مجموعه فیلم‌های پدرخوانده که از شبکه یک سیما در حال پخش است، پشت‌پرده مافیا را رمزگشایی می‌کند

روایتی خیالی از واقعیتی بزرگ

حتی قبل از این که اولین قسمت سه گانه «پدرخوانده» در سال 1972 روی پرده سینماها برود، این فیلم جنجال بسیار زیادی درباره خود به پا کرده بود. پدرخوانده یک رمان جنایتکارانه بود که توسط ماریو پوزو، نویسنده آمریکایی ـ ایتالیایی‌تبار نوشته شده و در سال 1969 به چاپ رسیده بود. حتی مدیران شرکت انتشاراتی جی پی پوتنام سانز که این کتاب را روی پیشخوان کتابفروشی‌ها فرستادند، تصورش را نمی‌کردند که قصه پوزو بتواند در سطح وسیعی مطرح شود، ولی رمان این نویسنده خیلی زود تبدیل به یکی از موفق‌ترین کارهای ادبی روز شد و برای چندین ماه درصدر پرخواننده‌ترین کتاب فهرست 10 اثر ادبی هفته در آمریکا قرار گرفت. از همان زمان بسیاری از تحلیلگران هنری پیش‌بینی کردند که 2 صنعت سینما و تلویزیون، بزودی این قصه را روی نوار سلولوئید منتقل خواهند کرد.
کد خبر: ۴۳۰۵۶۰

قصه ماریو پوزو گرچه الهام گرفته از واقعیت‌های زندگی آدم‌ها و گروه‌های مافیایی ایتالیایی‌تبار مقیم آمریکا بود، ولی افسانه‌ای خیالی از این آدم‌ها را تعریف می‌کرد که ارتباطی به واقعیت‌ها و آدم‌های واقعا موجود نداشت. چنین قصه‌ای برای 2 دنیای ادبیات و سینمای آمریکا، قصه‌ای غریب و تا حد زیادی سنت‌شکنانه بود.

صنعت سینمای فرانسه کمی قبل از آن به کمک ژان پی‌یر ملویل تصویری غمخوارانه از گنگسترها ارائه کرده بود، ولی سینمای آمریکا به صورت سنتی تا آن زمان جرات نکرده بود تصویری همدلانه از آدم‌های گنگستر روی پرده سینما ارائه کند. انجام این کار را فرانسیس فورد کاپولا به عهده گرفت؛ فیلمسازی که در کنار وودی‌ آلن و مارتین اسکورسیزی پرچمدار یک نهضت جدید سینمایی در آمریکا بود و سبک فیلمسازی نیویورکی را پایه‌گذاری کرد.

سیسیلی‌ها در نیویورک

قصه پدرخوانده زندگی خانوادگی کورلئونه‌ها را به تصویر می‌کشید که اصلیتی ایتالیایی (اهل سیسیل) داشتند و در نیویورک زندگی می‌کردند. پدر خانواده دون ویتو کورلئونه، رهبر مافیایی قدرتمندی بود که کسب و کار خانوادگی را در منطقه لانگ بیچ نیویورک رهبری می‌کرد. رمان پوزو زندگی این خانواده را در سال‌های 1945 تا 1955 (یعنی 10 سال) به تصویر می‌کشد و همزمان با آن، در یک سری فلاش‌بک، دوران کودکی و نوجوانی ویتو کورلئونه را هم به نمایش می‌گذارد. شروع قصه کتاب و فیلم با دون کورلئونه و مراسم ازدواج دختر جوان اوست. مایکل پسر جوان او تازه از جنگ برگشته و از قرار معلوم علاقه‌ای به شرکت در کسب و کار خانوادگی را ندارد. این در حالی است که دون کورلئونه او را بشدت دوست دارد. همزمان با نمایش زندگی مایکل، طبیعت درونی زندگی خانوادگی و کسب و کار کورلئونه‌ها به نمایش گذاشته می‌شود. کسانی که همراه خانواده هستند، تحت حمایت قرار گرفته و به آنها محبت می‌شود و کسانی که همراهی نکنند، با انواع خطرات روبه‌رو هستند. دون کورلئونه به سبک سنتی کار می‌کند، ولی زمان در حال تغییر است. رقیب خانوادگی او قصد شروع کار در زمینه توزیع مواد مخدر را در نیویورک دارد. این رقیب برای انجام کارهای خود به حمایت کورلئونه نیاز دارد. تضاد بین روش‌های نو و کهنه، مشکلات زیادی برای خانواده کورلئونه به وجود می‌آورد.

انتقاد به ترویج خشونت

نمایش عمومی فیلم همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد با سر و صدا و جنجال زیادی همراه بود. با آن که تماشاگران و عموم منتقدان سینمایی استقبال خوبی از فیلم کردند، اما برخی هم در مقابل آن موضع‌ منفی گرفتند و گفتند قصه آن نگاهی غمخوارانه و توام با حسرت به زندگی گنگسترها دارد؛ گنگسترهایی که تا قبل از آن به عنوان شخصیت‌های منفی فیلم‌های سینمایی به نمایش گذاشته می‌شدند. پدرخوانده با هزینه‌ای 6 میلیون دلاری ساخته شد و در سطح جهانی 269 میلیون دلار فروش کرد که رقم و موفقیت کلانی برای یک فیلم سینمایی در دهه 70 میلادی به شمار می‌رود. نقش‌های گنگسترهای خانواده کورلئونه را بازیگران مطرحی مثل مارلون براندو و آل‌پاچینو بازی می‌کردند. آنها یکی از بهترین بازی‌های کارنامه هنری خود را در این فیلم ارائه کردند و همین مساله بود که صدای اعتراض گروهی از منتقدان سینمایی را درآورد. آنها عقیده داشتند حضور براندو و پاچینو در فیلم، باعث همراهی و همدلی تماشاچی با شخصیت‌های آنها در قصه می‌شود و در نتیجه، بیننده از اقدامات گنگستری این شخصیت‌ها حمایت می‌کند. این بار چند ضد قهرمان (با یک پس زمینه منفی تاریخی و شخصیتی)‌ به عنوان شخصیت‌های اصلی یک فیلم سینمایی معرفی می‌شدند و نوع نگاه فیلمساز به اقدامات آنها به گونه‌ای بود که نه‌تنها این کارها را محکوم نمی‌کرد، بلکه به نوعی طرفدار آنها هم بود.

بی‌خبری کاپولا از بازی

طبیعی بود که موفقیت بالای فیلم، راه را برای تولید قسمت‌های بعدی آن هموار کند. 2 قسمت دوم و سوم فیلم در سال‌های 1974 و 1990 ساخته شدند و ماریو پوزو در کار نگارش فیلمنامه آنها هم با کاپولا همکاری کرد. بین قسمت دوم و سوم فیلم یک فاصله زمانی طولانی به وجود آمد و سومین قسمت آن نتوانست موفقیت مالی و هنری دو قسمت قبلی را تکرار کند. تاریخ‌نویسان سینما از 2 قسمت اول و دوم فیلم، به عنوان دو تا از بهترین و بزرگ‌ترین فیلم‌های کل دوران و تاریخ سینما اسم می‌برند. مارلون براندو که در قسمت اول فیلم و در نقش دون کورلئونه می‌میرد، در دو قسمت بعدی حضور نداشت و آل‌پاچینو در نقش مایکل کورلئونه، شخصیت اصلی سه گانه پدرخوانده است. اولین قسمت فیلم 3 جایزه اسکار و 5 جایزه گلدن گلوب (کره طلایی)‌ به دست آورد. دومین قسمت فیلم هم 6 جایزه اسکار و لقب دومین فیلم تاریخ سینمای آمریکا را گرفت که دنباله‌ای برای یک کار موفق سینمایی بوده که توانسته اسکار بهترین فیلم سال را از آن خود کند.

نسخه سینمایی پدرخوانده تا حد زیادی به نسخه ادبی آن وفادار ماند و فقط در برخی جزئیات از رمان پوزو فاصله گرفت و موفقیت سینمایی سه گانه پدرخوانده راه را برای تولید بازی‌های ویدئویی آن هم هموار کرد و در سال 2006 اولین بازی کامپیوتری پدرخوانده به بازار آمد. کاپولا در مصاحبه‌ای از بی‌خبری‌اش در ارتباط با تصمیم کمپانی پارامونت (تهیه‌کننده فیلم)‌ برای تولید این بازی گفت. به این ترتیب، مشخص شد وی هیچ همکاری‌‌ای در تولید این بازی نداشته است. آل پاچینو هم با این پروژه همکاری نکرد و حاضر نشد صدایش را به شخصیت مایکل کورلئونه این بازی کامپیوتری قرض بدهد.

انتقام پدرخوانده

شرکت انتشاراتی راندوم هاوس در سال 2004 دنباله‌ای را بر پدرخوانده ماریو پوزو به نام «بازگشت پدرخوانده» منتشر کرد که مارک وینگاردنر نویسنده آن بود. این نویسنده در سال 2006 دنباله قصه خود را با نام «انتقام پدرخوانده» روانه بازار کتاب کرد، اما تا به امروز صنعت سینما به سراغ نسخه سینمایی این کتاب‌ها نرفته است. منتقدان سینمایی بر این باورند که تماشاگران سینما در حال حاضر علاقه‌ای به دیدن فیلمی مثل پدرخوانده ندارند و شرایط امروزی مثل شرایط اوایل دهه 70 میلادی، مناسب حال قصه‌ای مثل پدرخوانده نیست. به گفته آنها دوره ساخت فیلم‌هایی از این دست به سر آمده و برای اثبات ادعای خود، عدم استقبال عمومی از قسمت سوم آن را یادآوری می‌کنند. این در حالی است که عموم تماشاگران سینما هنوز هم دو پدرخوانده یک و 2 را دوست دارند و در نظرخواهی‌های سینمایی، آنها را به عنوان فیلم‌های محبوب خود معرفی می‌کنند. شرایط تولید قسمت اول فیلم هم نقش مهمی در موفقیت بالای‌ آن داشت. پایان جنگ ویتنام روحیات تازه‌ای را برای مردم عادی آمریکا خلق کرده بود و آنها روی پرده سینما، دنبال چیزهایی می‌گشتند که تا قبل از آن به تصویر کشیده نشده بود.

بازیگر بزرگ برای کورلئونه بزرگ

تولید فیلم هم با سر و صدا و جنجال‌های رسانه‌ای فراوانی همراه بود و اخبار مربوط به ساخت پدرخوانده با دقت کامل از سوی روزنامه‌ها دنبال می‌شد. برت لنکستر دوست داشت نقش دون کورلئونه را بازی کند، ولی کمپانی پارامونت هیچ وقت او را نامزد بازی در این نقش نکرد. این کمپانی بازیگرانی مثل ارنست بورگناین، ادوارد جی رابینسن، ارسن ولز، جورج سی اسکات و آنتونی کوئین را برای بازی در این نقش در نظر داشت. زمانی که کمپانی پارامونت از کارلو پونتی تهیه‌کننده معروف ایتالیایی دعوت کرد بازیگران نقش‌های اصلی فیلم را انتخاب کند، کاپولا به این نکته اشاره کرد که دون کورلئونه پس از سال‌ها زندگی در آمریکا نمی‌تواند لهجه‌ای ایتالیایی مثل پونتی داشته باشد و راه را برای انتخاب یک بازیگر ایتالیایی برای این نقش بست.

نکته: یکی از مسائل جالب توجه در ارتباط با مجموعه فیلم پدرخوانده این است که پس از شروع تدارکات مربوط به تولید فیلم، باندها و گروه‌های مافیایی آمریکایی ایتالیایی‌تبار، تلاش گسترده‌ای را برای جلوگیری از ساخت آن آغاز کردند

او به مسوولان پارامونت گفت مایل است نقش کورلئونه پیر را لاورنس اولیویه یا مارلون براندو بازی کند. وی در مصاحبه‌ای گفت: «این نقش را باید یک آمریکایی ایتالیایی‌تبار یا یک بازیگر بزرگ بازی کند که بتواند در قالب یک آمریکایی ایتالیایی‌تبار ابراز وجود کند. خب 2 بازیگر بزرگ سینمای جهان کدام‌ها هستند؟ اولیویه و براندو.» مسوولان پارامونت هم موافق بازی براندو در نقش اصلی بودند، اما وی در آن زمان 47 ساله و برای ایفای نقش دون کورلئونه جوان بود. در عین حال، بازیگر این نقش نباید آدمی خوش‌چهره باشد، اما اولیویه که بیمار بود و نمی‌توانست جلوی دوربین ظاهر شود، با پاسخ منفی خود به این پروژه راه را برای بازی براندو در یکی از مهم‌ترین حضورهای سینمایی‌اش فراهم کرد.

در همین ایام، فرانک سیناترا که از رمان پوزو متنفر و مخالف تولید فیلمی سینمایی براساس آن بود، با کاپولا وارد مذاکره شد تا این نقش را بازی کند. ولی کاپولا همچنان روی براندو پافشاری می‌کرد و با وجود شکست سخت تجاری فیلم قبلی این بازیگر (و عدم تمایل تهیه‌کنندگان سینما برای همکاری با او)‌ توانست نقش دون کورلئونه را به براندو بدهد. دستمزد کمی که پارامونت به براندو داد، باعث شد تا وی هیچ همکاری‌ای در تولید قسمت دوم فیلم و تبلیغات مربوط به آن نکند.

پدرخوانده و خشم مافیا

یکی از مسائل جالب توجه در ارتباط با مجموعه فیلم پدرخوانده این است که پس از شروع تدارکات مربوط به تولید فیلم، باندها و گروه‌های مافیایی آمریکایی ایتالیایی‌تبار، تلاش گسترده‌ای را برای جلوگیری از ساخت آن آغاز کردند. کمپانی پارامونت نامه‌های تهدیدآمیز زیادی دریافت کرد که خواهان توقف تولید پدرخوانده بودند. حتی تعدادی از سیاستمداران ایتالیایی تبار هم درخواست توقف تولید فیلم را کردند. آنها می‌گفتند این فیلم می‌تواند دیدگاه‌های ضد ایتالیایی را در آمریکا تقویت کند و درکل پدر خوانده را فیلمی ضد ایتالیایی توصیف می‌کردند، اما به‌رغم تمام فشارها و تهدیدها، فیلم ساخته شد و دیدگاه‌های مثبتی که از سوی گروهی از منتقدان در دفاع از آن به راه افتاده بود، باعث شد تا قبل از نمایش عمومی پدر خوانده بحث تولید قسمت دوم آن و پیش تولید کار آغاز شود. این در حالی بود که مسوولان کمپانی پارامونت پس از دیدن راش‌های فیلم در روزهای اول فیلمبرداری، نارضایتی خود را از کار کاپولا اعلام کردند. این مساله باعث شد تا آنها تصمیم بگیرند الیا کازان را جایگزین کاپولا کنند. کازان قبل از آن با براندو در «بارانداز» (که گفته می‌شد بازیگر خاصی است و فیلمسازان به سختی می‌توانند با او کار کنند.) کار کرده بود و پارامونت امیدوار بود این نکته کمک کند تا تولید پدرخوانده با مشکل کمتری روبه‌رو شود. ولی براندو تهدید کرد اگر کاپولا از پروژه کنار گذاشته شود، او هم از بازی در فیلم انصراف خواهد داد، از قرار معلوم عدم تمایل براندو به همکاری باکازان، شهادت‌های ضد آزادیخواهانه کازان در دادگاه‌های فعالیت‌های ضد آمریکایی کنگره در دوران مک کارتیسم بوده است.

رسانه‌های گروهی پس از اکران عمومی قسمت اول فاش کردند پدرخوانده رادر اصل قرار بود سرجیولیونه (پدر وسترن اسپاگتی ایتالیایی)‌ کارگردانی کند، ولی پس از خواندن قصه کتاب اعلام کرد این قصه به مافیا رنگ و بویی با شکوه می‌دهد و او علاقه‌ای برای با شکوه نشان دادن مافیا ندارد. با این حال،‌ وی مدتی بعد افسوس خود را از رد این درخواست اعلام کرد و گفته می‌شود همین مساله باعث شد تا او چند سال پس از آن، فیلم درام گنگستری تحسین شده خود «روزی روزگاری در آمریکا» را کارگردانی کند.

مارلون براندو که عقیده داشت شخصیت دون کورلئونه باید به عنوان «یک گاو چاق» به تصویر کشیده شود، پیشنهاد داد داخل دهان او با موادی پر شود تا لب و چانه‌اش هنگام صحبت کردن، به آن صورتی دیده شود که در فیلم به نمایش در آمده است. او هیچ یک از دیالوگ‌های خود را از بر نبود و آنها را از روی برگه‌هایی می‌خواند که روبه‌رویش قرار داشت.

برخی از منتقدان سینمایی گفتند پدرخوانده یک فیلم خانوادگی است زیرا کاپولا از پدر و مادر، خواهر (تالیا شایر)‌، دختر (سونیا کاپولا که بعدها فیلمساز موفقی شد)‌ و پسرانش (جیان کارلو و رومن، که این دومی هم بعدها فیلمساز شد)‌ برای بازی در نقش‌های مختلف فیلم استفاده کرد.

پدر خوانده، راکی را خلق کرد

سیلوستر استالونه قرار بود در این فیلم نقش نسبتا مهمی بگیرد، ولی نتوانست نظر مثبت کاپولا و کمپانی پارامونت را جلب کند. او بعدها بابت این مساله از آنها تشکر کرد!‌ عدم حضور در پدر خوانده باعث شد تا او وارد دنیای فیلمنامه‌نویسی شود و «راکی» را بنویسد که خودش هم در نقش اصلی آن ظاهر شد. او برای قدردانی از کاپولا (که نقش دلخواهش را در پدرخوانده به او نداد)‌ نقش مهمی را در فیلم راکی به تالیا شایر داد.

نسخه‌ای که کاپولا برای نمایش عمومی پدر خوانده آماده کرد، 126 دقیقه بود، اما مسوولان پارامونت‌، خواهان نسخه‌ای طولانی‌تر بودند که بخش‌های مختلف زندگی خانوادگی کورلئونه‌ها را هم نمایش دهد. نسخه‌ای که اکران عمومی شد 50 دقیقه طولانی‌تر از نسخه‌ای بود که کاپولا تدوین کرده بود. این اولین بار در تاریخ سینما بود که نسخه تدوین شده مورد نظر کارگردان، کوتاه‌تر از نسخه مورد نظر کمپانی تهیه‌کننده است!

آی‌ام‌‌دی‌بی / مترجم: کیکاووس زیاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها