سرمربی تیم ملی انگلیس از فوتبال روز جهان می‌گوید

کاپه‌لو: دوران فوتبال سنتی انگلیس پایان یافته است

«فابیو کاپه‌لو» معروف و ایتالیایی در 39 مسابقه‌ای که تیم ملی فوتبال انگلیس را هدایت کرده در 25 بازی به پیروزی رسیده است ولی همگان او را به سبب ناکامی پرسروصدای این تیم در مرحله یک‌هشتم نهایی جام جهانی 2010 در برابر تیم آلمان در خاک آفریقای جنوبی در کارش ناکام می‌شناسند و با این حساب تنها شانس او برای تغییر در این معادله و شناخته شدن به عنوان یک مربی موفق در جزیره این است که در جام ملت‌های اروپا 2012 در خرداد و تیر ‌سال آینده در اکراین و لهستان تیمش را حداقل فینالیست کند.
کد خبر: ۴۳۸۱۷۰

حتی بعد از ناکامی در آفریقا بر سر ابقای او توسط سران اتحادیه فوتبال انگلیس بحث و جدل زیادی برپا و اقدام این مدیران در این زمینه با انتقادات زیادی مواجه شد. این در حالی است که کاپه‌لو با پیشینه‌ای موفق و سرشار از جام‌های مختلف در تیم‌های میلان، رم، یوونتوس و رئال‌مادرید به لندن آمده بود.3 سال و 10 ماه بعد از احراز پست مربیگری انگلیسی‌ها «دن فابیو» 65 ساله برآوردی کامل‌تر از شرایط خود و آنان دارد و از کاستی‌های کار و تغییر یافتن الگوهای بازی در جهان و امیدهای خود می‌گوید.

تیم ملی انگلیس را در این مقطع زمانی چگونه می‌بینید؟

در رقابت‌های اخیر پیشرفت زیادی به لحاظ فنی داشته‌ایم. این را در مقام مقایسه با دور مقدماتی جام جهانی 2010 می‌گویم. اینک وحدت رویه و استحکام ما بیشتر شده است. در دور پایانی جام جهانی خسته بودیم و نفرات ما به سبب کوفته و فرسوده شدن در طول فصل مسابقات باشگاهی انرژی لازم را نداشتند. با این حال اگر مشکل داور‌ی پیش نمی‌آمد و ما آلمان را می‌بردیم، شاید تا فینال هم به پیش می‌رفتیم. فکر می‌کنم تیم ملی انگلیس در این 4 سال قدم‌های بلندی به سمت جلو برداشته و از بازی مستقیم و اکتفا به ارسال‌های بلند دست برداشته و تعداد پاسکاری‌ها بیشتر شده و فن و میزان کار با توپ نزد ما بالا آمده است.

با این حال درس‌های آفریقای جنوبی و آن جام جهانی برای شما بسیار تلخ بود.

اما ما یاد گرفتیم که چطور تعاون و همکاری بیشتری داشته باشیم. یک درس بزرگ این بود که بازیکنان ما به فرصت و استراحت بیشتری نیاز دارند. باید تدبیری اتخاذ کرد که براساس آن ملی‌پوشان بعد از اتمام دیدارهای باشگاهی حداقل 2 هفته استراحت و تجدید قوا کنند و سپس برای جام بزرگ ملی بعدی به اردو بیایند تا سر حال باشند. البته تامین این امر از دست ما خارج است و نیاز به برنامه‌ریزی کسانی دارد که اصلا متوجه این قضایا نیستند و سرنوشت تیم‌های ملی کشورها برایشان مهم نیست.

طبعا از نتایج تیم‌تان در دور مقدماتی یورو 2012 راضی هستید، زیرا صعودتان به مرحله نهایی قطعی شده است.

بله، ولی برعکس هلند، اسپانیا و آلمان از کسب تمامی امتیازات ممکن بازماندیم. مساوی با مونته‌نگرو و تبدیل کردن شکست صفر بر2 در برابر سوئیس به تساوی 2 بر 2 در عین این که وقایع قابل توجهی بودند، رخدادهای مثبتی نبودند. در برابر مونته‌نگرو 3، 4 شانس صددرصد گلزنی را از دست دادیم و همین مساله فرصت برد را از ما گرفت. البته حریف‌مان نیز در 5 دقیقه پایانی توپ را یک بار به تیر دروازه ما زد. فوتبال، این گونه است و نمی‌توان افسوس گذشته را خورد.

در این سال‌ها فشار روحی و بار توقعات روی تیم شما و خودتان زیاد بوده است. واقعا از پست و مقامتان چه لذتی می‌توانید ببرید؟

چاره‌ای نیست و یک مربی اولین چیزی که یاد می‌گیرد، تحمل این فشارها و زندگی در میان دشواری‌هاست. وقتی می‌بازید، روزگارتان را سیاه می‌کنند و در نتیجه وقت این کار را نمی‌یابید که روی اشتباهات کار کنید و آن را درسی برای آینده بدانید. وقتی هم مسابقات بزرگ را می‌برید آنقدر شلوغ می‌شود که تمرکزتان بر کار کاهش می‌یابد و ممکن است بازی بعدی را ببازید.

تیم‌های ملی نوجوانان و جوانان انگلیس در تابستان پایان یافته در دورنهایی جام‌های جهانی حاضر بودند و با این که به هیچ عنوانی نرسیدند، اما امیدهایی را برای آینده این ورزش آفریدند. آیا این طور نیست؟

شخصا از این مساله بسیار خوشحالم. بازیکنان این تیم‌ها هم محصول تشکیلات پرورش نوجوانان در باشگاه‌های مختلف فوتبال انگلیس هستند و هم آکادمی ملی فوتبال این کشور در رشد و نمو این پروسه نقش داشته است. هر چه تعداد بازی‌های این تیم‌ها بیشتر شود، تجربه بین‌المللی نفرات آنها نیز فزونی خواهد گرفت. ما چاره‌‌‌‌‌‌ای جز طی طریق در این راه نداریم و در غیر این صورت از سایر کشورهایی که در این زمینه سختکوش هستند، بشدت عقب خواهیم افتاد.

تعداد بازیکنان بریتانیایی حاضر در باشگاه‌های خارجی و به واقع لژیونرهای این کشور بشدت کم شده است. آیا این امر و پیامد آن که کمتر شدن تجربه بین‌المللی فوتبالیست‌های انگلیسی است و کارایی تیم ملی این کشور را هم پایین می‌آورد، بشدت نگران‌کننده نیست؟

بدیهی است که چنین باشد. وقتی مراودات ما با سایر کشورها کمتر می‌شود و مثلا در لیگ‌های کلیدی اسپانیا، ایتالیا و آلمان نماینده نداریم یا بسیار کم داریم، طبیعی است که نفرات زبده ما از بسیاری تجربه‌ها دور بمانند. در آکادمی‌های فوتبال انگلیس فقط مقداری از این نقیصه را می‌‌توان جبران کرد، زیرا تجربه عملی حضور در این میدان‌ها چیزی نیست که بتوان از طریق آموزش‌های تئوریک در دانشکده‌ها به دیگران انتقال داد. باید به آنجا رفت و بازی کرد و تجربه آموخت. توصیه من به آکادمی ملی فوتبال انگلیس این است که تا زمان بیشتر شدن مجدد نماینده‌های این کشور در لیگ‌های اروپایی‌ تا می‌توانند بر حجم آموخته‌های خود از این لیگ‌ها بیفزایند و به گونه‌‌ای کار کنند که محصلان آنجا، فوتبال روز جهان را بیاموزند؛ فوتبالی را که مبتنی بر حرکت‌های سریع، فنی و ظریف با توپ است و نه این که شما به محض دریافت توپ زیر آن بکشید و به دنبالش بدوید. فوتبال مستقیم و بلند آن طور که هنوز در بریتانیا بازی می‌شود، آینده‌ای ندارد و عصر آن پایان یافته و باشگاه‌ها هرچه سریع‌تر از آن فاصله بگیرند بهتر است. وقتی لژیونرهای انگلیسی بسیار کم شده‌اند، راه برای انتقال آموخته‌های خارجی به جامعه فوتبال داخلی به حداقل می‌رسد و این عارضه‌ای است که مسوولان‌ در انگلیس باید هر چه سریع‌تر فکری برای آن بکنند و از حفظ و ادامه اجرای فوتبال سنتی در این کشور پرهیز نمایند.

فوتبال بین‌المللی و بازی‌های ملی در این چند سال چقدر رشد کرده است؟

طبعا این پیشرفت دائمی بوده است. شما در عصر کنونی که دوران ارتباطات سریع و پیشرفته است، بدون نگاه به نحوه کار دیگران و برگرفتن نکات مثبت کار آنان و افزودن آن به داشته‌های خود نمی‌توانید پیشرفت واقعی در کارتان داشته باشید. فوتبال الان یک دنیای بسیط و بین‌المللی و در همه جا جاری است و اگر پیوسته ارتباط برقرار نکنید و نیاموزید، دور خودتان چرخ زده و به تدریج ساقط خواهید شد و شکی در این خصوص نیست. مگر می‌شود در عصر کنونی و اینترنت، ماهواره و شبکه‌های بین‌المللی ارتباطاتی چشم‌‌ها را به روی مدل کار و سیستم بازی دیگران بست و فقط به همان سیستم بازی کرد که قبلا هم با آن کار می‌شد. به محض این که با جهان فوتبال قطع ارتباط کنید و کاری برای انتقال نکات برجسته کارهای دیگران به جامعه فوتبال‌تان انجام ندهید، سقوط خواهید کرد. من نیز طبعا به عنوان سرمربی تیم ملی انگلیس کوشیده‌ام روش‌ها و سیستم‌های دیگران را بررسی کنم و چیزی را که به نفع فوتبال انگلیس است وارد چرخه‌های کار فوتبال این کشور کنم.

خود شما شخصا کدام سیستم، روش کار و بازی‌ها را می‌پسندید؟

بدیهی است که من نیز بازی بارسلونا را دوست داشته باشم، زیرا بسیار فنی و مدرن و چشم‌نواز است. این روال پدید نمی‌آید مگر این که مثل این باشگاه یک آکادمی فعال همچون لاماسیا داشته باشید و در آنجا فوتبال را از ریشه و نقطه صفر به کارآموزان و خردسالان یاد بدهید و آنها قدم به قدم بالا بیایند. این کار را بارسلونا انجام داده است و الان در تیم اصلی‌شان 7، 8 نفر از محصولات این آکادمی هستند و بقیه هم کسانی که در سیستم‌های تمرینی و آموزشی آنجا بار آمده‌اند.

آیا راهی برای متوقف کردن بارسلونا هم وجود دارد؟

قطعا وجود دارد. می‌توان با نگاه و بررسی چندباره سیستم کار آنها راه‌ها و کدهای این قضیه را یافت و نقاط قوت‌شان را شناخت و خطوط ارتباطی آنها را کم‌اثر کرد. از طرف دیگر یک تیم هر چه بیشتر برنده می‌شود، از درون تهی‌تر و فاقد انگیزه‌های گذشته می‌شود. تیم‌‌ها و ورزشکاران همیشه پیروز از این طریق‌ اشباع می‌شوند و کشش و نیروی سابق در آنها یافت نمی‌شود. بارسا نیز خواه ناخواه در چنین مسیری قرار دارد و روزی نه‌چندان دور بازیکنانش اشتیاق و شور امروز را نخواهند داشت. این حکم و قانون زندگی است. تازه به اینها فاکتور بالا رفتن سن برخی نفرات تیم مثل پویول و ژاوی را نیز اضافه کنید که طبعا تیم را کمرنگ خواهد کرد.

جام جهانی 2014 را با توجه به این که در برزیل برگزار می‌شود، چگونه می‌بینید؟

از شور و عشق مردم آنجا به فوتبال به خوبی مطلع‌ هستم. من حتی برای تماشای یکی از دوره‌های کوپا آمریکا که در برزیل برگزار می‌شد، به آنجا رفتم و شوقی را که گفتم از نزدیک نظاره و حس کردم. دیداری بسیار مهم بین برزیل و آرژانتین برگزار می‌شد و موقعی که برزیل گل زد، بالا دستی‌هایم و کسانی که روی سکوهای بالاتر نشسته‌ بودند، از فرط هیجان هرچه نوشابه داشتند روی سرم ریختند. تجربه ویژه‌ای بود!

آیا بیش از حد جوان ساختن ترکیب تیم ملی انگلیس در یک سال اخیر عاملی نابهنگام و با نتیجه‌ای بسیار منفی برای تیم‌تان در دور پایانی یورو 2012 نخواهد بود؟

معدل سنی تیم ملی در این سال‌ها بسیار بالا آمده بود و باید آن را تغییر می‌دادم و چاره‌ای نبود. اگر به همان سن‌ها و نفرات‌ قبلی اکتفا می‌کردم، الان از منظری دیگر تحت انتقاد بودم و حالا باید چوب جوان شدن آرایش تیم ملی انگلیس را بخورم. اینها از ثمرات کارهای نشریات این کشور است که حتی یک لحظه هم بیکار نمی‌نشینند.

همه آنها سرشار از مطالبی پیرامون لزوم میدان دادن به نوستاره‌های منچستر یونایتد و آرسنا‌ل هستند، ولی حالا که این کار را کرده‌ام، زیر سوال هستم که چرا تیم ملی را کم‌تجربه کرده‌ام. کار کردن در فوتبال انگلیس از این منظر همچون یک بن‌بست است.

‌سایت فیفا / مترجم: وصال روحانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها