گفت وگو با بازیگر مجموعه خنده‌ بازار

رییس اداره بوق روی امواج ماهواره

مرتضی رستمی، همان بازیگری است که در خنده‌بازار نقش رییس بانک و ادارات مختلف بوق را بازی می‌کند. او در رشته کارشناسی بازیگری و کارشناسی ارشد کارگردانی تحصیل کرده است و بازی در نمایش‌های تخت و خنجر، یوسف و زلیخا، دار و دلدار به کارگردانی داوود فتحعلی‌بیگی، داستان یک زندگی عاشقانه به‌کارگردانی عبدالحی شماسی و... را در کارنامه دارد.
کد خبر: ۴۹۳۲۷۳

رستمی هم‌اکنون صبح‌ها در اداره ارشاد استان تهران به‌عنوان کارشناس فعالیت دارد و بعد از ظهر‌ها جلوی دوربین خنده‌بازار می‌رود. با این بازیگر درباره جزئیات نقش‌آفرینی‌اش در خنده‌بازار همصحبت شدیم.

در مجموعه خنده‌بازار بیشتر مردم شما را با نقش مدیر می‌شناسند. خودتان نسبت به این نقش چه حسی دارید؟

15 سال است در وزارت ارشاد کار می‌کنم، ولی هنوز رسمی نشده‌ام. همیشه در اداره خودمان کارشناس بوده‌ام. برخلاف زندگی واقعی‌ام همیشه جلوی دوربین نقش مدیر را بازی می‌کنم. هر وقت نقش مدیر می‌خواهند می‌گویند مرتضی بیا بازی کن. این سری چند بار نقش مجری زن‌ را هم در بخش شبکه‌های ماهواره‌ای بازی کردم.

خودتان علاقه دارید در یک نقش ثابت بازی کنید یا این که در هر بخشی ایفای یک نقش متفاوت را به عهده بگیرید؟

دو جور نگاه وجود دارد. یک وقتی بازیگر می‌گوید اگر نقش ثابت را بازی کنم در ذهن بیننده می‌مانم. بعضا بازی‌کردن در نقش‌های متفاوت باعث می‌شود بازیگر تجربه بیشتری کسب کند، اما ممکن است در ذهن تماشاگر نماند. الان همه می‌دانند باب راس را محمدرضا خسروی بازی می‌کند و بازیگر ثابت عمو قناد‌، ابراهیم شفیعی است. من در چند ماه گذشته بالغ بر صد نوع مدیر را در مجموعه خنده‌بازار بازی کرده‌ام. مدیر بانک و مدیر پرواز بوده‌ام و مدیر ادارات بوق مختلف! تنوع این نقش‌ها برای من لذتبخش بود.

در کارنامه بازیگری‌تان چقدر تجربه حضور در کارهای طنز را دارید؟‌

خوشبختانه دوره خوبی را با گروه تماشا گذراندم. از سال 78 کار تخت حوضی و سیاه بازی کردم. در زمینه نمایش‌های سنتی مثل خیمه‌شب‌بازی، تعزیه و روحوضی به صورت تخصصی خیلی کار کرده‌ام. در این زمینه، هم‌مقاله نوشته‌ام و هم اجراهای زیادی داشته‌ام.

سابقه بازیگری من به 22 سال پیش برمی‌گردد. از سال 68 که کارم در سالن چارسو روی صحنه رفته تا الان، تئاتر حرفه‌ای بازی می‌کنم. در پرونده‌ام حدود صد نمایش ثبت شده است. با بهترین کارگردان‌ها از جمله مرحوم مژده، قطب‌الدین صادقی، امیر دژاکام و داوود فتحعلی‌بیگی کار کرده‌ام. سال 89 سال خوب تئاتری برای من نبود، چون سه تا از کارهایم بی‌دلیل توقیف شد. سه تئاتری که مجوز داشت از جدول‌های جشنواره کنار گذاشته شد. سال 90 تصمیم گرفتم تئاتر کار نکنم، چون خیلی اذیت شدم. در سال 89 زحمت یک‌ساله‌ام هدر رفت. بهار 90 بود که شهاب عباسی به من پیشنهاد بازی در خنده‌بازار را داد. من و شهاب سابقه دوستی 20 ساله داریم. سال گذشته علاوه بر خنده‌بازار در چند تله‌تئاتر و تله‌فیلم هم بازی کردم.

حضورتان در نمایش‌های سیاه‌بازی هنگام بازی در خنده‌بازار چقدر به کمکتان آمد؟‌

خیلی زیاد. کمدی جزئیاتی دارد که باید کنار هم قرار بگیرد تا خنده ایجاد بشود. مثل بازی فوتبال که همه به‌هم پاس می‌دهند و یک نفر گل می‌زند. شخصیت‌پردازی و داستان و بازیگری باید دست به دست هم بدهند تا کمدی شکل بگیرد. در نمایش‌های تخت‌حوضی بازیگران و کارگردان‌ها به شکل سنتی به این نتیجه رسیده‌اند. هنرمند سیاه‌باز به مرور زمان فرهنگ مردم را دید و فهمید باید چه‌کار کند. رضا عطاران از نمایش‌های تخت‌حوضی شناخت خوبی دارد و در سریال هایش ابزار کمدی سیاه‌بازی را وارد می‌کند. به همین خاطر تماشاگر بسیار راحت ارتباط برقرار می‌کند.

تفاوت بازی شما با بقیه گروه این است که در کنش‌هایتان خیلی جدیت دیده می‌شود. انگار می‌خواهید با تضادی که بین جدی بودن شما و طنازی دیگران ایجاد می‌شود مردم را بخندانید. درست است؟‌

رستمی: 15 سال است در وزارت ارشاد کار می‌کنم، ولی هنوز رسمی نشده‌ام. همیشه در اداره خودمان کارشناس بوده‌ام. برخلاف زندگی واقعی‌ام همیشه جلوی دوربین نقش مدیر را بازی می‌کنم. هر وقت نقش مدیر می‌خواهند می‌گویند مرتضی بیا بازی کن

کمدی وقتی شکل می‌گیرد که در یک نمایش جدیت هم وجود داشته باشد. اگر من یک مدیر لمپن باشم، اتفاق کمدی بروز پیدا نمی‌کند. من باید با این اتفاق بسیار جدی برخورد کنم تا صحنه بامزه شود. در یک نمایش کمدی قرار نیست همه آدم‌ها کمدی باشند. خیلی جاها همبازی‌های جدی باید باشند تا هدف غایی کمیک شکل بگیرد. مثلا در سیاه بازی شما می‌بینید سیاه خیلی بامزه است. همبازی‌های سیاه جدی هستند که سیاه بامزه به‌نظر می‌رسد. اگر حاکم شل و ول و مسخره باشد کلیت نمایش بامزه نمی‌شود. آدم‌بدهای انیمیشن خیلی بد نیستند. مثلا در کارتون تام‌و‌جری شخصیت گربه کمی بامزه است. در کارتون رابین‌هود داروغه آدم بدی نیست، چون پول خرگوش را می‌دهد. این کاریکاتور بودن آدم‌های جدی خیلی مهم است.

به تکامل نمایش‌های تخت حوضی اشاره کردید. به نظر شما خنده‌بازار هم در دو سال اخیر تکامل داشته است؟‌

من در سری اول خنده‌بازار که نوروز 90 پخش شد، حضور نداشتم. احساس می‌کنم نسبت به آن زمان خیلی به پختگی رسیده است. بیشتر بازیگران تحصیلات دانشگاهی دارند و تجربه‌های خوبی را همراه خودشان آورده‌اند. مثلا ابراهیم شفیعی 20 سال کار دوبله و تئاتر آزاد کرده است. این بچه‌ها کار را از فضای آیتم (بخش)‌ جدا کرده‌اند. خنده‌بازار در این چارچوب نمی‌گنجد. به نظر من یک تله‌تئاتر شده است. برای یک کار چهار دقیقه‌ای میزانسن و اتفاق و شخصیت تعریف شده است. کشمکش و گره افکنی و درام وجود دارد. آن فضای آیتمی که دو نفر به هم برسند و چیزی بگویند حذف شده است. خیلی جاها نمی‌توان اسم کمدی را روی کار ما گذاشت. شما می‌خندید ولی زهرخندش بیشتر است. ما به یک موضوع تلخ می‌خندیم؛ مثلا می‌بینیم یک‌نفر به قصابی می‌رود و می‌پرسد گوشت دارید. قصاب آلبوم باز می‌کند و عکس گوشت‌ها را نشان می‌دهد. شاید به این صحنه بخندیم ولی بشدت زهر دارد. قصابی مثل طلافروشی یک مکان تشریفاتی شده و دسترسی عامه مردم به این کالا سخت است.

شاید به این خاطر که برای مردم خندیدن خیلی مهم نیست. این که حرف دلشان گفته شود بیشتر اهمیت دارد. درست است؟

مردم دوست دارند کمی سبک بشوند. ولی این طرف قضیه هم عوامل خنده‌بازار هستند. ما به عنوان بازیگر قصد نداریم فقط بخندانیم. بچه‌های اینجا اینقدر قوی هستند که می‌توانند کل خنده بازار را در ده روز ضبط کنند. ولی الان روی متن‌ها بحث می‌شود. بچه‌ها تمرین می‌کنند. ما به یکسری اتفاقات اجتماعی، تحلیل خودمان را نیز اضافه می‌کنیم. اما یک چیز را فراموش نکنید. هنر ذاتا باید مفرح باشد. بعضی‌ها می‌گویند نه، باید در هنر غوطه‌ور بشوی. خب همان غوطه‌ور شدن و فکر کردن هم یک جور تفریح است. در این تفریح ذهن گسترش پیدا می‌کند. ما این جنبه از کار را هم لحاظ می‌کنیم.

خنده‌بازار در مناسبت‌های مختلف مثل نوروز و رمضان و دهه فجر از تلویزیون پخش می‌شود. به نظر شما چه عاملی باعث شده خنده‌بازار دو سال استمرار داشته باشد؟‌

به روز بودن و حرف مردم را گفتن خیلی در موفقیت این‌کار تاثیر داشته است. بعضی وقت‌ها مردم با چیزی درگیر هستند که ممکن است به آن فکر نکنند. مثلا یک نفر با موضوع گران بودن قیمت گوشت درگیر است، ولی به آن فکر نمی‌کند. ما می‌آییم می‌گوییم تو در چنین موقعیتی هستی. این یادآوری کردن برای مردم لذت بخش است.

گاهی اوقات ما پرده‌هایی را کنار می‌زنیم. من خودم کارشناس و مشاور اداره ارشاد هستم و در برخی جلسات اداری شرکت می‌کنم. در آنجا می‌بینم مدیران دارند بااحتیاط بیشتری حرکت می‌کنند. قبلا مثلا برای جشنواره فلان جلسه می‌گذاشتند و درباره همه چیز بحث می‌کردند بجز خود جشنواره. الان وقتی من را در جلسه می‌بینند، می‌گویند در برنامه‌ات ما را دست نیندازی! ما در برنامه‌مان شوخی‌هایی با بازیکنان و مدیران فوتبال می‌کنیم. این شوخی‌ها تاثیرگذار بوده است. من وقتی به بانک می‌روم، طرف کم‌کاری‌اش را توجیه می‌کند و به شوخی می‌گوید آقا برقمان رفته است.

نمی‌ترسید این مجموعه به ورطه تکرار بیفتد؟

طبیعتا تمام چیزهایی که می‌گوییم تکراری است. پارسال هم درباره سوءمدیریت صحبت کردیم. امسال هم داریم همان را می‌گوییم. نحوه ارائه ما خیلی مهم است. تلاش کرده‌ایم تکراری نشویم. برای ما خیلی سخت است که بیست و چند بخش جدید را به برنامه‌مان اضافه کنیم. معنی‌اش این است که دکور و چهره‌پردازی و بازی‌ها همه باید جدید بشود.

احسان رحیم‌زاده - گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها