امروز که این یادداشت را می‌خوانید احتمالا در تدارک سفر هستید. فردا اگر این یادداشت را بخوانید احتمالا به سفر رفته‌‌اید. جمعه اگر این یادداشت را بخوانید یا شنبه، یا در سفر هستید یا از سفر برگشته‌اید. شاید هم فارغ از کار و دوندگی‌های روزانه در خانه خودتان یا اقوام و آشناهایتان هستید و به هر حال استراحت می‌کنید.
کد خبر: ۴۵۱۸۳۵

روزهای تعطیل در پیش است. شنبه هم یک مناسبت مذهبی است؛ اربعین، که خیلی از ما را دوباره به هیات‌های مذهبی و تکایا و حسینیه‌ها می‌کشاند. موضوع این یادداشت اما اربعین حسینی نیست. موضوع این یادداشت روزهای تعطیل و مسافرت‌های آخر هفته هم نیست. موضوع این یادداشت فراغت از کار و دوندگی‌های روزانه و پرداختن به خود است.

بسیاری از ما در گیر و دار فعالیت‌های روزانه و در کشاکش مراودات خوشایند و ناخوشایند اجتماعی از مقوله‌ای به نام پرداختن به خود غافلیم. بسیاری از ما صبح تا شب در پی زندگی می‌دویم و آن هنگام که اشتباهی از ما سر می‌زند یا خبطی می‌کنیم در مقابل پرسش‌های دیگران که می‌پرسند چرا؟ می‌گوییم فکرمان مختل شده بود. موضوع این یادداشت فکر کردن است. البته نه از آن فکرهایی که دو دو تا چهار تای زندگی و نه از آن فکرهایی است که مدام می‌گوییم: فلانی، نمی‌دونی این روزها چقدر فکرم مشغوله. حسابی درگیرم. دخلم به خرجم نمی‌رسه یا از آن فکرهایی که حتی ابا داریم آنها را بلند بلند برای کسی بگوییم. فکرهایی که در واقع نقشه‌هایی برای این و آن است. یا فکرهایی که نتیجه عملش فاصله گرفتن از ذات انسانی و تن دادن به کارها و اموری است که در ترازوی وجدان جای ندارد.

بسیاری از ما در روزهای تعطیل فرصتی داریم تا به استراحت بپردازیم. به سر و وضع ظاهری خود بپردازیم. به مهمانی برویم و به هرحال کاری کنیم که فکرمان از گرفتاری‌هایمان فاصله بگیرد.

اما چقدر به «فکر کردن» فارغ از فکرهای مادی و ناخوشایند می‌اندیشیم؟

چقدر به خودمان رجوع می‌کنیم که کجا بودیم و کجا هستیم؟ چقدر فکر می‌کنیم در طول یک روز به چند نفر دروغ گفتیم؟

چقدر فکر می‌کنیم که اگر این دروغ‌ها گفته نمی‌شد تا چه حد کارمان لنگ می‌ماند؟ چقدر فکر می‌کنیم که ناخواسته و بدون فکر چه کارهایی کردیم و چه حرف‌هایی زدیم؟ چقدر به حقوق پایمال شده دیگران فکر می‌کنیم؟ چقدر به ریا نکردن فکر می‌کنیم؟ چقدر به این مساله فکر می‌کنیم عادتمان شده دلیل همه مشکلاتمان را دیگران بدانیم؟ چقدر فکر می‌کنیم که از کارهای ساده ولی مهم زندگی غافل شده‌ایم؟ چقدر به کم توقع بودن یا پر توقع بودن خودمان فکر می‌کنیم؟

چقدر فکر می‌کنیم که در گرفتاری‌هایمان خودمان چند درصد مقصریم و دیگران چقدر مقصرند؟ چقدر به این مساله فکر می‌کنیم که آیا واقعا همیشه حق با ماست؟ به انسان بودن خودمان چقدر فکر می‌کنیم؟ چقدر فکر می‌کنیم که زیادی خوشبین هستیم و یا زیادی بدبین؟ چقدر فکر می‌کنیم که پول آیا همه فکر و ذهنمان شده یا نشده است؟ چقدر به این مساله فکر می‌کنیم که....

در روزهایی که فکرمان پشت ترافیک شهری گیر نکرده، روزهایی که فکرمان پشت در اتاق رئیس منتظر اجازه ورود نیست و روزهایی که فکرمان آزادتر است، متفاوت فکر کنیم. درباره خوبی‌هایی که شاید یادمان رفته و بدی‌هایی که شاید باید دور بریزیم.

صولت فروتن ‌‌/‌‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها