد کشوری که استکبارش میخوانیم تزریق میکنیم.تصور کنیدآمریکا ما را تحریم میکند و نمیگذارد ارز وارد کشورمان شود اما ما ارزهای ذخیره شده خود را وارد آمریکا میکنیم.
برخی با بدگمانی میگویند هدف این بوده که حاضران در سالن به هنگام سخنرانی رئیس جمهورمان پرشمار باشند وصداهای کف، دستها پس از اتمام سخنرانی ایشان بلندتر و بیشتر در سالن بپیچید و این گونه خواسته اند نقشه شوم دشمن را در ترک سالن به هنگام خطابه وی نقش برآب کنند، راستش و درستش به گردن کسانی که این گونه تحلیل میکنند. اما مهم تر از این سخنان رئیس جمهور است که این همه هزینه به خاطرش صور ت گرفته است. گاهی آدم میگوید مالم رفت و پولم رفت، باکی نیست زیرا عوضش چیز ارزشمندی به دست آورده ام. آیا در این مورد خاص همین بوده است؟
در سازمان ملل، در همین چند روز پیش از سخنرانیهای صورت گرفته، چهار تا برای ما مهم تر بوده است. آقای اوباما و نتانیاهو در دشمنی ومخالفت با کشورما صحبت کردند وتوانستند موضوعات مطرح شده را علیه ایران به خوبی رسانه ای کنند. آنان موضوعات روز را انتخاب کردند و سخن خود را به گوشها رساندند. محمد مرسی هم برای ما ایرانیان تازگی و جذابیت دارد. علیرغم تازه کاریش به خوبی از وقتش استفاده کرد. اگر چه آقای احمدی نژاد از مطالب جنجال برانگیز پرهیز کرد. راهی که در سالهای اولیه ریاست جمهوری اش انتخاب کرده بود. با همه ی اینها ا نتظار میرفت از مطالب کلی دوری کند و صدای ملتش را انعکاس دهد.
میتوانست مظلومیت ملت ایران را صدا بزند زیر بار فوق سنگین تحریمها کمرشان خم شده است و فریاد برآورد چرا تعدادی کشور قدرتمند و زورگوی غربی راه زیستن را بر ملتی کهن تنگ کرده اند ؟ خلاصه خیلی چیزها را میتوانست بگوید و بسیاری از این مطالب را هم میتوانست حذف کند. اما در سالی که صدای دو کشور مخالف ما یعنی آمریکا و اسرائیل غاصب در تهمت زنی و تهدید علیه مارساتر شده است، ما ترجیح دادیم به گونه ای سخن بگوییم که نه سیخ بسوزد و نه کباب. غافل از اینکه در پایان راه اینگونه سخن گفتن هم سیخ را میسوزاند و هم کباب را و هم صاحب سخن را؟!
آفرینش:آموزش جامعه دربرخورد با ناهنجاری های فرهنگی
«آموزش جامعه دربرخورد با ناهنجاری های فرهنگی»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛بحث ناهنجاری های فرهنگی هرچند خود را پشت شلوغی ها و معضلات اجتماعی پنهان می کند اما در رفتار و جهت گیری جامعه، حضوری پررنگ، اما بی صدا دارد. ناهنجاری های فرهنگی به تناسب بزرگتر شدن اجتماع از قسمت های بیشتری تشکیل می شود و خود را درقالب های گوناگونی نمایان میسازد.
طرز صحبت و برخورد، رانندگی کردن، خرید کردن، احترام به حقوق دیگران، تفریح کردن، رقابت کردن، کارکردن، و... همه از گستردگی دامنه هنجار و ناهنجاری های فرهنگی خبرمی دهند. حال اگر نحوه برخورد فرهنگ سازان و متولیان حفاظت از هنجارهای فرهنگی دربرخورد با ناهنجاری ها متناسب نباشد و روش های صحیحی را در پیش نگیرند، زخم این معضلات کهنه تر و وخیم تر خواهد شد.
بهترین راه جلوگیری از خطرات و ناهنجاری های احتمالی،ارائه ابزارهای لازم شناخت ناهنجاری ها و مضرات آنها به کنش گران است.
اما متاسفانه در بسیاری از موارد استفاده از سیستم های ممنوعیت و یا تشویق های مبالغه آمیز و ایدئولوژیک در برخورد با معضلات فرهنگی، آثارمعکوس و مخرب برجامعه داشته اند. منع جامعه بدون شناساندن پلیدی یک ضدفرهنگ، نه تنها افراد را از آن دور نمی سازد، بلکه عطش ورود به آن حیطه را افزایش می دهد.
هرچه آگاهی جامعه نسبت به فرهنگ و ضدفرهنگ ها بیشترشود و مضرات ابتلا به ناهنجاری برای افراد تشریح و هویدا گردد، قدرت بیشتری در حفظ خود و تاثیرگذاری مثبت برجامعه خواهد داشت. باسیاست گذاری های فرهنگی ، می توان کاری کرد که جامعه به سوی سلامت روانی و اجتماعی بیشتری پیش رفته و آسیب های کوتاه و دراز مدت را از خود دور کند.
اما آگاهی بخشی جامعه به چه صورت است و چگونه حاصل می شود؟ به این منظور سیاست گذاری در زمینه های متنوع فرهنگی و آموزشی مانند افزایش ظرفیت دانشگاه ها، افزایش تعداد کتابخانه ها در سطح جامعه، تقویت ناشران و تولید کنندگان کالاهای فرهنگی، دسترسی به کتاب ها و نشریات مجازی، ساخت سینماها و تولید فیلم های متناسب با معضلات روز، افزایش ورزشگاه و گردشگاه ها، و از همه مهمتر کاهش قیمت و دسترسی آسان جامعه به این خدمات، از ضرویات افزایش بینش و آگاهی جامعه می باشد که می تواند مانع از انتخاب کور و گمراهی جامعه در ابهامات فرهنگی باشد.
هراندازه غنای فرهنگی در یک جامعه بیشتر شود آن جامعه مصونیت بیشتری در برابر فساد و مصادیق مختلف معضلات اجتماعی خواهد یافت. جامعه ای که آکنده از نمایشگاه های هنری، موزه ها، کتابخانه ها، کتاب هایی دردسترس و ارزان قیمت و... باشد، بی شک کمتر به سوی فساد خواهد رفت تا جامعه ای که در آن ابزارهای افزایش آگاهی و بینش اجتماعی- فرهنگی، فراهم نیست ویا دسترسی به این امکانات تنها برای قشری خاص امکان پذیر باشد.
قشر جوان ما نیازمند خوراک و تشنه کنجکاوی فرهنگی است و موتورهای تولید فرهنگ های بیگانه فعال، اگر ما نتوانیم در چنین شرایطی با ارائه امکانات بینش فرهنگی جوانان را افزایش دهیم، قطعا مجذوب زرق وبرق فرهنگ های دیگر می شوند که در این صورت تغییر الگوی فرهنگی آنها بسیار سخت و یا غیر ممکن می شود.
به طور مثال جامعه ما باتوجه به عرف و آموزه های فرهنگ اسلامی، هنجارهایی را درمورد موسیقی دارد. اگرما ممنوعیتی چکشی با قضیه داشته باشیم و با ایدئولوژی های متعصبانه برخورد کنیم، قطعا جوان جبهه گیری خواهد کرد و چشم خود را بر جنبه های منفی که می تواند درگرایش وی به فرقه های مبتذل موسیقی ایجاد شود، خواهد بست.
همین امر در سایر مولفه های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی نیزصادق است، لذا ضروریست تا دستگاه های فرهنگ مدار کشور ابتداً بینش خویش نسبت به واقعیت های جامعه را افزون کرده و بعد از آن زمینه را برای آگاهی و بینش جامعه نسبت به باید ها ونباید های فرهنگی آماده نمایند.
آرمان:قبح عقاب بلا بیان در شکایت مجلس از رئیس جمهور
«قبح عقاب بلا بیان در شکایت مجلس از رئیس جمهور»عنوان سرمقاله روزنامه آرمان به قلم هوشنگ پوربابایی است که در آن میخوانید؛حضور تعداد بالای اطرافیان رئیس جمهور در سفر به نیویورک را نمیتوان عمل مجرمانهای خواند و آن را نمیتوان تحت عنوان شکایت پیگیری کرد. در هیچ کجای قانون این مسئله وجود ندارد که اگر رئیس جمهور در مکانی حاضر شد و به جای تعداد مشخص همراه، تعداد بیشتری از همراهان را با خود به این سفر برد، وی باید بابت این عملش مورد پیگرد قضایی قرار گیرد. در این باره باید گفت اساساً جرم دارای تعریفی خاص است و بنا به این تعریف، گفته میشود هر گونه فعلی یا ترک فعلی که به موجب آن قانون برای آن مجازات تعیین کرده باشد، جرم تلقی میشود. در شروط لازم برای احراز یک جرم سه عنصر وجود دارد که یک عنصر آن شرط قانونی است و طبق آن قانون باید تعیین کرده باشد که رئیس جمهور هنگامی که به خارج از کشور میرود، باید تعداد مشخصی از همراهان با خود را به این سفر ببرد و اگر رئیس جمهور از تعداد یاد شده و تعیین شده تخطی نماید، آن هنگام میتوان گفت که جرمی واقع شده است و در این شرایط به سبب اینکه قانونگذار برای تعداد همراهان رئیس جمهور در سفرهای اینچنینی تعداد خاصی از افراد را مشخص و محدود نکرده است به سبب فقهی میتوان این مساله را «قبح عقاب بلا بیان» خواند، بنابر این در طرح شکایت نمایندگان از رئیس جمهور به سبب تعدد همراهان وی در سفر به نیویورک عنصر قانونی وجود ندارد و همچنین در مورد عنصر دیگر که عنصر معنوی است نیز این سوءنیت در مورد رئیس جمهور به اثبات نرسیده، در نتیجه میتوان در مورد شکایت نماینده ارومیه از رئیس جمهور به کمیسیون اصل نود گفت که این مسئله از شمول جرائم خارج است و در قالب چنین شرایطی اگر همه ایران نیز از رئیس جمهور شکایت کنند که چرا 100 نفر را با خود به سفر نیویورک بردهای؟ این شکایت موجه نیست که پیگیری شود. این مسئله را در قالب مصادیقی نظیر اقدام خلاف مصالح نظام نیز نمیتوان پیگیری کرد، چرا که در وهلهاول همه اقدامات خلاف مصلحت جنبه جرمی پیدا نمیکنند و در ثانی کار حقوق نیز مصلحت سنجی نیست و در بررسی حقوقی نمیتوان در مورد مصلحتسنجی سخنی تخصصی ارائه داد و در بیان حقیقت تنها باید به این جمله اکتفا نمود که از نظر حقوقی این اقدام رئیس جمهور جرم نیست.
بنابراین در پاسخ به این سوال که چرا شکایتها از رئیس جمهور به نتیجه نمیرسد؟ باید گفت که شکایتها باید اولاً مدلل باشد و در وهله دیگر روند رسیدگی به شکایات را نمیتوان امری زودبازده تلقی کرد که به عنوان مثال ظرف 24ساعت تکلیف شکایتها مشخص شود، همچنین باید اضافه کرد که هر شکایتی یک گستره بررسی دارد، ضمن اینکه در برخی موارد هر فردی را نمیتوان طرف دعوا قرار داد و فوراً وی را به دادگاه احضار کرد.
دنیای اقتصاد:نوسانات ارز و نوسانات سیاست ارزی
«نوسانات ارز و نوسانات سیاست ارزی»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر حسین عباسی است که در آن میخوانید؛نرخ دلار در یک سال گذشته در دو دوره کوتاهمدت، اولی در نیمه دیماه سال گذشته و دومی نیمه شهریور سال جاری، دو جهش بزرگ را طی کرد و در مجموع از حدود 1300 تومان به حدود 2500 تومان رسید که البته اخیرا نیز رکورد جدیدی را به ثبت رساندهاست. این افزایش قیمتها، از سوی برخی رسانهها، به معنای ضعف بانک مرکزی در کنترل قیمت ارز تلقی شد.
البته قطعا بانک مرکزی به عنوان بزرگترین عرضهکننده ارز، مسوول است و باید پاسخگو باشد، ولی نه الزاما پاسخگوی نوسانات ارز، بلکه بیش از آن پاسخگوی نوسانات سیاست ارزی.مشکل بازار ارز ایران افزایش نرخ ارز نیست، نامشخص بودن سیاست ارزی است.
افزایش نرخ ارز محصول شرایط کلی حاکم بر اقتصاد است و در حال حاضر تقریبا اجتنابناپذیر. آنچه بانک مرکزی، البته با تاخیر غیرقابل قبول انجام داده، پذیرش این شرایط است. وظیفه بانک مرکزی در بازار ارز این است که به عنوان عرضهکننده تقریبا انحصاری ارز، قیمت آن را منطبق بر واقعیات و البته اهداف بلندمدت اقتصاد ایران تنظیم کند. قیمت بازار آزاد ارز مهمترین واقعیتی است که بانک باید به آن توجه کند؛ چراکه خلاصه تعاملات بازار ارز و نیز اثر سایر متغیرهای مرتبط را میتوان در این نرخ مشاهده کرد. حرکت به سمت تخلیه اثر تورم انباشت شده در نرخ ارز در دهه گذشته و در نتیجه بازیابی قدرت رقابتی تولید داخلی، میتواند هدفی باشد که بانک مرکزی در تعیین قیمت ارز به آن توجه کند.
اخبار منتشره نشان میدهد که بانک مرکزی در راستای رسمیت بخشیدن به قیمت بازار آزاد گام بر میدارد که هم توجه به واقعیات اقتصادی را در بر دارد و هم هدف فوقالذکر را برآورده میکند. این نشانه خوبی است و بهتر خواهد بود اگر بانک مرکزی نااطمینانیهای موجود در بازار ارز را با اتخاذ سیاستهای پایدار و قابل دفاع از بین ببرد.
در تدوین این سیاستها دو نکته اهمیت دارد. نخست شفافیت سیاستها و دوم عدم تقابل با علائم بازار. در لزوم شفافیت سیاستها همین مشاهده کافی است که به محض افزایش افت و خیز قیمت ارز بسیاری از فعالان اقتصادی محتاط شده و خرید و فروش را متوقف میکنند؛ چراکه نمیدانند واکنش بانک مرکزی پذیرش افزایش قیمت خواهد بود یا کمک گرفتن از نیروهای امنیتی برای مقابله با آن. این کاهش فعالیت به مراتب مخربتر از فعالیت با نرخ ارز بالا است.
عدم تقابل با اصول بازار نکته مهم دیگر در تدوین سیاست ارزی است. افزایش قیمت ارز نتیجه افزایش تقاضا و انتظار کاهش عرضه است. مقابله با این افزایش قیمت به جز هزینه دستاورد دیگری برای اقتصاد ندارد.
خواه این مقابله در قالب برخورد امنیتی باشد، خواه در قالب اصرار در پایین نگاه داشتن نرخ ارز از طریق عرضه فراوان ارز ارزان و خواه پرداخت ارز ارزان (نرخ مرجع) به برخی از اقلام خاص. دو روش اول آزموده شدهاند و ناکارآمدی آنها ثابت شده است. میماند روش سوم که اخیرا مطرح شده است. پرداخت ارز ارزان به برخی اقلام یا مصارف اگر با هدف کاهش نرخ ارز آزاد باشد ماهیتی متفاوت از سیاست ثبات قیمت ارز ندارد و نتیجهاش کاهش ذخایر ارزی، اتلاف منابع و افزایش فساد است. اگر این پرداخت با هدف تامین برخی اقلام «ضروری» به قیمت پایین باشد، روشهای کمهزینهتری وجود دارند.
فروش ارز به قیمت بازار و تخصیص یارانه شفاف در بودجه سالانه برای اقلام «ضروری»، این کار را با شفافیت بیشتر و فساد کمتر انجام میدهد. حداقل فایده پرداخت یارانه این اقلام «ضروری» از طریق بودجه این است که به جای ارائه فهرست ثابت کالاهایی که ارز ارزان میگیرند، هر ساله نمایندگان مردم در مقابل سوالاتی قرار میگیرند از این قبیل که کالایی مانند «شکر» چه ضرورتی برای اقتصاد و سلامت جامعه دارد که باید یارانه خاص به آن تعلق بگیرد.
اقتصاد ایران در دهههای گذشته از دخالتهای قیمتی صدمات زیادی خورده است. تا وقتی دلایل متقن و روشن اقتصادی برای تکرار این دخالتها یافت نشود، باید از آزمودن دوباره آنها پرهیز کنیم.
گسترش صنعت:محاسن ادغام در بخش معدن و صنایع معدنی
«محاسن ادغام در بخش معدن و صنایع معدنی»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم وجیه الله جعفری است که در آن میخوانید؛بدون تردید یکی از مزایای ادغام دو وزارتخانه صنایع و معادن و بازرگانی که در آیندهای نزدیک بر بخش معدن و صنایع معدنی اثر خواهد گذاشت، تسریع در بررسی تعرفههای گمرکی برای صادرات مواد معدنی به صورت فرآوری شده است.
از سوی دیگر، ارزیابی وضعیت بازار به لحاظ عرضه و تقاضا و نیاز بازار مصرف یا مازاد آن در شرایط ادغام بهتر انجام خواهد شد. همچنین با توجه به نگرش توسعه تولید صادراتگرا در بخش معدن، بزودی افزایش کیفی مواد اولیه مصرفی در صنایع معدنی مهیا خواهد شد. در این میان با توجه به اینکه بحث صادرات مورد توجه ویژه بخش معدن و صنایع معدنی قرار دارد،سعی بر این است که علاوه بر تامین نیازهای داخلی، تولید به سمتی سوق یابد که به صادرات هم ورود جدی صورت گیرد. همانگونه که هماکنون در بخش سیمان به جایگاهی دست یافتهایم که علاوه بر تامین نیازهای داخلی، به بازارهای خارجی نیز ورود کردهایم.
البته ناگفته نماند که دو فاکتور قیمت تمامشده و کیفیت در رقابت بازار معدن و صنایع معدنی بسیار مهم است. بنابر این باید برای ورود به رقابت جهانی، در این دو بخش هدفگذاری مناسب صورت گیرد.
از آنجا که عوامل مختلفی در قیمت تمام شده محصول دخالت دارد، کاهش هزینههای تولید نیز به عوامل مختلفی وابسته است.
بهطور مثال با اجرای قانون هدفمندی یارانهها، بخشی از فضایی که به صورت مزیت وجود داشته، به سمتی سوق مییابد که در کاهش قیمتهای تمام شده موثر باشد، بنابراین باید با قرار دادن خود در شرایط رقابتی، آن شرایط کاهش قیمت تمام شده را همراه با افزایش بهرهوری به دست آوریم. در این راستا نیز ادغام انجام شده، هماهنگیها را افزایش میدهد.
یکی دیگر از محاسن ادغام دو وزارتخانه صنایع و معادن و بازرگانی در بخش معدن فراهم کردن شرایط تکمیل زنجیره تولید مواد اولیه تا فروش محصولات نهایی در بازارهای داخلی و خارجی است که میتواند تاثیر مثبتی بر روند اکتشاف و استخراج مواد معدنی داشته باشد. در این شرایط با رفع موانع فروش محصولات تولیدی معادن در بازار مصرف و حذف واسطهها و دلالان، به تشویق سرمایهگذاری در بخش معدن و صنایع معدنی منجر میشود.
براین اساس، با توجه به هماهنگیهایی که ایجاد میشود و تبادل اطلاعات و اشراف مجموعه تصمیمگیرنده، اتخاذ تصمیمات بهطور مناسبتر و با سهولت بیشتر انجام شده و عوامل تولید و توزیع در کنار هم تصمیمات واحدی اتخاذ خواهند کرد.
افزون بر این، وزارت صنعت، معدن و تجارت در بحث ایجاد ارزش افزوده و تکمیل زنجیره تولید تا محصول نهایی تلاش میکند که خامفروشی در بخش مواد معدنی نداشته باشیم و بتوانیم از ظرفیت موجود در زمینه ایجاد ارزش افزوده این مواد بهطور کامل استفاده کنیم. حال آنکه حمایت و تشویق متخصصان و سرمایهگذاران بخش اکتشاف در بحث ایجاد کنسرسیومهای تخصصی و اتحادیههای مرتبط با فعالیتهای اکتشافی نظیر اتحادیه حفاران غیرنفتی نیز همزمان با تشکیل وزارت صنعت، معدن و تجارت دنبال میشود.
این حمایتها، با ایجاد بستر مناسب در خصوص تامین ماشینآلات تخصصی حفاری، رعایت استانداردهای بینالمللی، بومیسازی فرآیندهای اجرایی و آموزش متخصصان، بومیسازی ساخت تجهیزات و قطعات یدکی مورد نیاز و ساخت ماشینآلات تخصصی، همافزایی دانش فنی در کنسرسیومهای مختلف تخصصی، در حال اجرایی شدن، هستند. رتبهبندی و اجازه فعالیت در تهیه طرحهای اکتشافی و صدور پروانه اشتغال برای شرکتهای تخصصی نیز از دیگر فعالیتهای صورت گرفته توسط معاونت امور معادن و صنایع معدنی است که از طریق سازمان نظام مهندسی در دست اقدام است.
علاوه براین، همزمان با تشکیل وزارت صنعت، معدن و تجارت، برای افزایش سرمایهگذاری در بخش معدن، در زنجیره تولید مواد معدنی از اکتشاف تا فرآوری، مبنای برنامهریزی براساس اطلاعات پایه و مزیت نسبی موجود با توجه به نیاز بازار مصرف انجام شده و بقای معادن و صنایع معدنی به میزان ذخیره اکتشاف شده در معدن وابسته است. در نهایت، توسعه پایدار و رقابتی در لوای پشتوانه ذخایر کشف شده میتواند تولید داخل و حتی تولید صادراتمحور را ایجاد کند، البته در صورتیکه مشخصات کامل ذخایر موجود در کشور قابل بررسی و شناخته شده باشد.
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد