با امیر عابدینی ، مدیر عامل اسبق پرسپولیس

فوتبال ایران دچار واپس‌گرایی شده است

11 سال از آن روزها می‌گذرد، اما هنوز هم هر وقت زمان تغییر مدیریت در پرسپولیس فرا می‌رسد، نام امیر عابدینی زودتر از بقیه به زبان می‌آید.
کد خبر: ۴۳۶۸۷۴

در بیان چرایی این موضوع خود عابدینی به علامت‌ سوال‌هایی اشاره می‌کند که طی این همه سال در ذهن هواداران باشگاه نقش بسته است.

این که چرا دیگر ستاره‌هایی نظیر علی دایی، کریم باقری، مهدی مهدوی‌کیا و علی کریمی درست نمی‌شود و چرا پرسپولیس دیگر آن تیم بزرگ دهه 70 و سال‌های قبل از آن نیست، چرا بحران مدیریت به همراه همیشگی این تیم تبدیل شده است؟!

مدیرعامل این روزهای داماش ، شهرت کنونی‌اش را مدیون همان سال‌هایی است که بدون کوچک‌ترین پشتوانه مدیریت به پرسپولیس رفت.

از سال 1372 تا 1379، پرسپولیس با عابدینی به قدرت اول فوتبال ایران تبدیل شد.

کسب چهار قهرمانی در لیگ و یک قهرمانی جام حذفی و ترانسفر بازیکنانی چون دایی، مهدوی‌کیا، ترابیان، شاهرودی و میناوند به اروپا فصل جدیدی را برای فوتبال ایران گشود که هنوز هم با حضور جواد نکونام و شجاعی در ترکیب لالیگا می‌توان اثراتش را احساس کرد.

حالا که پرسپولیس بدترین روزهای عمرش را سپری می‌کند، هواداران این تیم هم با حسرت بیشتری به آن روزهای طلایی فکر می‌کنند.

مصاحبه با امیر عابدینی پر از نکات خواندنی است. با او در دفتر کارش یک ساعت به گفت‌وگو نشستیم که ماحصل آن در زیر می‌آید.

طی یک ماه گذشته باشگاه داماش فراز و نشیب‌های زیادی را متحمل شد؛ از تغییر سرمربی گرفته تا کسب چند پیروزی متوالی و البته تنش ناشی از اختلاس... .

به هر حال این هم قسمت ماست. البته خدا را شاکرم که با وجود حاشیه‌سازی‌ها الان داماش به آرامش رسیده است.

اما رئیس هیات مدیره باشگاه داماش الان در بازداشت به سر می‌برد و این موضوع، احتمال بروز بحران مدیریتی را تقویت می‌کند.

آقای خسروی زمانی رئیس هیات‌مدیره داماش بودند و الان باشگاه بدون حضور او به کارش ادامه می‌دهد مسوولیتی در داماش ندارد.

در مورد شرکت امیرمنصور آریا که حامی مالی داماش بود و در بحث اختلاس نقش داشت چطور؟ آیا این موضوع هم نمی‌تواند فضای باشگاه شما را متشنج کند؟

طبیعتا ما وقتی وارد فضای رقابتی فوتبال شدیم، اسپانسر هم جذب کردیم. در این ‌باره هم هیچ تخلفی نکردیم. به صرف داشتن یک حامی مالی که نمی‌توان یک تیم را نابود کرده و برایش ایجاد حاشیه کرد. ما هم مثل همه تیم‌های لیگ برتری که حامی مالی دارند، جذب اسپانسر کردیم و هیچ تخلفی هم در این راه انجام ندادیم.

در این میان، یکی از تیترهای خبرساز رسانه‌های ورزشی خبر بازداشت امیر عابدینی بود که از سوی شما تکذیب شد...

وقتی نه بازداشت شدم و نه به کلانتری احضارم کردند باید هم آن شایعه را تکذیب می‌کردم. اصلا این پرونده به ما ارتباطی ندارد که من بخواهم بازداشت شوم. من صحیح و سالم به کارم ادامه می‌دهم و مطمئن باشید داماش پرقدرت‌تر از قبل در جریان بازی‌ها حضور پیدا می‌کند. کما این که بعد از اعلام خبر اختلاس، داماش سه بازی از چهار بازی خود را با پیروزی پشت‌سر گذاشت. البته من فکر می‌کنم آن عده از دوستان می‌خواستند وانمود کنند که من هم در اختلاس بزرگ دست داشتم، اما تیرشان به سنگ خورد.

یعنی نهادهای قانونی طی یک ماه گذشته در مورد بحث اختلاس از شما هیچ سوالی نکردند؟!

حتی تلفنی هم از من چیزی پرسیده نشده است، چه رسد به این که احضار شوم. به طور کل باید گفت که در این موضوع و موضوعات مشابه، تا زمانی که جرم اثبات نشود نباید بی‌آبرویی کرد. این موارد فعلا اتهام است. ضمن این که ارتباط خودم را با این اتهام به طور کامل نفی می‌کنم و مطمئن باشید که کوچک‌ترین ارتباطی با این گروه نداشته و ندارم. ضمن این که قانون با کسی تعارف ندارد. اگر من در این ماجرا نقشی داشتم، بدون هیچ تعارف و رفاقتی من الان در دفتر باشگاه نبودم.

پس درباره خبر بازداشت‌تان هیچ موضوع جدیدی نیست که بخواهید به آن اشاره کنید؟

چرا، اتفاقا یک موضوع مهم هست. من متاسفم برای آن‌دسته از رسانه‌هایی که به دروغ به این موضوع پرداختند. اینها می‌خواهند با آبروی چندین‌ساله من بازی کنند. این کارها اصلا در شأن فوتبال ایران نیست. من مدت‌ها راجع به این موضوع سکوت کردم و چیزی نگفتم تا مبادا در برنامه‌های قانونی ایجاد خلل کند، اما احساس کردم برخی از آدم‌ها از این سکوت، برداشت بدتری می‌کنند و هر کاری که دلشان می‌خواهد، انجام می‌دهند.

اما به هر حال شما باشگاهی هستید که زیرمجموعه این شرکت بزرگ متخلف قرار داشته است و شاید همین موضوع دلیل اصلی بروز این شایعات بوده است؟

به هر حال با توجه به حضورم به عنوان یکی از مدیران ورزشی تشکیلاتی که اتهام‌هایی به آن وارد شده، پیش‌بینی درگیر بودنم با چنین مسائلی طبیعی است، اما این که برخی افراد این پیش‌بینی‌ها را رسانه‌ای کنند، درست نمی‌دانم. متاسفانه پس از این که برخی رسانه‌ها خبر کذب بازداشتم را منتشر کردند اکنون خبر ممنوع‌الخروج بودنم انتشار یافته است که این چنین رفتارهایی دور از اخلاق حرفه‌ای در رسانه‌هاست. برخی رسانه‌ها که به دنبال اخبار داغ و مهم هستند مرا با پیشینه روشنی که دارم هدف قرار داده و می‌خواهند از این طریق برای خود مخاطب جذب کنند. من معتقدم این که هر کسی از ظن خودش بخواهد قانون وضع کند درست نیست. ما یک زیرمجموعه صرف هستیم که حامی مالی‌مان شرکت فوق بوده است و اکنون هم مسوولان این شرکت باید درباره کارهایشان پاسخگو باشند.

در کنار تمام این حاشیه‌ها، چندی پیش شایعه شد که شما قصد منحل کردن داماش گیلان را دارید...

بله! نوشته بودند باشگاه داماش در حال منحل شدن است و امیر عابدینی بازیکنانش را فراخوانده و به آنها گفته به جای 600 میلیون تومان، به دریافت 200 میلیون تومان راضی شوند! این صحبت دو تعبیر دارد؛ یکی این که ما در باشگاه داماش سقف قرارداد را رعایت نکرده‌ایم و دیگر این که پول نداریم و در وضعیت بحرانی هستیم، اما این شایعه‌سازان دیگر به این مسائل فکر نمی‌کنند که اگر بازیکنی واقعا 600 میلیون تومان می‌ارزد چطور حاضر می‌شود با یک جمله من مدیرعامل، قید دوسوم پولش را بزند؟! آنها قبل از حاشیه‌سازی‌ها می‌توانستند با یکی از 25 بازیکن تیم تماس بگیرند تا از صحت و سقم آن با خبر شوند. من اسم این را می‌گذارم خبرسازی.

پس با اطمینان می‌گویید داماش منحل نخواهد شد؟

به هیچ عنوان این اتفاق نمی‌افتد. همه هواداران و بازیکنان و دست‌اندرکاران باشگاه با خیال راحت مطمئن باشند که تیم براحتی بازی‌های خودش را ادامه می‌دهد و از این بابت مشکلی ندارد. من فکر می‌کنم چون داماش تهران را واگذار کردیم و به بازیکنانش گفتیم بیایند و تسویه‌حساب کنند، حاشیه‌سازان آن را تسریع دادند به داماش گیلان. مطمئن باشید حتی اگر روزی مدیرعامل پرسپولیس شوم هم داماش را منحل نخواهم کرد.

فکر نمی‌کنید این شایعات ریشه در مسائل غیرورزشی دارد؟

بعید می‌دانم! من دشمنان ورزشی دارم که بعضی‌هایشان ممکن است قسم خورده باشند، اما به جرات می‌گویم با وجود 30 سال مدیریت در کشور دشمنان سیاسی یا اجتماعی ندارم.

این که امیر عابدینی طی این سال‌ها همیشه یکی از چهره‌های خبرساز فوتبال ایران بوده هم در نوع خودش جالب است. علت این موضوع را در چه می‌بینید؟

من صریح حرف می‌زنم و مطالبم را رک می‌گویم. تلاش می‌کنم حرفی را که می‌زنم صادقانه باشد، واقعیت‌ها را بروز می‌دهم و نگران نیستم از این که تلخی‌ها را به رخ بکشم و فکر می‌کنم مردم هم به دنبال این مسائل هستند. به هیچ عنوان مطلبی از من سوال نشده که فکر بکنم دروغ بگویم. اگر صلاح بر این بوده که حقیقت را نگویم چیزی نگفتم، اما این طور نبوده که دروغ بگویم. کسانی که رک، بی‌پرده و باصداقت حرف می‌زنند همیشه مورد توجه مردم و رسانه‌ها قرار دارند و من هم همیشه تلاش کرده‌ام در ورزش این گونه باشم. البته امیدوارم مردم هم به این باور رسیده باشند که آنچه با آنها مطرح کرده‌ام صادقانه بوده است.

اینجا یک سوال بزرگ مطرح می‌شود؛ این که امیر عابدینی علاقه‌مند به ورزش است یا علاقه‌مند به پرسپولیس؟! خیلی‌ها براین باورند که امیر عابدینی به خاطر پرسپولیس وارد مدیریت ورزش شد و الان هم با گذشت 11سال از رفتنش از پرسپولیس هنوز هم حرص و ولع این را دارد که به عنوان مدیرعامل به پرسپولیس برگردد.

عابدینی: روزی که کریم باقری را از کشاورز به پرسپولیس آوردم و 10 میلیون تومان برای دریافت رضایت‌نامه‌اش دادم تمام ارباب جراید به فکر فرو رفتند که امیر عابدینی در فوتبال چه دیده است که 10 میلیون تومان برای جذب یک بازیکن جوان هزینه می‌کند؟

من از نوجوانی در ورزش بودم و جزو آن دسته از آدم‌هایی هستم که از سیاست به ورزش نیامدم، بلکه از ورزش وارد دنیای سیاست شدم. سرآغاز مدیریت ورزشی من هم از پرسپولیس نبود. قبل از آن که من به پرسپولیس بیایم همه دوستانم اطلاع دارند که آن زمان باشگاهی را به نام معادن تشکیل داده بودم و حتی یک تیم از بچه‌های محله اختیاریه را هدایت می‌کردم و پس از آن نیز از تیم معادن به پرسپولیس رفتم.

آدمی هستم که با ورزش عجین بودم. در رشته دوومیدانی فعالیت کردم و حتی در رقابت‌های سرعت دوومیدانی در سطح آموزشگاه‌های کشور مقام داشتم. در کشتی هم بودم، اما در نهایت فوتبال را ترجیح دادم و خیلی زود هم به تیم ملی رسیدم. من زمانی که مسابقه گرانداسلم تنیس برگزار می‌شود بعضاً تا پاسی از بامداد بیدار می‌مانم و نتایج را پیگیری می‌کنم. نمونه‌اش همین آخرین گرانداسلم سال بود که من تا دیروقت نتیجه بازی نادال و جوکوویچ را پیگیری کردم و در نهایت هم با ناراحتی خوابیدم!

چرا با ناراحتی؟ مگر طرفدار نادال هستید؟

بله! وقتی نادال گیم سوم را برد امیدوار شدم که بازی برمی‌گردد، اما گیم چهارم را باخت و قهرمان نشد. من یکی از طرفداران پروپاقرص رافائل نادال هستم.

پس احتمالا طرفدار رئال‌مادرید هم هستید؟

نه. برخلاف نادال که یک رئالی است، من بارسلونایی هستم، اما نادال را به خاطر جوهره‌ای که در وجودش هست دوست دارم. اینها را گفتم تا ثابت کنم آدمی با مشخصات امیر عابدینی بستر ورزش را دوست دارد و ترجیح می‌دهد در چنین فضایی جوانان رشد و شکوفا شوند. ما همین الان تیمی در شمیرانات داریم که زیر نظر حسن روشن و فرهاد نوروزی کار می‌کنند، اما هیچ وقت جایی در مورد این تیم صحبت نکردم. این تیم از رده سنی نوجوانان تا امید فعالیت می‌کند. در مجموع می‌خواهم بگویم پرسپولیس را دوست دارم، اما این معنا و مفهومش این نیست که همه علایق ورزشی‌ام را در این تیم خلاصه کنم.

یعنی باید باور کنیم که در عالم ورزش چیزی باارزش‌تر از پرسپولیس هم برای امیر عابدینی وجود دارد؟

ببینید، بنده یک روز فکر کردم بزرگترین خدمت این است که بازیکنان ملی که در اختیار باشگاه پرسپولیس هستند به طور کامل در اختیار تیم ملی قرار بگیرند. به همین خاطر تصمیم گرفتم پرسپولیس از لیگ کنار بکشد تا تیم ملی با کمترین مشکل به جام جهانی برود. آن اتفاق در سال 76 افتاد و ما آن زمان 12 بازیکن ملی‌پوش داشتیم. آنجا نگفتم عرق و تعصب باشگاهی می‌چربید به عرق ملی. طبیعی است که عرق ملی همیشه بر هر چیز ارجح است و نتیجه‌اش هم آن شد که تیم ملی پس از سال‌ها برای اولین بار به جام جهانی صعود کرد.

پرسپولیس از زمانی که امیر عابدینی از این تیم رفت مدیران زیادی را بالای سر خود دید، اما کمتر شاهد ثبات و آرامش در این تیم بودیم. به عبارتی هیچ دو سالی نبود که این تیم نوسان نداشته باشد. رمز موفقیت‌تان در مدیریت باشگاه پرطرفدار و پرحاشیه‌ای چون پرسپولیس در چه مواردی بود؟

زمانی که من به پرسپولیس آمدم ما علی پروین را نداشتیم و او بنا به دلایلی از فوتبال کنار رفته بود. تماشاچی پرسپولیس تب‌دار بود و در حافظه آن نسل و آن هواداران امیر عابدینی جایی نداشت. به طوری که یک علامت سوال عجیب روی نام من بود و خیلی‌ها بر این باور بودند که شاید عابدینی آمده است کمک کند تا پروین برنگردد. آن اوایل حضورم در پرسپولیس شعارهایی زیادی داده می‌شد به نفع علی پروین و راجع به من سکوت می‌کردند تا ببینند اوضاع و احوال باشگاه چه خواهد شد. با این حال من حرمت پروین را نگه داشتم و لذت می‌بردم از این که مردم نیز قدرشناس پروین هستند.

هیچ گاه در واکنش به شعارهایی که آنها در حمایت از علی پروین سر می‌دادند خم به ابرو نیاوردم و هیچ گاه این نگرانی را نداشتم که یار دوران جوانی من آنقدر در فوتبال چهره شده که این چنین مورد توجه مردم قرار دارد.

پروین با من در تماس بود و برنامه‌ریزی من هم این بود که او را به فوتبال بازگردانم، منتهی این یک پروسه زمانبر بود. به همین خاطر روزی که وقتش فرا رسید خودم رفتم و دست پروین را گرفتم و آوردم به زمین چمن ورزشگاه آزادی تا آن شعف در هواداران ایجاد شود.

اما پروین الان هم برگشته، منتهی تضمینی برای بازگشت دوباره پرسپولیس به دوران طلایی‌اش وجود ندارد...

من اعتقاد دارم که مردم باور کردند که ما با صداقت کار می‌کنیم، برنامه داریم و به دنبال ساختن تیمی پویا هستیم. روزی که کریم باقری را از کشاورز به پرسپولیس آوردم و 10 میلیون تومان برای دریافت رضایتنامه‌اش دادم تمام ارباب جراید به فکر فرو رفتند که امیر عابدینی در فوتبال چه دیده است که 10 میلیون تومان برای جذب یک بازیکن جوان هزینه می‌کند؟ همان موقع علی دایی را آوردم، یحیی گل‌محمدی را آوردم، افشین پیروانی را آوردم و خیلی‌های دیگر را. نگران آن هزینه‌ها نبودم چون باور داشتم فوتبال ما از این که تنه به تنه کشورهای همجوار خلیج فارس می‌زند نباید لذت ببرد. بازیکنان ما آن زمان بهترین جایی که برای ترانسفر پیدا کرده بودند کشورهای حاشیه خلیج فارس بود و من می‌دانستم برای پیشرفت باید این مسیر را عوض کرد. خوشبختانه بازیکنان هم خیلی زود این موضوع را باور کردند. علی دایی، کریم باقری، مهدی مهدوی‌کیا، مهرداد میناوند و مهدی پاشازاده این را بخوبی نشان دادند.

واقعیت این است که در بحث ترانسفر بازیکنان، دوران طلایی همان دورانی بود که عابدینی و فتح‌الله‌زاده سکان مدیریت پرسپولیس و استقلال را بر عهده داشتند...

به هر حال من معتقدم اگر امیر عابدینی آن زمان در فوتبال ایران می‌ماند و بنا بر دلایلی کنار گذاشته نمی‌شد قطعا این کورس رقابت عابدینی و فتح‌الله‌زاده هم برای ترانسفر بازیکن به اروپا ادامه پیدا می‌کرد و امروز بیش از 10 بازیکن لژیونر داشتیم نه این که فقط شاهد حضور جواد نکونام و مسعود شجاعی باشیم. متاسفانه طی سال‌های اخیر یک واپس‌گرایی به وجود آمده است و امروز بار دیگر شاهد این هستیم که لیگ امارات و قطر به پاتوق چهره‌های سرشناس فوتبال ما تبدیل شده است. مردم دوست دارند تیمشان چهره داشته باشد. علی کریمی امروز ستاره بی‌چون و چرای تیم پرسپولیس است، اما برای چه زمانی است؟ علی کریمی را من چه زمان به پرسپولیس آوردم و در 14 سال گذشته چه اتفاقی افتاده که ستاره‌هایی مثل علی کریمی ساخته نشده‌اند؟ چه اتفاقی افتاده که هنوز جای مهدوی‌کیا بازیکنی نداریم؟ چرا جای خالی علی دایی و کریم باقری پر نمی‌شود؟ این چراهاست که در ذهن مردم نقش بسته و وقتی آنها پاسخی برای این سوالات پیدا نمی‌کنند فکر می‌کنند کلیدش در دست امیر عابدینی یا علی فتح‌الله‌زاده است. به همین خاطر هم مردم می‌خواهند که به پرسپولیس برگردم.

به سیاهه ستاره‌های نسل گذشته فوتبال ایران باید فرهاد مجیدی را هم اشاره کرد که الان یکی از بهترین بازیکنان لیگ برتر ایران است.

به جرات می‌گویم از بازی فرهاد مجیدی واقعا لذت می‌برم. فرهاد در این سن و سال خود را به الگویی برای دیگر فوتبالیست‌ها تبدیل کرده است و نشان داده اگر بازیکنی سالم زندگی کند می‌تواند عمر بیشتری را در خدمت فوتبال و این هواداران باشد. گل‌هایی که فرهاد مجیدی می‌زند، استارت‌ها، دریبل‌هایش و شوت‌هایی که می‌زند با
سن و سالی که دارد همخوان نیست، اما فرهاد ثابت کرده که سن نمی‌تواند مانعی برای درخشش یک فوتبالیست باشد.

اما با وجود توفیقی که در بحث ترانسفر بازیکنان داشتید همان زمان خیلی‌ها می‌گفتند اگر پای منافع شما و آقای فتح‌الله‌زاده در میان نبود شاید هیچ یک از آن ترانسفرها هم اتفاق نمی‌افتاد؟

من اعتقاد دارم شما هر کار مثبتی که انجام می‌دهید باید نگران قضاوت‌های منفی هم باشید، اما اگر این نگرانی آنقدر اوج بگیرد که از کار باز بماند خطرناک است. در واقع منافع من در باشگاه گره خورده بود. اگر برخی فکر می‌کنند منافع من یا فتح‌الله‌زاده در این بود که منافع باشگاه را نادیده بگیریم سخت در اشتباه هستند. در این زمینه شاید بد نباشد به ترانسفر علی دایی اشاره کنم. آن زمان دایی قبول کرد که با یک میلیون و 400 هزار مارک به بوندس‌لیگا برود، اما من برای این که این قرارداد را به سه میلیون و 100 هزار مارک برسانم 10 روز تمام کار کردم. خب این یک هنر مدیریتی بود. از آن انتقال فکر می‌کنم چیزی حدود 700 هزار دلار به باشگاه پرسپولیس تعلق گرفت. من اعتقاد داشتم آن کار درست است و باید ادامه بدهم. به همین خاطر علی کریمی را به پروجا بردم و حتی آنها را راضی کردم که دو میلیون دلار برای این انتقال بدهند، اما هیات مدیره باشگاه موافقت نکرد. طبیعی بود اگر من فقط منافع خودم را می‌دیدم به هیات مدیره اجازه دخالت نمی‌دادم و علی کریمی را به عنوان بازیکن آزاد به لیگ ایتالیا می‌فرستادم تا این انتقال به هر قیمتی انجام شود، اما آنجا منافع باشگاه را در نظر گرفتم.

یعنی منافع شخصی شما هیچ نقشی در آن تصمیمات نداشت؟

در واقع منافعی که من از آن ترانسفرها می‌بردم این بود که باشگاهم پویا می‌شد، مدیریتم شکل می‌گرفت و بازیکنان در صف می‌ایستادند تا به پرسپولیس بیایند. آن سال‌ها برای فصل بعد هر بازیکنی را می‌خواستیم نه نمی‌گفت، چون می‌دانست پرسپولیس بهترین سکوی پرتاب برای انتقال به تیم ملی و اروپا است. آمدن علی کریمی به پرسپولیس و رفتنش به تیم ملی به 6 ماه هم نرسید. آمدن مهدوی‌کیا به پرسپولیس و رفتنش به تیم ملی هم همین طور. من اگر منافع شخصی را می‌دیدم نمی‌رفتم عابدزاده را از خانه‌اش بیاوریم، 100 هزار دلار برایش خرج کنیم که به آلمان برود و زانوی مصدومش را جراحی کند و بعد هم به او بگویم بازیکن آزاد است و می‌تواند به هر باشگاهی که خودش می‌خواهد برود! این بازیکنان هنوز هم هستند و شما می‌توانید از تک‌تک آنها بپرسید. عابدزاده در فوتبال ما بازیکن بزرگی بود، اما در آن برهه خانه‌نشین شده بود و کسی دستش را نگرفت. باشگاه پرسپولیس تمام هزینه‌های مداوای او را پرداخت کرد و پس از آن که دوباره آماده شد من به او گفتم حالا به هر باشگاهی که می‌خواهی می‌توانی بروی، که او در جواب گفت من فقط در پرسپولیس بازی می‌کنم.

من مزد این تلاشم را کجا گرفتم؛ در بازی با استرالیا. در بازی با آمریکا. آنجا که یک جمعیت میلیونی را در ایران خوشحال کردم و دیدند اگر عابدزاده درون دروازه تیم ملی نبود شاید هیچ یک از این پیروزی‌های تاریخی رقم نمی‌خورد. این شیرینی بنده بود. حالا اگر این را می‌گویند لذت شخصی، اشکالی ندارد، بگذارید بگویند.

بازگشت امیر عابدینی به پرسپولیس، خبری است که در تمام این 11 سال بسیاری از هواداران قرمزپوش انتظار شنیدنش را داشتند، اما تا به امروز اتفاق نیفتاد. خیلی‌ها می‌خواهند بدانند چرا؟

چرایش را نمی‌دانم، اما برای خودم هم جالب است بعد از این که از پرسپولیس رفتم چند رئیس در سازمان تربیت بدنی عوض شد، اما همه آنها به این نتیجه رسیده بودند که امیر عابدینی نباید به پرسپولیس برگردد، پس ایراد از من است نه از آنها.

اما بعید است عابدینی دلیل اصلی این موضوع را نداند...

عابدینی: من بارها گفته‌ام پرسپولیس را با قراردادی 5 ساله به من بدهید و خودتان کنار بروید. پول هم نمی‌خواهم، چراکه این تیم را با کمک پیشکسوتان باشگاه می‌توان به اوج موفقیت رساند، اما طبیعی است که این‌ حرف برای خیلی‌ها گران تمام می‌شود

ببینید باور من این است که در پرسپولیس باید پنج ساله مدیریت کرد و با برنامه‌ریزی یک ساله کسی در این تیم موفق نخواهد شد. من بارها گفته‌ام پرسپولیس را با قراردادی پنج ساله به من بدهید و خودتان کنار بروید. پول هم نمی‌خواهم، چراکه این تیم را با کمک پیشکسوتان باشگاه می‌توان به اوج موفقیت رساند، اما طبیعی است که این حرف برای خیلی‌ها گران تمام می‌شود. چرا؟ چون آقایان باید جوابگو باشند که چرا میلیاردها تومان در این باشگاه هزینه می‌شود ولی مردم راضی نیستند. هواداران صرفا به دنبال نتیجه نیستند. مردم، تیم پایدار می‌خواهند و به دنبال شعف آنی و زودگذر نیستند. من معتقدم استقلال و پرسپولیس هویت ملی دارند و برای این هویت ملی هم باید بها داد. آقایان برای یک بار هم که شده بیایند و بحث کارشناسی کنند. با دلیل و منطق بگویند چرا با این طرح من مخالفند و دلیل و منطق من را هم بشوند.

اما همین دو باشگاه تا قبل از معرفی هیات مدیره و مدیرعامل چیزی بیش از یک سال با سرپرست و بدون هیات مدیره اداره شدند...

من همان زمان به این موضوع انتقاد کردم؛ انتقادی که باعث شد یک سال ممنوع‌المصاحبه شوم.

مگر چه گفتید؟

من اسم آن مدیریت را گذاشته بودم مدیریت لابی، حرف بدی هم نزدم. لابی یعنی تصمیم‌گیری در فضای غیررسمی. طبق اساسنامه هیات مدیره هر باشگاه باید مدیرعامل را انتخاب کند، اما وقتی هیات مدیره‌ای وجود نداشته باشد، آن وقت مدیرعامل هم انتصابی می‌شود نه انتخابی. در چنین شرایطی دوستان با لابی می‌آیند و با لابی هم می‌روند. سیستم هم می‌شود قائل به شخص. یعنی به جای آن که هیات مدیره تصمیم‌گیرنده باشد سرپرست حرف اول و آخر را می‌زند. وقتی هیات مدیره نباشد یک نفر منصوب می‌شود، یک نفر تصمیم‌گیر می‌شود و یک نفر پاسخگو می‌شود و بقیه می‌شوند مشاورانش. فقط اگر اشتباهی مرتکب شود دیگر پاسخگویی وجود ندارد.

هنوز هم با آن هیجان پیگیر نتایج پرسپولیس هستید؟

آمیختگی با پرسپولیس من را رها نمی‌کند. من وقتی در خیابان راه می‌روم مردم از داماش از من سوال نمی‌کنند. همه می‌خواهند بدانند چرا پرسپولیس بد نتیجه می‌گیرد یا بد بازی می‌کند؟ پس نام من با پرسپولیس به عنوان خادم گره خورده است، همان طور که نام علی پروین گره خورده است.

الان همایون بهزادی و بیوک وطنخواه و جعفر کاشانی و کریم باقری هم باید پاسخگوی نتایج پرسپولیس باشند. یعنی ما پیشکسوتان فوتبال گرفتار هستیم مخصوصا اگر مدیریت هم کرده باشیم، اما واقعیت این نیست که من بگویم مثل آن زمان حرص و جوش می‌خوردم. آن زمان وقتی می‌خواستم تیم را برای انجام مسابقه بدرقه کنم از صبح آن روز و در هتل چنان آرامشی را به خودم تزریق می‌کردم که بازیکنان با دیدن چهره من این آرامش را در پوست صورتم احساس کنند و با روحیه بهتری به مصاف حریف بروند. آن زمان بزرگ‌ترین نگرانی ما این بود که اگر پرسپولیس ببازد چه اتفاقی خواهد افتاد، حتی نان هم نمی‌توانستیم بخریم. نانوای محل اگر استقلالی بود یک نان خمیر می‌داد و یک کری هم می‌خواند. اگر هم قرمز بود که اصلا نان نمی‌داد. به قول علی پروین باید یک هفته خودمان را از دید مردم مخفی می‌کردیم به این دلیل که خجالت می‌کشیدیم. طبیعی است که الان دیگر آن نگرانی و دغدغه را ندارم و آن بار روی دوش مدیران فعلی است و می‌دانم که آنها چه می‌کشند.

به هویت ملی استقلال و پرسپولیس اشاره کردید. آیا قبول دارید که طی سه سال اخیر تراکتورسازی هم مدعی داشتن یک هویت ملی است؟

بله! من هم همین نظر را دارم. تا قبل از این، تراکتورسازی هیچ گاه این گونه جذابیت ایجاد نکرده بود که نیروهای هوادار فوتبال از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را جذب کند، اما آنها برای این که همچون پرسپولیس و استقلال، هویت ملی پیدا کنند موفق بودند. به خاطر حضور آذری‌ها در سطح کشور من اعتقاد دارم تراکتورسازی این پتانسیل را دارد که به قطب سوم فوتبال کشور تبدیل شود.

پرسپولیس شهرآورد را به استقلال باخت، بعد از آن هم چند هفته‌ای است که روند بدی را در پیش گرفته است. فکر می‌کنید در پایان فصل کدام یک از دو تیم استقلال یا پرسپولیس وضعیتی بهتر از دیگری داشته باشند؟

جوهره تیمی با هویت بازیکنان شکل می‌گیرد و هر تعداد بازیکن با هویت در یک تیم وجود داشته باشد، هویت آن تیم را تشکیل می‌دهند. یعنی شما باید ببینید در این پرسپولیس چند بازیکن بیشتر از یک یا دو سال بازی کرده‌اند و آیا در این مدت هویت پرسپولیس را به خود گرفته‌اند یا خیر. پاسخگویی به مردم را یاد گرفته‌اند، برای پیراهن این تیم ارزشی قائل هستند یا نه. در استقلال من این جوهره را بیشتر از پرسپولیس می‌بینم.

شما شهرآوردهای زیادی را تجربه کردید. آیا آن زمان برحسب شرایط امنیتی حاکم، به دو تیم سفارش می‌شد که شهرآوردی را با مساوی از زمین خارج شوند؟!

اصلا چنین چیزی به بنده دیکته نشد و مطمئن هم هستم که چنین شایعاتی هیچ گاه نمی‌تواند صحت داشته باشد.

اما تا همین سه سال پیش هواداران از مساوی‌های مکرر این دو تیم در شهرآورد خسته شده بودند؟

ببینید، شما اگر یک بار از یک جوی آب نتوانید بپرید همیشه این نگرانی را خواهید داشت که شاید باز هم نتوانید در عبور از آن جوی موفق باشید. شرایط باخت در شهرآورد هم در ذهن بازیکنان دو تیم چنین وضعیتی را پیش می‌آورد. البته این وسط برخی اتفاقات باعث می‌شود هواداران مشکوک شوند. مثل آن خطای هند دقیقه 90، اما واقعیت این است که چنین مواردی نیز در زمره اتفاقات فوتبالی هستند.

کمی هم در مورد داماش صحبت کنیم. تیمی که این روزها روی نوار پیروزی گام برمی‌دارد... حضور ابراهیم قاسمپور را در تغییر روند نتیجه‌گیری داماش تا چه حد موثر می‌دانید؟

قبل از هر چیز اجازه بدهید از تلاش‌های مهدی دینورزاده در داماش تشکر کنم. من اعتقاد خاصی به این مربی و توانایی‌هایش دارم، اما در آن مقطع زمانی، تیم و بازیکنان احتیاج به یک شوک داشتند که با آمدن ابراهیم قاسمپور به خواسته‌مان رسیدیم، اما مطمئنا اگر از خود قاسمپور هم بپرسید خواهد گفت که این تیم تغییرات زیادی نسبت به آن زمان که دینورزاده سرمربی تیم بود، نکرده است. البته نباید فراموش کرد که قاسمپور هم یک مربی با کلاس است و تمام مولفه‌های لازم برای موفقیت در کارش را دارد. کسب 10 امتیاز از چهار بازی بخوبی گویای توانایی‌های این مربی هست.

پیروزی در شهرآورد شمال هم که دیگر گل این نتایج بود...

این پیروزی واقعا باارزش بود، چراکه در دوران برگزاری لیگ برتر، ملوان هیچ گاه برابر نمایندگان شهر رشت در زمین خودش نباخته بود و ما توانستیم این طلسم را بشکنیم.

حال فکر می‌کنید روند پیروزی‌های داماش در هفته‌های آتی هم ادامه داشته باشد؟

این که تیم تا چه زمان بتواند پیروزی‌هایش را ادامه دهد، یک بحث خاص است که ممکن است حوادث فوتبال ازجمله مصدومیت‌ها و محرومیت‌های بازیکنان روی آن تاثیر بگذارد، اما تمام تلاش مدیریت، کادرفنی و باشگاه ادامه این روند است.

شما قبلا گفته بودید این که در کار سرمربی تیم‌هایتان دخالت می‌کنید یک نقطه قوت است. آیا در کار قاسمپور هم دخالت می‌کنید؟

با صداقت می‌گویم در شرایط فعلی نیاز و ضرورتی نبوده است که بخواهم در کار قاسمپور دخالت کنم. نوع برخورد من مشخص است ولی با عملکرد این مربی در بازی‌های گذشته، فکر می‌کنم وی در کارش نیازی به دخالت ندارد.

از حالا همه نگاه‌ها به بازی یکشنبه داماش و پرسپولیس در گیلان است... تقابل تیم امیر عابدینی با پرسپولیس می‌تواند جذابیت‌های زیادی داشته باشد. مخصوصا حالا که قرمزها بحران‌زده هستند...

بازی در مقابل پرسپولیس هیچ وقت برای من خوشایند نبوده است، مخصوصا حالا که این تیم شرایط خوبی هم ندارد. با این حال فوتبال حرفه‌ای ایجاب می‌کند که با تمام قوا مقابل این تیم صف‌آرایی کنیم.

رضا پورعالی ـ امید توفیقی - گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها