
اهمیت کار عکاسان این رشته را وقتی متوجه میشویم که قرار میشود عکاس، هنری متحرک مثل سینما را در قاب یک تصویر و صفحه ثابت نمایش دهد. با اینحال همه وظایف یک عکاس فیلم، به تهیه عکسهای هنری و ماندگار مربوط نیست و تهیه عکسهای کاربردی در مراحل فیلم هم بخشی از کار یک عکاس است.
حسن غفاری که عکاسی سینما را با فیلمهای ابراهیم حاتمی کیا مانند روبان قرمز، موج مرده، ارتفاع پست و بخشهایی از سریال خاک سرخ آغاز کرده و در فیلمهای دیگری همچون کافه ترانزیت و زندگی در مه ادامه داده است، درباره این شاخه از عکاسی و اهمیت آن در پروژههای فیلمبرداری میگوید: عکس به نوعی بیان محتوایی و درونی فیلم به زبان بسیار ساده و سریع است و گویای این تعریف از فیلم است که در چه ژانری ساخته شده، چه فضایی، چه بازیگرانی و چه متحوا و فرم درونی دارد.
او در بیان اهمیت عکس چنین ادامه میدهد: تا چند سال پیش که هنوز تعداد عکاسان کمتر بود و به قول معروف همه دوربین به دست نشده بودند، عکاسی فیلم و سریال شاخه مستقلی از عکاسی به حساب میآمد که در خدمت جریان فیلمسازی بود.
شناسنامه فیلم در دست عکاس
حسن غفاری درباره نقش عکاس در یک گروه فیلمبرداری عنوان میکند: یکی از مهمترین وظایف عکاس سینمایی، تهیه عکسهایی از مراحل مختلف ساخت یک فیلم بود که نشاندهنده راکوردهای گریم، لباس و صحنه باشند، زیرا ممکن بود در مقاطعی از پروژه، کار فیلمبرداری حتی برای چند ماه متوقف شود. این کار به دلیل ایجاد حافظه تصویری از صحنه بود که در مراحل بعدی ساخت فیلم بتوان از آن به عنوان مرجع برای حفظ همه راکوردها استفاده کرد.
او سپس به حضور و نقش سایر عوامل پشت صحنه برای جمعآوری این حافظه تاریخی اشاره میکند: البته منشی صحنه، دستیار کارگردان، مسئول گریم و طراح صحنه، هرکدام یادداشتها و نکات مورد نظر خود را تهیه میکردند و وضع صحنه، گریم، لباس و... تا حدودی ثبت میشد، اما در نهایت باز هم این عکسها بودند که راکوردهای فیلم را نشان میدادند و مورد استناد قرار میگرفتند.
پیشرفت فناوری یکی از عواملی است که این عکاس از آن به عنوان دلیلی برای کمرنگ شدن نقش عکاسان سینمایی در بخش حفظ راکوردها یاد میکند: رفتهرفته با فراگیر شدن دوربینهای هندیکم، کامپکت و حتی موبایلهایی که هر کدام قابلیت عکسبرداری دارند، در بعضی از موارد این وظیفه از دوش عکاس برداشته شد و خود منشی صحنه، دستیار کارگردان و هرکس دیگر، بسادگی عکسهای مورد نیاز خود را تهیه میکنند. به این ترتیب نقش عکاسهای حرفهای سینما و تلویزیون در این میان تا حدودی کمرنگ شده است.
او میافزاید: به این ترتیب در حال حاضر مهمترین وظیفه یک عکاس، کمک به برگشت هزینههای مصرف شده تهیه کننده برای ساخت یک فیلم است. عکاس موظف به تهیه عکس به عنوان شناسنامه و معرف فیلم است.
او که در سالهای اخیر ترجیح داده است از عکاسی فیلم و سریال خارج شود و گونههای دیگر عکاسی را دنبال کند، میگوید: بخش مهمی از این عکسها که جنبه تبلیغاتی و معرفی کردن فیلم دارند، قدیمتر به صورت نقاشی و امروز هم به شکل چاپ شده در سر در سینماها، بنرهای تبلیغاتی و سایر تبلیغات محیطی استفاده میشدند.
معرفی کامل یک فیلم با یک فریم
غفاری با بیان اینکه عکسهای یک فیلم میتوانند شور و اشتیاق را در بیننده برای رفتن به سینما و تماشای فیلم ایجاد کنند، اظهار میکند: این عکسها باید گویای این نکات باشند که فیلم در چه ژانری است، چه بازیگرانی در آن ایفای نقش میکنند، فضا و لوکیشن حاکم بر فیلم چیست و در مجموع تعریفی کامل از یک فیلم ارائه کند تا میل رفتن به سینما و تماشای فیلم را در مخاطب به وجود آورد. به این ترتیب میتوان گفت مهمترین بازوی اقتصادی یک فیلم برای فروش آن در ابتدا میتواند یک عکاس باشد.
معمولا سریال و تلهفیلمها در گیشه حضور ندارند و با توجه به عدم نیاز آنها به برگشت مستقیم هزینهها و بینیازی آنها از فروش به مخاطب، شاید کارکرد تبلیغاتی اینگونه عکسها بیشتر در سینما به چشم بیاید.
غفاری در اینباره اعتقاد دارد: در مورد سریالهای تلویزیونی، عکاسی بیشتر جنبه خبری و رسانهای دارد و به دلیل نوع پخش سریالها از طریق تلویزیون، نیاز زیادی به تبلیغات محیطی و بیرونی برای آن نیست. تلویزیون تیزرهای تبلیغاتی خود را برای سریالها دارد که ممکن است در خلال آن بخشهایی از خود فیلم و سریال پخش شوند.
او درباره کارکرد عکسهایی که از سریالها گرفته میشود، توضیح میدهد: عکسهای تهیه شده از روند یک سریال، بیشتر جنبه نمایش در زمان پخش یا نشستهای نقد و بررسی آن فیلم را دارند. معمولا ساخت سریالها به نسبت فیلمهای سینمایی هزینه کمتری دارد و بخش دیگری از عکسها بیشتر در زمان قبل از شروع به کار ساخت سریال و بخشهایی مثل تست گریم و انتخاب بازیگر تهیه میشوند که جنبه اطلاعرسانی داخلی دارند.
یادگاری تاریخی
غفاری میگوید: بخش دیگری از عکسهای سریال، جنبه یادگاری و حافظه تاریخی از ساخت یک فیلم دارد. در مجموع میشود گفت آنقدر که عکس در سینما اهمیت و کاربرد دارد، در تلویزیون ندارد.
این عکاس همچنین بحث سریالهای ارائه شده در ویدئوهای خانگی را از سریالهای تلویزیونی مجزا میداند: بعضی سریالها هم هستند که به عنوان ویدئوی خانگی و فروش در بازار تهیه میشوند. رویکرد این کار بیشتر به سمت سینمایی بودن و کسب درآمد از طریق فروش مستقیم به مخاطب است. به این ترتیب عکاسی در این شکل سریالها بیشتر حالت سینمایی پیدا میکند که جنبه تبلیغاتی در آنها بسیار مهم است و عکسهای آن هم همان نقش تبلیغات را دارند.
سینما یک رفتار جمعی و در خدمت یک تفکر واحد است و عکاس فیلم هم بهعنوان یکی از عوامل باید بتواند تعامل موجود میان سایر اعضا را درک کند
مثل خیلی دیگر از فعالیتها، عکاسی فیلم و سریال هم ممکن است دورههای فراز و فرود زیادی را تجربه کند. این شاخه از عکاسی امروز چه جایگاهی دارد و تا چه اندازه جدی گرفته میشود؟ غفاری در پاسخ به این پرسش میگوید: همانطور که قبلا هم اشاره کردم، متاسفانه امروز با پیشرفتهای تکنولوژی، عکاسی بیشتر به سمت سادهانگاری پیش رفته است. با ایجاد سهولت در این کار، ممکن است خیلی وقتها این تصور ایجاد شود که در یک پروژه ساخت فیلم هر کسی میتواند به عنوان عکاس حضور داشته باشد و دیگر نیازی به استخدام عکاس حرفهای برای این کار نیست.
او خطاب به کسانی که فکر میکنند با ورود دوربینهای دیجیتال نیازی به عکاس حرفهای نیست، عنوان میکند: باید توجه داشت یکی از مهمترین چیزهایی که تاریخ سینمای یک کشور را میسازد، عکسهایی است که از مراحل ساخت یک پروژه سینمایی و تلویزیونی تهیه شده و بعدها میتواند به عنوان سندی قابل بررسی از آنها استفاده کرد. با وجود اهمیت زیاد عکاسی فیلم، همچنان میبینیم بهدلیل همان سادهانگاری مسائل، در سالهای اخیر بسیاری از سازندگان و تهیهکنندههای فیلم و سریال از دوستان و آشنایان خود برای تهیه عکسهای یک پروژه استفاده میکنند که شاید توانایی و تخصص چندانی هم برای اینکار نداشته باشند.او تاکید میکند: بسیاری از بخشهای کار یک عکاس سینمایی را نمیتوان به سادگی و با چند تجربه کوتاه به دست آورد. عکاسی فیلم لحظهشناسی و آرامش خاص خود را میطلبد و به تخصص خاصی نیاز دارد. سینما یک رفتار جمعی و در خدمت یک تفکر واحد است و عکاس فیلم هم به عنوان یکی از عوامل باید بتواند تعامل موجود میان اعضا را درک کند و با آن همراه باشد.
او سپس چنین نتیجه میگیرد: تمام این مسائل حکایت از این دارد که در مورد عکاسی سینمایی با یک پدیده کاملا جدی و حرفهای روبهرو هستیم که سپردن آن به فرد عادی و معمولی مساله بسیار بدی است. خوشبختانه امروز خیلیها متوجه ضرورت حضور عکاسهای حرفهای در پروژههای خود شدهاند.
عکاس کجا باشد و کجا نباشد
یک عکاس باید زمانی عکاسی کند که به روند صدابرداری لطمهای نخورد. او باید بتواند بدون اینکه در کادر دوربین فیلمبرداری قرار بگیرد، عکس خوبی تهیه کند و مانع حرکت فیلمبردار نشود.
اینها همه تخصص هستند و به آگاهی و سبک خود نیاز دارد و ابزارهای خاص خود را هم میطلبد؛ مثلا صدای شاتر دوربین مورد استفاده نباید بلند باشد تا برای عوامل صدابردار مشکلی ایجاد نکند.
نمیشود مثل یک عکاس خبری در هر ثانیه عکاسی کرد، بلکه باید حالتی شبیه یک خبرنگار را در سر پروژه عکاسی داشت که قرار است به واسطه عکس خود، پیغام و مفهومی را به شکلی درست و کامل منتقل کند.
نکته دیگر این است که عکاس باید از ابتدا در جریان کار تولید قرار بگیرد. او باید فیلمنامه را بخواند تا بتواند عکسهایی از روند و چگونگی ساخت یک فیلم تهیه و مفهوم یک سکانس را تقریبا منتقل کند و حتی بتواند تعریفی از کل جریان فیلم ارائه دهد. این کار ممکن نمیشود مگر آنکه عکاس از اول کار در صحنه حاضر باشد و در ضبطها نیز حضور داشته باشد تا بتواند نقطه اوج یک کار را بشناسد و پیدا کند.
احسان رنجبران
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه«جامجم» مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد